چندی پیش در تارنمای تبیان، جستاری به نام«ابن سینا ومولوی ایرانی نیستند! » از دکتر حمید نساج، درج شد که نویسنده با بخشبندی نامآوران و دانشوران ایرانیِ از دید خود کوشیده بود تا سنجهای برای نمایاندن کیستی دانشورانی که در گسترهی ایران بزرگ زاده شدهاند، بیابد. و در پایان به باور من نتوانسته است. گرهای از این کار باز کند. در آغاز جستار وی را بیهیچ کم و کاستی، میآورم و سپس من سنجهی خود را خواهم آورد.
کشورهای جهان از دیرباز بر سر مسائل متعددی به نزاع و رقابت پرداخته اند: آب، نفت، طلا، الماس، خاک و سرزمین، رودخانه؛ و حتی بر سر این موارد به جنگ و خونریزی هم پرداخته اند؛ اما در عصری که به عصر دانش مشهور است، مورد نزاع جدیدی یافت شده است: شخصیتها و مشاهیر
هر کشوری می کوشد شخصیتهای مشهور را به خود منتسب کند، مثلا همین ابن سینا که ما می گوییم ایرانی است، تاجیکها می گویند تاجیک است، ازبکها می گویند ازبک است و عربها مدعی عرب بودنش هستند... یا جلال الدین محمد بلخی مشهور به مولوی که ما می گوییم ایرانی است، ترکیه ای ها، ترکش می دانند و افغانها نیز افغان می دانندش...
واقعیت کدام است؟
بستگی دارد که ملاک انتساب یک فرد به یک ملت یا فرهنگ را چه بدانیم؟ برخی محل تولد، برخی محل زندگی و برخی محل وفات را ملاک قرار داده اند. هستند برخی از مشاهیر و بزرگان که با هر سه این ملاکها ایرانی به معنای امروزی آن محسوب می شوند.
مشاهیری که در ایران متولد و در ایران درگذشته اند:
• ابو علی الخازن احمد ابن محمد بن یعقوب مسکویه رازی معروف به ابن مسکویه (۳۱۲ ه.ش. در ری- ۴۲۰ ه. ش. در اصفهان)
• حکیم غیاثالدین ابوالفتح عُمَر بن ابراهیم خیام نیشابوری (۲۸ اردیبهشت ۴۲۷ ه.ش. نیشابور- ۱۲ آذر ۵۱۰ ه.ش. نیشابور) از ریاضیدانان، ستارهشناسان و شاعران بنام ایران در دورهٔ سلجوقی است.
• محمد بن زکریای رازی ( شعبان ۲۵۱ ه.ق. ؛ ۸۶۵ میلادی ری - ۵ شعبان ۳۱۳ ه.ق. ری) مکان اصلی آرامگاه رازی نامعلوم است.
• ابی حامد محمد بن محمد الغزالی الشافعی ملقب به حجة الاسلام زین الدین الطوسی و مشهور به امام محمد غزالی فرزند محمد (۴۵۰ ه.ق. توس -14 جمادی الاخره ۵۰۵ ه. ق. طابران توس) فیلسوف، متکلم و فقیه ایرانی و یکی از بزرگترین مردان تصوف سدهٔ پنجم هجری است
• ابوسعید فضلالله بن ابوالخیر (۳۵۷ میهنه یا مهنه در خراسان- 4شعبان۴۴۰ق مهنه) عارف و شاعر نامدار ایرانی قرن چهارم و پنجم است. شیخ ابوسعید ابوالخیر از عارفان بزرگ و مشهور اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری است.
• ابوالحسن خرقانی در سال ۳۵۲ق در روستای خرقان قومس از توابع کوهستان بسطام به دنیا آمدهاست. مرگ شیخ حسن در روز شنبه دهم محرم سال ۴۲۵ق و در سن ۷۳ سالگی در روستای خرقان بوده است.
• محمد پسر علی پسر ملکداد، ملقب به شمسالدین، یا شمس تبریزی ( ۵۸۲ تبریز - پس از ۶۴۵ ه.ق. خوی یا تبریز) از صوفیان مشهور سدهٔ هفتم هجری است. شهرت او بیشتر به خاطر آشنایی مولوی با اوست و دیوان غزلهای مولوی با نام کلیات شمس شناخته میشود.
• باباطاهر همدانی معروف به بابا طاهر عریان، عارف، شاعر و دوبیتیسرای اواخر سده چهارم و اواسط سده پنجم هجری (سده ۱۱م) ایران و معاصر طغرل بیک سلجوقی بودهاست باباطاهر عریان او پس از ۸۵ سال زندگی وفات یافتهاست. آرامگاه وی در شمال شهر همدان قرار دارد.
• حکیم ابوالقاسم حسن پور علی توسی نامور به فردوسی (۳۱۹ ه.ش. توس - ۳۹۷ ه.ش. توس)
• خواجه شمس الدین محمد بن محمد حافظ شیرازی (حدود ۷۲۷ه.ق. شیراز - ۷۹۲ ه.ق. شیراز)، شاعر بزرگ سده هشتم ایران و یکی از سخنوران نامی جهان است..
• کمالالدین ابوالعطاء محمودبن علیبن محمود، معروف به «خواجوی کرمانی» (۶۸۹ -۷۵۳ ه.ق. شیراز) یکی از شاعران بزرگ سدهٔ هشتم است.
• ابومحمد مُصلِح بن عَبدُالله مشهور به سعدی شیرازی (۶۰۶ – ۶۹۱ هجری قمری) شاعر و نویسندهٔ پارسیگوی ایرانی است. مقامش نزد اهل ادب تا بدانجاست که به وی لقب استاد سخن دادهاند. آثار معروفش کتاب گلستان در نثر و بوستان در بحر متقارب و نیز غزلیات وی است.
• میرزا محمّدعلی متخلّص به صائب تبریزی و معروف به میرزا صائب بود. این شاعر ایرانی میان سالهای ۱۰۰۷ - ۱۰۰۰ هجری متولّد شد. اگرچه اجداد او اهل تبریز بودهاند اما خود او در اصفهان بدنیا آمد و تمام عمر در این شهر زندگی کردهاست.
• کمالالدین علی محتشم کاشانی همزمان با پادشاهی شاه طهماسب صفوی در کاشان زاده شد، بیشتر دوران زندگی خود را در این شهر گذراند و در همین شهر هم در ربیع الاول سال ۹۹۶هجری درگذشت.
• میرزا حبیب متخلص به قاآنی (۲۹ شعبان ، ۱۲۲٣ ه. ق. ۲۰ اکتبر ، ۱٨۰٨ شیراز - ۵ شعبان ۱۲۷۰ ه. ق. ۴ مه ، ۱٨۵۴ شهرری) از شاعران بزرگ عصر قاجار بود.
• ابواحمد محمد شفیع ملقب به میرزا کوچک (۱۱۹۷-۱۲۶۲ ه.ق شیراز، 1783-1846 میلادی شاهچراغ) متخلص به وصال شیرازی از شعرا، ادیبان و خوشنویسان معروف شیرازی عصر خویش بود.
• سید احمد حسینی ( نیمه نخست قرن دوازدهم اصفهان - ۱۱۹۸ ه. ق. قم) متخلص به هاتفاصفهانی از شعرای نامی ایران در عهد افشاریه و زندیه است.
اما برخی از مشاهیری که آنها را ایرانی محسوب می کنیم، در ایران امروزی متولد نشده اند:
• ابوعلی حسین بن عبدالله بن سینا، در ۱ شهریور ۳۵۹ خورشیدی در شهر تاجیک نشین بخارا که در ازبکستان امروزی قرار دارد، زاده شد.
• بهاءالدین محمد بن حسین عاملی معروف به شیخ بهائی (۸ اسفند ۹۲۵ خورشیدی، بعلبک لبنان تا ۸ شهریور ۱۰۰۰ خورشیدی، اصفهان) ارامگاه او در جوار مقبرهٔ امام رضا قرار دارد.
• ابن هیثم(۴۳۰-۳۵۴) اصلاً از بصره در عراق امروز (که در آن زمان تحت فرمانروایی دودمان آلبویه ایرانی بوده و جزئی از ایران به شمار میرفت) برخاست. وی اهل خوزستان بود و در شهر وهیشت اردشیر (اهواز) اقامت داشت،.
اگر محل وفات را ملاک قرار دهیم، درست است که ابن سینا که مقبره اش در همدان قرار دارد، ایرانی محسوب خواهد شد اما بسیاری دیگر از مشاهیر ایرانی محسوب نخواهند شد:
• شهاب الدین یحیی ابن حبش بن امیرک ابوالفتوح سهروردی، ملقب به شهابالدین و شیخ اشراق و شیخ مقتول ( ۵۴۹ه.ق. – ۱۱۵۴م سهرورد- ۵ رجب ۵٨۷ ق / ۲۹ ژوئیه ۱۱۹۱ م قلعه حلب، سوریه.) گرچه در سهرود زنجان به دنیا آمد ولی در قلعه حلب سوریه به شهادت رسید.
• ابو جعفر محمد بن محمد بن حسن طوسی (زادهٔ ۵۸۰ خورشیدی در توس - درگذشتهٔ ۱۱ تیر ۶۵۳ خورشیدی در کاظمین؛ ۵۹۸ - ۱۸ ذیالحجه ۶۷۲ قمری) ملقب به خواجه نصیرالدین طوسی، فیلسوف، متکلم، فقیه، دانشمند، ریاضیدان و سیاستمدار ایرانی شیعه سده هفتم است که در کاظمین با حیات بدرود گفت. روز پنج اسفند در ایران روز بزرگداشت خواجه نصیر طوسی و روز مهندس نامگذاری شدهاست.
• ابوموسی جابر ابن حیان (۱۰۰ه.ش. ۷۲۱م توس – ۱۹۴ه.ش. ۸۱۵ م کوفه) دانشمند و کیمیاگر و فیلسوف شیعه ایرانی بود. او را «پدر علم شیمی» نامیدهاند.
• محمد بن ابراهیم شیرازی ملقب به صدرالدین و مشهور به ملاصدرا یا صدرالمتالهی در روز نهم جمادیالاول سال ۹۸۰ هجری قمری، در شیراز و در محلهٔ قوام زاده شد و او را محمد نام نهادند. بزرگترین فیلسوف مسلمان در راه هفتمین سفر حج خویش در بصره در عراق امروزی درگذشت و همان جا دفن گردید.
• محمد بن عمر بن حسین بن علی طبرستانی مشهور به امام فخر رازی خداشناس و فیلسوف مسلمان ایرانی که درسال ۵۴۴ هجری قمری که اصالت او را از شهر رودسر(کوتم)دانسته اند. برجستهترین دوره زندگی امام فخر رازی در شهرهرات بوده و در مجمع درسی اش بیشتر از دو هزار نفر دانشمند شرکت میکردند. امام فخر رازی در روز شنبه، عید فطر سال ۶۰۶ هجری قمری در شهر هرات افغانستان در گذشت.
• ابوالحسن علی بن جولوغ سیستانی معروف به فرخی سیستانی از شعرای سیستان که به مقام ملک الشعرایی دربار محمود غزنوی رسید. فرخی در سال ۴۲۹ هجری قمری در سنین جوانی در غزنه درگذشت.
جالب است که برخی از مشاهیر بزرگ که آنان را به نام ایرانی می شناسیم، در هیچ یک از شهرهای امروزین ایران ما نه به دنیا آمده اند و نه وفات یافته اند:
• جلالالدین محمد بلخی مشهور به مولوی در ۶ ربیعالاول سال ۶۰۴ هجری قمری در بلخ (ولایتی در افغانستان امروزی) زاده شد و سپس به قونیه در ترکیه رفت و سرانجام پس از مدتها بیماری در پی تبی سوزان در غروب یکشنبه ۵ جمادی الآخر ۶۷۲ هجری قمری درگذشت. در آن روز پرسوز، قونیه در یخبندان بود.
• ابوریحان بیرونی در ۱۴ شهریور ۳۵۲ خورشیدی (۲۹ ذیقعده ۳۶۲ قمری برابر ۵ سپتامبر ۹۷۳ میلادی) در شهر کاث از سرزمین خوارزم که در قلمرو سامانیان بود به دنیا آمد، شهر کاث در مرز ازبکستان با ترکمنستان قرار دارد. و در ۲۲ آذر ۴۲۷ در غزنین افغانستان درگذشت.
• ابونصر محمد بن محمدابن اوزلغ ابن طرخان ملقب به فارابی ، (۲۵۷ه.ق. ۸۷۰م– ۳۳۸ه.ق.۹۵۰م دمشق) محل تولد او را دهکدهٔ «وسیج» از ناحیهٔ پاراب (فاراب) در فرارود (شهر اُترار کنونی در جنوب قزاقستان) یا پاریاب (فاریاب) در افغانستان کنونی دانسته اند. او در زمره علمای دربار «سیف الدوله حمدانی» حاکم حلب درآمد. فارابی در سال در سن هشتاد سالگی در دمشق وفات یافت.
• شیخالاسلام ابواسماعیل عبدالله بن ابیمنصور محمد (زادهٔ ۳۹۶ ه. ق. / ۱۰۰۶ م. درگذشتهٔ ۴۸۱ ه. ق. / ۱۰۸۸ م.) معروف به «پیر هرات» و «پیر انصار» و «خواجه عبدالله انصاری» و «انصاری هروی» در هرات واقع در افغانستان امروزی متولد شد. محل اقامتش بیشتر در هرات بود و در آنجا تا پایان زندگانی به تعلیم و ارشاد اشتغال داشت. ارامگاه او در شهر هرات قرار دارد.
• ابوعبدالله جعفربن محمدبن حکیمبن عبدالرحمنبن آدم رودکی (۳۲۹ قمری) در روستایی بهنام بَنُج (پنجکنت در تاجیکستان امروزی) در ناحیه رودک در نزدیکی نخشب و سمرقند به دنیا آمد. رودکی را پدر شعر پارسی میدانند که به این خاطر است که تا پیش از وی کسی دیوان شعر نداشتهاست. او در زادگاهش بنجرود به سال ۳۲۹ هجری (۹۴۱ میلادی) در گذشت.
• ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی غزنوی یا حکیم سنایی (۴۷۳-۵۴۵ قمری)، از بزرگترین شاعران قصیدهگو و مثنویسرای زبان فارسی در سال (۴۷۳ هجری قمری) در شهر غزنه (واقع در افغانستان امروزی) دیده بهجهان گشود، و در سال (۵۴۵ هجری قمری) در همان شهر چشم از جهان فروبست.
• ابوالقاسم حسن بن احمد عنصری بلخی شاعر پارسیگوی، در سال ۳۵۰ هجری قمری در بلخ در افغانستان امروزی زاده شد. سلطان محمود غزنوی به او توجه نشان داد و به او عنوان ملکالشعرایی داد. عنصری در سال ۴۳۱ هجری قمری درگذشت.
• ابومعین ناصر بن خسرو بن حارث قبادیانی بلخی ، معروف به ناصرخسرو در ۹ ذیقعده ۳۹۴ه.ق. (۳ سپتامبر ۱۰۰۴م، ۱۲ شهریور ۳۸۳ه.ش.) در روستای قبادیان در بلخ در افغانستان چشم به جهان گشود. او در ۴۸۱ه.ق. (۱۰۸۸م، ۴۶۷ه.ش) درگذشت. مزار وی در یمگان در ولایت بدخشان افغانستان زیارتگاه است.
• ابوجعفر محمد بن موسی خوارزمی در حدود سال ۷۸۰ میلادی در خوارزم (ازبکستان کنونی) که در آن زمان، بخشی از قلمرو حکومت خوارزمشاهیان بود، زاده شد. به هنگام خلافت مامون وی عضو دارالحکمه گردید. احتمالا در عراق به خاک سپرده شده است.
• جمالالدین ابومحمد الیاس بن یوسف نظامی معروف به نظامی گنجوی (۵۳۷ - ۶۰۸ قمری) بزرگترین سراینده منظومههای حماسی و عاشقانه به زبان فارسی در شهر گنجه (واقع در جمهوری آذربایجان کنونی) متولد شد. اجدادش را اهل تفرش (در استان مرکزی ایران) گفتهاند. در سال ۶۰۲ در گنجه در سن شصت و سه سالگی درگذشت.
• ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل معروف به بیدل دهلوی در سال ۱۰۵۴ ه. ق. در پتنه در کشور هندوستان پای به عرصهٔ هستی نهاد. بیدل بهروز پنجشنبه چهارم صفر سال ۱۱۳۳ ه. ق. در دهلی زندگی را بدرود گفت و در صحن خانهاش، دفن گردید. اما پیکرش به وسیلهٔ مریدان و بازماندگان خاندانش، به قریهٔ خواجه رواش کابل افغانستان انتقال داده شد.
ملاک ایرانی بودن چیست؟
ایران امروز که در دل گربه ای محصور شده، نتیجه بی کفایتی شاهان قاجار است. در زمان محمدشاه افغانستان جدا شد، در زمان ناصرالدین شاه، بخشهای شمال شرقی ایران که امروزه جز ترکمنستان و تاجیکستان و ازبکستان است و در زمان فتحعلی شاه بخشهای شمال غربی که امروزه جزیی از آذربایجان و ارمنستان است. ناگفته نماند که بحرین نیز در زمان محمدرضاشاه پهلوی از ایران منفک شد.
آنچه که مهم است فرهنگ و تمدن مشترک ایرانی است، اگرچه کشور ایران امروز منحصر به این قلمرو کوچک شده، اما فرهنگ و تمدنش هنوز این مرزهای جغرافیایی استعمار زده را به رسمیت نشناخته است. برخی از صاحبنظران معتقدند که هرکجا که نوروز را جشن می گیرند، جزیی از فرهنگ و تمدن ایرانی است و از این رو نام اتحادیه نوروز را برای کشورهای همفرهنگ برگزیده اند. مولوی، ابن سینا، خوارزمی، نظامی گنجوی... حلقه های تسبیحی هستند که می توانند پاره های تمدن آریایی را که در اقوام گوناگونش اعم از فارس، لر، کرد، تاجیک، بلوچ و... تبلور یافته را دیگرباره به هم پیوند بدهند، اما ما این حلقه های ازدواج دهنده را به تبرهای طلاق دهنده هویتی مبدل ساخته ایم و می کوشیم هر یک از این بزرگان را به زور به سرزمین جغرافیایی تنگ و کوچک خود محصور کنیم....
ابن سینا به همان اندازه که ایرانی است، تاجیکی هم هست و بیرونی به همان اندازه که ایرانی است، افغانی هم هست... حتی حافظ و سعدی هم به همان اندازه که ایرانی هستند، افغانی و تاجیکی هم هستند...
به امید روزی که پاره های هویتی فرهنگ و تمدن ایرانی، دیگرباره در قالب اتحادیه کشورهای نوروز متحد و یکپارچه گردد.
------------------------------------------------------------------------------------------------------
و اینک سخن و دیدگاه من:
هر کس در هر جایی که زاده شود،در همان زمان اگر تا سه پشت پیش از او نیز در آن جا زاده شده باشند. از مردمان همان سرزمین است.(این سخن تا اندازهای با قوانین حقوق بینالملل هم همخوانی دارد) به سخن دیگر چنانچه نیای بزرگ، پدر بزرگ و پدر او در ایران زاده شده باشند،او را ایرانی میدانیم. باید دانست این ایران، ایران زمان زایش و تولد اوست،نه جمهوری اسلامی ایران کنونی. یعنی پورسینا در ۳۵۹خ. در بخارای ایران زاده شد. در بخارایی که تا 1299ق و در زمان ناصرالدین شاه، همواره بخشی از خاک ایران بوده است. و از آن پس بخشی از خاک روسیه تزاری شد. تا سال 1917 و پس از آن تا 1924جزیی از کشور شوروی و جمهوری تاجیکستان شوروی و از آن سال تا 1991جز جمهوری ازبکستان شوروی و از 1991تا کنون جزو کشور ازبکستان، همانگونه که میبینید، ریشهی اینکه پورسینا را هر کشوری به خود میخواند همین مغالطه است. که چون بخاراچند سال یا چند دهه است که بخشی از خاک ماست پس پورسیناٰتاجیک ازبک و حتی روس است. که بر پایه ی آن پورسینا تا کنون6 بار ملیت عوض کرده است. خواجه عبدالله انصاری هم که در ۳۹۶ در هرات ایران به دنیا آمد. نیز ایرانی است. هرات تا 1274ق جزوی از ایران بود و در این سال به نیرنگ انگلیس از ایران جدا شد. اما مثلا محمد کاظم کاظمی که در 1345در هرات افغانستان به دنیا آمد؛یک افغانستانی است. ابن هیثم هم که ۳۵۴ در شهر بس راه(بصره) ایران به دنیا آمد که تا زمان لطفعلی خانزند هماره -نه اینکه در دورهای کوتاه اشغال شود،مانند بصره در روزگار اشغال عثمانی- بخشی از خاک ایران بود. نیز یک ایرانی است. اگرچه از زمان زندیه به اشغال عثمانی ها در آمد. و 9 سال را شرفای مکه و 6 سال نیز آل سعود بر آن حکومت کردند و چندی نیز در دست انگلیس بود و سرانجام در خاک عراق امروزی قرار گرفت.که با این ملاک عربستان سعودی هم میتواند ادعای مالکیت ابن هیثم را بنماید.
همچنین است، مولوی،بیرونی،فارابی،رودکی،سنایی،عنصری،ناصرخسرو خوارزمی و نظامی. در ضمن محل فوت هم اصلا ملاک نیست. و باید دانست که شیخ بهایی که از جبل عامل به ایران کوچید. اگر جه در ایران به خاک سپرده شد.اما یک جبل عاملی است. بیدل دهلوی و امیرخسرو دهلوی هم اگر چه زبان شعرهایشان پارسی است(چون تا زمان استعمار انگلیس پارسی در هند و پاکستان امروزی رایج بود)؛ اما هندی هستند. و این استدلال نویسنده درست به این می ماندکه ما همه نویسندگان انگلیسی زبان را اگر چه در استرالیا و آفریقا جنوبی و کانادا زاده شده باشند. انگلیسی و بریتانیایی بدانیم. هردوت مورخ هم اگر چه در هالیکارناس، در خاک ایران روزگار هخامنشیان از پدر و مادری یونانی به دنیا آمد. و اگر چه که سنای آتن او را یک ایرانی دانست. اما باید اذعان کرد که او یک یونانی بوده است.
اندر گفته اینکه زبان نوشتههای یک دانشمند هم که تازیان بر پایهی آن همه دانشمندان مسلمان(ایرانی،اسپانیایی،هندی و...) را عرب میخوانند هم که اصلا ملاک نیست.مانند همان نمونهی نویسندگان انگلیسی زبان اگرچه بیشتر این بزرگان آثاری به زبان پارسی هم دارند،مانند مانند دانشنامه علایی،رساله رگ شناسی و ظفرنامهی پورسینا و یا التفهیم بیرونی.