پـــــــور تــــــوس

سال ۱۳۸۸،سال فردوسی بزرگ

پـــــــور تــــــوس

سال ۱۳۸۸،سال فردوسی بزرگ

مهاجران از دافعه فضای فرهنگی خراسان می گویند ؛ حقیقت تلخ!

بحث مهاجرت اهالی فرهنگ و هنر از مشهد به تهران، موضوع تازه ای نیست و بارها در این باره مطبوعات محلی گزارشهای مفصلی داشته اند. همچنان که بحث مهاجرت به تهران در کل کشور دیده می شود و بسیاری از صاحب نظران عقیده دارند که این تغییر جغرافیایی و مهاجرت دلایل ویژه ای دارد و این بار هم سعی داشته ایم مسأله مهاجرت را از نظرگاه تازه ای ببینیم.
برخی بر این عقیده استوارند که یکی از دلایل مهاجرت به تهران، جنبه های اقتصادی است، چرا که به طور مستقیم و غیرمستقیم با تمرکز فعالیتهای اقتصادی در تهران، این مهاجرتها صورت می گیرد.
***
شجریان: بقیه چرا مانده اند
استاد محمدرضا شجریان خواننده بنام کشورمان سالهاست که از سرزمین مادری اش مشهد به تهران سفر کرده است. وقتی علت مهاجرت ایشان را می پرسم، با مزاح می گوید: «بپرسید آنها که مانده اند چه دلیلی داشته اند؟!» این سؤال در ابتدای گفتگوی من با وی پرسش های زیادی را به ذهن متبادر می کند. بقیه چرا مانده اند؟ بنابراین از وی می پرسم خودش از مهمترین دلایل مهاجرت به تهران بگوید که در ادامه خاطرنشان می کند: محیط مشهد به لحاظ فرهنگی آنقدرها هم آماده پذیرش بحث موسیقی نیست. ما در تهران در خصوص موسیقی قدرت مانور کاری بیشتری داریم. در حالی که محیط فرهنگی مشهد پذیرای این مسأله نیست و این یکی از مهمترین دلایل من برای سفر به تهران بوده است.
وی می افزاید: همیشه دوست داشته ام در مشهد کار کنم، اما متأسفانه شرایط به وجود نیامده و این آرزو همچنان برایم باقی است.
وی در ادامه می گوید: شاید آنها هم که تا به حال مانده اند، دلایل خاص خودشان را داشته اند، پیشنهاد می کنم با آنها هم صحبت کنید.
شجریان به بحث مسایل اقتصادی هم اشاره می کند و می گوید: مسأله اقتصاد هم در حال حاضر یک موضوع مهم است که خیلی از افراد با آن درگیر هستند. در تهران شرایط اقتصادی بهتر از شهرستانهاست، هر چند که هزینه ها بالاست، اما به هر حال پایتخت قطب اقتصادی کشور است.
محدثی: به دنبال یک نیاز درونی
مصطفی محدثی خراسانی، یکی از شاعران کشورمان است که چند سالی است در تهران ساکن شده، او در مورد مهاجرتش به تهران می گوید: اول اینکه هجرت کردن و جا به جا شدن، یک نیاز درونی انسان است و توصیه های بزرگان دین ما هم در این خصوص وجود دارد که از جایی به جایی هجرت کنید تا به تجربه و شرایط دیگری برسید، اما سفر به تهران با شرایط شلوغی این شهر می تواند نظم زندگی معمول انسان را به هم بریزد، به خصوص برای کسی که کار هنری می کند و با آفرینش و خلاقیت سر و کار دارد. اما همین که بتواند عادتهایش را تغییر بدهد و در محیط دیگری زندگی را بگذراند باز، می تواند منشأ برکت باشد. به نوعی خانه تکانی در وجود یک هنرمند. و این مسأله یکی از مهمترین دلایل من برای هجرت به تهران بوده که البته در کنار آن تغییر در روند اقتصادی زندگی ام به وقوع پیوسته است. گذشته از این، مسایل فضای باز فرهنگی تهران، فعالیت را برای فرد بیشتر مهیا می کند که در مورد خودم هم مصداق دارد، چون دامنه فعالیتهایم در این شهر گسترده تر شده است.
این شاعر مشهدی در ادامه می گوید: اما تنها چیزی که تهران از یک هنرمند ممکن است بگیرد، خلوتهای اوست که به نظرم آن هم بستگی به توانایی ذاتی فرد دارد که بتواند در شلوغ ترین فضاها هم به خلوت درونی برسد. چه بسا کسانی که در تنهایی صرف زندگی می کنند و خلوت ندارند و باز در مقابل کسانی باشند که در شلوغ ترین فضای ممکن زندگی کنند، اما باز خلوتهای خوبی داشته باشند.
وی می افزاید: اما دلیل دیگری که من برای هجرت به تهران داشتم، این بوده که فضای خراسان و مشهد که حالا شاید بهتر شده باشد، کمتر به فرزندان خودش اهمیت می دهد. فضای فرهنگی مشهد به نوعی دافعه دارد و شرایط برای فعالیت فرهنگی بسیار محدود و البته مشکل است، اما حالا فضای بهتری برای کار کردن دارم و هر وقت هم که دلتنگ شهر و دیار و خانواده ام می شوم، در فرصتی سری به آنها می زنم.
شهیدی فر: تمرکز امکانات در پایتخت
اما محمدرضا شهیدی فر نویسنده، کارگردان و تهیه کننده برنامه های تلویزیونی در صدا و سیماست، او هم نزدیک به 20 سال است که در تهران ساکن شده است.
شهیدی فر قابلیتهای بسیاری در تولید و اجرای برنامه های تلویزیونی دارد، اما در تهران فعالیت می کند، در حالی که می توانست در فضای مشهد و در شبکه استانی فعالیت کند، او در مورد مهاجرتش به تهران می گوید: زمانی که در دانشگاه پذیرفته شدم، برای ادامه تحصیل به تهران رفتم و البته به خاطر شرایط ارتباطی در تهران و تمرکز امکانات جذب صدا و سیما شدم و از آن زمان تاکنون در این مجموعه فعالیت می کنم، اما احساس می کنم فضای فرهنگی مشهد هنوز در حد همان سالهای نوجوانی و جوانی من است. قبول کنید که در تهران قدرت مانور بیشتری وجود دارد و من می توانم در مجموعه صدا و سیما فعالیتهای متفاوت و مستمری داشته باشم، در حالی که اگر در مشهد و شبکه استانی مشغول بودم، این فضا بسیار محدود و تا حدودی تنگ می شد.
وی می گوید: همه انسانها تمایل به رشد و ارتقا دارند. متأسفانه در شهرستانها این مسأله دیده نمی شود و شاید نه برای من که برای همه آنهایی که به تهران مهاجرت کرده اند، تمرکز سازمانها در تهران، روند اقتصادی بهتر و شرایط کار بیشتر، مهمترین دلایل بوده اند.
این تهیه کننده تلویزیون در ادامه خاطرنشان می کند: اما علاقه هایم به شهر و دیارم هیچ وقت کم نشده و نمی شود و آرزو دارم زمانی در مشهد به شرایطی برسیم که من و همه همشهریانم در تهران به مشهد برگردیم و در کنار سایر مشهدی ها زندگی کنیم.
ترقی: تنگ نظریها، مانع بزرگ
اما حمیدرضا ترقی که هم اکنون در سمت معاونت فرهنگی کمیته امداد کشور و عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی در تهران مشغول به فعالیت است، از شروع فعالیتهایش در مشهد و امتداد آن در تهران می گوید: از سال 60 به دعوت شهید هاشمی نژاد عهده دار مسؤولیت حزب جمهوری اسلامی در خراسان شدم و از سال 63 به عنوان مدیرکل کمیته امداد استان خراسان به مردم مشهد و خراسان خدمت می کردم و در کنار آن بحث رسیدگی به محرومین جنوب خراسان را از طریق آستان قدس پیگیری می کردم. از سال 74 با رأی مردم مشهد به مجلس شورای اسلامی راه پیدا کردم و به عنوان نماینده پنجمین دوره مجلس شورای اسلامی خدمتگزار مردم مشهد بودم. پس از اتمام این دوره عرصه های فعالیتی ام در تهران تمرکز بیشتری پیدا کرد و دیگر به مشهد بازنگشتم.
از ترقی می پرسم که چرا در مشهد به فعالیتهایش ادامه نداده که در ادامه می گوید: از من درخواست شد که فعالیتهایم را در تهران متمرکز کنم و به همین دلیل در تهران ماندم، اما آنچه مانع از فعالیت من و افرادی مثل من که تعلقات خاصی به خراسان و مشهد داریم، شده، روحیه غریب پرستی مردم مشهد است.
وی می افزاید: متأسفانه فرهنگ استان خراسان به نیروهای کارآمد و متخصص محلی بها نمی دهد، در حالی که همین نیروها در تهران جایگاه خوبی دارند. در استان خراسان و مشهد تنگ نظریهایی وجود دارد که باعث دافعه شده که هنوز هم ادامه دارد و متأسفانه این مسأله به یک فرهنگ تبدیل شده و همین بی رغبتی ها موجب عدم فعالیت نخبگان و فرهیختگان مشهد در این شهر شده است.معاون فرهنگی کمیته امداد به یکی از دلایل مهاجرت نخبگان به تهران اشاره کرد اما آیا این مسأله دلایل دیگری هم دارد؟! وی در این مورد می گوید: به هر حال این می تواند یکی از دلایل اصلی مهاجرت به تهران باشد، اما نمی شود جاذبه بالای مشهد را به لحاظ بارگاه ملکوتی ثامن الائمه(ع) از یاد برد، اما فرهنگ غلط حاکم بر این شهر موجب دافعه می شود. چرا که هیچ انسجام و تعصبی نسبت به نیروهای متخصص محلی وجود ندارد.
وی تصریح می کند: اما مسایل اقتصادی هم گاهی موجب این مهاجرتها هستند، اما کمرنگ تر از آنچه به آن اشاره کردم، می نمایند. چون در تهران نیروهای محلی مشهدی حاضرند شبانه روزی کار کنند و آنچه آنها را به کار ترغیب کرده، پول نیست، بلکه ابعاد معنوی حاکم بر کار است. به آنها احترام گذاشته می شود و همیشه مورد تجلیل واقع می شوند و همین مسأله یکی از دلایل مهم ماندن این افراد در تهران است، چون همیشه مادیات مطرح نیستند و گاهی معنویات هم در روحیات افراد تأثیرگذارند. ای کاش، فضای فرهنگی مشهد هم این طور بود، آن وقت همه نخبگان فرهنگی به شهرستان باز می گشتند!!
دیانی: مهاجرت برای آرزوهای بزرگ
حتماً شما هم تا حدودی به ابعاد مختلف مهاجرت به تهران پی برده اید، اما وقتی با محمدرضا شجریان خواننده نام آشنای کشورمان همصحبت شدم، به سؤال خوبی اشاره کرد، اینکه چرا برخی از استادان و فرهیختگان در مشهد مانده اند؟! سؤال جالبی است و برای رسیدن به جواب مناسب به سراغ دکتر محمد حسین دیانی استاد دانشگاه فردوسی مشهد می روم.
دکتر دیانی مدتی را خارج از ایران و چند سالی را در تهران ساکن بوده، اما به مشهد برمی گردد.
او سالهاست که در مشهد به تدریس در دانشگاه مشغول است. دکتر دیانی در مورد علت مهاجرت فرهیختگان می گوید: اول اینکه مهاجرت کردن یک پدیده شناخته شده است.اما یک استاد دانشگاه هم در تهران می تواند به درجه علمی بالاتر برسد و هم در مشهد. اما اگر در مشهد حقوق برابر کار استادان تهران را دریافت کند. خب شاید به همین مسأله بسنده کند. مهاجرت به انگیزه ها و آرزوهای بزرگ افراد بستگی دارد.
وی در ادامه می گوید: اما امکانات رشد برای اقشار تحصیل کرده اهمیت ویژه ای دارد و بخش قابل توجهی از این مهاجرتها به خارج از ایران هم به این دلیل است که در ایران بیشتر از این فضای رشد وجود ندارد، حالا چه برسد در شهرستانهای آن.
اما دکتر دیانی در مشهد مانده و کارش را دنبال می کند، او در مورد سیر کارش می گوید: من مدتی را خارج از کشور تحصیل کردم و پس از آن به تهران رفتم، ادامه تحصیل دادم و اما بازبرگشتم و در مشهد به زندگی ادامه می دهم. در این مورد برخی علقه های شهری و دلبستگی های خانوادگی مطرح است و مهمتر از همه خدمت به دانشجویان مشهدی و... است. اما تأکید می کنم کسی که می خواهد ارتقای کاری بیشتری پیدا کند مثلاً به پستهای بالا دست پیدا کند، قطعاً در شهرستان اتفاق نمی افتد، پس باید مهاجرت کند به تهران. مثلاً در تهران اگر رئیس شما بشود وزیر، پس شما می شوید مدیرکل. چون وزیر به افراد اطرافش ارتقا می دهد.
مهاجرت چرا؟!
نظرات فرهیختگان را جویا شدیم و می بینیم که مهمترین عامل مهاجرت به تهران به صورت مستقیم با تمرکز فعالیتهای فرهنگی و اقتصادی در تهران در ارتباط است. به نظر می آید اگر این فعالیتها به نقاط و شهرهای پیرامونی سوق داده شوند، بخشی از مهاجرتها به تهران از بین می روند. نکته دیگر این که یک برنامه ریزی جامع جهت رونق کسب و کار در این نقاط، توزیع عادلانه امکانات و درآمدها و دادن اختیارات مهم در شهرهای دیگر می تواند از روند رشد نامتعارف مهاجرت ها به تهران بکاهد.  

بنمایه:روزنامه قدس

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد