خاندان سر تا پا فاسد پهلوی بار دیگر خیانتی را در تاریخ کشور مان انجام دادند و این بار نوبت خیانت ادبی بود. این خاندان که همه نوع خیانتی را در پرونده خود داشت این بار خیانتی را مرتکب شد که لکه ننگی در تاریخ ادبیات کشور مان باقی گذاشت وآن تحریف در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی است.
آنان با برگزاری جشن هزاره فردوسی قصد داشتند تا به وسیله این کتاب، کتاب شاهنامه را به کتاب مقدس ایدئولوژی شاهنشاهی تبدیل کنند. هر چند برگزاری این جشن به ظاهر برای فرهنگ ملی بود . اما در اصل آنان می خواستند به دین وسیله این فرهنگ ملی (شاهنامه فردوسی را) به فرهنگ شاهنشاهی تبدیل و ابزاری برای طرد فرهنگ اسلامی تبدیل کند . هر چند که به طور حتم فردوسی بزرک مذهب تشیع داشته اما به کدام فرقه بوده است اختلاف است . با این حال این دغلان سعی داشتند با تحریف اشعار وی هم سلطنت خود را مشروع بدانند و هم آن را در برابر اسلام قرار دهند که دست به تحریف اشعار وی زدند... در این زمینه فروغی نقش بسزایی داشته است . او یک جهودی فرامانسو است که با اهداف باستان گرایی دروغین سعی داشته حکومت دو پهلوی را مشروع جلوه دهد. استفاده جهت دار از فردوسی و اشعار او،کاربرد متملقانه آن و تحریف فردوسی و جعل ابیات به چنان ابتذالی کشیده شده که مرحوم ملک الشعرای بهار را به اعتراض وا داشت