(برگرفته ازگزارش شناخت تابران,جلد اول, رجبعلی لباف خانیکی, محمودبختیاری شهری, محمود طغرایی, مجید لباف خانیکی, بهزاد نعمتی,پژوهشگاه میراث فرهنگی خراسان) درباره ی نام توس, معنای آن وریشه ی کلمه تاکنون نظر دقیقی بیان نشده است. " بارتلمه " محقق آلمانی برای واژه ی tusa ریشه ی taos را احتمال داده است. این ریشه دارای دومعنی خالی, تهی وپوک ونیز آزاد, ول ورها است.(1) از طرف دیگر " هایر هُوفر" ذیل واژه ی tusa او راقهرمانی دلاور وجنگاوری ایرانی می داند ودرتوضیح این کلمه ترکیب tusaspa را به معنی دارنده یاسب رها شده می آورد ومعادل سانسکریت آن را tusaspa می نویسد که در واقع ترکیبی از صورت ضعیف شده ی فعل taos به اضافه ی اسم aspa است که این جا معنی ول, آزاد ورها, که معنی دیگری برای ریشه ی taos بوده, به کارگرفته است ومی نویسد صورت وادبی واژه های taus و tus واژه های tos و tus است.(2) کلمه taosa که صورت افزوده ی واژه ی tus است, در ترکیب اسم hu tsosa نام همسر وخواهر ویشاسپ نیز آمده است. در زیر نویس این واژه, بار تلمه taosa را اسم مذکر به معنی کسی که رانهای پهن وبزرگ دارد, آورده است (3) که شاید منظور انسانی قوی ودلیر باشد واحتمالا به نوعی اشاره به توس, یل جنگاور مذکور در اوستا باشد. با این تفاسیر, در اوستا هیچ گاه نام توس بر سرزمینی اطلاق نشده است. قابل توجه آن که برخی محققین به تایید نظر اسفندیار جی, سرزمین اورو urva را که بر طبق بند اول وندیداد, هشتمین سرزمین اهورا آفریده است, با منطقه توس یکی دانسته اند(4). که نمی تواند نظر چندان درستی باشد. در متون پهلوی به نام توس علاوه بر یک شخصیت پهلوانی, برنام شهر و کوهی نیز اطلاق می شود. کتاب شهرستانهای ایران, بناینگذار شهر را, شهرتوسِ نوذران می داند که نهصد سال سپاهبد بوده است(5). توس پهلوان ایرانی پسر نوذر ونوه منوچهر می باشد. پدرش مدت هفت سال پس از منوچهر پادشاهی کرد وسپس به دست اسفندیار تورانی کشته شد. توس مدتها سپاهبد کاووس وکیقباد وکیخسرو بود وچندی مدعی تاج تخت کیخسروشد؛ ولی در این راه موفق نشد وپادشاهی دراین خاندان با پدرش نوذر پایان یافت. توس درجنگ باتورانیان به همراه کیخسرو دلیریها کرد وکیخسرو به پاس دلاوریهایش, سپاهبدی لشگر ونگهبانی درفش کاویانی را به او سپرد واو را حاکم خراسان کرد. توس هنگامی که کیخسرو به قصد سفر به جهان دیگر رو به کوه وبیابان نهاد, به بدرقه او رفت وبا غایب شدن کیخسرو, او نیز در زیر برف جان سپرد. در سنّت مزدیستان او از جمله جاودانیهاست که در پایان جهان به همراه سوشیانس خواهد بود(6). |