پـــــــور تــــــوس

سال ۱۳۸۸،سال فردوسی بزرگ

پـــــــور تــــــوس

سال ۱۳۸۸،سال فردوسی بزرگ

فردوسی ما را از بیگانگان بی‌نیاز کرد

نشست «دستور زبان فارسی و شاهنامه»، با اجرای نقالی داستان جمشید شاهنامه توسط ابوالفضل ورمزیار آغاز شد و در ادامه آن ضیاءالدین هاجری، پژوهشگر، گفت: شاهنانه بزرگترین نامه جهان است. یک لغت‌نامه و دریایی از واژگان که مارا از زبان‌های بیگانه بی‌نیاز کرده است.هاجری، در این نشست که با حضور یاسر موحدفر و ابوالفضل ورمزیار،‌ نقال و شاهنامه‌خوان، در سرای اهل قلم برگزار شد، گفت: با داشتن سند اصلی مانند شاهنامه نیازی به نگارش دستور زبان فارسی نبوده است و شاهنامه ما را از همه زبان‌های بیگانه بی‌نیاز کرده است. 
وی با بیان این‌که «رستم» در شاهنامه همان «یعقوب لیث» است، افزود: برادر و پدر یعقوب لیث در شمار مهرپرستان بودند. یعقوب لیث صفار، نیز نقش مهمی در بنا نهادن پایه‌های زبان فارسی دارد. فردوسی از پدرش درباره بزرگمردی‌های یعقوب رویگرزاده شنیده بود و شخصیت رستم را براساس زندگی و شخصیت یعقوب لیث خلق کرد. اگر یعقوب برای فردوسی نمونه نبود، به هیچ وجه ما زبان فارسی نداشتیم. 
این پژوهشگر همچنین با اشاره به انگیزه‌های سرایش شاهنامه نزد دقیقی و فردوسی گفت: فردوسی شیعی با دقیقی زرتشتی به شیوه مهرپرستان پیمان می‌بندند که زبان فارسی را به جایی برسانند و در این راه موفق هم می‌شود. 
هاجری همچنین تصریح کرد: در درون شاهنامه دانش‌هایی مانند  زبانشناسی و واژه‌شناسی آمده است و یکی از دلایلی که به نگارش دستور در زبان فارسی کمتر نیاز بوده، آن است که فردوسی دستور زبان فارسی را در شاهنامه آورده است. این کتاب 1500 ریشه از واژگان فارسی، 600 پسوند و 250 پیشوند فارسی به ما داده است.
این نویسنده همچنین گفت: واژه‌ها در دست فردوسی مانند موم بوده. او زبانشناسی است که واژه‌ها را می‌سازد و در زمان خودش فرهنگستان‌های آن روزگار را به شاهنامه آورده است. واژه‌شناسی شاهنامه تا به حال تکرار نشده است و امرز ما ریزه‌خوار فردوسی هستیم که این دریای با عظمت را برای ما بر جای گذاشته است.
هاجری با بیان اینکه در سال‌های اخیر ما زبانمان را با هر زبانی آمیخته‌ایم و نام آن را فارسی گذاشته‌ایم، تصریح کرد: زبان فارسی بسیار ساده و آسان است و می‌تواند زبان دوم جهان شود، چون هموار شده است. در حال حاضر نیز ما باید آنچه را که مورد نیاز زبان است، به کار ببریم. اگر به پشت سرمان بنگریم و ببینیم چه چیزهایی را از دست داده‌ایم، هیچ وقت با دشواری مواجه نخواهیم شد. 
این پژوهشگر با برشمردن واژه‌هایی که کاربرد آن‌ها در زبان امروزی فارسی اشتباه است و برای آن‌ها در زبان فارسی جایگزین وجود دارد، به سخنان خود پایان داد.

فردوسی فیلم‌نامه نویس، کارگردان و تدوین‌گر

دکتر سید محسن هاشمی، پژوهشگر هنر: کار جالب و مهم فردوسی این است که او در شاهنامه، هم فیلم‌نامه‌نویس است، هم کارگردان و هم تدوین‌گر. فیلمنامه‌نویس است چون از بین روایت‌های مختلف، صحنه‌هایی را گزینش و انتخاب می‌کند که تاثیرگذارتر و تصویری‌ترند.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، دکتر سید محسن هاشمی، پژوهشگر هنر: ‌شاهنامه اثری روایی است. صحنه‌هایی در این کتاب چیده می‌شود که باورپذیری را افزون می‌کند، بدون آن که کار توصیفی کرده باشد. این هنر را در بخش «پادشاهی شیرویه» می‌توان دید. در آن‌جا با کنار هم گذاشتن دو تصویر، مونتاژی استعاری و کناری بوجود آورده می‌شود. 
کار جالب و مهم فردوسی این است که او در شاهنامه، هم فیلم‌نامه‌نویس است، هم کارگردان و هم تدوین‌گر. فیلمنامه‌نویس است چون از بین روایت‌های مختلف، صحنه‌هایی را گزینش و انتخاب می‌کند که تاثیرگذارتر و تصویری‌تر هستند. کارگردان است چون چیزهایی را با ابیاتش انتقال داده که همانند لانگ شات (نمای بسته) و افکت است. علاوه بر این که مثل یک تدوین‌گر، دخالت زمانی هم کرده است. او در روایت‌هایش، برش نهایی را انتخاب می‌کند. 
در «داستان رستم و اسفندیار» اعمال رستم، از زبان کتایون، با موجزترین شکل ممکن گفته می‌شود و این همان کاری است که به آن تدوین می‌گویند «سواری که باشد به نیروی پیل/ ز خون راند اندر زمین جوی نیل/ بدرد جگرگاه دیو سپید/ ز شمشیر او گم کند راه شید/ همان ماه هاماوران را بکشت/ نیارست گفتن کس او را درشت/ همانا چو سهراب دیگر سوار/ نبوده است جنگی گه کارزار/ به چنگ پدر در به هنگام جنگ/ به آوردگه کشته شد بی درنگ» این ابیات، گزیده‌ای از وقایع را به ما می دهد تا با رستم اشنا شویم. 

تدوین موازی در شاهنامه
تدوین موازی یا متقاطع، از عمده‌ترین نیازهای قصه‌گویی است که بر جذابیت قصه می‌افزاید. در شاهنامه در چندین جا چنین هنری را می‌توان دید. به ویژه در داستان نجات دادن کیخسرو از توران زمین، مهارت کامل فردوسی را در ایجاد وضعیت تعلیق، پدیدار می‌شود. خواننده حتی اگر داستان را بارها هم خوانده باشد، باز نمی‌تواند از این پرسش بگریزد که آیا گیو می‌تواند کیخسرو را نجات دهد؟ 
در واقع خواننده همانند دیدن یک فیلم سینمایی، نگران سرنوشت قهرمان داستان است. یا در داستان «جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب»، هنگامی که دو لشکر ایران و توران رو در روی هم صف کشیده‌اند و نمی‌دانند که چه پیش می‌آید، فضای تعلیقی را به خوبی می‌توان دید. فردوسی در این بخش، تصویری ثابت و ایستا را به ما نشان می‌دهد و کشمکش را از سطح کوچک به شطح بزرگ می‌برد.

شبیه کمدی الهی را فردوسی 300 سال قبل از دانته نوشت

منوچهر افسری درباره «کمدی الهی» و نقش آن در فرهنگ اروپایی گفت: منظومه «کمدی الهی» تجلی‌گاه مهمی از فرهنگ اروپایی است. در این منظومه با انگیزه وحدت‌بخشی مواجهیم که در صدد است تا پلی میان تمدن مسیحیت و تمدن کهن اروپا برقرار کند. شبیه کمدی الهی را فردوسی 300 سال قبل از دانته نوشت. 

به گزارش ایبنا،منوچهر افسری، در نشست «تحلیل تاریخ ادبیات ایتالیا»که عصر دیروز(سه‌شنبه، 11 آبان) در سرای اهل قلم برگزار شد، گفت: ادبیات ایتالیا نسبت به ادبیات فرانسه جنبه غالب ندارد و یکی از دلایل آن، نبودن زبان واحد در ایتالیا است. دلیل دیگر نیز آن است که کشور واحدی نیز به نام ایتالیا وجود نداشته است. عامل سوم هم عاملی ذهنی است؛ چرا که فرهیختگان و سردمداران اجتماعی ایتالیا علاقه زیادی به بیان آمال و افکارشان از طریق ادبی نداشتند و گردش فکر بیشتر از طریق بحث و نقد افکار صورت می‌گرفته است.
وی افزود: ایتالیا از 800 سال قبل از میلاد مسیح دارای تاریخ است که از روم آغاز می‌شود. در واقع ایتالیا با سلطنتی آغاز شد و به جمهوری پیوست و در نهایت به امپراطوری بدل شد. «ویرژیل» یکی از خطبای ایتالیایی است که سی سال قبل از میلاد مسیح به دنیا آمد. او فرد یک جامعه بعد از روم و امپراطوری است. دانته نیز در اوج قرون وسطی از ویرژیل کمک می‌گیرد.
این مترجم زبان ایتالیایی با توضیح درباره اختصاصات دیگر «کمدی الهی» گفت: در منظومه کمدی الهی با انگیزه وحدت‌بخشی مواجهیم که می‌خواهد پلی میان تمدن مسیحیت و تمدن کهن اروپایی برقرار کند. در این کتاب اساطیر یونان رومانیزه یا لاتینه شده و دانته آن‌ها را با اسطوره‌های مسیحی درهم می‌آمیزد؛ چرا که فرهنگ رومی احساس بدهکاری نسبت به فرهنگ یونانی دارد؛‌ یونانی که از 14 سال قبل از میلاد مسیح از بین رفت و به دست سربازان رومی افتاد، ‌در حالی که فرهنگ روم مغلوب فرهنگ یونانی شد.
افسری با مقایسه‌ای مجمل میان کمدی الهی با شاهنامه فرودسی گفت: دانته همه آینده ایتالیا را در این منظومه پیش‌بینی می‌کند. او دقیقا همان کاری را انجام می‌دهد که فردوسی 300 سال قبل از او انجام داده است. راه او را 150 سال بعد «بوکاچو» ادامه می‌دهد و در نهایت این راه شیاری در تاریخ هنر اروپا ایجاد می‌کند. 
این نویسنده همچنین درباره ویژگی‌های دیگر این کتاب اضافه کرد: کمدی الهی فرم ادبی است که جهان غرب آن را به خودش دیده بود. کمدی، رمان نیست و اپیزودی نوشته شده و ما از دانته تا به امروز با چنین اثر شگرفی مواجه نشده بودیم. تمام شخصیت‌هایی که تاریخ اروپا به خودش دیده در سه طراز این کتاب وجود دارند. 
افسری اهمیت نگارش کمدی الهی را با توجه به روحیات دانته این‌گونه توضیح داد: افکار و اندیشه دانته با وجود بحران‌های بعد از جنگ‌های صلیبی و خروج او از سرزمین محبوبش فلورانس، با چنان تمرکزی عمل کرده که توانسته چنان منظومه‌ای متناسب با احوال و افکار ایتالیای آن روز بنویسد و این بسیار ارزشمند است. 
این منتقد با اشاره به تفاوت مهم سیر اندیشه در تاریخ اروپا و ایران گفت: پیام فردوسی در هوا معلق مانده است، در حالی که جامعه ایتالیا در پیام دانته پژواک می‌یابد. جامعه ایتالیا تا آغاز رنسانس هنوز چیزی از خودش بروز نداده است. دانته در اوج قرون وسطی و بوکاچو و پترارک در حال ترک آنند و ماکیاولی قرون جدید را آغاز می‌کند. متفکران اروپایی چینش درونی صد سال به صد ساله دارند و نیروهای اجتماعی آن با دیالکتیک فکری به نیازهای زمانه خود پاسخ می‌دهند و در دراز مدت خط مشترکی پی گرفته می شود و اندیشه اروپایی تعلیق می‌یابد. 
وی تصریح کرد: با این وصف می‌توان گفت که در فرهنگ ما افت و خیز وجود دارد و نشانه‌هایی از حرکت‌های مستمر اجتماعی کم داریم، ولی اهمیت اندیشه اروپایی پیوستگی آن است. این فرهنگ بدون وام گرفتن از مواد فکری از غیر فرهنگ خودش، حرکت کرده است.
وی افزود: در حقیقت هدف دانته و پترارک آنسوی جامعه و دنیای لاهوت بود. می‌توان گفت که مسیحیت ناموس دانته و پترارک به شمار می‌رفت. دانته در اثرش استعاره‌ها را برای نزدیک شدن به جان خودش انتخاب می‌کند. 
این مترجم همچنین با اشاره به تاثیر متفکران اروپایی بر یکدیگر توضیح داد: ایتالیا مساله زمان خودش را درک می‌کند. اگر ماکیاولی نبود، ما گالیله را هم نداشتیم. ماکیاولی برای نجات ایتالیا از اشغال آلمان و فرانسه راه حل ارایه می‌دهد. این عصر ، عصر تراژدی ایتالیاست. او انسان مدرن را در محدوده خودش درک می‌کند و ایتالیای واحد را در دورنما می‌بیند. 
وی افزود: ماکیاولی بعد از بوکاچو، انسان را از آسمان به زمین می‌آورد و او را دقیق توصیف می‌کند. ماکیاولی طلایه‌دار گالیله است و به پیشواز علم مدرن می‌رود. در «شهریار» ماکیاولی انسان متعادل را می‌بینیم، در حالی که هدف انسان دانته، رسیدن به رستگاری است. 
افسری در بخش پایانی سخنان خود تصریح کرد: رنسانس آخرین پروژه‌ای است که ایتالیا به ثمر می‌رساند و بنیانگذار آن است؛ چرا که بعد از آن دارد وارد دوران ارتجاع سیاه می‌شود و ما تا سال 1830 دیگر نامی از ایتالیا نمی‌بینیم؛ ‌چرا که به دلیل سیطره مذهبی ،‌بیشتر شاهراه‌های تجاری و فرهنگی‌اش را از دست می‌دهد.

پری صابری: فردوسی را بالاتر از شکسپیر می‌دانم

نشست خبری نمایش ‌«رستم و اسفندیار» نوشته و کار پری صابری صبح سه‌شنبه 11 مهر در سالن کنفرانس تئاترشهر برگزار شد. وی می‌گوید فردوسی را بزرگ‌تر از شکسپیر می‌داند؛ ولی معتقد است زبان فارسی محدود است و درنتیجه شاهنامه آنگونه که باید در سطح جهان شناخته نشده است.به گزارش ایبنا، این نشست با حضور پری صابری و جواد رمضانی، مدیر تولید این نمایش برگزار شد.
صابری با بیان اینکه در تئاتر به دنبال معرفی فرهنگ ایرانی‌ام، اظهار داشت: بزرگانی چون حافظ، مولوی، فردوسی و نظامی ستاره‌های تابناک ایران محسوب می‌شوند و تمام اندیشه‌های ما را در خود دارند.  این اندیشه و تفکرات همیشه به روز است.
وی با بیان اینکه فردوسی را بالاتر از شکسپیر می‌داند، افزود: زبان فارسی زبان محدودی است. زبان فارسی بین‌المللی و شناخته شده نیست از این رو این متون آنگونه که باید در سطح دنیا معرفی نمی‌شوند.
صابری ادامه داد: گنجینه ادبیات فارسی شامل تم‌های بی‌نظیری است که در تمام دنیا خریدار دارد. با خواندن این داستان‌ها چیزهایی را متوجه شدم که قبلا کشف نکرده بودم. تمام خلقیات ما در ادبیات کهن ایران نهفته است.
وی گفت: سال‌های گذشته به نمایشی کردن آثاری از «شکسپیر»، «لورکا»،«پیراندلو» و«یونسکو» پرداختم ولی بعد از مدتی رفتم سراغ زبان مادری و قصه‌های فراوانی که در این ثروت ملی نهفته است. این زبان و قصه‌های آن بسیار اثرگذار است.
صابری در ادامه درباره عدم حضور چهره‌ها در نمایش خود توضیح داد: با حضور چهره‌ها خیلی موافق نیستم. البته اگر توانایی داشته باشند و بتوانند برای اجرای یک نمایش چندین ماه تمرین کنند حضور چهره‌ها بد نیست. ولی یک اثر هنری با حضور چهره‌ها حتما درجه یک نخواهد شد. 
جواد رمضانی در این نشست درباره تبلیغات شهرِی و قرداد نمایش گفت: 80 درصد فروش گیشه به گروه تعلق دارد. البته برآوردمان سنگین است و امیدوارم فروش گیشه بخشی از این هزینه‌ها را تامین کند. بقیه هزینه‌ها را مرکز هنرهای‌ نمایشی تقبل خواهد کرد.
رمضانی افزود: خیلی به فکر قضایای مالی نیستیم بلکه بیشتر به فکر مسایل اجرا‌ هستیم. چراکه صابری دوست داشت کارش به اجرا برسد چون سال گذشته در تالار وحدت اجرای خوبی نداشت.
وی گفت: به جز گیشه تئاترشهر، از موسسه ققنوس و سینما آزادی می‌توان بلیط نمایش را تهیه کرد. قیمت برای طبقه پایین 12هزار تومان برای بالکن 10 هزار تومان و روی پله‌ها 6هزار تومان است.
نمایش «رستم و اسفندیار» آبان و آذر در سالن اصلی تئاترشهر به روی صحنه می‌رود.

شاهنامه، حکمت‌الاشراق به زبان حماسی است

استاد ‌دینانی گفت:حکمت‌الاشراق سهروردی شاهنامه به زبان فلسفه و شاهنامه، حکمت‌الاشراق به زبان حماسی است. سهروردی همان فردوسی به زبان فلسفه و فردوسی یعنی سهروردی به زبان عامه است. فردوسی سینه به سینه با حماسه تمدن درخشان و بی‌نظیر تاریخ ایران را زنده کرده است. 

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران،مراسم بزرگداشت شیخ شهاب‌الدین سهروردی چهره برجسته حکمت، فلسفه و عرفان در فرهنگ ایران زمین با حضور رئیس دفتر رئیس جمهور، رئیس سازمان میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری و رئیس موزه ملی در برگزار شد.
غلامحسین ابراهیمی‌دینانی در ادامه سخنانش گفت:‌ همه آن‌ها که اهل تحقیق تاریخی‌اند براین حقیقت اذعان دارند که در طول تاریخ بشر نظیر هومر، سوفوک و فردوسی نداریم و کتاب شاهنامه فردوسی به گفته همه محققان یکی از مهم‌ترین حماسه‌های جهان است.
این اشراق‌شناس خاطرنشان کرد: شاهنامه هویت ایرانی است و فردوسی سینه به سینه با حماسه تمدن درخشان و بی‌نظیر تاریخ ایران را زنده کرده است ولی در ایران شاهنامه کم خوانده می‌شود. کتاب ابن سینا به دلیل آنکه درطول هزارسال کتاب درسی بوده ‌است خوانده شده اما سهروردی حدود هشت قرن مورد غفلت واقع شده‌ است.
وی افزود: تاریخ خواندن با فلسفه تاریخ متفاوت است، باید تاریخ ایران را با فرهنگ غنی‌اش تحلیل کنیم. اسلام را ایرانی‌ها فهمیدند و علی (ع) هم اسلام را فهمید، به همین سبب است که ما به علی (ع) عشق می‌ورزیم. عرفان و فلسفه در ایران بوده و از صدر اسلام تا امروز در جغرافیای عظیم اسلامی عرب یک فیلسوف تراز اول غیرایرانی یافت نمی‌شود. بسیاری فلسفه را در غرب آموخته‌اند اما از تراز علامه طباطبایی، شیخ اشراق و ابن‌سینا در کشورهای عربی یک دانه هم نیست.
این فلسفه‌پژوه با بیان این مطلب ‌که افتخارم به استخوان‌های پوسیده و پادشاهی نیست،‌ گفت: نیاید با تاریخ‌ غنی ایران دشمنی کنیم. متاسفانه کسانی آن ‌قدر ایرانی مآب شده‌اند که با اسلام مخالفت می‌کنند و گروهی به بهانه اسلام با تاریخ غنی ایران دشمنی می‌کنند، فارغ از این‌که هر دو شکست خواهند خورد، راه وسط و راه درست، راستی است، مسیری که سهروردی رفته است.
به گفته این دانشگاه، سهروردی بیش از هر فیلسوف ایرانی و حکیم اسلامی به قرآن تسلط داشت و هماره روزه می‌گرفت و قرآن می‌خواند. سهرودی حکمت اشراق را از جایی آغاز کرد که ابن سینا آن را در آن جا به پایان برد، خوشبختانه آثار سهرودی امروز خوانده شده و اندیشه او مورد توجه قرار می‌گیرد.
سهروردی حامل پیام بزرگی برای تاریخ است
سپس منوچهر صدوقی‌سها اشراق‌شناس ایرانی گفت: شیخ اشراق مربعی از تفکر، تصوف، تشیع و سیاست و حامل پیام بزرگی برای تاریخ است. چهار طریق برای کشف حقایق در تمدن ما وجود داشته است که آن‌ها را حکمت مشاء، حکمت اشراق، کلام و عقل تعبیر می‌کردند.
وی افزود: حکیم مشایی کسی است که برای دریافت حقایق مبنا را عقل قرار می‌دهد و متکلم نیز همان حکیم مشایی به قید تقید به دین است. حکیم اشراقی نیز مبنا را تزکیه قرار داده و عارف نیز همانند او به قید تقید به شرع است.
صدوقی‌سها با بیان این‌که تحقیق، عارف بودن شیخ شهید را مسلم کرده است، افزود: سهروردی اگر قرار از جنبه فلسفی بررسی شود بهتر است او را عارف و یا صوفی متفکر بخوانیم. برترین کتاب شیخ اشراق را حکمت‌الاشراق است و در این کتاب شیخ اشراق می‌گوید که قصد دارد مناظره‌های خود را بیان کند.
به گفته صدوقی‌سها، شیخ اشراق ذاتا شهودی است و تفکرش در مرحله دوم قراردارد. برای بنده شیخ اشراق شیعی است اما اگر هم شیعه نباشد قطعا متشیع است. شهاب‌الدین سهروردی مصلح سیاسی ، فکری ، اقتصادی روزگار خود بود و بر همگان مسلم است که کشته شده او یک اتفاق سیاسی است و شاهان وقت تحمل او را تاب نیاوردند.
وی بر ارتباط محی‌الدین عربی با شیخ اشراق تاکید کرد و افزود: معتقدم محی‌الدین در بحث ولایت به عنوان رکن اصلی مکتب ابن عربی است از شیخ اشراق متاثر بوده است.
برای شیخ شهید موسسه‌ای فاخر در سهرورد ایجاد شود
نجف‌قلی حبیبی اشراق‌شناس به نام ایرانی، از رئیس سازمان میراث فرهنگی خواست در راستای معرفی و تبیین اندیشه‌های شهاب‌الدین سهروردی در زادگاه این اندیشمند فاخر ملی، موسسه فرهنگی ایجاد شود. وی افزود: سهروردی بین حکمت اسلام و ایران و فلسفه و دین و دیانت ارتباط برقرار کرده و حرکت برونمندی را در مشرق زمین پدید آورده که همچنان می‌درخشد.
وی افزود: از جمله کارهای مهم سهروردی، که هنوز برای ما اهمیت داشته ونشان از قدرت فرهنگ غنی ایران دارد، آن است که تمام فرهنگ‌های دوران خود، فرهنگ‌های مصری، هندی، ایرانی و... را تلفیق کرده و اندیشه‌ای را به تاریخ عرضه کرده است، اندیشه‌ای که هنوز نظیر ندارد.
وی خاطرنشان کرد: او فلسفه ذوقی مشرق را با فلسفه استدلالی و عقلی مغرب تلفیق کرده و با ارایه تعریف این هر دو را برای جامعه ضروری دانست. اختلاف خصوصا در حوزه اندیشه مایه انحطاط و بدبختی جامعه است و سهروردی اختلافات اجتماعی را در قالب فکری آشتی داده و بین حکما سازش ایجاد کرد.
حبیبی احیا اندیشه ایرانی در قالب اندیشه اسلامی را از دیگر اقدامات مهم سهروردی دانست و افزود: شیخ شهید این دو مفهوم را آن‌قدر ظریف در هم آمیخته که تفکیک آن‌ها ممکن نیست.
وی حکمت الاشراق را مهمترین کتاب سهروردی دانست و افزود: شیخ شهید همزمان با نوشتن حکمت الاشراق، کتاب‌های حکمت مشاء و التلویحات را نیز به نگارش در‌آورد. کتاب‌هایی که امروزاز منابع ارزشمند به حساب می‌آیند.
این اشراق‌شناس بنام با بیان این‌که سهروردی از این رو که آثارش مورد تجدید چاپ قرار گرفته و مطالعه می‌شوند، فیلسوف خوشبختی است، گفت: درسال‌های اخیر فعالیت‌های زیادی در حوزه اندیشه سهروردی صورت گرفته که از آن می‌توان به کتاب شعاع اندیشه و شهود در فلسفه سهروردی به قلم غلامحسین ابراهیمی‌دینانی اشاره کرد.
به گفته حبیبی، سهروردى در سال 549 هجری در روستای سهرورد متولد و تحصیلات خود را در مرآقه سپری کرد. او سپس آموختن را نزد استادی گمنام و بی‌نظیر به نام مجدالدین جیلی آغاز کرده و به همین سبب مدتی را با فخر رازی هم‌درس شد.
درباره جیلی اطلاعات دقیقی در تاریخ نیست اما همان بس که او دو شاگرد بی‌نظیر را که هر دو شورشگر اوضاع اجتماعی خود بودند به تاریخ هدیه کرد، یکی سهروردی که حکمت اشراق را پی نهاد و دیگری فخررازی که تشکیکات فوق‌العاده زیادش در فلسفه هنوز منشاء سوال و جواب‌های فلاسفه است. او در آینده تحصیلات رسمی خودرا در اصفهان به پایان برده و سپس به سیر آفاق و انفس پرداخته و بعد در حلب ساکن می‌شود.  
در پیوند با همین جستار بخوانید