خطه خراسان از دیرباز، مهد فرهنگ و ادب بوده است. چنانکه پیش از اسلام،
شکوفایی ادبیاتش - بر خلاف دیگر کشورهایی که زبان و خط خود را از دست
دادند- باعث حفظ زبان فارسی در برابر هجوم زبان عربی شد. این بنیه فرهنگی
به قدری بود که توانست ادبیات کشورمان را در مقابل حمله مغول و سلطه اسکندر
نیز از نابودی برهاند. ایبنا گزارش پیشسن خود را در آستانه ایامی به نام
امام هشتم(ع) بازنشر داده است تا بیشتر مورد استفاده مخاطبان قرار بگیرد.خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- زبان فارسی در سه دوره پهلوی
اشکانی، پهلوی ساسانی و فارسی دوران کنونی(فارسی دری) تغییراتی را تجربه
کرده و این فراز و فرودها دلیل زنده ماندن زبان فارسی است. البته در این
میان ورود واژگان بیگانه، به ویژه واژگان عربی را نیز نمیتوان ضعف زبان
فارسی دانست، چرا که زبان به عنوان موجودی زنده، با ورود لغات بیگانه از
خلاقیت بازنخواهد ایستاد و حتی پویاییاش سبب میشود واژگان جدید را به
اصطلاح مال خود کند و مهر زبان خودی را روی آنها بزند.
خطه خراسان بخش مهمی از سرزمینمان در پرورش ادیبات و هنر است که از گزند
هجوم مغول و اعراب در امان ماند و نخستین نقطهای بود که حکومتهای ملی در
آنها تأسیس شد. بعد از اسلام سلسلههایی مانند سامانیان و به عنوان نمونه
امیرنصر سامانی به تولید ادبیات توجه ویژه نشان میداد. این سلسله در مقابل
ادبیات عرب ایستاد یا بهتر است بگوییم بده بستانی درست و بهجا با این
زبانهای بیگانه و در رأس آنها زبان عربی داشت، تا آنجا که کار به جایی
رسید که هنوز برخی استادان زبان و ادبیات فارسی معتقدند نخستین دستور زبان
عربی را یک ایرانی نوشته است.
خراسان سالها پیش از اسلام، کتابخانههایی بزرگ داشت که بخش اعظمی از آن
در حملههای مغول سوخت، اما پویایی زبان این ناحیه و پویایی زبان فارسی
باعث شد همان مغولیها سعی کنند زبان فارسی را فراگیرند. اعرابی که
ایرانیان را «عجم» یعنی «لال» میخواندند به مرور از فراگیری زبان عربی در
ایران ناامید شدند. حاکمی که ایرنیان را لال میخواند، در مقابل شاعران و
نویسندگانی قرار گرفت که با بهترین شیوه در زبان فارسی هنرنمایی میکردند.
این شاعران در مقابل واژه «عجم» که دستکار اعراب بود، واژه «تازی» را ابداع
کردند و به هر که زبان فارسی نمیدانست، اطلاق میکردند.
همه این موارد به قوت بی چون و چرای زبان فارسی منجر شد که البته ادیبان
خراسان سهم عمدهای در حفظ آن داشتند. بعد از سامانیان گرچه پایتخت به
غزنین منتقل شد، اما سلطان محمود غزنوی نیز دست آخر جلو زبان فارسی سر
تعظیم فرود آورد و همان ادبیات خراسان به دیگر نقاط ایران از جمله ری و
اصفهان تسری یافت. خراسان بزرگ آن زمان از مرزهای مغولستان تا هند و
پاکستان و افغانستان کنونی و در شمال، تاجیکستان امروزی و بخارا و برخی
نقاط وسیع شمال خراسان امروزی را دربرمیگرفت.
زبان فارسی دری در بخارا احیا شد و سلسلههای ایرانی باعث نضج گرفتن تازه
زبان فارسی در سراسر ایران شدند. بخارایی که به قول ابراهیم دینانی،
پژوهشگر کشورمان امروز مردمش در خیابانها حق سخن گفتن به زبان فارسی را
ندارند.
ادبیات خراسان در همان زمان چنان شکوفا بوده که ملکالشعرای بهار در کتاب
«سبکشناسی» خود که کتابی جامع و مرجع در زمینه سبکشناسی ادبیات فارسی به
حساب میآید، نخستین ادیبی است که برای اولین بار برای تقسیمبندی ادبیات
ایران در نظم و نثر اصطلاح «سبک خراسانی» را به شاعران نیمه دوم قرن سوم و
اوایل قرن چهارم تا اوایل قرن ششم به کار میبرد.