پـــــــور تــــــوس

سال ۱۳۸۸،سال فردوسی بزرگ

پـــــــور تــــــوس

سال ۱۳۸۸،سال فردوسی بزرگ

ادیب طوسی

محمد امین متخلص به ادیب طوسی از شاعران و ادیبان نامی معاصر است. وی در سال 1283 خورشیدی در نوقان مشهد متولد شد.

ابتدا نزد ادیب نیشابوری مقدمات ادب را آموخت سپس به سبزوار رفت و از محضر افتخارالحکما شاگرد حاج ملاهادی سبزواری حکیم نامی دوره قاجاریه اصول فلسفه شرقی را آموخت. پس از آن به بغداد سفر کرد و در مدت سه سال به تحصیل زبان انگلیسی و تکمیل عربی و تدریس ادبیات پارسی پرداخت.

بعد از آن مدت به ایران مراجعت کرد ابتدا در وزارت فرهنگ و سپس در دانشکده ادبیات تبریز بتدریس اشتغال ورزید تا بازنشسته شد. و در ۵ خرداد ۱۳۶۳درگذشت.

از آثار ارزنده او شرح تهذیب المنطق ملاسعد، شرح دیوان عربی استاد  ابوالفرج رونی، منتخباتی از ادبیات عرب بنام "نقد الادب" که در بغداد به چاپ رسیده، تاریخ فلسفه ترجمه از انگلیسی، تعلیم و تربیت از نظر غزالی، بودا در هند، تاریخ دینی در ایران، فقه اللغه ایرانی،تخت سلیمان و مطالعاتی گسترده در لهجه ها و گویش های ایرانی را نام برد.

  

 

یاد توس در شهرستان های ایران

شهرستان توس را توس پسر نوذر ساخت که نهصد سال سپاهبد بود. پس از توس سپاهبدی به زریر و از زریر به بستور و از بستور به کرزم رسید.(شهرستان های ایران،احمد تفضلی)

خیام نیشابوری

مـرغـى دیـدم نشـسته  بر باره طـــوسدر چنگ گرفـته کـلّه کیـکاووس
با کلّه همى گفت که افسوس افسوسکو بانگ جرسها و کجا ناله کوس؟!

راهکارهایی برای نشان آوری در المپیک

 انجمن کارشناسان و  برزشی ذانان(= ورزشی دانان) توس پس از گذشت دو هفته از بازی های   المپیک پسین دینه(=عصر دیروز) در همایشی که در یکی از ابر خوراک خوری های جَغَرگ(=رستوران های بزرگ جاغرق) برگزار گردید. پس از بررسی دستاوردهای کاروان ورزشی ایران در المپبک 2008 پکن،در پایان راهکارها و پندهای زیر را برای کامیابی در آینده ارائه دادند:

1- -۱     هر چه زودتر مهندس علی آبادی از کار برکنار و به جای ایشان (به جای ایشان را باید همچون  گویندگان ورزشگاه ها بخوانید) دکتر الهام گماریده گردد.

2-       ۲- خوراکی هایی  همچون کشک،ترف(=قره قوروت(منظور قره قروت رضا عطارانی نیست، اندیشه ی تان جای بدی نرود)،کله پاچه،جگر،شکمبه(=سیرابی)، خُشکفا(=نان فطیر)،علف شورو(=زالزالک)،تخمه ی آفتابگردان،دیزی سنگی،میرزا قاسمی و دیگر خورش هایی از این دست پیش از بازی با هواپیمایی زود تر به دهکده ی بازی ها فرستاده شود. تا دیگر . . .

3-     ۳- با آرزوی سهمیه گرفتن بیش از پیش اسراییل و رویایی بیشتر ورزشکاران ایرانی با اسراییلی ها، نگرفتن گردن آویز را به گردن آنها انداخته،با این کار با یگ(درست نوشته شده، یگ را می گویم.) تیر سه نشان را بزنیم.

الف- چشم غره ای به دیگر کشور های تازی(=عربی) که از مرد و زن با نگریستن در چشمان ما در برابر اسراییل بازی می کنند، رفته آنها را به یاد آرمان فراموش شده فلسطین بیاندازیم.

 ب- ورزشکاری که در برابر اسراییل برای دفاع از ملت مظلوم فلسطین بازی نکرده، با اعلام آمادگی سد در سد خود برای بدست آوردن نشان زرین (= مدال طلا) و بی برو برگردد دانستن آن به نان و نوایی رسیده،همسنگ قهرمانان المپیک پول بی زبان این مردم را می گیرد و تازه جوانمرد هم نامیده می شود.

ج- بهانه ی کهنه آسیب دیدگی را  دیگر نیاورده به جای آن میگوییم«برای دفاع و حمایت از ملت مظلوم فلسطین ...... »

 

4- با نگرش به این که ما ایرانیان هماره در نوآوری و آفرینش پیشرو دیگر جهانیان بوده و نیز با نگرش به چیردستی ورزشکارانمان در بدست آوردن رده های چهارم و پنجم، نشان های مسی و حلبی درست کرده به برگزارکنندگان پیشنهاد دهیم به چهارم و پنجم ها هم نشان داده شود.(مدال، مدال است دیگر،سخت نگیرید.)

 

 5-تنها جوانان زیر بیست سال را به بازی ها گسیل داریم،آن هم نه برای نشان آوری ،بل برای آروین اندوزی(تجربه اندوزی).

 

6- بانوان را تنها برای پرچمداری و نشان دادن حجاب اسلامی(البته نه همچون حجاب بانوان تیرانداز و قایقران ما در این دوره ) به بازی ها رهسپار داشته، و چشم آن نداشته باشیم که یاد « گردآفرین» را زنده کنند، که فردین مرد.

 

7- رضا زاده را به هرگونه که می شود(آسیب دیده،روی تخت بیمارستان،مومیایی،منجمد و ...) به بازی ها ببریم.

۸-کمی از کارت های ویژه (Id Card) را به کارشناسان و مربیان بیچاره بدهیم. که تنهاخوری کار درستی نیست.

 

9-ستاد ناکامی(=کمیته ی شکست) درست نکنید که آزموده را دوباره آزماییدن ناروا باشد.

  

 


  در کناره نشست(=در حاشیه جلسه)

 1-برخی و چندی و پاره ای از کارشناسان از برای دلایلی چون نداشتن کارت سوخت، پرخاش(=اعتراض)به راه نیفتادن قطار شهری مشهد و ...  به نشست نیامند.

2- این سخن آقای کفشگرانیان(=کفاشیان) که گفته بودند « ما نتایج درخشانی در المپیک بدست آورده ایم»و معزی پور که گفته بود«شما باید به ما تبریک بگویید!!!» تا چند دقیقه مایه خنده ی باشندگان(=حاضران) گردید.

3-برای چند کارشناس کهن سال مشهدی مترجم گذاشته شد. چون میان سالان و بویژه جوانان از سخنان و گویش آنها سر در نمی آوردند.

استاد غلامرضا قدسی

 درسال1325هجری شمسی به همراه چند تن از دوستانش انجمن ادبی فردوسی را تأسیس کرد و درکنار آن به فعالیتهای سیاسی پرداخت بطوری که چندین بار به دست عوامل رژیم طاغوت دستگیر و زندانی شد. درسال1355هجری شمسی که از زندان رهایی یافت در دفتر نشرفرهنگ اسلامی به ترجمه و تصحیح کتب اشتغال ورزید و پس ازپیروزی انقلاب اسلامی در مقام مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان خدمت کرد. ایشان به واسطه تسلط به زبان وادبیات عربی و فارسی مدتی هم به تدریس این دو زبان در دانشگاه مشغول بود.  

غلامرضا قدسی مشهدی استاد دانشگاه، شاعر و ادیب دلسوخته معاصر در 21آذر 1368 برای همیشه دیده برهم نهاد و درصحن آزادی حرم حضرت امام رضا(ع) بخاک سپرده شد. 

دفتر شعرهایش با نام نغمه های قدسی پس از مرگش به کوشش استاد محمد قهرمان به چاپ رسید.