پـــــــور تــــــوس

سال ۱۳۸۸،سال فردوسی بزرگ

پـــــــور تــــــوس

سال ۱۳۸۸،سال فردوسی بزرگ

تندیس فردوسی در تاجیکستان جای گرفت

به گزارش ایبنا به نقل از روابط عمومی بنیاد فردوسی، سومین تندیس فردوسی همزمان با جشن‌های نوروزی در هفته فرهنگی ایران در تاجیکستان با حضور هنرمندان و مدیران فرهنگی دو کشور، دکتر سیدمحمد حسینی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و دکتر شریف، مدیر موزه ملی تاجیکستان رونمایی شد.

افشین اسفندیاری با تکنیک ویژه‌ای که ابداع کرده است در مدت یک هفته، دو تندیس فردوسی و رودکی را در اندازه دو و نیم متر با پایه در هفته فرهنگی ایران در تاجیکستان طراحی و ساخت و برای نصب به موزه ملی تاجیکستان تقدیم کرده است.

اسفندیاری، هنرمند تندیس ساز ایرانی در شش ماه گذشته توانسته است، سه تندیس از فردوسی و دو تندیس از خیام و رودکی را برای بزرگداشت هزاره شاهنامه در اکسپوی جهانی شانگ‌های، فستیوال جهانی زمستانی سارایوو و جشن نوروز در تاجیکستان بسازد و به دانشگاه پکن در چین، موزه شهر سارایوو در بوسنی و موزه ملی تاجیکستان به نشانه دوستی مردم ایران، تقدیم کند.
 
در ساخت تندیس‌های مفاخر ایرانی یاد شده، نهادهای فرهنگی از جمله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، رایزنی فرهنگی ایران در بوسنی و بنیاد فردوسی همکاری داشتند.

پیوند فرهنگ‌ها و تمدن‌های جهان به روایت شاهنامه فردوسی

یاسر موحدفرد، دبیرکل بنیاد فردوسی در فستیوال جهانی سارایوو با موضوع «جهان شاهنامه» سخن گفت و شاهنامه را بزرگترین و برترین کتاب حماسی جهان دانست که می‌تواند پیوند دهنده همه فرهنگ‌ها و تمدن‌های جهانی باشد و بهره‌گیری از آموزه‌های شاهنامه، صلح و آسایش در دنیا را ضمانت می‌کند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) به نقل از روزنامه‌های «نزا ویسنه» و «اسلو بوجنیه» در بوسنی و هرزگوین، با برپایی نمایشگاهی با موضوع شاهنامه، هفته فرهنگی ایران در بیست و هفتمین فستیوال جهانی زمستانی سارایوو (سارایوسکازیما) در نگارخانه هانیکاه در مجموعه تاریخی غازی خسرو بیک از تاریخ 9 تا 16 فوریه (20 تا 27 بهمن) برپا شده و مصاحبه‌های اختصاصی با مدیران فرهنگی ایران در روزنامه‌های «نزا ویسنه» و «اسلو بوجنیه» در بوسنی و هرزگوین انجام گرفته است.
این نمایشگاه هنری شامل عکس، خوشنویسی، نگاره و هنرهای تجسمی با موضوع شاهنامه است که اقدامی بزرگ برای معرفی هنرمندان ایرانی به شمار می‌آید، شاهنامه ابوالقاسم فردوسی در برگیرنده داستان‌های تاریخی و اسطوره‌ای ایران باستان است.
یاسر موحدفرد، دبیرکل بنیاد فردوسی درباره ویژه برنامه‌های هنری هفته فرهنگی ایران می‌گوید: «در هفته شاهنامه 20 تابلو از نگاره های شاهنامه به نمایش گذاشته شده است که از گنجینه موزه‌های ایران، عکاسی شده و برگرفته از داستان‌های شاهنامه است.»
وی افزود: «در فستیوال جهانی سارایوو با موضوع «جهان شاهنامه» درباره کشورهایی که در شاهنامه از آن ها یاد شده است و نیز درباره پیوند و ارتباط میان ملت‌ها، فرهنگ‌ها و تمدن‌ها در شاهنامه سخنرانی کرده‌ام.»
وی افزود: «به پیشنهاد بنیاد فردوسی و از سوی ایران به خاطر آن که شاهنامه تاثیر مهمی در فرهنگ و هنر جهان به ویژه کشورهای اروپایی داشته است، یونسکو در سال‌های 2010 و 2011 میلادی هزارمین سال سرایش شاهنامه را ثبت کرده است.»
موحدفرد ادامه داد: «به نظر من شاهنامه، بزرگترین و برترین کتاب حماسی جهان است زیرا در این کتاب درباره کشورها و ملت های فراوانی یاد شده که هم اکنون نیز با همان نام و نشان شناخته می‌شوند.» وی تاکید کرد: «شاهنامه می‌تواند پیوند دهنده همه فرهنگ‌ها و تمدن‌های جهانی باشد و بهره‌گیری از آموزه‌های شاهنامه، صلح و آسایش در دنیا را ضمانت می‌کند چون در این کتاب پیوندهای فرهنگی کشورهای گوناگون آورده شده است و از آن جمله به کشورهای حوزه بالکان با نام «برطاس» می‌توان اشاره داشت که شامل کشورهای کرواسی و بوسنی و هرزگوین کنونی می‌شود.»
به گفته دبیر کل بنیاد فردوسی، شاهنامه گنجنامه جهانی است که روایت‌گر تاریخ کشوری دانش‌پرور و هنردوست و پیوند دهنده 2 دوره تمدن ایران باستان و تمدن اسلامی است. آگاهی‌های بنیادین حکیم توس از تاریخ ده هزار ساله پیشینیان خویش توانسته شاهنامه را سرشار از مطالب آموختنی کند و پیشکشی از سوی فرهنگ و تمدن ایرانی باشد به همه جهانیان تا جان شیفتگان دانش و فرهنگ و هنر را سیراب کند.
حمیدرضا اطمینان، رایزن فرهنگی ایران در بوسنی و هرزگوین درباره هدف های برگزاری هفته فرهنگی ایران با موضوع شاهنامه گفت: «در هفته فرهنگی ایران، آثار هنری شامل تندیس ها، نگاره ها، خوشنویسی و هنرهای تجسمی با موضوع شاهنامه به نمایش گذاشته شده است.»
وی تاکید کرد: «هدف از برگزاری نمایشگاه هنری شاهنامه نزدیک‌تر شدن فرهنگ دو کشور ایران و بوسنی و هرزگوین است.» 
حمیدرضا اطمینان افزود: «افشین اسفندیاری، تندیس‌ساز ایرانی در حال ساخت دو تندیس از فردوسی و خیام است که تا در پایان هفته فرهنگی ایران به عنوان یادمانی از هزاره شاهنامه به کشور بوسنی و هرزگوین پیشکش شود.»
در فستیوال جهانی زمستانی سارایوو، ده نفر از هنرمندان تئاتر ایران، چند نمایش ویژه برای کودکان و نوجوانان از تاریخ 20 تا 27 فوریه (1 تا 8 اسفند) اجرا خواهند کرد.
در حاشیه برگزاری فستیوال جهانی زمستانی سارایوو، نشستی با حضور هنرمندان کشورهای گوناگون برگزار شد که در بیانیه‌ای مشترک اعلام کردند: «باید با زبان موسیقی، شعر، فیلم و هنرهای تجسمی گفت‌وگویی را میان فرهنگ‌های کشورهای گوناگون آغاز کنیم تا پیوندهای جهانی بیش از پیش برقرار شود.»

25 اسفند، پایان سرایش شاهنامه فردوسی

 1001 سال از آفرینش حماسی‌ترین اثر ادبی ایرانی گذشت.روز 25 اسفند ماه همزمان با پایان هزارمین سال سرایش شاهنامه فردوسی است. بر اساس آنچه که از بیت‌های پایانی شاهنامه در می‌یابیم، فردوسی در این روز، پس از 30 سال رنج و دشواری سرایش حماسه بلند شاهنامه، به کار خود پایان می‌دهد و اثری می‌آفریند که سرشار از ارزش‌های والای انسانی و گنجینه‌ای بزرگ از فرهنگ دیرین ایرانی است.هنگامی که فردوسی شاهنامه را با سرگذشت یزدگرد سوم و فرجام کار ساسانیان به پایان می‌برد، در انتهای اثر خود بیت‌هایی می‌آورد و از کسان انگشت‌شماری یاد می‌کند که در روزهای تنگدستی و دشواری، یاری‌گر او بوده‌اند. سپس با یادکرد از روزگار محمود غزنوی، تاریخ پایان یافتن منظومه 60 هزار بیتی‌اش را یادآوری می‌کند و بدین‌سان دفتر شاهنامه را می‌بندد: 
«سرآمد کنون قصه یزدگرد/ به ماه سپندارمذ روز ارد/ ز هجرت شده پنج هشتاد بار/ به نام جهان داور کردگار». بر اساس این بیت‌ها می‌توان چنین دریافت که شاهنامه در روز 25 اسفند سال 388 خورشیدی (400 قمری و 1010 میلادی) به انتها رسیده است. می‌دانیم که در گاه‌شماری ایرانی، بیست و پنجمین روز هر ماه، «ارد» نامیده می‌شود و «پنج هشتاد بار» ی که فردوسی بدان اشاره می‌کند، به معنای چهار صد است. 
اگر سال درگذشت فردوسی را 410 قمری بدانیم و همچنان که پژوهندگان شاهنامه گفته‌اند، این تاریخ را در میان روایت‌های دیگر معتبرتر فرض کنیم، می‌توان گفت که فردوسی 10 سال پس از به فرجام رساندن اثر خود، زیسته است. در سرگذشت او آورده‌اند که فردوسی در همان سال 400 قمری شاهنامه را در 7 مجلد به دربار محمود غزنوی می‌فرستد، اما آن چنان که شایسته کار بزرگ شاعر است، قدرشناسی و پاداشی نمی‌بیند و 10 سال پایانی زندگی را در نومیدی و تنگدستی سپری می‌کند. 
آن چنان که زنده‌یاد دکتر محمدامین ریاحی در کتاب «سرچشمه‌های فردوسی‌شناسی» یاد کرده است، می‌توان سیر تدوین و به پایان بردن شاهنامه را به پنج دوره تقسیم کرد. دوره نخست که همزمان با روزگار جوانی فردوسی است، شاعر به نظم پاره‌ای از داستان‌های پراکنده شاهنامه همانند بیژن و منیژه، رستم و اسفندیار، سیاوش و یکی دو داستان دیگر می‌پردازد. 
در دوره دوم که سال‌های کار و کوشش اوست، فردوسی در سن چهل سالگی و در حدود سال 370 قمری، نظم شاهنامه را بر اساس شاهنامه منثور ابومنصوری آغاز می‌کند و 14 سال بعد (384 ق) نخستین تدوین کتاب را به پایان می‌رساند. دوره سوم که آن را سال‌های انتظار نامیده‌اند، از 384 تا 395 قمری (54 تا 65 سالگی فردوسی) به طول می‌انجامد. 
او بخش‌های دیگری را به شاهنامه‌اش می‌افزاید و به بازنگری در سروده‌های پیشین خود می‌پردازد و درصدد برمی‌آید که آن را به محمود غزنوی پیشکش کند. در چهارمین دوره ( از 395 تا 400 ق) که همزمان با 65 تا 71 سالگی فردوسی است، او تجدید نظر دیگری از شاهنامه انجام می‌دهد و با افزودن مدایحی در ستایش محمود، نسخه کامل کتاب را به او هدیه می‌کند. 
دوره پنجم را دکتر ریاحی «سال‌های پیری و نومیدی» فردوسی نامیده است. در این زمان که سالیان عمر فردوسی به 80 سالگی نزدیک شده است و 35 سال از آغاز نظم شاهنامه گذشته است، ابیاتی در گله و شکایت از محمود غزنوی می‌نویسد و از قدرنشناسی و ناسپاسی او یاد می‌کند.

 

 رونمایی از تندیس‌های فردوسی و خیام در  دیرینکده شهر سارایوو

سارایوو، شهری در دل بالکان که نامی ایرانی دارد. «سرای خسرو»،که اندک اندک این نام به سارایوو برگشت. و اینک تندیس فرزانه ی توس و حکیم نیشابور در آن جای می گیرد. همزمان با برپایی هفته فرهنگی ایران در ۲۷امین جشنواره جهانی زمستانی سارایوو (سارایوسکازیما) تندیس حکیم ابوالقاسم فردوسی که استاد افشین اسفندیاری ساخته است با حضور مدیران ارشد فرهنگی ایران در دیرینکده شهر سارایوو بوسنی و هرزگوین به مناسبت ثبت هزاره شاهنامه در یونسکو رونمایی شد.

به گزارش ایبنا،مراسم رونمایی از تندیس‌ فردوسی با برپایی نشستی رسانه‌ای در دیرینکده شهر سارایوو بوسنی و هرزگوین با حضور استاد افشین اسفندیاری، طراح و تندیس‌ساز ایرانی، دکتر ابراهیم اسپاهیچ، رییس جشنواره جهانی سارایوسکازیما،حمیدرضا اطمینان،رایزن فرهنگی ایران در بوسنی و هرزگوین و یاسر موحدفرد،دبیر کل بنیاد فردوسی در 15 فوریه (26 بهمن) از ساعت 14 دبیرکل بنیاد فردوسی برگزار شد.همچنین 16 فوریه (27 بهمن) از ساعت 13 در موزه شهر سارایوو بوسنی و هرزگوین از تندیس خیام در مراسمی جداگانه رونمایی شد.
تندیس فردوسی به نشانه دوستی مردم ایران به مردم بوسنی و هرزگوین به ابراهیم اسپاهیچ، رییس جشنواره سارایوسکازیما پیشکش شد تا مدیریت این جشنواره جهانی این دو اثر را در دو مرکز علمی و فرهنگی شهر سارایوو نصب کند.
در این مراسم رایزنی ایران در بوسنی و هرزگوین و بنیاد فردوسی پیشنهاد کرد تا بخش ویژه‌ای با نام فردوسی برای بخش ادبی جشنواره جهانی زمستانی سارایوو در سال آینده راه‌اندازی شود.
نمایشگاه هنری شاهنامه در هفته فرهنگی ایران در بوسنی و هرزگوین از 20 تا 27 بهمن (9 تا 16 فوریه) به کوشش رایزنی ایران در این کشور و با همکاری مرکز فرامرزی صلح سارایوو و بنیاد فردوسی در سارایوو برگزار شد.

سنجش شاهنامه با سه‌گانه‌های «انه اید»، «ایلیاد» و «ادیسه»

دکتر میرجلال‌الدین کزازی گفت: بی‌هیچ یکسویه‌نگری می‌گویم، باورم این است که هر سخن‌سنج و ادب‌شناسی که شاهنامه را با سه گانه «ایلیاد» و «ادیسه» و «انه اید»، با ذهنی آزاد و پیراسته از تنگ‌بینی بسنجد، خستو (: معترف) خواهد شد که آن سه گانه‌ها با شاهنامه نمی‌تواند در یک ترازو نهاده شود.به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، «انه اید، حماسه بزرگ رومیان است. کارکرد و ارج این متن در تاریخ و فرهنگ روم، با ارزش و کارکرد شاهنامه در تاریخ و فرهنگ ایران سنجیدنی است. همچنان که ما ایرانیان چیستی فرهنگی خود را در گرو شاهنامه‌ می‌دانیم، می‌توان گفت که رومیان نیز چیستی فرهنگی خود را در گرو «انه‌اید» می‌دانند. این کتاب برای رومیان همواره سرچشمه دلبستگی به میهن و گرامی‌داشت فرهنگ رومی بوده است.»
آن‌چه بازگو شد، بخشی از سخنان دکتر میرجلال‌الدین کزازی، شاهنامه‌شناس و نویسنده مجموعه نه جلدی «نامه باستان» بود. وی در ادامه سخنانش افزود: من برای نمونه تنها بر این ویژگی انگشت می‌نهم که سه گانه پهلوانی اروپاییان، هر سه پیرامون یک رخداد در اسطوره‌های باختر زمینی است و آن داستان نبرد «تروا» است اما شاهنامه سرگذشت تیره‌های ایرانی، از نخستین روزگاران تا فروپاشی جهانشاهی ساسانی است. شاهنامه نامه سپند هزاره‌ها و سرگذشت ایرانیان است. 
وی افزود: ما در شاهنامه، به راستی، به سخن خردورزانه برمی‌خوریم. آنجا که فردوسی با ما سخن می‌گوید، در سخن او ریشه‌های ژرف سخن‌سنجانه دیده می‌شود. از همین روست که او را حکیم می‌نامیم اما در سه گانه‌های ادب اروپایی با چنین نمونه‌هایی از خرد روبه‌رو نیستیم. 
نویسنده کتاب «در آسمان جان» افزود: من «انه اید» را سال‌ها پیش به پارسی برگرداندم. زیرا «انه اید» پیش از «ایلیاد» و «ادیسه» در دل من اثر نهاده بود. هنگامی که برگردان «انه اید» به چاپ رسید، آنچنان خوانندگان این کتاب آن را خوش یافتند که بارها از من خواستند که «ایلیاد» و «ادیسه» را هم به همین شیوه به پارسی برگردانم. 
هر چند روانشاد سعید نفیسی این دو رزمنامه را به پارسی برگردانده بود، من نیز چنین کردم. بدین سان این سه پهلوانی نامه حماسی به پارسی برگردانیده شد. هم برگردان «انه اید» و هم برگردان دو رزمنامه دیگر، با رویکرد خوانندگان ایرانی همراه شده است و در این سالیان چندین بار به چاپ رسیده است. این را نیز بگویم که برگردان من از «انه اید» بر پایه برگردان فرانسوی آن است. هر چند نغزتر و سنجیده‌تر آن می‌بود که «انه اید» از لاتین به پارسی برگردانده می‌شد. 

«انه‌اید» ویرژیل دنباله‌ای بر دو اثر هومر است دکتر میرجلال‌الدین کزازی «انه‌اید» را حماسه بزرگ رومیان دانست و گفت: کارکرد و ارج این متن در تاریخ و فرهنگ روم، با ارزش و کارکرد شاهنامه در تاریخ و فرهنگ ایران سنجیدنی است. همچنان که ما ایرانیان چیستی فرهنگی خود را در گرو شاهنامه‌ می‌دانیم، می‌توان گفت که رومیان نیز چیستی فرهنگی خود را در گرو «انه‌اید» می‌دانند. این کتاب برای رومیان همواره سرچشمه دلبستگی به میهن و گرامی داشت فرهنگ رومی بوده است. 
نویسنده مجموعه نه جلدی «نامه باستان» خاطرنشان کرد: «انه‌اید» شاهکاری ادبی است. قلمروهایی که «انه‌اید» بر آنها اثر گذارده، گستره‌تر از قلمرو ادب است. کمتر شاهکاری ادبی در جهان می‌شناسیم که چنین دامنه فراخی داشته باشد. هر چند من این را به آزمون می‌گویم که پیوند رومیان با «انه‌اید» به هیچ روی همانند پیوند ما با شاهنامه نیست. ایرانیان بیش از رومیان با حماسه ملی خود آمیخته‌اند و درپیوندند. 
وی افزود: «انه‌اید» دنباله‌ای بر «ایلیاد» و «ادیسه» است. این دو متن بازخوانده به سخن سرای نابینای یونانی، هومر، است. اما هیچ گمانی در این نیست که «انه‌اید» از «ویرژیل» است. در «ادیسه» یونانیان سرانجام به نیرنگ راهی به «تروا» می‌جویند. «اولیس» اسبی چوبین می‌سازد و جنگاوران را در شکم اسب جای می‌دهد و بدین سان شهر را می‌گشاید. 
در این جنگ، تنها «انه»، یکی از پسران «پریام»، با تنی چند از یاران و خویشان خود زنده می‌ماند. آن هم از آن روی که «انه» از سوی پدر، تبار به خدایان می‌رسانیده است. «انه» یکی از بزرگ زادگان تروایی بوده است. «آفرودیت» او را از آتش و خون می‌رهاند. «انه» بر کشتی می‌نشیند و پهنه‌های دریایی را درمی‌نوردد و ماجراهای بسیاری را پس پشت می‌نهد. 
مقایسه‌ شاهنامه‌ رومیان با شاهنامه ایرانیان وی افزود: «انه‌اید» در ۱۲ بخش یا دفتر سروده شده است و به دو پاره بخش می‌شود. شش دفتر نخستین از دیدگاه ساختار داستانی، به «ادیسه» می‌ماند. چون گزارش سفر پر ماجرای «انه» است. شش دفتر دوم که گزارش نبردهای او در «لاتیوم» است، بیشتر یادآور «ایلیاد» است. بخش‌هایی از شش دفتر نخست، در پیوند است با داستان «اولیس» 
برای نمونه، این را می‌توان گفت که «انه» مانند «اولیس» به جهان مردگان راه می‌برد و با روان «آنشیز»، پدر خود، گفت‌وگو می‌کند. او پرده از رازهای آینده برمی‌گیرد. در جهان زیرین نیز با مادر خویش دیدار و گفت‌وگو می‌کند اما راست آن است که هر چند «انه‌اید» دنباله‌ای بر «ایلیاد» و «ادیسه» است، نشانه‌های بسیاری از توان سخنوری «ویرژیل» نیز می‌توان یافت که از خوی و منش رومی او سرچشمه گرفته است. 
وی افزود: «انه‌اید» مانند «ایلیاد» و «ادیسه» کمتر درشت و دژم است. یک نمونه بیاورم: یکی از دلنشین‌ترین و زیباترین بخش‌های «انه‌اید» دیدار او با «دیدون»، شهربانوی شهر کارتاژ، است. هنگامی که «انه» به کرانه‌های آفریقا می‌رسد این دیدار روی می‌دهد. ویرژیل، نرمی و همواری و نغزی کم‌مانندی به آن بخشیده است که در دو کتاب بازبسته به هومر دیده نمی‌شود. شهربانوی کارتاژ آن چنان دلباخته «انه» می‌شود که هنگامی که «انه» به ناچار او را وا می‌گذارد تا در جست‌وجوی سرمین «لاتیوم» پهنه دریاها را بشکافد، آن زن از درد دوری، دشنه‌ای بر خویش می‌زند و خود را می‌کشد. 
کزازی یادآور شد: «انه» سرانجام به «لاتیوم» می‌رسد که سرزمین رومیان است. نبردهای خونینی میان او و «تورنوس»، که پهلوانی بزرگ بوده است ، درمی گیرد. «انه»، «تورنوس» را از پای درمی‌آورد و فرمانروای «لاتیوم» می‌شود. بدین سان داستان «انه‌اید» به پایان می‌رسد. «ویرژیل» هفت سال پس از سرودن «انه‌اید» روی در پرده خاک می‌کشد. یاران او رزم‌نامه‌اش را به چاپ می‌رسانند. 
اما «انه‌اید» در روزگار سروده شدن نیز آوازه‌ای بلند یافته بوده است. به گونه‌ای که پادشاه روم، «اوگوست»، هر زمان می‌توانسته از ویرژیل درمی‌خواسته است که بخش‌هایی را که از «انه‌اید» سروده بوده است، بر او بخواند. نوشته‌اند که هنگامی که بخشی از «انه‌اید» را ویرژیل بر پادشاه روم می‌خواند، خواهر پادشاه، «اوکتاویا»، آنچنان از این سروده اثر می‌پذیرد که بیهوش بر جای فرو می‌افتد. از همین نکته که تاریخ‌نگاران یاد کرده‌اند، آشکار می‌شود که «انه‌اید» تا چه پایه نزد رومیان گرامی بوده است.

روزهای شاهنامه‌ای میلان

سال ۲۰۱۰ میلادی شاید برای ما پارسی‌زبانان از دو دید با اهمیت بود:نخست،ثبت نوروز در تقویم جهانی یونسکو و دومی اعلام این سال به عنوان هزارۀ پایان سرایش شاهنامۀ فردوسی. مثل تمامی مؤسسه‌های فرهنگی نوظهور سرشاریم از آرزوهای بسیار و وقتی در واپسین لحظات سال ۲۰۱۰ مرکز یونسکو در ایتالیا بر درخواست‌ گروه هنری ما مبنی بر حمایت از برگزاری مراسم هزارۀ شاهنامه در میلان مهر تأیید می‌زند، روزنه‌ای از امید جوانۀ نوپایمان را رشد می‌دهد.

شاید فهرست برنامۀ ما از این مراسم جمع و جور مفصل‌تر بود، ولی همیشه به ناچار مجبوری گوشه‌ای از مراسم را حذف و گوشه‌ای دیگر را انتخاب کنی. و اینگونه میزگردمان با استادان فردوسی‌شناس و اجرای کنسرت بزرگ موسیقی سنتی ایرانی را مجبوریم به زمانی دیگر بسپاریم.

۱۳دسامبر نمایشگاه نقاشی مرتضی لطیفی نظامی افتتاح شد. در مراسم گشایش آن نخست زهرا محمدی، نویسندۀ ایرانی مقیم ایتالیا، به معرفی شاهنامه و فردوسی پرداخت. وی فردوسی و پهلوانان شاهنامه را با لحظات تاریخی پیوند زد تا با مرور دوره‌های تاریخی، فردوسی و شاهنامه را به ایتالیایی‌ها بیشتر بشناساند.

امیرعباس ناصر حسینی، آرش قاسمی و اصلان ماکاراچی، سه دانشجوی هنرمند مقیم میلان، به اجرای قطعاتی از موسیقی تلفیقی پرداختند. سازهای تار و تنبک برای تماشاچی ناآشنا ولی جالب است و تماشاچی تلفیقش با گیتار را می‌پسندد. و سرآخر بوفه‌ای از پیش‌غذاهای ایرانی میزبان تماشاچی کنجکاو به طعم و بویی نو است.

مرتضی لطیفی نظامی چهل سال است که مقیم ایتالیاست. او مجسمه‌سازی را در دانشگاه تهران آموخته و معماری و نقاشی رادر ایتالیا. در اکثر شهرهای ایتالیا  نمایشگاه بر گزار کرده‌است و با برگزاری نمایشگاه‌هایی در آمریکا، امارات، ایران و غیره بر سال‌های تجربه‌اش مهر تأیید زده‌است.

آنچه در این نمایشگاه به نمایش درآمد، مجموعه‌ای است مدرن بر اساس داستان‌های شاهنامه فردوسی. شخصیت‌های نقاشی‌هایش سهراب و رستم و اسفندیار و بیژن هستند که با ظرافتی به سبک مینیاتور در دل فضای مدرن و پرداخت‌شده قرار گرفته‌اند؛ فضایی پر از ظرافت و دقتی که در رنگ‌آمیزی به‌ کار برده ‌شده.

مرتضی لطیفی نظامی با مطالعۀ شاهنامه داستان‌ها را با ذهنی خلاق و هنرمندانه بر صحنۀ رنگ گذاشته‌است. درخواست می‌کنم که از نقاشی‌هایش سخنی بگوید. معتقد است که نقاشی‌ها خود سخن گویای اویند.

نمایشگاه به مدت یک هفته در گالری اوستراکون دایر بود و سرآخر در ۱۹دسامبر  نمایشنامۀ "روزی که گذشت" به دو زبان ایتالیایی و پارسی بر صحنۀ تئاتر "وردی" اجرا می‌شود.

"روزی که گذشت" داستان گردآفرید پهلوان را بهانه می‌کند تا به مشکلات امروز بپردازد. من و آلیچه بتینلی روی صحنه گردآفریدها و سهراب‌های متفاوتی می‌شویم و با استفاده از ریشه‌های سنتی تئاتر به زبانی نو و امروزی می‌رسیم.

مارکو دامیکو با طراحی صحنه و نورپردازی مناسب با فضای داستان تلاش می‌کند تا به قصه جان تازه‌ای بدهد.

ارام قاسمی (جدید انلاین)