مادر میگفت قطعش کنید، همۀ حیاط و اتاقهای خانه را این درخت، با شاخ و برگهای بزرگش تاریک کرده. من و پدر اما مخالف بودیم. میگفتیم حیف است، به دست خودمان آن را کاشتیم. جلو آفتاب و باد شدید را میگیرد، صفایی به خانه میدهد، توتهایش خوردنی شده. کار به رأیگیری کشیده شد. با کمی یارگیری میان برادرها و خواهرها نتیجه به نفع من و پدر تمام شد.
این روزها اگر به چهرۀ شهر مشهد نیک بنگریم، روشن است که قدرت رأیگیری ما محدود به حیاط خانۀ خودمان بودهاست. خانهها دیگر آن شکل و شمایل گذشته را ندارند. خیلیها شاید بگویند یاد آن حیاطهای بزرگ با آن درختهای قطورش به خیر. بهار که میشد، میرفتیم خانۀ پدربزرگ و مادربزرگ و دلی از عزا در میآوردیم. حالا تعداد اندکی از این درختهای توت که قدمتشان گاهی به قرن میکشد باقی ماندهاست، آن هم در حاشیۀ جادهها و خیابانهای شهر. اواسط اردیبهشت تا اواخر خرداد که فصل بارانهای بهاریست، باران دیگر هم از توتهای سفید و آبدار در شهر به راه میافتد.
یکی را میبینی که روی جدول خیابان بر پنجههای پایش ایستاده سر در برگهای درخت دارد و آخرین تلاشش را میکند تا توت آبداری را به چنگ آورد که آن بالا بالاهاست و سماجت میکند انگار قصد به دام افتادن ندارد. دیگری اما خم شده و از اسفالتهای تمیز خیابان آن را برمیدارد. آنهایی که به این اندک قناعت ندارند، همراه خانواده با یک چوب بلند برای تکانیدن، یک چادر و ظرف پا به حومۀ شهر میگذارند و به سراغ درختان توت میروند. وجود درختهای بزرگ در برخی محلات باعث آن شده که حتا برخی قسمتهای شهر برای ابد نام توت به خود بگیرد، مانند "چهارراه درخت توت" واقع در یکی از شهرکهای اقماری مشهد.
با خودم میگویم اگر همۀ ما از اجناسی که از چین میآورند گلهمندیم و ناخرسند، از این یکی انصافاً نباید بنالیم. چینیها برای پر کردن شکم سیریناپذیر کرمهای ابریشمشان قرنها پیش شروع به پرورش درختان توت کردند. این درخت به ایران هم راه یافت که بسیاری از نقاط آن مناطقی گرم و خشک است و مکانی مناسب برای رشد و نمو درختان توت.
معلمی داشتیم که میگفت: "نمیدانم چرا ما ادای اروپاییها را در میآوریم و سعی میکنیم همه جا چمن بکاریم. مگر برای آبیاری این چمنها چهقدر آب داریم؟ درخت! آقا درخت! چرا درخت نکاریم؟ همه جا آفتاب هست، نیاز به سایه داریم، آب زیادی هم نمیخواهد".
نمیدانم ، اما حدس میزنم منظور استاد از "درخت" همان درخت توت بود. بهراستی کداممان به یاد دارد که پای درخت توتی یک لیوان آب ریخته باشد؟ بیچاره انگار تمام سال از یاد رفته و تنها وقتی یادش میافتیم که فصل توتریزان است.
چهقدر این توتها شبیه جوامع ما آدمها هستند. شاهتوت... گویی پس از قرنها هنوز نظام پادشاهی میانشان حکم میراند. شاهتوتها آخرهای خرداد میرسند، انگار به رسم شاهان و ملکهها ترجیح میدهند آخرین کسانی باشند که پای در بزم میگذارند.
توت انواع گوناگون دارد. در خراسان به توت دراز و پرآب و شیرین توت رسمی یا هراتی میگویند و به توت گرد و کم دانهتر توت بخارایی. توت سیاه هم طرفداران خودش را دارد. یک توت دیررس هم هست که بسیار شیرین است و به توت بیدانه معروف است. از توت شرابی و شاهتوت هم در کتابها بسیار یاد شده و بهویژه از خواص آن برای آدمیان. در کنار توت خشکشده برخی هم توت نارسیده را خشک میکنند و مثل گرد غورۀ انگور و سماق، آن را برای ترشی غذا به کار میبرند. در گذشته شیرۀ توت را هم مثل شیرۀ انگور میگرفتند و از آن مربا و سکنجبین یا سرکنگبین درست میکردند.
شاعران هم به توت بیتوجه نبودهاند و در میان شاعرانی که از توت نام بردهاند میتوان از فرخی سیستانی و انوری و سعدی شیرازی یاد کرد. سعدی در باره شاهتوت یا توت شرابی میگوید: این خون کسی ریخته و یا می لعل است / یا توت سیاه است که برجامه چکیدهست.
آستان قدس که کمر همت به نابودی همه ی آثار هویتی،تاریخی و فرهنگی شهر مشهد زده است. پس از آنکه خانه های تاریخی،مساجد و مدارس کهن شهر مشهد را به بهانه نوسازی بافت فرسوده ی پیرامون حرم ویران کرد. که در واقع برای هتلسازی و ساخت مرکز تجاری بود. این بار تاب چند دیوارنگاره ی ساده از شاهنامه ی فردوسی را هم نیاورد و یک شبه این نقاشی ها را نابود ساخت. به نظر می رسد این اقدام در راستای طرح‹مذهبی سازی شهر مشهد› و پاک کردن حافظه ی تاریخی مردم این شهر از میراث کهن تمدنی پیش از اسلام است که چندان به مذاق سردمداران کنونی ایران خویش نمی آید.
نقاشی دیواری میدان فردوسی، بزرگترین نقاشی دیواری در کشور بود که با موضوع هفت خوان رستم در مدت زمان یک سال در مساحت 2200متر مربع انجام شد. ندا رئوفیان، سر گروه تیمی است که یک سال بر روی دیوار میدان فردوسی نقاشی کشیدهاند. وی در گفتگویی کوتاه با شهرآرا از زمستانی میگوید که تا پاسی از شب روی داربستها نقاشی میکشیدند. از طرح خاص این دیوار میگوید که در نوع خود کم نظیر است و اینکه باورش نمیشود زحمات شبانهروزی او و تیمی که با وی همکاری داشتهاند، یک شبه پاک شده باشد.
هر بار که از میدان فردوسی رد میشدم، نگاهم در تصاویر هفتخوان رستم قفل میشد. با خودم فکر میکردم این کدام خوان رستم است. همینطور دقایقی ذهنم درگیر بود و از یافتن آنچه به خاطر میآوردم حس خوبی داشتم. دیده بودم هنرمندان مشهد با چه ذوقی در سرما و گرمای هوا نقاشی میکشند. تا برای خودش بزرگترین نقاشی دیواری کشور شود، کلی زمان برد و هنرمندان آن، مشقتها کشیدند. آنها همه تلاش خود را به کار گرفته بودند تا در سالروز بزرگداشت حکیم توس، اثر هنریشان به پاس هویتآفرینی شاعر شاهنامه، کامل شده باشد. دیروز اما وقتی بار دیگر بولوار فردوسی را طی میکردم، چشمم به دیوارهای اطراف میدان که افتاد، همان وسط خیابان جلوی دیوار خشکم زد! مگر میشد؟! تصور اینکه روی زحمتی یک ساله یک دست رنگ سفید بزنند، برایم دشوار میآمد. نگاه تاسفبار بسیاری از رهگذران را میدیدم. عابران بسیاری با تعجب به دیوار نگاه میکردند و در حالی که سر تکان میدادند از کنار دیوار سفید که تا همین چند روز قبل، یک شاهکار هنری بر آن نقش بسته بود، میگذشتند.
وقتی به روزنامه رسیدم، بدون معطلی، پیگیر علت سفیدکاری و محو بزرگترین نقاشی دیواری کشور شدم و هرچه بیشتر پیگیری کردم، بیشتر به حال و روز فرهنگ و هنر در پایتخت معنوی ایران تاسف خوردم.
شبانه نقاشیها را سفید کردند
مدیر امور هنری شهرداری مشهد اولین کسی بود که تلاش کردم پاسخ سئوالاتم را از او بگیرم. هادی مظفری در گفتگو با شهرآرا ضمن ابراز تاسف از این موضوع، مسئولیت پاک کردن نقاشی دیواری میدان فردوسی با موضوع داستانهای حماسی شاهنامه را با آستان قدس رضوی دانست و گفت: نقاشی دیواری میدان فردوسی، بزرگترین نقاشی دیواری در کشور بود که با موضوع هفت خوان رستم در مدت زمان یک سال در مساحت 2200متر مربع انجام شد. به گفته وی، یکشنبهشب افرادی از اداره حفاظت املاک و اراضی آستان قدس رضوی اقدام به پاکسازی نقاشی دیواری کردند و روز بعد شهروندان مشهدی، هنرمندان در و مدیریت شهری را دچار حیرت نمودند!
وی در ادامه گفت: یک سال پیش با توجه به فضای میدان فردوسی و تقاضای مردم، در فرهنگسرای فردوسی با مدیریت دکتر یاحقی، دهها ساعت جلسات کارشناسی برگزار شد و داستانهای طراحی شده مورد بحث و بررسی کارشناسانه قرار گرفت؛ علاوه بر این دهها ساعت جلسات بحث و بررسی میان هنرمندان مورد طرحهایی که باید نقاشی میشد، انجام گرفت.
مدیر هنری شهرداری مشهد به اجرای این نقاشی دیواری در سه فاز اشاره داشت و گفت: یک سال هنرمندان مشهدی در سرما و گرما تلاش کردند تا در سالروز بزرگداشت فردوسی این کار را به اتمام برسانند. مظفری بر ضرورت مناسبسازی فضای شهری با فضای پیرامونی آن تاکید کرد و گفت: از آنجایی که این دیوار طولانی در میدان فردوسی قرار داشت، داستانهای فردوسی با هدف مناسبسازی چهره شهر با محیط، نقاشی شد.
آستان قدس از ابتدا در جریان بود
وی در پاسخ به این پرسش که مگر آستان قدس در جریان اجرای این نقاشی دیواری نبود که اکنون اقدام به محو آن کرده است، عنوان داشت: آستان قدس رضوی از ابتدای امر در جریان بود، حتی عنوان شدن مالکیت این دیوارها در نقاشی که خواسته این آستان و متعلق به آن بود، انجام شد، علاوه بر این یک سال از اجرای فاز اول و سه ماه از اجرای فاز2 آن میگذرد و با این وجود سئوال اینجاست که چطور به تازگی به فکر افتادهاند که با این اثر مخالفند؟!
مظفری ادامه داد: حتی با آستان قدس در مورد مقاومت دیوار و چگونگی قرارگیری قرنیزها نیز بحث و گفتگو شده بود و مدارک این موضوع که آستان قدس در جریان امور قرار داشته، وجود دارد.
مدیر هنری شهرداری مشهد با اظهار تاسف از اتفاقی که افتاده است، گفت: چطور بار دیگر میتوانیم هنرمندان این شهر را دور هم جمع کنیم و از آنها بخواهیم برای زیباسازی شهرشان سنگ تمام بگذارند وقتی در یک شب و با یک تصمیم آنی، تمامی زحمات یک ساله یک تیم هنری اینطور در این شهر به هدر میرود؟!
ادعای هماهنگی، برای پاک کردن یک اثر هنری
اما در همان حال که مدیر هنری شهرداری مشهد به شدت از موضوع محو اثر هنری هفتخوان رستم اظهار ناراحتی میکند، معاون روابطعمومی آستان قدس رضوی اعلام کرد: پاک کردن نقاشی دیواری با اطلاع مدیریت هنری شهرداری بوده و آنان در جریان موضوع قرار داشتهاند.
مصطفوی به نامهای اشاره میکند که از سوی شهرداری به اداره حفاظت املاک و اراضی آستان قدس و از آنجا برای پیگیری به روابطعمومی آستان قدس ارسال شده و در آن طرحی برای همه دیوارهای متعلق به آستان قدس ارائه شده بود. وی ادامه داد: در واقع بنا بود برای زیباسازی شهر و همچنین اطلاعرسانی موقوفات آستان قدس، طرح مشترکی روی همه دیوارها اجرا شود و ما هم از این دیوار شروع کردیم و آن را برای اجرای طرح، آمادهسازی کردیم.
نامه مذکور متعلق به دیوارهای سطح 3بود نه آن دیوار
اما در توضیح نامهای که مسئولان آستانقدس با استناد به آن یک اثر هنری را محو کرده اند، مدیر هنری شهرداری ضمن رد ادعای هماهنگی با مدیریت هنری شهرداری اظهار میدارد: به نظرتان عاقلانه میآید روی دیواری 45میلیون تومان هزینه کنیم، یک سال بهترین هنرمندان روی آن کار کنند و در آخرین روزهای به اتمام رسیدن آن هماهنگ کنیم که دیوار را رنگ بزنند؟ مظفری اضافه کرد: موضوع نامه هیچ ربطی به دیوار میدان فردوسی ندارد بلکه بنا بود دیوارهای سطح 3شهر که برخی از آن متعلق به آستان قدس است با طرحی مشترک زیباسازی شود؛ فقط همین. در هیچ جای نامه نیز نیامده بود که آنها (مسئولان آستان قدس) میتوانند دیواری را که یک سال روی آن کار شده است، پاک کنند.
هنوز طرح تصویب نشده، دست به کار شدند؟
مصطفوی، معاون ادارهکل روابطعمومی آستان قدس که در نبود مدیرکل روابطعمومی این نهاد که در سفر حج به سر میبرد، پاسخگوی پرسشهای شهرآرا بود، در رابطه با تکذیبیه مدیریت هنری تاکید میکند که «هیچ جای نامه، سطح 3 نقاشی دیواری مشخص نشده بود...»، اما در پاسخ به این گفته، مظفری تاکید کرد: حتی اگر آنها برداشتشان این بوده که تمامی دیوارهای متعلق به آستان قدس مدنظر است، باز هم ادعایشان درست نیست، چون هنوز طرح از سوی روابط عمومی آستان قدس تایید نشده است و در چنین وضعیتی چطور دست به کار شدند و شروع به زیرسازی دیوارها کردند و چرا از این دیوار شروع کردند که کلی روی آن زحمت کشیده شده بود؟
از آستان قدس توقع نداشتیم
در همین رابطه سخنگوی شهرداری مشهد نیز اظهار داشت: از آستان قدس رضوی که در زمینه مسائل دینی، موقوفات و مسائل فرهنگی فعالیت کرده و پیشگام است، توقع داشتیم در زمینه رعایت ضوابط نیز پیشقدم باشد.
علی حامد مقدم در گفتگو با شهرآرا ادامه داد: ما همواره با آستان قدس رضوی تعامل خوبی داشتهایم و اگر مشکلی بود، با گرد هم آمدن و صحبت رفع میشد اما اتفاق صورت گرفته در رابطه با نقاشی دیواری میدان فردوسی در حد انتظار و توقع ما از آستان قدس رضوی نبوده و نباید مشکلات سازمانی به آسیب وارد کردن به یک اثر هنری میرسید. مدیرکل روابطعمومی شهرداری مشهد اظهار داشت: آستان قدس رضوی نباید از شهرداری یا هر نهاد دیگر انتظار داشته باشد برای این نهاد امکانات ویژهای قائل باشد و اگر این امکانات فراهم نشد، دست به چنین اقداماتی بزند.
وی به نصب تلویزیون شهری بدون دریافت مجوز از شهرداری در سجادشهر توسط آستان قدس رضوی اشاره کرد و گفت: آستان قدس رضوی بدون اینکه درخواستی به کمیته مکانیابی شهرداری داشته باشد اقدام به نصب تلویزیون شهری نموده و شهرداری هم به دلیل این نقض قانون در مقابلش بیلبوردی را نصب کرد آنوقت پس از مدتی شاهد تخریب بزرگترین نقاشی دیواری کشور با صرف 45میلیون تومان بودیم.
خالق اثر هنوز باور نمیکند
ندا رئوفیان، سر گروه تیمی است که یک سال بر روی دیوار میدان فردوسی نقاشی کشیدهاند. وی در گفتگویی کوتاه با شهرآرا از زمستانی میگوید که تا پاسی از شب روی داربستها نقاشی میکشیدند. از طرح خاص این دیوار میگوید که در نوع خود کم نظیر است و اینکه باورش نمیشود زحمات شبانهروزی او و تیمی که با وی همکاری داشتهاند، یک شبه پاک شده باشد.