برای تأسیس «جایزه جهانی فردوسی»،روزلین راسل» کارشناس ارشد سازمان علمی، فرهنگی و تربیتی ملل متحد – یونکسو و نماینده این سازمان، برای امکانسنجی راهاندازی «جایزه جهانی فردوسی» که از سوی کشورمان به یونسکو پیشنهاد شده است، شب گذشته وارد ایران شد.
ه گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) به نقل از روابط عمومی سازمان اسناد و کتابخانه ملی، راسل که برای آشنایی با ظرفیتها و ارزیابی برگزاری و تأسیس این جایزه قرار است از مراکز مهم کتابخانهای، موزهای و آرشیوی کشورمان بازدید کند، صبح امروز با حضور در کتابخانه ملی با علیاکبر اشعری، مشاور فرهنگی رئیس جمهور و رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی کشورمان و همچنین اعضای کمیته ملی حافظه جهانی کشورمان دیدار کرد.
در این دیدار اشعری با اشاره به پیشنهاد کشورمان به سازمان علمی فرهنگی و تربیتی ملل متحد برای تأسیس و برگزاری جایزه جهانی فردوسی گفت: بر اساس این پیشنهاد، جمهوری اسلامی ایران هر دو سال یک بار مبلغی را به عنوان «جایزه جهانی فردوسی» به مراکزی که در جهان به نگهداری و اطلاعرسانی مناسب آثار حوزه تمدنی ایران میپردازند، اهدا خواهد کرد.
وی علت پیشنهاد این جایزه را تأثیر فراوان تمدن و نسخ خطی که توسط دانشمندان و هنرمندان مختلف ایرانی تألیف یا کتابت شدهاند، در تمدن جهانی دانست و خاطرنشان کرد: شخصیت فردوسی به عنوان یکی از مشهورترین و مؤثرترین افراد در ادبیات جهان و همچنین شناخت جهانی از شاهنامه و وجود نسخههای مختلفی از آن در مراکز کتابخانهای و آرشیوی، از جمله دلایل پیشنهاد نامگذاری این جایزه به نام فردوسی است.
رئیس کمیته ملی حافظه جهانی کشورمان همچنین به مکاتبات انجام شده در این باره اشاره کرد و گفت: یونسکو در پاسخ به پیشنهاد ایران خانم «راسل» را که رییس گروه مشورتی برنامه حافظه جهانی و کارشناس ارشد این سازمان در حوزه میراث مکتوب است، برای امکانسنجی و ارزیابی این جایزه به کشورمان اعزام کرده است.
«روزلین راسل» نیز در این نشست ضمن ابراز خرسندی از حضور در کشورمان گفت: من به تأثیر آثار برآمده از تمدن ایرانی در تمدن جهانی آشنایم، زیرا آثار زیادی با ریشه ایرانی در مراکز مطالعاتی و آرشیوی جهان نگهداری میشوند که من در دورههای گذشته برنامه حافظه جهانی، ارزیاب برخی از این آثار از جمله «شاهنامه بایسنقری» برای ثبت در حافظه جهانی بودهام.
رئیس گروه مشورتی برنامه حافظه جهانی یونسکو همچنین در پاسخ به سؤال اعضای کمیته ملی حافظه جهانی کشورمان درباره دلیل بیان شده برای عدم ثبت اثر پیشنهادی ایران (مسالک و الممالک) در این دوره برنامه حافظه جهانی گفت : درباره «مسالک و الممالک» نسخههای دیگری نیز به زبان عربی در جهان وجود دارد که ما علاقهمندیم اینگونه آثار به صورت تلفیقی و توسط کشورهای مختلف به صورت مشترک ثبت شوند، اما با توجه به استدلالهای شما در
مورد اصالت فارسی این اثر و قدمت نسخه پیشنهادی ایران، ما به بررسی مجدد و ثبت آن اقدام خواهیم کرد.
پس از این نشست نماینده ارشد یونسکو از بخشهای مختلف کتابخانه ملی کشورمان بازدید کرد.
«روزلین راسل» طی حضور در ایران از مراکز مهم کتابخانهای، آرشیوی و موزهای کشورمان نظیر؛ کتابخانه مجلس شورای اسلامی، کاخ موزه گلستان، موزه ملی ایران، کتابخانه و موزه ملی ملک و کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران بازدید خواهد کرد.
اسفندیار اختیاری(ماینده زرتشتیان در مجلس شورای اسلامی) در بزرگداشت فردوسی گفت: یکی از دلایلی که سبب میشود
فردوسی را فراموش نکنیم آن است که او بخش بزرگی از تاریخ ایران را در
شاهنامهاش سرود و ماندگار کرد. فردوسی کتابش را به شعر مینویسد چون سروده
را نمیشود تحریف کرد.
به گزارش ایبنا، بزرگداشت فردوسی به کوشش کانون
دانشجویان زرتشتی با همکاری انجمن زرتشتیان تهران
در جشنگاه خسروی برگزار شد و دوستداران فردوسی و شاهنامه دور هم جمع شدند و
یاد فردوسی را گرامی داشتند.
دکتر اسفندیار اختیاری نماینده
زرتشتیان در مجلس شورای اسلامی گفت: فردوسی بخش بزرگی از تاریخ ایران را در
شاهنامهاش سرود و ماندگار کرد، اما پرسش اصلی این است که چرا فردوسی به
سرودن تاریخ ایران پرداخت؟ او چه نیازی را حس میکرد که به چنین کاری دست
زد؟ این یک سوال اساسی است.
وی افزود: این نکته اهمیت دارد که
هنگامی که از ایران سخن میگوییم، تنها به تمامیت ارضی آن، که در جای خود
بسیار با اهمیت است، نمینگریم. فرهنگ، سنت، اصل و ریشه این سرزمین و
مردمانش نیز به اندازه تمامیت آن ارزش و اهمیت دارد. مگر میشود تمدنی به
وجود بیاید بی آن که اصل و ریشهای داشته باشد؟
رئیس ستاد پژوهش و
فناوری مجلس شورای اسلامی خاطرنشان کرد: از همین جاست که کار فردوسی اهمیت
مییابد؛ او ایران را با تمامیت آن دوست دارد. هنگامی که از فریدون و کاوه
سخن میگوید، داستان ضحاک را هم میآورد و بد و خوب آنچه بر ایران گذشته
است را میسراید.
اختیاری یادآور شد: فردوسی کتابش را به شعر
مینویسد چون سروده را نمیشود تحریف کرد. اشو زرتشت نیز چنین کرد و
«گاتها» را به شعر سرود تا از دگرگونی و تحریف در امان بماند. به هر روی من
ترجیح میدهم به سبب اهمیت و جایگاه والایی که فردوسی دارد، روز بزرگداشت
او را روز ایران بنامم.
شاهنامه و راز و رمزهای نهفته
سپس
دکتر رستم خسرویانی؛ رییس انجمن زرتشتیان تهران گفت: شاهنامهشناسانی که
درباره فردوسی و اثر او پژوهش میکنند، هر بار به رمز و رازهای بسیاری
برمیخورند که در این کتاب نهفته است. این نکته بزرگی و اهمیت شاهنامه را
نشان میدهد.
وی افزود: از سویی دیگر، فردوسی تاریخ و تمدن ایران
را به ما شناساند و سخنانی در ستایش ایران گفت که هنوز هم، با وجود گذشت
هزار سال، بر زبان هر ایرانی جاری است. سخنانی همانند این بیت بلند او «چو
ایران نباشد تن من مباد / بدین بوم و بر زنده یک تن مباد»
تأکید
فردوسی در شاهنامه همبستگی است
شهریار بهرامی نیز گفت: این
بار نیز همانند سالیان گذشته، کوشیدهایم گامی در راه بزرگداشت فردوسی و
شاهنامه او برداریم. نمایشگاه رسانههای زرتشتی نیز برای همبستگی بیشتر دو
ارگان زرتشتیان، کانون دانشجویان و رسانهها، برگزار شده است.
وی
افزود: 27 اردیبهشتماه، روز ارتباطات و روابط عمومیهاست و انجمن برای
دومین سال پیاپی در این روز نمایشگاهی از دستاوردها و فعالیتهای رسانههای
گوناگون جامعه زرتشتی را به نمایش گذاشته است. همبستگی، همان عاملی است که
فردوسی در شاهنامه بر آن تاکید میورزد. پیروزی و ماندگاری هر ملتی نیز در
گرو همبستگی است.
فردوسی هویت ملی ایرانیان را به همراه
خرد زنده نگهداشت
سپس توران شهریاری گفت: فردوسی در شاهنامه،
هویت ملی ما را به همراه مهر و خرد و انسانیت، زنده نگه داشت. او میراث
گرانبهایی را به آیندگان سپرد که تا ایران باقی است، پایدار خواهد ماند.
نویسنده
دیوان «توران» که همه سرودههایش در وصف ایران، مفاخر ایرانی و جشنهای
ایران باستان است گفت: فردوسی در یکی از ادوار تاریک ایران میزیست؛ اما
توانست کاری را به انجام برساند که در جهان بینظیر است. در ادبیات مردمان
دیگر نیز نمیتوان سخنوری به بزرگی او پیدا کرد. به همین دلیل است که
ایرانیان فردوسی را دوست میدارند و شاهنامهاش را ارج مینهند.
در شاهنامه فردوسی میبینیم که در روزگار جمشید، از مرگ، بیماری، سرما، گرما، گرسنگی و تشنگی خبری نیست. دلیل این موضوع را میتوان در آن یافت که جمشید، نماد راستی است. دوران روشنایی ایرانیان، تا زمانی ادامه داشت که جمشید ناراستی پیشه کرد.
به گزارش ایبنا «راستی و ناراستی، اندیشهای اسطورهای است. اشه (راستی)، نظمی است که از فرزانگی خداوند برآمده است. همه آفریدهها بر پایه این نظم در جهان حرکت میکنند و ناراستی برابر با این داد (قانون) هستی است.»
آنچه بازگو شد بخشی از سخنان سامان فیروزآبادی پژوهشگر شاهنامه و اسطورهشناس بود که در «یادمان استاد جاوید سخن پارسی» که به کوشش کانون فردوسی بزرگ در فرهنگسرای قانون (پور سینا) برپا شد، بیان کرد. وی راستی و ناراستی از دیدگاه شاهنامه را بیانگر نظم هستی دانست.
وی با اشاره به شاهنامه فردوسی گفت: در شاهنامه فردوسی میبینیم که در روزگار جمشید، از مرگ، بیماری، سرما، گرما، گرسنگی و تشنگی خبری نیست. دلیل این موضوع را میتوان در آن یافت که جمشید، نماد راستی ایرانیان است. این دوران، یعنی دوران روشنایی ایرانیان، تا زمانی ادامه داشت که جمشید ناراستی پیشه کرد.
فیروز آبادی با اشاره به اینکه در «یشتهای» اوستا از ضحاک با عنوان دروغ بزرگ یاد شده است، افزود: دوران جمشید که نمادی از راستی است جای خود را به دوره ضحاک که نماد دروغ است، میدهد.
وی افزود: ما در شاهنامه با یک دوره 3 هزار ساله برخورد میکنیم. در هزاره اول کیومرث، هوشنگ،
تهمورث و جمشید حکومت میکنند. در این زمان، هفت اقلیم یک پادشاه دارد و در تمام این هزاره هیچ آمیزشی صورت نمیگیرد. پس از آن است که ضحاک پدیدار میشود. او غیر ایرانی (انیرانی) است و دوره حکومتش هزار سال بهطول میانجامد.
این شاهنامهپژوه یادآور شد: زمان او، دوره حکومت مطلق اهریمن است. این طبق سرنوشتی است که «زروان» برای جهان تعیین کرده است. ضحاک که نماد اهریمن بر روی زمین است، دوره هزار ساله اهریمنی را انجام میدهد. دوران گومیچشن (آمیختگی) با فریدون آغاز میشود.
فیرزوآبادی خاطرنشان کرد: پیش از پرداختن به آن دوره آمیختگی باید به همانندیهای ضحاک با اهریمن اشاره کرد. همان طور که گفتیم اهریمن شکم زروان را پاره میکند و بیرون میآید. ضحاک هم پدرش را از بین میبرد. اهریمن گاو نخستین را میکشد، ضحاک نیز جمشید و گاو «برمایون»، که فریدون را شیر داده بود، نابود میکند.
از سویی دیگر اهریمن به صورت مار و اژدها به زمین حمله میکند. ضحاک نیز بر شانههایش دو مار دارد. اهریمن میخواهد جهان را از وجود انسان پاک کند. ضحاک نیز چنین قصدی دارد. از این شباهتها درمییابیم که ضحاک صورت زمینی اهریمن است.
به باور این پژوهشگر کشورمان، انسان هنگامی که با نظم هستی همگام شود، میتواند از اشه (راستی) سرشار شود. راستی چیزی است که انسان، آن را در خود دارد و از داشتن آن شادمان است. بیماری، اندوه و دیگر چیزهای ناراست، از آفریدگان دروغ هستند.
وی افزود: در «گاتها»، سرودههای آسمانی اشو زرتشت، پیامبر ایرانی نیز از خوبی و بدی سخن گفته شده است. پیروان راستی کسانی هستند که از اشه (راستی) سرشارند و دروغپردازان، کسانی محسوب میشوند که برای نابودی جهان فریب خوردهاند.
فیروزآبادی افزود: در اندیشه اسطورهای، ایران نماد راستی است. در دوران حماسی پادشاهان ایران در هفت سرزمین فرمانروایی میکردند. هوشنگ، تهمورث و جمشید پادشاهان راستی هستند؛ اما زمانی که فریدون، زمین را میان فرزندانش تقسیم میکند، پادشاهی هفتسرزمین از میان میرود و انیرانی (ناراستی) بر ایران فرمانروایی میکند.
این اسطورهشناس خاطرنشان کرد: پس از دوران حماسه، در شاهنامه فردوسی کیخسرو به توران یورش میبرد و افراسیاب که نماد دروغ در جهان است را از میان برمیدارد. کیخسرو این کار را انجام میدهد تا شاید بتوان به آرامش نخستین در دوران جمشید بازگشت.
وی افزود: میدانیم که افراسیاب همان اهریمن است. اکنون باید دید که اهریمن، سرانجام، چه سرنوشتی پیدا میکند. اهریمن جزو جاودانان بوده است. اما کاری میکند که جاودانگی خود را از دست میدهد و میمیرد. غیر از او جاودانگان دیگری هم داریم که به تاوان گناهی که مرتکب میشوند، نامیرایی خود را از دست میدهند. مانند جمشید، افراسیاب و فریدون. فریدون هم از جاودانگان است، اما به سبب گناه، جاودانگی از او گرفته میشود. در اساطیر به گناه فریدون اشارهای نشده، احتمالا خطای او سرنگونی ضحاک بوده است.
این شاهنامهپژوه خاطرنشان کرد: در اندیشه زروانی، در آغاز جهان، اهورا و اهریمن پیمانی میبندند و میدانند که شکستن آن پیمان باعث جنگ خواهد شد؛ اما اهریمن پیمان را میشکند و جنگ را آغاز میکند. بهخاطر این پیمانشکنی است که میرا میشود و جاودانگی خود را از دست میدهد. یکی از اساسیترین جلوههای شخصیت اهریمن، همین پیمانشکنی اوست.
در این نشست، طرح «فرزندان ایران، فرزندان پاکی و راستی» به کوشش کانون فردوسی بزرگ برای دانشآموزان راهنمایی و دبیرستان برگزار شد. در این طرح دانشآموزان مجموعه آموزشی پرفسور هشترودی میهمان فرهنگسرای قانون بودند تا با فردوسی و اندیشههایش آشنا شوند. همچنین اجرای موسیقی توسط میلاد وکیلآزاد و فرزاد بنایی یکی دیگر از بخشهای بزرگداشت فردوسی بود و این دو دانشآموز به اجرای موسیقی کمانچه و ویولون پرداختند.
چکامهخوانی هما ارژنگی، الهام کریمی و شاهنامهخوانی و نقالی طیبه تیموری، فرنگیس توسی و سامره مفتون از دیگر برنامههای بزرگداشت فردوسی بود و این بانوان نقال داستانهایی از شاهنامه را برای حاضران در جلسه نقالی کردند. نمایشگاه کتاب در زمینه شاهنامه و ایرانشناسی نیز در نشست «یادمان استاد جاوید سخن پارسی» برپا بود.
از ان روز تا کنون اهالی ایران زمین که گذر کرده اند از ان گذرگاه (که حالا دیگر تاریخی شده است به حکم زمان) دو چیز را به روشنی دریافته اند. یکی آنکه حکیم طوس با جامه و دستار و سربند مردمان ملک خراسان و البته کتاب وزین شاهنامه به دست ،یک گام به پیش و پای دیگر استوار در پس و نگاهی که استواری باطن را میرساند و چشمانی که هوش و ذکاوت و پایان بینی در ان موج میزند ایران زمینیان را به استواری و پایداری خوانده و رمز چیره گی بر تمامی توران زمینیان تاریخ جان هایی دانسه که با همنشینی با کتاب خو گرفته و البته حکیم باحکمت طوس کتاب رازگونه ی شاهنامه را از این بابت نمونه و نشانه کرده است. تا بلکه بدانیم و یادمان نرود که زبان نه در جهان کهن بلکه در جهان معاصر نیز اولین و برترین جزء فرهنگ است و ملت و قومی که به پاسداشت زبان خود همت بگمارد و زبان را از میهمانان ناخوانده پاک کند و بیان را به اصالت بیاراید و قدر پاک زبانی و به تبع ان پاک ایینی را بداند البته بی هیچ شبه ای همواره بر صدر اقوام و ملل خواهد نشست ، و در مواجه با ایین دیگر سرزمینان و دیگر اقوام هیچ اسیب و گزندی بدان نخواهد رسید همانگونه که حکیم بی جانشین خراسان وعده کرده بود و اینک فرزندان این سرزمین اریایی ان وعده ی خردمندانه را پس از هزاره ی بلند، محقق می بیند!
بـناهای آبـاد گردد خراب ز بـاران و از تـابش آفتاب
پی افکندم از نظم کاخی بلند که از باد و باران نیابد گزند
دیگر انکه شاید به ذهن و چشم مردمان خیابان نرسد و ندانند ، اما در آن گذرگاه چشم سرآگاهان را خیره و چشم دل آنان را حیران و زبان هنردوستان و گوهرشناسان را به تحسین و تکریم باز میکند،هنرمندی یکی از فرزندان ایران زمین است که گویی به مانند ان پاک زبان نجیب و ان حکیم پاک ایین قصد کرده تا به یمن هنر دستان خود یادبودی و بنایی ازخود به جای بگذارد تا بلکه از باد و باران بدان گزندی نرسد.
سی سال یا سی و پنج سال طول کشید. چندان تفاوتی هم ندارد. مهم اثر جاودانی بود که برای ما خلق شد. حماسه ای که کاستی های تاریخ را آن جا که به مقتضای زمان سکوت اختیار کرده است، جبران می سازد. خاطره های جمعی ایرانیان را شکل می دهد. کتابی که می توان در آن از حقایق فکری، فلسفی و روانی ملت سراغ جست.
فردوسی از نجیب زادگان توس و از میان طبقه ای موسوم به دهقانان برخاسته بود. آن ها عموماً از راه درآمد املاک موروثی روزگار می گذراندند و خود را به دفاع از فرهنگ و ارزش های قومی و سرزمینی که در آن سکونت داشتند پایبند می دیدند. به غیر از نام خود و پدرش که در نخستین ترجمه های شاهنامه به زبان عربی آمده است، اطلاعات دقیق دیگری از خانواده و اقوامش در دست نیست؛ البته اصراری نیز بر آن نداریم که فردوسی یعنی استاد سخن و همین برایمان کافی است.
حکیم خاطره جمعی قوم ایرانیان را در طول قرن ها با رساترین بیان، آنچنان زنده نگه داشت که تا ابد نمی میرد و آگاهانه از ماحصل عمرش می دانست:
"نمیرم از این پس که من زنده ام که تخم سخن را پراکنده ام"
بر خلاف آنچه مشهور است، آغاز سرایش شاهنامه مربوط به سال ها پیش از به سلطنت رسیدن سلطان محمود غزنوی است و بنابراین تنها دلیل آن را باید علاقه شخصی استاد به این کار دانست. او بهترین ایام زندگیش را وقف شاهنامه کرد و تمامی دارایی های خود را اندک اندک هزینه کرد تا جایی که در ایام پیری که اتفاقاً مقارن با روزگار قحطی و گرسنگی خراسان بود، دیگر هیچ نداشت.
فردوسی درس خرد می دهد؛ درس راستی، فتوت و فضیلت می دهد. نبرد خوبی و بدی را روایت می کند. پهلوانان نمونه های متعالی انسانی هستند که عمر خویش را به تمامی در خدمت همنوعانشان می گذرانند و در مقابل شخصیت های دیگر همچون ضحاک و سلم و تور مأموران اهریمنند و قصد نابودی و فساد در امور جهان را دارند.
یونان با حماسه هومر جاودانه شد و ایران با شاهنامه فردوسی
این اثر عظیم نه تنها بزرگترین و پر مایه ترین مجموعه شعر است که از عهد سامانی و غزنوی به یادگار مانده بلکه مهمترین سند عظمت زبان فارسی و بارزترین مظهر شکوه و رونق فرهنگ و تمدن ایران قدیم و خزانه لغت و گنجینه ادبیات فارسی است.
شاهنامه، حدود شصت هزار بیت و دارای سه دوره اساطیری، پهلوانی، تاریخی است از دیگر ویژ گی های مهم آن می توان موارد زیر را نام برد:
1.یکپارچگی سیاسی: در سراسر شاهنامه هیچ دورهای نیست که ایران بدون فرمانروا باشد حتّی فرمانروای بیگانهای چون اسکندر را از تاریخ حذف نکرده، بلکه هویت ایرانی بدو دادهاند.
2. یکپارچگی جغرافیایی: از آغاز شاهنامه تا دوران فریدون، فرمانروایان ایرانی بر کلّ جهان فرمان میرانند و از ایرج به بعد بر ایرانشهر که تا پایان شاهنامه کانون رویدادهاست، هرچند در دورههای مختلف مرزهای ایرانشهر تغییر میکند. مثلاً زمانی ارمنستان بخشی از قلمرو ایران است و زمانی دیگر نیست.
3. یکپارچگی روایات: در شاهنامه برخلاف دیگر منابع فارسی و عربی دربارة تاریخ ایران روایات یکدست است. بدینمعنی که خواننده هیچگاه با روایات گوناگونی از یک رویداد واحد روبهرو نمیشود.