رئیس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی در همایش هزاره شاهنامه گفت: هویتی که فردوسی برای ایرانیان تثبیت کرد در مقابل اسلام نبود اما هویتی متمایز با عرب بوده و از سوی دیگر شباهتی به هویت ملیگرایان نیز نداشت.
در زمانی که اکثریت قریب به اتفاق مردم در قرون دهم و یازدهم از حدود مرزهای سیاسی و فرهنگی- قومی ایران و ترکیب اجزاء آن بی خبر بودند و هویت به معنا و پهنای امروزی وجود نداشت، ابوالقاسم فردوسی با آگاهی کامل، درد خود و خویشان را تقریبا مکتوم می کند. او همانند کودکی در دامن مادر با ایران می خندد و با ایران می گرید و مردم را به خاطر جانبازی در راه ایران بر می انگیزد.
دریغ است ایران که ویران شود
کنام پلنگان و شیران شود
همه سر به سر تن به کشتن دهیم
از آن به که ایران به دشمن دهیم
مهم ترین ارزش فردوسی، شاعر ملی بودن است و شاعر ملی کسی است که در سراسر کلام خود ملت را سرمایه سخن قرار داده و مهمات تاریخی و سیاسی و ویژگی های اجتماعی و اخلاقی ملت خود را در شعر حماسی و ابدی حفظ نموده باشد. تصور ملت در ذهن فردوسی ایرانی است.
همایش هزاره شاهنامه صبح شنبه (24 اردیبهشت) به همت فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی، در بنیاد ایرانشناسی آغاز به کار کرد و دکترغلامعلی حدادعادل رئیس فرهنگستان، با سخنرانی خود آغازگر این همایش دو روزه بود.
وی در ابتدا عنوان داشت: هزار سال از سرایش شاهنامه میگذرد و همچنان همه ایرانیان آن را عزیز میدانند، شهری و روستایی همه این کتاب را میشناسند و به آن راهی دارند، نقالان در قهوهخانهها و پردهخوانان در شهرها، داستانهای حماسی آن را با لحنی گرم میخوانند، مرشدان در زورخانهها اشعار رزمی و پهلوانی شاهنامه را خوانده و ضرب میگیرند و پهلوانان را به پایکوبی وا میدارند، هزار سال است روستاییان در شبهای سرد گرد آتش مینشینند و حکایت عبور سیاوش از آتش را گوش میدهند.
حدادعادل با بیان اینکه شاهنامه تنها شبنشین کوی سربازان و رندان نیست، بیان کرد: شاعران نیز با تقلید از آن فتحنامهها، علینامهها و اسکندرنامهها را میسرایند و بزرگانی مثل سعدی، مولوی و حافظ ادبیات آن را در شعر خود میگنجانند؛ بیش از یک قرن است که لغتشناسان و دستورشناسان و اسطورهشناسان آن را دستخوش تحقیق خود کرده و در آن غواصی میکنند و درها و صدفهای فراوانی به دست میآورند و با کتب خود بر غنای فرهنگ و زبان فارسی میافزایند.
وی افزود: برای درک اهمیت شاهنامه باید به هزار سال پیش بازگردیم و اوضاع اجتماعی و سیاسی مردم ایران را در نظر آوریم. با ظهور اسلام ایرانیان توانستند پیام این دین را بشنوند، آنان اسلام را پذیرفتند و در عین مسلمانی ایرانی ماندند، اگرچه پیامبر عرب بود و قرآن به زبان عربی بود اما ایرانیان اسلام را با عربیت یکی ندانستند، اسلام عقیده آنان بود و ایران علاقه آنان و این دو را توانستند در یک جا جمع کنند. ایرانیان زبان عربی را آموختند، چندان که اندک مدتی خود را در نثر و لغت، استاد عربزبان شدند اما زبان خود را نیز حفظ کرده و فارسی دری را جانشین فارسی میانه کردند، اما بنیامیه و بنیعباس که از قدرت سرمست بودند برتری خود را از نژاد عرب دانسته و ایرانیان را شهروند درجه دوم میخواستند.
رئیس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی با اشاره به اینکه، کوشش برای ثبت و تدوین داستانهای تاریخی ایران در مدتی قبل از فردوسی آغاز شد، اظهار داشت: فردوسی یادگارهای کهن مردم ایران را به صورت دلنشین در قالب شاهنامه عرضه کرد و برای مردم، حافظه تاریخی را به وجود آورد. او در یک کلام، عجم را با رنج 30 ساله خود زنده کرد و هویت بخشید، هویتی که فردوسی تثبیت کرد در مقابل اسلام نبود اما هویتی متمایز با عرب بوده و از طرفی دیگر شباهتی به هویت ملیگرایان نیز نداشت. او مسلمان و شیعهای غیرتمند بود، چنانکه خود میگفت:
منم بنده اهل بیت نبی/ ستاینده خاک پای وصی
حدادعادل ادامه داد
: شاهنامه اگرچه حکایت ایران قبل از اسلام است اما رنگ و بویی اسلامی داشته و سرشار از معارف اسلامی است. فردوسی میخواست ایران را در برابر برتریطلبیهای بنیامیه و بنیعباس مطرح کرده و به ایرانیان اعتماد به نفس بخشد که در این کار سترگ کامیاب شد. خدمتی که فردوسی به زبان فارسی کرد این بود که امروز پس از هزار سال حتی مردم عادی و عامی نیز آن را میفهمند؛ زبان فارسی به مثابه نخ تسبیحی است که همه اقوام ایرانی را به شکل واحدی متصل میکند و با شاهنامه این دو رشته استوارتر شد.
وی با اشاره به دشمنان دیروز و امروز ایران اظهار داشت: ایران بزرگ تنها امروز نیست که دشمن دارد بلکه همیشه از آزمندی دشمنان آسیب دیده و همواره در خطر بوده است، خلاصه کردن شاهنامه به ستایش شاهان بیانصافی است چرا که شاهنامه حماسه ایرانیان بوده و مردم از آن درس وطنخواهی گرفتند.
غلامعلی حدادعادل، فردوسی را دینداری خردمند دانست و بیان کرد: باید گفت کمتر شاعر بزرگی وجود دارد که عفت کلام را در حد او رعایت کرده است، چهره فردوسی چهره حکیم است، کسی که همه را به خردمندی فرا میخواند. شاهنامه فردوسی برهانی است که امکان همزیستی و آشتیپذیر بودن دو مفهوم ایرانی بودن و مسلمان بودن را به اثبات می رساند. فردوسی اثبات کرد که ایرانیان مردمی با تاریخ کهن هستند که با این فرهیختگی تاریخی، اسلام را پذیرفتند.
کسانی که در دهه 20 سعی کردند با تکیه بر شاهنامه اعتقاد ایرانیان را به اسلام کمرنگ کنند ناکام ماندند، آنها که شاهنامه را برای بقای خود میخواستند رفتند و شاهنامه همچنان باقی است.
یاحقی، در حاشیه همایش «هزاره شاهنامه» در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) گفت: عصر یکشنبه(25 اردیبشهت) در آرامگاه فردوسی مراسم جشن عمومی و گلباران آرامگاه فردوسی با حضور علاقهمندان، مسوولان و کارشناسان این حوزه صورت میگیرد.
وی ادامه داد: طی روز دوشنبه و سهشنبه(26 و 27 اردیبشهت) ارائه مقاله و سخنرانیهایی در موضوعات آزاد داریم. مهمانان این همایش نیز روز سهشنبه در این مراسم حضور مییابند.
این استاد دانشگاه افزود: حدود 40 سخنرانی علمی در تالار کانونهای فرهنگی دانشگاه فردوسی طی این دو روز صورت میگیرد.
یاحقی درباره بزرگداشت خیام اظهار داشت: 28 اردیبشهت به عنوان روز بزرگداشت خیام نامگذاری شده است. به همین مناسبت عصر روز سهشنبه(27 اردیبشت) مراسم گلباران آرامگاه او در نیشابور انجام میشود.
ارائه چهار یا پنج سخنرانی علمی در تالار سیمرغ فرهنگسرای سیمرغ نیشابور از دیگر برنامههای مراسم بزرگداشت خیام در روز 28 اردیبهشت است.
مشهد - خبرگزاری مهر: 25 اردیبهشت مصادف با روز جهانی فردوسی است و هر سال در بزرگداشت این شاعر حماسه سرا دنیای ادبیات به احترام وی قیام می کنند اما روستای محروم پاژ، زادگاه فردوسی همچنان در انتظار توجه مسئولان فرهنگی به سر می برد. | |
با این وجود بازدید سالانه میلیون ها نفر از علاقمندان به ادبیات فارسی و ارادتمندان خالق شاهنامه از شهر تاریخی توس، ظرفیت ها و امکانات این منطقه تاریخی بسیار ناچیز است. طی ایام نوروز 90 افزون بر یک میلیون نفر ازمسافران و شهروندان مشهدی با مراجعه به منطقه کهن و دیر پای توس، از این مجموعه فرهنگی دیدن و با هویت ایرانی نهفته دراین دیار پر قدمت آشنا شدند. حقیقت آن است که مشتاقان شعر و شاهنامه و قطعا حکیم ابوالقاسم فردوسی که جاذبه اصلی مسافران توس است، از آنچه به عنوان امکانات رفاهی و خدماتی در این نقطه محدوده مشهد وجود دارد، راضی نیستند. علیرضا وقاری، کارشناس ارشد ادبیات فارسی و از هموطنان تبریزی که به توس آمده بود، اظهار داشت: وجود شاعر پرآوازه و جهانی ایران، فردوسی فرصت مغتنمی است تا مشهد از ظرفیت های فرهنگی، اقتصادی و حتی گردشگری آن نهایت بهره را ببرد. وی با اشاره به سفرهای متعددی که از روی علاقه به این منطقه داشته است، می گوید: چند سال پیش قرار بود بصورت ضربتی به مشکلات "توس" رسیدگی شود و به وضعیت آن سر و سامان داده شود، ولی شواهد این را تأیید نمی کند، درطی دهه اخیر اگرکاری هم شده، آنقدر محسوس نیست که بتوان با انگشت به آن اشاره کرد.سیما دلیری دانشجوی رشته تاریخ و ساکن اصفهان نیزبا اشاره به تکریم و بهره وری ترکیه از شهر قونیه و مولانا می گوید: در مشهد می توان برای فردوسی حریم تعریف کرد و بر خدماتش در ایجاد روحیه سلحشوری و خودباوری مردم ایران ارج نهاد. وی یادآورمی شود: حداقل انتظار این است که این شاعر پرآوازه از حیث دسترسی علاقمندان، در حد سعدی و حافظ و دیگرانی که در شهرهای مختلف ایران آرامیده اند، مورد توجه باشد. هویت توس منطقه توس، که مشهد کنونی نیز در آن واقع است، تاریخی دیرینه دارد، این سرزمین را از آن رو توس خوانده اند که بنیان گذار و نخستین حکمران آن توس بن نوذر، فرمانده نام آور کیخسرو بوده است. از تاریخ این شهر درقبل از اسلام، اطلاعات درستی در اختیار نیست، اما شواهد تایید می کند که این شهر دراواخر حکومت ساسانیان، یکی از توقف گاههای آباد بر سر گرگان، نیشابور، سرو و بلخ و از ولایت اسم و رسم خراسان بزرگ بوده است. آنچه درمتن تاریخ نهفته است می گوید: توس در دل خود شهرهایی داشته که نوغان و تا بران از آبادترین و پررونق ترین آنها بوده است، تعداد قریه ها و آبادی های خوش آب و هوا و پرجمعیت این منطقه را هزار پارچه نوشته اند. فرصتی که استفاده نمی شود مجموعه ای که امروز به عنوان "توس" در اختیار مدیران فرهنگی مشهد قرار دارد، فرصتی است که در صورت استفاده از آن، می تواند گردشگری فرهنگی را تقویت و با اشتغال آفرینی، به اقتصاد هم محله ای های فردوسی که بیشتر آنها در محرومیت به سر می برند نیز کمک کرد.رضا دلاوری کارشناس تاریخ در این خصوص می گوید: دیار توس گنجینه و ذخیره فرهنگی ایران زمین است. تابران توس به گفته وی، ولایت توس در سده های گذشته به منطقه ای در میان دو رشته کوه بینالود در جنوب و هزار مسجد در شمال اطلاق می شده است، این سرزمین بزرگ شامل چهار آبادی تابران، رادکان، نوغان و تروغبذ بوده است. دلاوری عنوان می کند: درگذر زمان و پس از درگذشت حکیم ابوالقاسم فردوسی، محدوده تابران به همه توس شهرت یافت که امروز در واقع بازدید کنندگان مسافران تابران چند هزار ساله هستند که در نزدیکی مشهد قرار گرفته است. از آن روزگاران باروی شهر، ارگ توس، گنبد هارونیه، بقایای مسجد جامع تابران و باغ وبنای آرامگاه فردوسی همچنان از گزند برف و باران و حوادث طبیعی جان بدر برده اند. ثروت ملی وجود مغتنم حماسه سرای پارسی و آثار تاریخی اطراف آن ثروتی ملی است که بی توجهی به شأن فرهنگی و ارزش اقتصادی گردشگری آن بی سلیقگی است. حصار توس که با خشت و گل حدود شش کیلومتر در گرداگرد تابران امتداد می یابد، درزمان رونق خود 9 دروازه و 106 برج و بارو را پوشش می داده است، الان فقط چهار دروازه ورودی آن مشخص است. بنای هارونیه نیز که در حوالی آرامگاه فردوسی قرار دارد خانقاهی است که در سده هشتم هجری بر روی بناهای کهن تابران ساخته شده است. در کنار این بنا یادبودی از امام محمد غزالی ازعرفای سده پنجم و ششم هجری دیده می شود. مسجد جامع تابران نیز که در جریان کاوش های باستان شناسی در مجاورت هارونیه، کشف شد، قدیمی ترین مسجد موجود در خراسان بزرگ و یکی از منحصر به فرد ترین مساجد اولیه ایران محسوب می شود.در کنار این آثار، پاژ یا همان زادگاه حکیم توس دیده می شود. پاژ و تپه های باستانی و بقایای تاریخی آن چشم نواز علاقمندان است. نقطه اوج در منطقه کهن توس، نقطه اوج، محدوده مرکزی تابران است که شاعر نابغه ایرانی و حماسه سرای نامدار، فردوسی را مثل گوهری پربهاء امانتدار می کند. منصور بن حسن ملقب به ابوالقاسم فردوسی در سال 329 هجری، قمری در پاژ به دنیا آمد، او از طبقه دهقانان توس بود. فردوسی در چهل سالگی کارهزار بیت سروده دقیقی توسی را دنبال کرد. وی نظم داستان های حماسی را آغاز و آن را با شصت هزار بیت به پایان برد. فردوسی سال های پایانی عمرخود را در تنگدستی بسر برد تا اینکه به سال 411 و یا به روایت دیگر ردر سال 416 قمری در توس درگذشت. آنچه باید بشود بنای فعلی آرامگاه فردوسی در سال 1345 ساخته شده است، به این آرامگاه که 945 متر مربع را در بر گرفته است، موزه توس و مقبره الشعرا که در سال های اخیر احداث شده است، زینت داده است. بضاعت موجود اگر با تدبیر، هدایت شود می تواند قطب فرهنگی شرق ایران شود. |
پایگاه اطلاعرسانی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، مراسم روز دوم این همایش از ساعت 8 صبح فردا با سخنرانی دکتر علیاشرف صادقی تحت عنوان «زبان شاهنامه» آغاز میشود. سپس دکتر جلیل دوستخواه به «زمان و زندگی فردوسی و پیوندهای او با همروزگارانش» میپردازد. دکتر «وندنبرگ» با عنوان
"The Borzuname in the Shahname manuscript tradition" سخنرانی میکند و دکتر ابوالقاسم اسماعیلپور با تاکید بر «رستم و ایندرا» سخن میگوید. هیات رییسه نخستین پانل تخصصی این همایش را دکتر ثمره، دکتر منصور رستگار فسایی و دکتر مارزولف تشکیل میدهند.
در پانل بعدی همایش دکتر جمشید گیوناشویلی درباره «شاهنامه فردوسی در گرجستان»، ابوالفضل خطیبی درباره «آیا فریدون به یزدان ناسپاس شد؟»، دکتر سجاد آیدنلو درباره «ابیات الحاقی مشهور به نام فردوسی»، دکتر مهری باقری «شارسان سورسان شهرستان آسورستان در شاهنامه» و فرزین غفوری درباره «ارزش شاهنامه در گزارش سرگذشت انوشزاد» سخن میگویند و هیأت رییسه برنامه را دکتر بدرالزمان قریب، دکتر پورجوادی، دکترمحمود امیدسالار تشکیل میدهد. این دو پانل تخصصی از ساعت 8 تا 12 برگزار میشود.
نشست عصر همایش با سخنرانی دکتر صابر امامی درباره «داستان سیاوش و الگوی سفر قهرمان» آغاز میشود. دکتر محمدجعفر یاحقی درباره «مقالهشناسی توصیفی شاهنامه» (در فاصله سالهای 1371-1385)، دکتر فرزاد قائمی درباره «از گوسانها تا بلبلها: نقش سرایندگان و راویان در روند شاهنامهسرایی در ایران»، دکتر مسعود قاسمی نیز درباره «پیشنهادهایی برای تصحیح چند لغت در شاهنامه» سخن میگویند. هیأت رئیسه نشست نیز بر عهده بهاءالدین خرمشاهی، دکتر معصومی همدانی و هوشنگ مرادی کرمانی است.
پانل دوم عصر فردا با سخنان دکتر اکبر نحوی درباره «کاکوی یا کوش پیل دندان» آغاز میشود. دکتر محمد جعفری (قنواتی) درباره «مقایسه افسانه نیت پادشاه در شاهنامه با روایتهای دیگر»، دکتر عالم جان حبیبزاده قاسمی با عنوان «نام جانوران در شاهنامه فردوسی»، دکتر محمدرضا راشد محصل درباره «ریشهیابی آز در دینهای ایرانی و جلوههای آن در شاهنامه» سخن میگویند. .