میراث مکتوب - حملۀ حیدری باذل مشهدی یکی از نخستین و مشهورترین حمله هایی است که در قرن دوازدهم سروده شده است.
باذل این اثر را در بحر متقارب و قالب مثنوی به سبک و سیاق شاهنامه نوشته است، تعداد ابیات آن بین 20 تا 30 هزار بیت است و شاعر در آن پس از مناجات و نعت رسول (ص) و ولی (ع)، داستان تاریخ اسلام را از بعثت پیامبر (ص) تا کشته شدن عثمان به نظم میکشد و داستان در همین جا با مرگ او ناتمام میماند. پس از باذل، چندین نفر کارش را ادامه دادند و تکمله هایی بر اثر او سرودند، شاعری به نام نجف در سال 1135ق. با سرودن ابیاتى، از میان اینتکملهها منظومة میرابوطالب فندرسکى را به حملة حیدری باذل ملحق ساخت و آن را به شکل مجموعهای واحد درآورد. این اثر همانند سایر حماسه های پس از شاهنامه بسیار متأثر از سبک و زبان فردوسی است و گاه این تأثیر در برخی داستان ها چنان پیش می رود که به مرحلۀ تقلید می رسد. نویسنده قصد دارد در این مقاله با بررسی تطبیقی و جزء به جزء دو اثر، میزان تأثیرپذیری باذل از فردوسی را در بخش های مختلف حملۀ حیدری نشان دهد.
متن کامل این مقاله نوشتۀ وحید رویانی و منیره فرضی شوب که در شمارۀ جدید جستارهای ادبی سال ۴۸، شماره ۱۸۹، (۱۳۹۴) منتشر شده است اینجا بخوانید.
میراث
مکتوب - شاهنامه بزرگترین کتاب به زبان پارسی است که در همه جای جهان
مورد توجه قرار گرفته و به همۀ زبانهای زندۀ جهان بازگردانی شدهاست.
نخستین بار در ۶۰۱ خورشیدی بنداری اصفهانی شاهنامه را به زبان عربی بازگردانی کرد و پس از آن بازگردانیهای دیگری از شاهنامه (از جمله بازگردانی ژول مل به فرانسوی) انجام گرفت.
یکی از تاریخدانان و مصرشناسان گفتهاست که زبان قبطی و ادبیات کهن مصر در یورش عربها به این سرزمین از بین رفت و به فراموشی سپرده شد و امروزه زبان رسمی کشور مصر، عربی است، چون مصریان کسی مانند فردوسی ایرانی را نداشتند. مصر با یورش اعراب تمدن، تاریخ، فرهنگ و زبانش را از دست داد. فردوسی فرهنگ، زبان و تاریخ حماسهای ایرانیان را با شاهنامه جاودانه کرد.
میراث مکتوب - فردوسی نخستین کسی نبود که به آفرینش رزمنامۀ ملی ایران دست زد. مسعودی مروزی قسمتی از شاهنامه را به وزن ترانههای ساسانی ساخته بود که از آن تنها چند بیت از سرگذشت کیومرث باقی مانده است. پس از او، دقیقی توسی سرگذشت گشتاسپ و پیدایش زرتشت را به نظم آورد و چون به دست بردهای کشته شد، شاهنامۀ او ناتمام ماند. فردوسی که پیش از مرگ دقیقی و حتی پیش از هنگامی که او به سرایش شاهنامه دست بزند، در اندیشۀ سرایش شاهنامه بود، اثری در حدود پنجاه برابر کار دقیقی آفرید و زمانی که به داستان گشتاسپ رسید، هزار بیت دقیقی را در شاهنامۀ خود آورد. آنگاه بزرگان زمان مانند حُیّی قتیبه و علی دیلم او را پشتیبانی کردند و او پس از سی سال در حدود «پنج هشتاد بار از هجرت» (سال چهارصد هجری قمری) سرایش شاهنامه را به پایان رساند.
در هیچ کتابی به اندازه شاهنامۀ فردوسی دربارۀ خرد و خردورزی و خردستایی سخن نرفته است. در شاهنامه بیش از 550 بار واژۀ خرد و خردمندی به کار رفته است. در آغاز شاهنامه پس از ستایش یزدان، اولین گفتار فردوسی در ستایش خرد و خردمندی است و برای پاسداری از خرد، چشم و گوش و زبان را نگهبان قرار میدهد:
نخست آفرینش خرد را شناس نگهبان جان است و آن سه پاس
سهپاس تو چشم است و گوش و زبان کزین سه رسد نیک و بد بیگمان
فردوسی حکمت خود را دو گونه چون شربتی گوارا مینوشاند: یکی در زمانی است که در آغاز هر داستان غیرمستقیم و کوتاه و گذرا نکتهای پندآموز را یادآور میشود و میگذرد. دوم مستقیم و صریح، نیکبختی و شوربختی را عریان با خواننده در میان میگذارد.
نویسنده در این کتاب پس از پیشگفتار که مربوط به شخصیتهای شاهنامه همراه با وقایع مهم را آورده، در ادامه از فردوسی و روزگار او، وفات و آرامگاه فردوسی و مجسمههای فردوسی سخن رانده است. در ادامه دربارۀ خرد، حکمت، داد و دادگری، جهانبینی، مرگ و ... در شاهنامه سخن گفته و برای هر کدام مثالهایی از شاهنامه آورده است.
در قسمتی از کتاب دربارۀ حرمت کلام در شاهنامه، اینگونه آمده است: «فردوسی حریم و حرمت کلام را هم به خواننده توصیه میکند برای این آموزش باید از کلام خود آغاز کند. در تمام شاهنامه یک واژۀ سست، سخیف و زشت نمییابید. دربارۀ شخصیتهای منفی واژههایی چون بدنهاد، بدسرشت، ناپاک دین و پلشت را به کار میگیرد؛ ضحاک فریب ابلیس را میخورد، مرادس را که مردی پاکدین است، میکشد، جمشید را با اره به دو نیم میکند و هر روز برای ماران روییده بر دوشش دو جوان را میکشد .....». (ص 95)
در انتهای کتاب نیز در دو بخش نویسنده تأثیر فردوسی بر شاعران دیگر و بهتربودن شاعران نسبت به همدیگر را بررسی کرده است.
فهرست مطالب کتاب به شرح زیر است:
به جای پیشگفتار
فردوسی و روزگار او
هجو سلطان محمود
فردوسی و تذکرهنویسان
وفات و آرامگاه ابوالقاسم فردوسی
مجسمه فردوسی
خرد در شاهنامه
حکمت حکیم فردوسی
داد و دادگری در شاهنامه
جهانبینی حکیم فردوسی
حرمت کلام در شاهنامه
مرگ پاک
هفتخان رستم
شیرین در شاهنامه
رستم و اسفندیار
بهرام گور
بوذرجمهر حکیم و برزویۀ طبیب
داستان دوازده رخ
کاوۀ آهنگر
داستان طلحند و گو
سیمرغ
تأثیر حکیم توس بر شاعران
پسگفتار
قرهداغی، اکبر، حکم حکیم توس: نگرشی دگرگونه به شاهنامه و پندها و پندارهای آن