پـــــــور تــــــوس

سال ۱۳۸۸،سال فردوسی بزرگ

پـــــــور تــــــوس

سال ۱۳۸۸،سال فردوسی بزرگ

برج و بارو پیش از مرگ توس به مشهد رسید

مریم توکلی - شهرآرا
میراث کهن شاهنامه بعد از سال ها انزوا به جامعه گردشگری پیوست برج و بارو پیش از مرگ توس به مشهد رسید
بعضی چیزها را باید به فال نیک گرفت. الحاق توس به مشهد و قرار گرفتن آن در حوزه مدیریت شهری از هر لحاظ که ارزیابی شود، باعث خوشحالی و شادمانی است. این را به‌خصوص آن‌هایی بیشتر متوجه خواهند شد که سال‌هاست وضعیت اسفبار راه‌های منتهی به توس و همچنین مناطق مسکونی و گردشگری آن را دیده‌اند و شاهد بوده‌اند که کار خاصی برای بهبود وضعیت این منطقه صورت نگرفته است، اما حالا چراغ‌های آینده روشن شده‌اند.
مشهدی شدن شهر توس اتفاقی بزرگ است. بزرگ به این دلیل که در متون تاریخی کهن غالبا مشهد، توسی بوده است نه توس مشهدی. توس ولایتی بزرگ است که همیشه نام آن در اسناد و مدارک تاریخی به عنوان یکی از مراکز علمی، فرهنگی و تجاری خراسان بزرگ به چشم می‌خورد. اگرچه منطقه‌ای که فعلا به شعر توس معروف است، در اصل «تابران» یا «طابران» نام داشته است. این شهر از حدود هزار سال پیش (عهد فردوسی) بر شهر نوغان (مشهد کنونی) پیشی گرفته و به مرکزیت ولایت توس در‌آمده است. اوج این شکوه نیز در قرن‌های چهارم تا ششم هجری قمری بوده است.
پربارترین منطقه فرهنگی جهان
باید بدانیم که وقتی از شهر تاریخی توس حرف می‌زنیم، از چه چیز حرف می‌زنیم؟ بسیاری از مردم فقط آرامگاه فردوسی را در این منطقه می‌شناسند و برای بازدید به آنجا می‌روند اما اگر با سایر نقاط دیدنی این منطقه آشنا شوند، می‌توانند به رونق این منطقه کمک‌های شایانی بکنند. با توجه به اینکه این بخش تاریخی حالا جزئی از مناطق شهری مشهد شده است، مدیریت گردشگری شهرداری مشهد با همکاری سایر نهادهای ذی‌ربط می‌تواند نقشی محوری در پیشرفت منطقه‌ای ایفا کند که یکی از پربارترین مناطق فرهنگی تاریخ جهان بوده است؛ منطقه‌ای که به قول دکتر شفیعی کدکنی، 80درصد حماسه‌های جهان در آنجا رقم خورده است و وقتی که به نام بزرگانی که در بستر آن رشدونمو کرده‌اند نگاه می‌کنیم، چاره‌ای جز حیرت و احترام نخواهیم داشت. به این نام‌ها توجه کنید؛ دقیقی توسی، اسدی توسی، فردوسی توسی، امام محمد غزالی، خواجه نظام‌الملک توسی، خواجه نصیر توسی و ....
گنجینه توس چشم به راه مسئولان
شاید به جرئت بتوان گفت که یکی از قدیمی‌ترین حصارهای درخور مشاهده و تاریخی جهان وجود دارد. این حصار و برج‌های آن، که در واقع حدود شهر کهن تابران قدیم را مشخص می‌کنند، با وسعتی بیش از 7کیلومتر اکنون پیش‌روی ما هستند و چشم به راه توجه مسئولان.
بر بالای کنگره‌های حصار توس
به گواه تاریخ، توس در فاصله سال 638 که مغولان آن را به عنوان مرکز حکومت خود بر خراسان و ایران شرقی برگزیدند، تا سال 791 که پسر تیمور با سرِ ده هزار تن از مردم آن کله منار ساخت، تاریخی پرخبر دارد. لشکر میرانشاه پسر تیمور در سال791 به این منطقه حمله کردند، اما به دلیل حصار محکم شهر نتوانستند به‌راحتی آن را فتح کنند. به همین دلیل حسابی کلافه و کینه‌جو شده بودند و به قولی به خون توسیان تشنه بودند برای همین وقتی موفق به باز کردن حصارها و فتح شهر شدند، دست به غارت آن زدند و بخش‌هایی از دیوار حصار را خراب کردند و به تخریب شهربند آن پرداختند. از آن به بعد دیگر توس نتوانست دست به بازسازی خود بزند، بنابراین حصاری که اکنون به صورت ویرانه‌ای، گردتاگرد شهر توس قرار دارد، قدمتی بیش از 600 سال دارد. شما کدام شهر تاریخی را در جهان می‌شناسید که حصار آن با وسعتی بیش از 7کیلومترمربع همچنان سالم و قابل رویت باشد؟
سفری مکتوب بر تاریخ توس
البته شاید بسیاری از مردم مشهد و مسئولان شهری و استانی اصلا تا به حال از وجود چنین اثر تاریخی در این منطقه بی‌خبر باشند، چون میزان توجه بیشتر به آرامگاه فردوسی بوده و کسی رغبت به شناخت سایر آثار تاریخی این منطقه نداشته است. سالروز بزرگداشت فردوسی، غنیمتی است که از همین‌جا روی کاغذ همراه یکدیگر به یک گردش تاریخی در شهر توس برویم و بدانیم از چه چیز بازدید می‌کنیم.
شما می‌خواهید وارد تاریخ شوید
بدون شک اولین جایی که در ابتدای ورود به منطقه توس توجه ما را به خود جلب می‌کند، رودخانه تاریخی کشف‌رود است. در همان ابتدای ورود به شهر وقتی بالای پل ایستاده‌ایم، زیر پایمان بستر خشک این رودخانه قرار دارد. پیش‌تر روی تابلوی خوشامدی که بر کنار کشف‌رود نصب شده بود، آن را جایی حماسی و پیوسته به اسطوره معرفی می‎کردند، با این شاهد از شاهنامه فردوسی:
کشف‌رود پرخون و زرداب شد
زمیـن جای آرامش و خواب شد
این بیت برگرفته از داستان اژدهاکشی سام نریمان، نیای رستم در کنار کشف‌رود است. در اوستا نیز از این رودخانه با نام کسب‌رود یاد شده است.
دروازه رودباردر هیبت‌هارونیه
از روی پل کشف‌رود که بگذریم، بلافاصله خود را در مقابل دروازه ورودی شهر می‌بینیم. این دروازه «دروازة رودبار توس» است. روبه‌روی این دروازه، درست پشت آرامگاه فردوسی، در ضلع شمالی شهر، دروازه پرهیبت «رَزان» قرار دارد؛ همان دروازه‌ای که« نظامی عروضی »در کتاب چهارمقاله خود درباره پایان کار فردوسی نوشته است: «وقتی صله سلطان محمود را از دروازه رودبار به شهر وارد می‌کردند، جنازه فردوسی را از دروازه رزان به گورستان بیرونی شهر می‌بردند.»
از آنجا که دروازه« رودبار» فرو ریخته است و به‌جز دو رشته دیوار کهن‌سال فرتوت چیز دیگری در چپ و راست آن به چشم نمی‌خورد، بیشتر مسافران از یاد می‌برند که در آنجا به‌جز آرامگاه باشکوه شاعر حماسه‌سرای ایران و باغ سرسبز آن، بنای با هیبت دیگری به نام‌هارونیه، باروی یک فرسنگی شهر تابران، نیز بر گرد آن مجموعه دیدنی وجود دارد.
وقتی دروازه، جایی برای ریختن زباله و کود حیوانی است!
دروازه‌ای که به سمت شهرهای سرخس و مرو باز می‌شده که البته این روزها به حال خود رها شده و بیشتر محل تردد کامیون‌ها و تریلرهای جاده‌ای است. تنها این دروزاه نیست که رها شده؛ یک دروازه دیگر هم در شمال شرق شهر، بین دروازه مرو و رزان وجود دارد که اسم آن مشخص نیست و اطراف آن بیشتر برای ریختن زباله و کودهای حیوانی استفاده می‌شود. درست روبه‌روی دروازه مرو یعنی در غرب شهر هم یک دروازه بزرگ دیگر دیده می شود که رو سوی رادکان دارد. در اطراف هر یک از دروازه‌ها دو برج بزرگ قرار دارد یا بهتر است بگوییم قرار داشته است. آن‌ها برج‌های اصلی شهر بوده‌اند. برج‌های کمکی هم در فاصله‌های 50متری قرار داشته‌اند. تمام باره دارای حدود 140برج بوده، اما امروز تعداد کمی‌از آن قابل مشاهده است.
دروازه‌ای که از جان بولدوزر جان سالم به در برد
دروازه«رزان» سالم‌ترین بخش باره یک‌فرسنگی شهر توس است. در سال1347 شمسی که بر اثر توسعه باغ آرامگاه فردوسی این دروازه به داخل باغ افتاده، ابتدا خواسته‌اند آن را با بولدوزر خراب کنند، اما چون بولدوزرها در نبرد با باره ناکام مانده‌اند، تصمیم به حفاظت از آن گرفتند.
ارگی به وسعت تاریخ
ارگ‌ها معمولا محل استقرار دولتی‎ها و حکام و بستگان آن‌ها،‌ به صورت شهری مستقل در داخل شهری دیگر بوده‌اند. ارگ شهر توس هم از این قاعده استثنا نبود. بنای نیمه‌ویران ارگ یا کهندژ توس با وسعتی چهار هکتاری در گوشه شمال غربی شهر، به فاصله چند صد متری از بنای هارونیه و باغ آرامگاه جلوه‌نمایی می‌کند. به گواهی تاریخ، پس از آنکه میرانشاه پسر تیمور در سال 791توس را به خاک و خون نشاند، ارگ یا قلعه توس تا یکی دو قرن بعد مورد استفاده نیروهای حکومتی خراسان بود. به عنوان مثال در سال933 در زمان شاه تهماسب صفوی وقتی که ازبک‌ها به مشهد حمله کردند، خانواده حاکم مقتول مشهد به نام بورون سلطان به این ارگ پناهنده شدند.
تور گردشگری را پهن کنیم
اگر بالای دیوارهای دروازه مرو بایستیم، می‌توانیم تمام حصار را با چشم غیرمسلح ببینیم؛ آرامگاه، دروازه‌های رزان و رادکان و رودبار، ارگ توس و بنای هارونیه‌. به جز این‌ها خانه‌های مسکونی و زمین‌های زراعی هم قابل دیدن هستند. فضایی گسترده و وسیع که کاربری گردشگری ندارد.
اما شهرداری و آموزش و پرورش می تواند با برگزاری تورهای گردشگری به مقصد توس رونق دهنده این مکان تاریخی باشند. شهرداری در قالب تورهای گردشگری، می تواند مردم علاقه‌مند را به این منطقه بیاورد و آن‌ها را با جاذبه‌های آن آشنا کند . آموزش‌وپرورش هم می‌تواند بسیاری از کلاس‌های ادبیات یا تاریخ را به بازدید از توس اختصاص دهد. حالا بهانه دور بودن از شهر توجیه خوبی ندارد.
* در این مطلب، از مقاله بسیار سودمند استادمهدی سیدی با عنوان «توس» استفاده شده است.
*شهرداری دست به حماسه هنری بزند
محدوده داخل حصار شهر، فضای بسیار مناسبی است که می‌توان در بخشی از آن دست به ساخت ماکت برخی از جنگ‌ها یا اتفاقات شاهنامه زد و آن‌ها را در معرض دید عموم قرار داد. برای مثال هفت‌خوان رستم می‌تواند مثل یک سریال در مناطق مناسب بازسازی شود. این کار نه‌تنها جنبه فرهنگی دارد، بلکه رونق اقتصادی را هم به دنبال خواهد داشت.
مدیریت هنری شهرداری هم می‌تواند در این کار سهیم شود و با دعوت از هنرمندان دست به یک حماسه هنری دیگر بزند و همان‌طور که هنرمندان شهر را به خلق آثار شهری با نام «استقبال از بهار» برانگیخت و در حقیقت یک حماسه هنری- شهری آفرید، این بار با عنوانی دیگر میان‌داری کند و هنرمندان را با فردوسی آشتی دهد یا بهتر بگوییم با شاهنامه و توس آشنا کند!

روز بزرگداشت فردوسی

از سال 1314 که جشن هزاره فردوسی در تهران برگزار شد و حدود یکصد تن از ایران‌شناسان برجسته از ۱۷ کشور در آن حضور داشتند، اثر بزرگ حماسی شاعر ایرانی بیش از پیش مورد توجه جهانیان قرار گرفت‌. در سال 1313 همچنین آرامگاه فردوسی با طراحی یک معمار ایرانی در قالب مجموعه‌ای فرهنگی به نام باغ آرامگاه فردوسی، در شهر توس در بیست کیلومتری شهر مشهد ساخته شد.
و اما صفحات شاهنامه اکنون از مرزهای ملی فراتر رفته و به اثری در مقیاس بزرگ‌ترین تجربه‌های نوشتاری بشر بدل شده است. تا جایی که سال گذشته و در حراج «ساتبی» یک صفحه نقاشی مینیاتوری از «شاهنامه» شاه طهماسب با فروش به مبلغ 12 میلیون دلار (4/7 میلیون پوند) یک رکورد جهانی در حراج آثار اسلامی را ثبت کرد.
مجموعه شاه طهماسبی متعلق به قرن شانزدهم شامل 250 تصویر مجزاست که اکنون به صورت پراکنده در مجموعه‌های خصوصی و دولتی مختلف جای گرفته‌اند و این صفحه یکی از مهم‌ترین و باارزش‌ترین این تصاویر است. این تصویر، فریدون یکی از شاهان اسطوره‌ای فارسی را در لباس اژدها نشان می‌دهد که می‌خواهد پسرانش را آزمایش کند، با جوهر، آبرنگ و طلا روی کاغذ نقاشی شده است.
و اما شاهرخ مسکوب، نویسنده و شاهنامه‌شناس بزرگ معاصر در کتاب «ارمغان مور» چنین از شاهکار حماسی زبان فارسی یاد کرده است:
بلندی، سادگی و شکوه سخن فردوسی در بن از سرچشمه‌ای سه‌گانه بر می‌جوشد: از اعتقاد به پایگاه بلند و یگانه سخن؛ از آزادگی بزرگان و پهلوانان که سخن درباره آنهاست؛ از بخت و کار شگرف آنان که موضوع سخن است. این بزرگان، شاهان و شاهزادگان و پهلوانان و شاه بانوان، به سختی «آتش، سنگ خارا و پولاد،» به نیروی «پیل و شیر و نهنگ»، به تازگی «مشک و گل و سرو آزاد» و به جوانی «بهار»ند. اینها آزاده‌اند؛ چون می‌توانند اراده خود را- حتی به بهای جان- اعمال کنند و سرگذشت خود را- به رغم سرنوشت- آنگونه بسازند که می‌خواهند. بخت (یا سرنوشت) اینان از جمشید و افراسیاب تا فریدون و سیاوش و کیخسرو یا سهراب و رستم و اسفندیار و دیگران شگرف است و «کار»شان شگرف‌تر. آنها به یاری «کار» با بخت خود درگیر می‌شوند «کار» پادشاهان جهانداری است و کار پهلوانان رزم و بزم! پیش از این گفته شد که تاریخ حماسی ما در جنگ هستی می‌پذیرد و جنگ به دلیری جان و زورمندی تن است و پروا نکردن از مرگ. و این همه را آشکارتر از هرجای دیگر در نبرد تن به تن می‌توان یافت؛ کاری بزرگ است و مردانی که «بلند آسمان بر زمین» می‌زنند. «خویشکاری» پهلوان کارهای گران و درگیری او با سپهر گردنده، با زمین و زمان است. سخن گفتن از گیر و دار اینان نیازمند زبانی است به شکوه ساده و بلند «کار»شان؛ نیازمند سبک فاخر شاهنامه! برای همین، سبک در سراسر شاهنامه، حتی در سخن از کار و بار فرومایگان به یکسان و همان گونه که بود می‌ماند؛ نه برای برکشیدن یا بزرگ نمودن بندگان بلکه برای آنکه گذران بیهوده اینان هم ناگزیر در جهان والای آزادان می‌گذرد. از این گذشته روشن است و شاید گفتن نداشته باشد که هنوز زبان نوشتار عارف و عامی زبان ادیبان بود، توانگر و درویش به زبان سعدی سخن می‌گفتند و سلطان و رعیت به زبان ابوالفضل بیهقی. رفتن در جلد شخصیت‌ها و هرکس را به زبان خود او روایت کردن- به علت‌های گوناگون و از جمله فروریختن مرزهای دیرین ادب، گسترش دامنه و تغییر مفهوم فرهنگ و شناخت ارزش اجتماعی فرد- امری نسبتا تازه و از آن دوره‌های اخیر است.
باری، نمونه‌های سخن والا در این شعر بزرگ چنان فراوان است که نمی‌توان یک چند را دون آنهای دیگر برگزید. کافی است که تنها نگاهی بیفکنیم به گفت‌وگوها و مفاخرات رستم و اسفندیار، آخرین سخنان سهراب پیش از شناختن پدر، در آستانه مرگ، پاسخ پیران به گودرز، رویارویی رستم و اشکبوس و بسیار و بسیار نمونه‌ها در سراسر کتاب؛ سخنی والا سرشته از خردی جهان بین، همان گونه که خود می‌گفت: روان را با خرد در هم سرشتم/ از آن تخمی که حاصل بود کشتم!ستایش سخن فردوسی بیهوده است. خورشید را به روشنی، سادگی و بلندی با شکوه چگونه می‌توان ستود بی آنکه چیزی از آن کاسته شود؟ فقط شاید بتوان گفت که از برکت نبوغ شاعر، سخن وی «آهنگی» دارد که درستی دلپذیر و بی‌ کم و کاست آن ناگزیر به خواننده راه می‌یابد. منظورم از «آهنگ»، جنبش درونی شعر است. پیوند مفهوم سخن با طنین کلمه، مانند یگانگی جسم و جان یا هماهنگی پست و بلند موج با تلاطم دریا و گریز باد، «آهنگ»ی می‌آفریند سرشار از درشتی و نرمی، غمگنی و شادمانی، نشانی از دردی ناچار و غروری سزاوار، چیزی به سادگی جوانی سهراب و هشداری در راه! در روند پرجنب و جوش سخن، قلب کلمه می‌تپد و بار معنایی و وزن عاطفی‌اش گاه به تندی باران بهار می‌بارد یا به آرامی شکوفه باغ باز می‌شود و این همه یک پرده و چند پرده بالاتر، آن چنان که با خواندن و شنیدن شعر، انگار در سره کوه روانیم؛ با چشم اندازی دور و هوایی به روشنی نور، در مرز ممکن و محال!

روز جهانی بزرگداشت فردوسی ؛ چقدر شاهنامه می خوانیم؟

به راستی چند درصد ما ایرانیان تا کنون کتاب شاهنامه را به دست گرفته و چند بیتی از آن خوانده ایم ؟ به جز فرزانگان و برخی خواص چند درصد از مردم حتی نگاهی به صفحات این اثر ملی انداخته اند؟

عصر ایران، شیرین ساوالان پور - بزرگداشت حکیم توس نه تنها تجلیل از یک فرد بزرگ بلکه در واقع گرامی داشت بزرگی و عظمت یک ملت است که در هزاره های  گذشته با وجود همه مرارت ها و مصایب تاریخی باقی مانده و خدمات فراوانی به تمدن بشری کرده است.

بی گمان فردوسی بزرگ نه تنها یکی از درخشان ترین ستاره های آسمان ادب ایران است ، بلکه نماد و تجلی عظمت ملت ایران و یکی از افتخارات تاریخ جهان است و شاهنامه این اثر جاودانه او که بی گمان یکی از شاهکارهای ادبی تاریخ بشر است ، بر بلندای تارک ادب ایران زمین درخشیده و بدون تردید تا ابد خواهد درخشید.

حال پس از گذشت بیش از هزار سال از زندگی فردوسی بزرگ ، ما ملتی هستیم که با همه بدی ها و خوبی ها ، با همه ضعف ها و قوت ها میراث بان شاهنامه ایم و این اثر بزرگ تاریخ ادبیات جهان به عنوان هدیه ای از طرف فردوسی بزرگ در دامان تمدن ایرانی و بشری قرار گرفته است .

شاهنامه نه تنها یک کتاب شعر و ادب بلکه یک کتاب سرشار از حکمت و خرد است و اشعار نغز و زیبای حکیم توس در تصویر کردن آنچه که مربوط به اسطوره های باستانی ایران زمین است ، یکی از بی بدیل ترین کتاب های حماسی جهان را آفریده که بی گمان نه پیش از فردوسی و نه پس از او کسی را یارای آفرینندگی اثری به این عظمت و بزرگی نیست.

ما ایرانیان در هزار سال گذشته وارث شاهنامه بوده ایم و بدون تردید باید این اعتراف تلخ را کرد که نیاکان ما وارث بهتری از ما بوده اند.

 اگر امروز از نسل جدید بخواهیم که اشعاری از شاهنامه بزرگ فردوسی بخوانند در پاسخ چه خواهیم شنید ؟

چند درصد از خانواده های ایرانی در خانه خود شاهنامه دارند ؟ و چند درصد به فرض در اختیار داشتن این اثر ملی آن را خوانده و یا برای فرزندان خود از حکایت های این اثر ملی می گویند ؟
به راستی چند درصد ما ایرانیان تا کنون کتاب شاهنامه را به دست گرفته و چند بیتی از آن خوانده ایم ؟ به جز فرزانگان و برخی خواص چند درصد از مردم حتی نگاهی به صفحات این اثر ملی انداخته اند؟

بیاییم از همین جا و در سالروز جهانی گرامیداشت فردوسی( 25 اردیبهشت) با خود این پیمان را ببندیم که تا سال آینده در همین روز دست کم چند ده یا چند صد بیت از این کتاب بزرگ و حماسی را که یادگار تمدنی و سند افتخار ملی ما ایرانیان است ، را از حفظ کنیم .

این کار مشکلی نیست اگر بخواهیم تنها و تنها در پایان هر روز 5 تا 10 دقیقه همت کنیم و اگر در هر روز تنها یک بیت از این اثر ملی را بیاموزیم در پایان یک سال ما دست کم از دهها هزار بیت این کتاب ملی مان بیش از 350 بیت را حفظ هستیم.

فردوسی بزرگ با نگارش این اثر ملی در آن شرایط تاریخی دشوار برای تمدن ایرانی بسیار بیشتر از آنچه که باید ، دین خود را نسبت به نسل های آینده ایران زمین ادا کرده و حالا کوچک ترین کاری که ما می توانیم انجام دهیم نگاهبانی از میراث گنجینه ای است که او با خردمندی تمام به داخل واژگان زبان و ادب پارسی ریخته است .

فردوسی بزرگ نماد عظمت و بلندی نام ایران و ایرانی در جهان است و بی گمان نام پرآوازه این مرد بزرگ نه تنها باعث سربلندی ایران و ایرانی بلکه سبب افتخار جامعه بشری است و ما مفتخر به این هستیم که این مرد بزرگ از دامان تمدن ایرانی بالیده است ،
 
حال چرا نباید به شکرانه میراث داری این مرد بزرگ تاریخ بشر با او همدم نشویم و همه با هم نسراییم :


بیا تا جهان را به بد نسپریم
به کوشش همه دست نیکی بریم
نباشد همی نیک  و بد پایدار
همان به که نیکی بود یادگار

همان گنج و دینار و کاخ بلند
نخواهد بدن مر تو را سودمند
فریدون فرخ فرشته نبود
ز مشگ و ز عنبر ، سرشته نبود
به داد و دهش یافت آن نیکویی
تو داد و دهش کن  ، فریدون تویی

برنامه های روز گرامیداشت حکیم توس اعلام شد

محدثه شوشتری-شهرآرا

بزرگداشت فردوسی، باز هم بدون رئیس جمهور!

بیش از 17سال‌ از تذکر جدی رهبری درباره سر و سامان دادن به توس می‌گذرد؛ تذکری که  در سال ‌75 در سفری که به زادگاه فردوسی داشتند، در یادداشتی در دفتر گردشگری پایگاه میراث‌فرهنگی این شهر تاریخی نوشتند: «به خاطر خبرهای اسف‌انگیزی که به من رسیده بود، از توس بازدید کردم. اکنون احساس من آن است که دولت موظف است با همت، به کار در این بخش بپردازد و آنچه تاکنون شده بسی کمتر از اندازه بایسته و شایسته است.»

در طول این 17 سال هنوز وعده‌های دولت‌هایی که بر سرکار آمدند، زمین مانده و حتی در گذر زمان چهره زادگاه فردوسی خدشه‌دارتر از گذشته شده است؛ سال‌هاست که کمیسیون‌ها و جلسه‌ها برگزار می‌شود، هر مسئول شعاری می‌دهد، هر ارگان دیگری را متهم به کم‌کاری در رفع نشدن مشکلات توس می‌کند و در نهایت در بر همین پاشنه بی مهری می‌چرخد!
هر ساله در این روز‌ها که در آستانه بزرگداشت فردوسی قرار می‌گیریم، سخن از پاسداشت و زنده نگه داشتن یاد این شاعر حماسی بسیار گفته می‌شود، اما در عمل حتی مراسمی که در شان فردوسی باشد، برگزار نمی‌شود. نمونه آن 25 اردیبهشت سال گذشته بود که مردم توس ساعت‌ها در کنار آرامگاه فردوسی زیر باران منتظر حضور رئیس جمهور برای شرکت در بزرگداشت فردوسی ماندند و با وجود اعلام قبلی، احمدی نژاد نیامد و برای جبران این بی مهری، با تاخیر چند روزه مراسمی را در تالار وحدت تهران برگزار کردند.
به راستی اگر آن روز رئیس جمهور به توس می‌رفت، شاید تاکنون وزارت نیرو یعنی یکی از حلقه‌های مجموعه دولت خود عاملی نمی‌شد تا فضای شهر توس و آرامگاه فردوسی همچنان در مخاطره دکل‌های برق بماند؛اگر مسئولان و متولیان میراث فرهنگی سری به توس می‌زدند، امروز ساخت و ساز‌های این دیار تا پای ارگ توس نمی‌رسید.امسال هم که آخرین سال دولت دهم است، باز هم شاهد بی مهری به فردوسی هستیم، تا جایی که حتی رئیس دولت حاضر به حضور در مراسم بزرگداشت فردوسی در توس نمی‌شود و همه این‌ها در حالی است که همین چند ماه پیش برای بزرگداشت خواجه حافظ شیرازی رئیس جمهور به شیراز رفته بود.
آن طور که معاون سیاسی امنیتی اجتماعی استاندار خراسان‌رضوی در خصوص جزئیات برگزاری مراسم بزرگداشت فردوسی خبر داده، قرار است مراسم امسال بزرگداشت فردوسی فقط با حضور مقامات استانداری خراسان‌رضوی برگزار شود.
علی‌اصغر رشید اعلام کرده است که بر اساس اخبار واصله هم زمان با مراسم بزرگداشت فردوسی در مشهد، همایشی با همین عنوان با حضور رئیس‌جمهور در تالار وحدت تهران برگزار می‌شود.
کنگره جهانی بزرگداشت ‌فردوسی در دانشگاه‌ فردوسی
در عین حال، هر چند مسئولان بلند پایه قصد آمدن به توس و دیدن مشکلات دیار فردوسی را ندارند، اما امسال با همکاری جهاد دانشگاهی مشهد و بنیاد فردوسی، کنگره جهانی بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی در تالار فردوسی دانشگاه فردوسی مشهد برگزار می‌شود.
قرار است کنگره جهانی بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی با حضور فردوسی‌شناسان کشورهای فارسی زبان؛ تاجیکستان، افغانستان و ایران از جمله فریدون جنیدی، قدمعلی سرامی، رضا اشرف‌زاده، محمدعلی ودود، دولت‌علی حاتم‌اف، سفیر کشور تاجیکستان در ایران، نصیر احمدنور، سفیر افغانستان در ایران و اسدا... امیری، رایزن فرهنگی افغانستان و شاه‌منصور شاه‌میرزا، نماینده تاجیکستان در سازمان اکو برپا ‌شود.از برنامه‌های جنبی هشتمین کنگره جهانی بزرگداشت فردوسی، رونمایی از تندیس رستم اثر علی اسدی با ارتفاع دو متر و 50 سانتی‌متر و عرض یک متر و 60 سانتی‌متر با کلاف فلزی و رویه گچ و سیمان و برپایی نمایشگاهی از آثار فرهنگی شهر غزنین از سوی نمایندگی رایزنی فرهنگی افغانستان در مشهد
است.

زادروز فردوسی روزی که هیچ شمعی فوت نمی شود!

علیرضا حیدری-روزنامه خراسان

امروز را زادروز حکیم توس، فردوسی بزرگ دانسته اند. سوم دی ماه روزی بود که فرزندی از ایران اسلامی در دیار خراسان و در روستای پاژ قدم به عرصه گیتی نهاد تا کاری کند کارستان، داستان او از روزی آغاز شد که پاژ لبخند زد و ایران شکفت. او افق نگاهش را به دوردست کشاند و شکوفایی فرهنگ و زبان فارسی را نشانه رفت. آن روز که سوم دی سیصد و بیست و نه و درست در آغازین روزهای زمستان بود، بهار را نوید داد و روزها و سال هایی که ایران بدان افتخار خواهد کرد. آن روز درخت تنومند زبان فارسی به شکوفه نشست، برگ و بار داد و در روزگاری که «شاهنامه» پدید آمد، زبان فارسی و فرهنگ ایران اسلامی به قامت ایستاد. او در روزگاری که سخن گفتن از «علی» دشوار بود و به قیمت جان، از پهن کشتی نجاتی گفت که محمد(ص) و علی(ع) و خاندانش در آن جای گرفته اند و این که راه رستگاری نشستن در این کشتی است. در روزگاری که می رفت تاریخ ایران موزه نشین شود دفتر تاریخ ایران و ایرانی را گشود تا نشانی از «بودن» و «ماندن» ما را گواه باشد. در روزگاری که «من»ها حکمرانی می کرد او از «یزدان» گفت و «خداوند» و سراسر شاهنامه اش نشانی از حس توحید جویی و یکتا طلبی او دارد. او از اخلاق گفت که گوهر و بن مایه فرهنگ اسلامی است و اساس بعثت پیامبر اکرم(ص) بر آن است، درس های اخلاقی شاهنامه چنان است که خود می تواند یک کتاب اخلاقی خوانده شود و در واقع فردوسی از این منظر نخستین آموزگار اخلاق در شعر فارسی است که کامل و منسجم نکات ظریف اخلاقی را در قالب داستان های شاهنامه بیان کرده است.

روز تولد فردوسی، سوت و کور می گذرد

هر ساله در کشورهای مختلف همزمان با سالروز تولد شخصیت های ادبی، برنامه های ویژه ای برگزار می شود. مثلاً در یکصد و پنجاهمین سال تولد آنتوان چخوف، داستان نویس و نمایشنامه نویس روسی، مدودف رئیس جمهور این کشور با سفر به زادگاه چخوف بر مزار این نویسنده حضور یافت. نمایشی از «باغ آلبالو» و چند نمایش نامه دیگر او روی صحنه رفت. علاوه بر جشن های متعدد در روسیه در برخی کشورهای اروپایی نیز جشن های سالروز تولد چخوف برگزار شد. در دویستمین سالگرد تولد چارلز دیکنز ده ها فیلم سینمایی که از روی آثار او ساخته شده است در اروپا به نمایش درآمد. در سالگرد تولد فوئنتس در مکزیک که با حضور رئیس جمهور این کشور در کاخی تاریخی برگزار شد، همایش، چاپ کتاب و برگزاری نمایشگاه از جمله برنامه های این روز بود. این اتفاقات به طور معمول در اکثر کشورها خصوصاً کشورهای غربی در سالروز تولد مشاهیرشان برگزار می شود که معمولاً همراه با برنامه هایی برای عموم هم هست. به طور مثال تسهیلات رایگان یا نیم بها برای خدمات عمومی مثل سینما - تئاتر، حمل و نقل عمومی و امثال آن و نیز برگزاری مراسم جشن در سطح شهرها از جمله برنامه هایی است که برای چنین روزهایی تدارک می بینند تا نام و آوازه نویسنده و شاعر خود را بلندتر از آن چه هست به گوش فرزندان خود و دیگر جوامع برسانند. این چند نمونه را فقط نوشتم تا مقایسه کنم با زادروز فردوسی در ایران و به ویژه شهر فردوسی یعنی مشهد!

از زادگاه تا آرامگاه فردوسی

روزنامه خراسان علاوه بر ویژه نامه فردوسی که دریادروز فردوسی چاپ کرد، یک ویژه نامه دیگر هم در ۱۹ تیر امسال چاپ و منتشر کرد با عنوان «قصه توس». این ویژه نامه به مناسبت سالروز حضور مقام معظم رهبری در توس در ۱۹ تیر ۷۵ تهیه شد. بد نیست همزمان با زادروز فردوسی نگاهی داشته باشیم به برخی مطالب که در این ویژه نامه درج شد و نشان می دهد ما نه تنها برای یاد روز و زادروز فردوسی برنامه هایی در خور نداریم که به زادگاه و آرامگاه او هم چندان که بایسته و شایسته است توجهی نمی کنیم. در آن ویژه نامه از طرح احیای توس سخن گفته شد که پس از دیدار رهبری مطرح بود. دکتر یاحقی که پیگیر این طرح شده بود نکته عجیبی گفت که تیتر گفت وگوی اوباما شد. یاحقی در یک کلام گفت: «پیگیری نشد. مأیوس شدیم» یاحقی البته سیر ماجرا را توضیح داد که چه طرح هایی برای احیای توس و آرامگاه داشتیم و چه سازمان ها و وزارت  خانه هایی پای کار آمدند اما در نیمه رها کردند.سرمایه گذاران از هفت خان سرمایه گذاری در توس گفتند و این که نمی شود برای سرمایه گذاری در این منطقه اطمینان داشت. ماجرای سرنوشت بی نتیجه پرونده ارسالی توس به یونسکو مرور شد و این که چه موانعی بر سر راه این ثبت جهانی است و کسی آستین همت بالا نمی زند. مردم و گردشگران از وضعیت نابسامان توس گفتند و این که «دل هر گردشگری از غربت فردوسی به درد می آید». رجبعلی لباف خانیگی که عمری را صرف میراث فرهنگی کشور و خصوصاً خراسان کرده است دلایل اهمیت شهر توس را در تاریخ بیان کرد و این که بررسی های تاریخی نشان از شکل گیری و تداوم تمدن در منطقه توس دارد. در مطلبی وضعیت حکیم توس را با آرامگاه های برخی مشاهیر ادبی جهان مقایسه کردیم و این که نسبت به آرامگاه امثال گوته، چخوف، مولانا و تولستوی حال و روز آرامگاه فردوسی فاجعه بار است.

به «پاژ» زادگاه فردوسی هم سری زدیم و از چند دیوار کاهگلی، اتاقک های بدون سقف و زباله و خاکروبه ای نوشتیم که می گویند «خانه فردوسی است» جایی که می تواند مرکزی برای گردشگری باشد و جایی برای گرامیداشت زادروز فردوسی. جایی که اگر آباد باشد احتمالاً مسئولان در زادروز فردوسی به آن جا می روند تا ادای احترام کنند. به هر حال آرزو بر جوانان عیب نیست!

از دعواهای بی نتیجه و جلسات و مصوبه های بی سرانجام طرح الحاق توس به مشهد نوشتیم و این که حال و روز فردوسی، توس و پاژ هم چنان غم انگیز است.

فردوسی یک نظریه پرداز بود

امروز قرار است در همایش فرهنگسرای فردوسی در مشهد -اگرچه نه در خور بزرگی فردوسی-دکتر نعمت ا... فاضلی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی با موضوع «فردوسی، گذشته، حال و آینده» سخنرانی کند و دکتر محمدحسین پاپلی یزدی از «فردوسی حکیم نظریه پرداز» سخن بگوید که اتفاقاً این موضوع یعنی نظریه پردازی در شاهنامه محور گفت وگوی ما با دکتر پاپلی یزدی در ویژه نامه فردوسی بود که ۲۵ اردیبهشت سال جاری منتشر شد. در آن گفت وگو دکتر پاپلی معتقد بود: «در مطالعه شاهنامه به این نکته رسیدم که فردوسی یک نظریه پرداز است. او یک راوی ساده نیست بلکه اخباری که به او رسیده را با نظریه پردازی همراه کرده است که متأسفانه به این وجه فردوسی توجه نشده است. ما امروز کرسی های نظریه پردازی راه انداخته ایم که به خصوص در حوزه علوم انسانی تقریباً ارجاعات به نظریه های غربی است در حالی که با مطالعه شاهنامه متوجه شدم نظریه های شهری و روستایی و جغرافیایی در آن وجود دارد که یا قبل از فردوسی بوده که از قدمت و سابقه این مسائل حکایت می کند و یا خود فردوسی گفته که ذهن نظریه پرداز او را نشان می دهد.» و دکتر پاپلی به نمونه هایی اشاره کرد و گفت: «بحث بیمه بازنشستگی و یا پرداخت مخارج و هزینه رزمندگان، مجروحان و حتی خانواده درگذشتگان از جمله مباحثی است که در شاهنامه آمده است و جالب این که این اتفاقات تا ۱۰۰ سال پیش حتی در اروپا مطرح نبود و اگر کسی در جنگ ها غنائمی به دست می آورد موفق می شد و گر نه هیچ سودی نمی برد. نکته دیگر بحث خشکسالی و بیمه خشکسالی است که در شاهنامه وجود دارد و شاهان تأکید کرده اند که به خسارت دیدگان خشکسالی از خزانه مبالغی پرداخت شود و حتی مالیات آن ها حذف شود و یا برای چند سال از دادن مالیات معاف شوند. در حدود ۱۲-۱۰ بیت از شاهنامه وظایف ۵ وزارتخانه و سازمان اجتماعی را که امروز ما داریم مشخص کرده است مثل سازمان بازنشستگی، تأمین اجتماعی و بهزیستی.» دکتر پاپلی معتقد است: «تاکنون ۱۲۰ نظریه از شاهنامه استخراج کرده ام که فکر می کنم به ۳۰۰ نظریه برسد. نظریه هایی که حدود ۷۰ مورد آن را الان به غربی ها نسبت می دهند.»