پـــــــور تــــــوس

سال ۱۳۸۸،سال فردوسی بزرگ

پـــــــور تــــــوس

سال ۱۳۸۸،سال فردوسی بزرگ

نگاهی به جهان واژگان فردوسی

شاهنامه؛ قله ادبیات حماسی جهان

شاهنامه

در طول تاریخ ایران،شاهنامه‌های زیادی توسط شاعران مختلف به نگارش در آمده است ،اما اثری که مقبول طبع همگانی قرار گرفت فقط شاهنامه فردوسی است چرا که یکی از بی‌نظیرترین آثار منظوم نه ایران که جهان است.

نام فردوسی در کنار بزرگانی چون هومر آمده است هرچند فردوسی به دلیل پرداختن به تعالیم والای انسانی و اخلاقی بر قله ادبیات حماسی جهان قرار می‌گیرد.

شاهنامه، حافظ راستین سنت‌های ملی و شناسنامه قوم ایرانی است. شاید بی وجود این اثر بزرگ، بسیاری از عناصر مثبت فرهنگ آبا و اجدادی ما در توفان حوادث تاریخی نابود می‌شد و اثری از آنها برجای نمی‌ماند. شاهنامه نه فقط بزرگ‌ترین و پرمایه ترین مجموعه شعر است که از عهد سامانی و غزنوی به یادگار مانده است بلکه مهم‌ترین سند عظمت زبان فارسی و بارزترین مظهر شکوه و رونق فرهنگ و تمدن ایران قدیم و خزانه لغت و گنجینه ادبـیات فارسی است. فردوسی طبعی لطیف داشته، سخنش از طعنه و هجو و دروغ و تملق خالی بود. او در وطن دوستی سری پر شور داشت. به داستان‌های کهن و به تاریخ و سنن قدیم عشق می‌ورزید.

اهمیت شاهنامه فقط در جنبه ادبی و شاعرانه آن خلاصه نمی‌شود و پیش از آن که مجموعه ای از داستان‌های منظوم باشد، تبارنامه ای است که بیت بیت و حرف به حرف آن ریشه در اعماق آرزوها و خواسته‌های جمعی، ملتی کهن دارد. ملتی که در همه ادوار تاریخی، نیکی و روشنایی را ستوده و با بدی و ظلمت ستیز داشته است. شاهنامه، منظومه مفصلی است که حدودا از شصت هزار بیت تشکیل شده است و دارای سه دوره اساطیری، پهلوانی، تاریخی است. فردوسی بر منابع بازمانده کهن، چنان کاخ رفیعی از سخن بنیان می‌نهد که به قول خودش باد و باران نمی‌تواند گزندی بدان برساند و گذشت سالیان بر آن تاثیری ندارد.ر برخورد با قصه‌های شاهنامه و دیگر داستان‌های اساطیری فقط به ظاهر داستان‌ها نمی‌توان بسنده کرد. زبان قصه‌های اساطیری، زبانی آکنده از رمز و سمبل است و بی توجهی به معانی رمزی اساطیر، شکوه و غنای آنها را تا حد قصه‌های معمولی تنزل می‌دهد.

حکیم فردوسی خود توصیه می‌کند:

تو این را دروغ و فسانه مدان            به یکسان روش در زمانه مدان

از او هر چه اندر خورد با خرد            دگر بر ره رمز معنی برد

 

نبرد خیر و شر

شاهنامه روایت نبرد خوبی و بدی است و پهلوانان، جنگجویان این نبرد دائمی ‌در هستی اند.

جنگ کاوه و ضحاک ظالم، کین خواهی منوچهر از سلم و تور، مرگ سیاوش به دسیسه سودابه و... همه حکایت از این نبرد و ستیز دارند.

تفکر فردوسی و اندیشه حاکم بر شاهنامه همیشه مدافع خوبی‌ها در برابر ظلم و تباهی است. ایران که سرزمین آزادگان محسوب می‌شود همواره مورد آزار و اذیت همسایگانش قرار می‌گیرد.

زیبایی و شکوه ایران، آن را در معرض مصیبت‌های گوناگون قرار می‌دهد و از همین رو پهلوانانش با تمام توان به دفاع از موجودیت این کشور و ارزش‌های عمیق انسانی مردمانش بر می‌خیزند و جان بر سر این کار می‌نهند.

برخی از پهلوانان شاهنامه نمونه‌های متعالی انسانی هستند که عمر خویش را به تمامی ‌در خدمت همنوعان خویش گذرانده است. پهلوانانی همچون فریدون، سیاوش، کیخسرو، رستم، گودرز و طوس از این دسته اند.

شخصیت‌های دیگری نیز همچون ضحاک و سلم و تور وجودشان آکنده از شرارت و بدخویی و فساد است. آنها ماموران اهریمنند و قصد نابودی و فساد در امور جهان را دارند. قهرمانان شاهنامه با مرگ، ستیزی هماره دارند و این ستیز نه رویگردانی از مرگ است و نه پناه بردن به کنج عافیت، بلکه پهلوان در مواجهه و درگیری با خطرات بزرگ به جنگ مرگ می‌رود و در حقیقت، زندگی را از آغوش مرگ می‌دزدد. اغلب داستان‌های شاهنامه بی اعتباری دنیا را به یاد خواننده می‌آورد و او را به بیداری و درس گرفتن از روزگار می‌خواند ولی در همین حال آنجا که هنگام سخن عاشقانه می‌رسد فردوسی به سادگی و با شکوه و زیبایی موضوع را می‌پروراند.

نگاهی به پنج گنج نظامی‌ در مقایسه با شاهنامه، این حقیقت را بر ما نمایان تر می‌کند. در پنج گنج، شاعر عارف که ذهنیتی تغزلی و زبانی نرم و خیال انگیز دارد، در وادی حماسه چنان غریق تصویرسازی و توصیفات تغزلی شده که جای و مقام زبان حماسه را فراموش کرده است حال آنکه که فردوسی حتی در توصیفات تغزلی در شأن زبان حماسه، از تخیل و تصاویر بهره می‌گیرد و از ازدحام بیهوده تصاویر در زبان حماسی‌اش پرهیز می‌کند.

 

آفتاب آید دلیل آفتاب

تصویرسازی در شعر فردوسی جایی بسیار مهم دارد. شاعر با تجسم حوادث و ماجراهای داستان در پیش چشم خواننده او را همراه با خود به متن حوادث می‌برد، گویی خواننده داستان را بر پرده سینما به تماشا نشسته است.

تصویرسازی و تخیل در اثر فردوسی چنان محکم و متناسب است که حتی اغلب توصیفات طبیعی درباره طلوع، غروب، شب، روز و... در شعر او حالت و تصویری حماسی دارد و ظرافت و دقت حکیم طوس در چنین نکاتی موجب هماهنگی جزئی ترین امور در شاهنامه با کلیت داستان‌ها شده است.

چند بیت زیر در توصیف آفتاب بیان شده است:

چو خورشید از چرخ گردنده سر                          برآورد بر سان زرین سپر

پدید آمد آن خنجر تابناک                                     به کردار یاقوت شد روی خاک

چو زرین سپر برگرفت آفتاب                               سرجنگجویان برآمد ز خواب

و این هم تصویری که شاعر از رسیدن شب دارد:

چو خورشید تابنده شد ناپدید

شب تیره بر چرخ لشگر کشید

 

آهنگی دیگر

موسیقی در شعر فردوسی از عناصر اصلی شعر محسوب می‌شود. انتخاب وزن متقارب که هجاهای بلند آن کمتر از هجاهای کوتاه است، موسیقی حماسی شاهنامه را چندبرابر می‌کند.

علاوه بر استفاده از وزن عروضی مناسب، فردوسی با به‌کارگیری قافیه‌های محکم و هم‌حروفی‌های پنهان و آشکار، انواع جناس، سجع و دیگر صنایع لفظی تأثیر موسیقایی شعر خود را تا حد ممکن افزایش می‌دهد.

اغراق‌های استادانه، تشبیهات حسی و نمایش لحظات طبیعت و زندگی از دیگر مشخصات مهم شعر فردوسی است.

برآمد ز هر دو سپه بوق و کوس             هوا نیلگون شد، زمین آبنوس

چو برق درخشنده از تیره میغ                همی‌آتش افروخت از گرز و تیغ

هوا گشت سرخ و سیاه و بنفش            ز بس نیزه و گونه گونه درفش

از آواز دیوان و از تیره گرد                      ز غریدن کوس و اسب نبرد

شکافیده کوه و زمین بر درید                  بدان گونه پیکار کین کس ندید

چکاچاک گرز آمد و تیغ و تیر                    ز خون یلان دشت گشت آبگیر

زمین شد به کردار دریای قیر                  همه موجش از خنجر و گرز و تیر

دمان بادپایان چو کشتی بر آب                سوی غرق دارند گفتی شتاب

شصتمین سالگشت درگذشت ملک الشعرای بهار

محمد تقی، پسر محمد کاظم صبوری، ملک الشعرای آستان قدس رضوی است و در سال 1304 هـ ق. /شانزدهم  آبان 1265خ. در مشهد به دنیا آمد.
پدر بهار با آنکه ملک الشعرای زمان خود بود دوست نداشت پسرش به شعر و شاعری روی آورد، اما علیرغم خواست پدر، بهار شاعری را از چهارده سالگی آغاز کرد.
در اوایل، اطرافیان فکر می کردند که او اشعار پدرش را به نام خودش می خواند و شاعر بودن بهار را باور نداشتند.
سرانجام کار بهار با مدعیان به جایی رسید که قرار شد بهار به صورت بدیهه سرایی با لغاتی که مخالفشان می گویند، در حضور جمع شعری بسازد.
در مجلسی که به همین منظور ترتیب داده شده بود از بهار خواستند تا با چهار کلمه : چراغ، نمک ، چنار و تسبیح، چهار مصراع به وزن رباعی بگوید و بهار این رباعی را در چند لحظه ساخت:

به خرقه و تسبیح مرا دید چو یار                گفتا ز چراغ زهد ناید انوار
کس شهد ندیده است در کان نمک        کس میوه نچیده است از شاخ چنار

باز رباعی دیگری با این چهار کلمه مطرح شد: خروس، انگور، درفش، سنگ و او این رباعی را ساخت:
برخاست خروس صبح برخیز ای دوست            خون دل انگور فکن در رگ و پوست
عشق من و تو قصه مشت است و درفش       جور تو و دل صحبت سنگ است و سبوست

پس از مرگ پدر بهار، به فرمان مظفرالدین شاه لقب ملک الشعرایی به پسر واگذار گردید.
محمدتقی تخلص خود را نیز از "بهار شیروانی"، یکی از شاعران عهد ناصرالدین شاه گرفت.
"
بهار" ادب فارسی را نزد پدر آموخت و برای تکمیل معلومات عربی و فارسی به محضر "ادیب نیشابوری" رفت. بهار از چهارده سالگی به اتفاق پدر در مجالس آزادی خواهان شرکت می کرد و در سال 1324 هـ.ق که نهضت مشروطه به پیروزی رسید، "بهار" بیست سال داشت.
"
بهار" در دوره استبداد صغیر در خراسان به چاپ روزنامه خراسان پرداخت و بعد از فرار محمدعلی شاه که در همه شهرها جشن برپا شد، اشعاری سرود که در جشنهای ملی مشهد خوانده می شد.
او در سال 1328 هـ.ق در مشهد به انتشار روزنامه "نوبهار" پرداخت که به علت حملات تند بر ضد فشار روسها و دخالت آنان در سیاست داخلی کشور اهمیت خاصی داشت و پس از یک سال انتشار توقیف شد. بهار سپس روزنامه ای به نام "تازه بهار" را چاپ کرد که آن هم توقیف شد و بهار به تهران تبعید گردید.
اشعار آغاز جوانی بهار، که ملک الشهرای آستان قدس رضوی بود، بیشتر زمینه های مدح داشت، مانند: مدح امام هشتم ، مدح حضرت ختمی مرتبت، مدح مظفرالدین شاه . . . و بهار در آن اشعار از استادان قدیم شعر فارسی پیروی می کرد.
بعد از مشروطیت و ورود به جرگه آزادی خواهان او شعر خود را وقف آزادی کرد. اشعار "بهار" در این دوره پرشور و صمیمی است او با سیاستهای استعماری به پیکار برمی خیزد.
او با تصویر اوضاع و احوال زمان خود، مردم را به شرکت امور سیاسی و اجتماعی فرا می خواند.
پس از جنگ جهانی اول "بهار" که به تهران تبعید شده بود به مشهد بازگشت و چاپ روزنامه "نوبهار" را از سرگرفت. در سال 1332 هـ.ق به نمایندگی مجلس برگزیده شد و به تهران آمد و نزدیک سه سال به انتشار روزنامه "نوبهار" ادامه داد.
"
بهار" در سال 1334 هـ.ق با ایجاد جمعیتی به نام "دانشکده"، شاعران و نویسندگان جوان را در آن جمعیت گرد آورد و در سال 1336 هـ.ق به انتشار مجله "دانشکده" دست زد. این مجله اگر چه بیش از یک سال دوام نکرد، اما از بهترین مجلات آن زمان بود.
"
بهار" در دوره چهارم مجلس نیز به نمایندگی انتخاب شد و با مرحوم مدرس در صف اکثریت بود و از سران معروف گروه اکثریت به شمار می رفت.
"
بهار" در ششمین دوره هم به نمایندگی مجلس رسید و بعد از آن دیگر به مجلس قدم نگذاشت.
بعد از این سالها "بهار" رو به تدریس و تعلیم آورد و هفده سال از عمر اخود را به دور از سیاست گذراند.
بعد از شهریور ماه 1320 هـ. ش مدتی به وزارت فرهنگ منصوب شد و وزارت او چند ماهی بیش نپایید. بهار در دوره پانزدهم هم به نمایندگی مجلس انتخاب شد و به مجلس رفت اما به سبب مبتلا شدن به بیماری سل برای معالجه به سوییس سفر کرد.
او پس از معالجه در 1328 هـ.ش به ایران بازگشت و در یکم اردیبهشت ماه 1330 هـ.ش درگذشت.
آثار بهار

گنجینه‌های بارگاه رضوی

از مدال‌های قهرمانی جهان‌پهلوان تختی گرفته تا جوایز مهدی عابدینی، قهرمان بدن‌سازی جهان، و جام‌های قهرمانی دانشجویان ایران در مسابقات بین‌المللی زیر یک سقف، مجموعۀ بی‌نظیری را شکل داده‌اند. و تالاری دیگر را یازده اثر بی‌همتای استاد محمود فرشچیان در میان نقاشی‌های ماندگار دیگر آراسته‌است. در حالی که محمدحسین یزدی‌‌نژاد، از مجموعه‌داران مشهدی، بخش عظیمی از مجموعه اسکناس‌هایش را که از ۲۰ کشور جهان می‌آید، به همین موزه اهدا کرده‌است. ضریح قدیمی بارگاه امام رضا که در اوایل عهد قاجاریه ساخته شده و پاره‌ای از پردۀ کعبه که علی‌العوامی عربستانی به این بارگاه تقدیم کرده، بر حال و هوای روحانی موزه می‌افزاید. و اسطرلاب و تلسکوپ‌های اهدایی سید جلال‌الدین تهرانی، اخترشناس و ریاضی‌دان ایرانی، گنجینۀ نجوم و ساعت بارگاه را دیدنی کرده‌است.

حرم امام رضا در مشهد حاوی چندین موزه و گنجینه است که توضیح مختصر آن را در نوشتۀ زیر به قلم حمیدرضا حسینی، برگرفته از کتاب "راهنمای سفر به استان خراسان رضوی" (۱۳۸۵) می‌خوانید و در نمایش تصویری ساختۀ امید صالحی برخی از آثار این موزه‌ها را می‌بینید.

دیرینکده‌های آستان قدس رضوی

آستان امام رضا در شهر مشهد دارای نفایس بسیاری است که طی صدها سال به پیشگاه آن حضرت هدیه شده‌اند. همچنین بسیاری از آثاری که در آستانه مورد استفاده قرار گرفته‌اند، به‌تدریج کاربرد خود را از دست داده و به خارج از حرم منتقل شده‌اند. این اشیا بیشتر یا در خزانۀ آستانه (و اگر کتاب بوده‌اند، در کتابخانه) یا در انبارها نگهداری می‌شدند و دور از دید عموم بودند.

در دورۀ سلطنت رضاشاه پهلوی دولت تصمیم گرفت که با تأسیس یک موزه برخی از این آثار را به نمایش گذارد. از این رو تعدادی از اشیای خزانه با کمک باستان‌شناسان موزۀ ایران باستان انتخاب شدند و در موزه‌ای که ساخت آن به سال ۱۳۱۶ هجری خورشیدی آغاز و در سال ۱۳۲۴ تمام شد، به نمایش درآمدند. این موزه از سال ۱۳۵۶ در ساختمان جدیدی مستقر گردید و پس از پیروزی انقلاب اسلامی به نحو چشمگیری گسترش یافت. در واقع می‌توان گفت که ایجاد موزه‌های تخصصی و عرضۀ آثار متنوع در آنها یکی از ارزنده‌ترین کارهای آستان قدس رضوی در دورۀ جمهوری اسلامی بوده‌است.

در این دوره ابتدا در سال ۱۳۶۴ "گنجینۀ قرآن و نفایس" با نمایش نفیس‌ترین قرآن‌های خطی ایران و جهان افتتاح شد و سپس در سال ۱۳۶۹ دومین موزۀ تخصصی تمبر و اسکناس گشایش یافت. چهار سال بعد مجموعه هدایای مقام‌های داخلی و خارجی به رهبر جمهوری اسلامی ایران در موزه‌ای با نام "موزۀ هدایای رهبری" در معرض دید عموم قرار گرفت و در سال ۱۳۷۷ نیز "گنجینۀ تخصصی فرش" آغاز به کار کرد. همچنین در سال ۱۳۷۸ در طبقات فوقانی موزۀ مرکزی مجموعه‌های متنوع دیگر به نمایش درآمد.

موزۀ مرکزی در یک ساختمان چهارطبقه قرار دارد. آن شکل کامل‌شدۀ نخستین موزه است که از هشت گنجینه ترتیب یافته‌است: گنجینه‌های تاریخ مشهد، سکه و مدال، صدف و حلزون، نقاشی، سلاح، نجوم و ساعت، ظروف و تمبر و اسکناس. موزۀ قرآن و نفایس، موزۀ فرش و موزۀ هدایای رهبری به صورت سه موزۀ مستقل، اما در یک ساختمان، در این مجتمع حضور دارند.

در مجموعۀ تاریخ مشهد آثار و نفایس حرم امام رضا به نمایش درآمده‌است. قدیمی‌ترین سنگ مزار امام رضا، محراب‌های زرین‌فامی که پیشتر در حرم نصب بوده‌اند، سنگاب بزرگی از قرن ششم هجری، دو عدد سکۀ نقره از دوران ولایت‌عهدی امام رضا، درهای قدیمی چوبی یا طلاکاری‌شدۀ حرم، لوحه‌های طلای مربوط به صندوق مزار امام، وسایل روشنایی حرم، ضریحی که از دورۀ فتحعلی‌شاه به جای مانده، قفل‌ها و کلیدهای قدیمی آستانه و وسایل شستشوی حرم از جملۀ آثاری هستند که در مجموعۀ تاریخ مشهد خودنمایی می‌کنند؛ مجموعه‌ای که مهم‌ترین گنجینۀ موزۀ مرکزی است.

گنجینۀ سکه و مدال دربردارندۀ سکه‌هایی از دورۀ ایران باستان تا دوران متأخر است. همچنین مدال‌هایی که از سوی قهرمانان و ورزشکاران مختلف به بارگاه امام رضا تقدیم شده، در این مجموعه نگهداری می‌شود. مهم‌ترین مدال‌های به‌نمایش درآمده، مدال‌های جهان‌پهلوان غلامرضا تختی است.

گنجینۀ صدف و حلزون شامل بخشی از ۱۲۸۲ قطعه صدف و حلزون است که در سال ۱۳۶۴ توسط فردی به نام "محمدسعید فؤاد" از کشور سوریه تقدیم آستان قدس رضوی شده‌است.

در مجموعۀ نقاشی آثاری از نقاشان بزرگ ایرانی مانند کمال‌الملک، استاد محمود فرشچیان و استاد علی‌اشرف والی و تعدادی از هنرمندان اروپایی به نمایش درآمده‌است.

مجموعۀ سلاح حاوی ابزارهای جنگی مانند شمشیر، تیرکمان، خنجر، طپانچه، تفنگ و انواع باروت است و مجموعۀ نجوم و ساعت دربردارندۀ اشیائی از قبیل اسطرلاب، کرۀ نجومی، تلسکوپ و دوربین به انضمام ساعت‌های قدیمی است.

گنجینۀ ظروف نمایش‌دهندۀ ظروف چینی و بلور از سدۀ هشتم تا سیزدهم هجری قمری است. گنجینۀ تمبر و اسکناس پنجاه هزار قطعه تمبر ایرانی و خارجی، از جمله نخستین تمبر جهان و اولین تمبر ایرانی را در خود جای داده‌است. در کنار اسکناس‌های دورۀ قاجار، پهلوی و جمهوری اسلامی ایران تعدادی اسکناس‌های خارجی نیز به چشم می‌آید.