ایرج پروین گنابادى در روز یازدهم مهر سال یکهزار و سیصد و یازده هجرى شمسى در مشهد مقدس دیده به جهان گشود. پدرش استاد محمّد پروین گنابادى ــ از بزرگان ادب و فرهنگ ایران ــ در آغاز کار در کسوت شریف معلّمى به کار تعلیم و تربیت جوانان مشهد پرداخت؛ سپس به وکالت مجلس انتخاب شد و به همراه همسر و فرزندان به تهران آمد و این مقارن بود با نخستین سال هاى نوجوانى فرزند بزرگش ایرج.
تلاطمات سخت و پرفراز و فرود زندگى سیاسى استاد محمّد پروین گنابادى و بیمارى نابه هنگام همسرش، اسباب بروز امواج نامساعد در زندگى فرزندان خانواده را فراهم آورد. خانه نشینى و دربه درى پدر خانواده و بیمارى مادر، مجال ادامه تحصیل را از فرزند بزرگتر (ایرج) بازگرفت. به ناچار مدرسه را ترک گفت و تخته بند خانه شد و براى گذران زندگى، گاه با فروش شیر گاو خانه پرورد و گاه با عرضه گلایل هاى دست پروده باغچه منزل اجاره اى در خیابان ها ارتزاق خانواده را میسّر مى ساخت.
استاد پروین پس از فراغت از کار سیاست، با علّامه دهخدا آشنا شد و این آشنایى موجبات همکارى وى را با مؤسسه لغت نامه دهخدا فراهم آورد، و این امر موجد اندک فراغتى شد تا این جوان رنجدیده قدمى هرچند اندک در عرصه فرهنگ و ادب پارسى بنهد. چند صباحى در امور طبع و نشر از حروف چینى مطبعه و صحافى گرفته تا خبرنگارى روزنامه هاى یومیه آن روزگاران و در نهایت، کار در مؤسّسات پژوهشى و فرهنگى ازقبیل بنیاد شاهنامه فردوسى و بنیاد فرهنگ ایران و بالمآل حشر و نشر با اعاظم علما و اکابر فضلاى طراز اوّل به کارهاى فرهنگى و ادبى پرداخت. آخرین کار او که شاهکارش به شمار مى آید، پذیرفتن مسئولیت ضبط و ترتیب و تنظیم و تمشیت امور مربوط به انبوهى از فیش ها و یادداشت هاى اوّلیه فرهنگ تاریخى زبان فارسى است در بنیاد فرهنگ ایران و هم اکنون پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى.
به شهادت همکارانش، کارهایى از این دست در دیدگاه ایرج پروین گنابادى از چنان منزلتى برخوردار بود که هیچ گاه تصوّر قطع پیوند خود را با آنان به مخیّله اش راه نمى داد؛ به حدّى که براثر بروز بیمارى و فرسودگى و محضوراتى از این قبیل و على رغم توصیه هاى مکرّر دوستان و آشنایان، تا آخرین روزهاى عمر پیوند عاشقانه اش را با آنها نگسست و سرانجام در روز پنجم مهرماه 1384 قطعیت مرگ قفس تن خاکى را برشکست و این جدایى را محقّق ساخت و او را به ملکوتش پیوند داد.
ایرج پروین گنابادى آن طور که ما مى شناختیمش، مجمعى بود از خصایل نیک انسانى. منیع الطبع و بزرگمنش و سخاوتمند بود، حتى در هنگام تنگدستى. نجیب و مردمدار بود، خدوم بود. اگر پدرش ــ استاد پروین ــ را «خادم زبان پارسى» خوانده اند، مى توان او را «خادمِ خادمان زبان پارسى» گفت. بسیار نجیب و مردمدار بود. در ناملایمات بسیارى که عارض بر زندگى او مى شد، بسیار خویشتندار بود. آداب دان و منظّم و خوش محضر بود. رفیقى صمیمى و شفیقى صدیق بود. روانش شاد.
دبیر کل بنیاد فردوسی از ثبت جایزه جهانی فردوسی در یونسکو خبر داد و گفت: با توجه به ثبت هزاره پایان سرایش شاهنامه در یونسکو، بنیاد فردوسی تهیه پرونده یک جایزه جهانی را به نام فردوسی در دستور کار خود قرار داده است. یاسر موحدفرد همچنین افزود: ایرانیان برای برخورداری از چنین درفشی سرافراز، وامدار فردوسی، سخن پارسی و زنده نگه دارنده فرهنگ و نگاهبان سرافرازیها و روشنیهای گسترده ایرانند.
یاسر موحدفرد با بیان این مطلب به خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) گفت: با گذشت یک هزار سال از تاریخ ایران که در آن هزاران رویداد ناهماهنگ، سختی و ستم بر جان ایرانیان و بر فرهنگ شکوهمند آن روان شده است، شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی همواره چون درفش برافراشته فرهنگ و تاریخ ایران، نگاهبان و پناهگاه ایران و ایرانیان بوده و پایگاه خویش را داشته و دارد.
دبیر کل بنیاد فردوسی خاطرنشان کرد: بیگمان ایرانیان برای برخورداری از چنین درفشی سرافراز، وامدار فردوسی، سخن پارسی و زنده نگه دارنده فرهنگ و نگاهبان سرافرازیها و روشنیهای گسترده ایرانند.
وی افزود: با توجه به ثبت هزاره پایان سرایش شاهنامه به عنوان نخستین رویداد فرهنگی ایرانی در فهرست جهانی مفاخر و رویدادهای علمی فرهنگی و هنری سال ۲۰۱۰ یونسکو، هماکنون بنیاد فردوسی ثبت جایزه جهانی به نام فردوسی را در یونسکو در دستور کار خود قرار داده است.
یاسر موحدفرد در ادامه سخنانش خاطرنشان کرد: در این راستا بنیاد فردوسی به عنوان ایفاگر نقشی تعیین کننده برای ۱۹۲کشور عضو یونسکو، اجرای یک مجموعه برنامه را در داخل و خارج از کشور در نظر گرفته است.
به گفته این شاهنامهپژوه؛ با همکاری نماینده دایم جمهوری اسلامی ایران در یونسکو از سال آینده، فعالیتهایی برای بازشناسی مفاخر ایرانی به ویژه حکیم ابوالقاسم فردوسی اجرا خواهیم شد.
به گفته دبیر کل بنیاد فردوسی، به منظور نهایی کردن این امر در یونسکو تاسیس یک دبیرخانه مشترک در کشور امری لازم است. وی در ادامه خواستار همراهی و همکاری سازمان میراث فرهنگی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای تاسیس دبیرخانه مشترک جایزه جهانی فردوسی شد.
وی یادآور شد: بنیاد فردوسی به عنوان نهاد متولی فعالیتهای شاهنامهپژوهی، این امکان را دارد که با همکاری سازمان میراث فرهنگی و سازمان فرهنگ و ارتباطات بتواند در این دبیرخانه نقش تعیین کنندهای داشته باشد.
وی به اهداف بنیاد فردوسی اشاره کرد و گفت: بازشناسی ابعاد وجودی، نگرهها و اندیشههای مفاخر ادبی، علمی، هنری و فرهنگی ایران، ساماندهی گروههای علمی، پژوهشی، فرهنگی، هنری و ادبی، راهاندازی کارگروههای تخصصی و آموزش نیروهای علاقهمند و جوان برای توانمندسازی بنیاد، بهرهگیری از تخصص نخبگان و استادان مجرب، پشتیبانی و حمایت از حفظ و سالمسازی محیط زیست به وسیله ایجاد بوستانسراهای فردوسی و تلاش برای شناسایی و شناساندن چهرههای برتر در راه ترویج و گسترش فرهنگ، تمدن، ادب و زبان پارسی از جمله اهداف بنیاد فردوسی بهشمار میرود.
«امیر قویدل» کارگردان نامدار مشهدی درگذشت.کارگردان سینمای ایران در 62 سالگی بدرود زندگی گفت.
«امیر قویدل» در ماههای اخیر به دلیل نارسایی کبد در بیمارستان پارسیان تهران بستری بود.
وی فیلمهای بار هستی، رخساره، بندر مه آلود، گالان، دل نمک، ترن، سردار جنگل، میرزا کوچک خان، برنج خونین و خونبارش را در کارنامه و «بار هستی» را آماده نمایش دارد.
قویدل دستیار ساموئل خاجیکیان کارگردان فقید سینمای ایران بوده و کار سینما را با فیلم مرگ در بهاران به کارگردانی وی آغاز کرده است.
مراسم تشییع پیکر امیر قویدل کارگردان برجسته سینمای ایران روز سه شنبه 19 آبان ساعت 10 صبح از مقابل ساختمان شماره دو خانه سینما واقع در خیابان وصال با حضور هنرمندان و علاقهمندان وی برگزار میشود.
شاهنامهپژوه،نمایشنامهنویس و کارگردان تاتر نامآور مشهدی است.به سال 1285خ.در مشهد زاده شد. پدرش محمدباقر نوشین،آوازیافته به «سلطانالواعظین» روحانی متشرع و اهل منبری بود.
پس از دوران دبستان، در مدارس فرانسوی ادامه تحصیل داد و به هنگام دریافت دیپلم، نامش در فهرست یکصدنفره محصلان اعزامی به خارج ثبت شد. در فرانسه، با آنکه قرار بود، تاریخ و جغرافیا بخواند، به «تولوز» رفت و در مدرسه تئاتر نام نوشت و از همینرو هزینه تحصیلیاش قطع شد و به ایران بازگشت.
او چند سال بعد، با عرضه یکی دو نمایش و انتشار یک فرهنگ فارسی- فرانسه، مبلغی فراهم کرد و دوباره به اروپا بازگشت. پس از بازگشت از این سفر بود که کار جدی نمایشی خود را آغاز کرد.
برگزاری هزاره فردوسی با حضور ایرانشناسان غربی، فرصت خوبی برای نوشین فراهم آورد و توانست سه نمایشنامه را با الهام از شاهنامه، در برابر آنان روی صحنه ببرد. در همین سال با همکاری همسرش «لورتا»،تئاتر را بنیاد نهاد.
نوشین سفر دیگری هم به اروپا داشت. در آغاز در جشنواره تئاتر مسکو شرکت کرد و بعد، در آستانه جنگ جهانی دوم رهسپار فرانسه شد و تحصیلات خود را در زمینه تئاتر، زبان و ادبیات فرانسه ادامه داد. فعالیتهای سیاسی برای او، زندان و تبعید و گریز از کشور را در سالهای بعد در پی داشت.
با باز شدن فضای فرهنگی، نوشین نیز زمینههای هموارتری برای عرضه نمایشهای خود پیدا کرد و گامهای بلندی در آشنایی جامعه ایران با تئاتر جهانی برداشت. اما با تیراندازی به شاه در سال ۱۳۲۷، کار یکسره شده و نوشین یکبار دیگر همراه با گروهی از هماندیشان خود به زندان افتاد. از همان زندان، توسط همسرش که ملاقات هفتگی به او داشت گروه تئاتری خود را در اجرای نمایشنامهها هدایت کرد. نام نوشین به عنوان بزرگترین کارگردان و هنرپیشه بیهماورد کشور ما طنینی عظیم یافت. در این تئاترها؛نوشین؛ «مستنطق»و «پرنده آبی» (از موریس مترلینک)،«مونسرا»از توپاز،بادبزن خانم وینده میر،نوکرخان لنکران و غیره را به صحنه آورد. ولی نمایش نامه انقلابی خروس سحر را که خود او نوشته و در مجلهی مردم به ثبت رسانده بود، هرگز به صحنه نیامد. این نمایش نامه ملهم از نمایش نامههای اجتماعی ماکسیم گورکی است.
تاتر فرهنگ را نوشین در دوران آزادی خود شخصا اداره میکرد، ولی تاتر سعدی به هنگامی دایر شد که نوشین در زندان بود و به هدایت این تاتر از دور اکتفا میورزید. گروه تاترال او سرشار از احترام و اطاعت نسبت به او بود.
در مسکو به تصحیح شاهنامه در هشت جلد و فراهم آوردن واژهنامه دقیقی برای آن و ترجمه بسیاری از قصهها و نمایشنامههای برجسته جهانی مشغول شد و از دانشکده ادبیات دانشگاه مسکو درجه دکترا دریافت کرد. نوشین در ابتدای سال ۱۳۵۰ درگذشت.
«واژهنامک» فرهنگ واژههای دشوار شاهنامه،بر پایه پنج نسخهی شاهنامه؛یعنی،نسخهی خطی موزه بریتانیا، نسخه خطی کتابخانه عمومی لنینگراد،نسخه خطی قاهره، نسخه خطی دانشکده خاورشناسی فرهنگستان علوم شوروی و نسخه خطی دانشکده خاورشناسی، تدوین شده است.
"واژه نامک" بخشی از کار بزرگی است که عبدالحسین نوشین، پدر تئاتر نوین ایران، در سالها مهاجرت سیاسی اجباری در اتحاد شوروی سابق روی شاهنامه فرودسی انجام داد و یکی از معتبرترین نسخه های شاهنامه را به همراه همین "واژه نامک" در اتحاد شوروی منتشر کرد.نوشین از برای آشناییای که با لهجهی مشهدی و خراسانی داشت در یافتن بسیاری از معانی واژههای شاهنامه کار دشواری را پیش رو نداشت.