پـــــــور تــــــوس

سال ۱۳۸۸،سال فردوسی بزرگ

پـــــــور تــــــوس

سال ۱۳۸۸،سال فردوسی بزرگ

کتاب ماهانه نشست‌های «شاهنامه‌پژوهی» منتشر می‌شود

رستم و سهراب از نگاهی دیگر، سه‌شبنه در سرای اهل قلم

یاسر موحدفرد، دبیر سلسله نشست‌های «شاهنامه‌پژوهی» از انتشار کتاب‌ مقالات ارایه شده هر ماه در این نشست‌ها خبر داد. دومین نشست «شاهنامه‌پژوهی» سه‌شنبه (15 تیر) در سرای اهل قلم برگزار می‌شود.موحدفرد در گفتگو با ایبنادرباره دومین نشست «شاهنامه‌پژوهی» گفت: دومین نشست از سلسله نشست‌های «شاهنامه‌پژوهی» با موضوع «بازخوانی داستان رستم و سهراب از نگاهی دیگر» برگزار می‌شود.
وی درباره سخنران و نقال این نشست توضیح داد: مرجان فولادوند، نویسنده، پژوهش‌گر و عضو هیات مدیره بنیاد فردوسی در این نشست به ایراد سخنرانی می‌پردازد و داستان «رستم و سهراب» را از نگاهی دیگر بازخوانی می‌کند. همچنین بخش‌هایی از داستان «رستم و سهراب» توسط شیرین امامی، از بانوان نقال برخوانی می‌شود.
دبیر این نشست با تاکید بر در نظر گرفتن موضوعات کلی برای این جلسات در هر ماه اظهار داشت: هر ماه نشست‌های «شاهنامه‌پژوهی» با رویکردی جدید برگزار می‌شوند. رویکرد این جلسات تا پایان تیر به موضوع «نگاهی نوین به داستان‌های شاهنامه» اختصاص دارد.
وی ادامه داد: همچنین با همکاری خانه کتاب و سرای اهل قلم در نظر داریم مجموعه مقاله‌هایی که هر ماه در نشست‌ها ارائه شده‌اند را گردآوری کنیم تا در قالب یک کتاب با عنوان کلی موضوع آن ماه منتشر شوند.
موحدفرد یادآور شد: از آن‌جا که این سلسله نشست‌ها به مناسبت هزاره سرایش شاهنامه برگزار می‌شود در نظر داریم نشست‌هایی را به نقد و بررسی کتاب‌هایی که با موضوع شاهنامه در سال هزاره سرایش شاهنامه منتشر شده‌اند اختصاص دهیم.
وی در ادامه به نمایشگاه عکسی با عنوان «گشتی در موزه‌های بزرگ دنیا» که در نگارخانه فرهنگسرای ارسباران برپا شده است اشاره و تصریح کرد: بنیاد فردوسی با همکاری دفتر حمایت از ایرانیان خارج از کشور این نمایشگاه را که گزیده آثاری از موزه لوور پاریس با محور قرار دادن تمدن ایران، مصر، روم و یونان برگزار می‌کند.
دبیرکل بنیاد فردوسی در پایان یادآور شد: عکس‌های این نمایشگاه توسط میثم موحدفرد، معون فرهنگی و برون‌مرزی بنیاد فردوسی تهیه شده‌اند و نمایشگاه تا 17 تیر برپاست.
دومین نشست «شاهنامه‌پژوهی» با موضوع «بازخوانی داستان رستم و سهراب از نگاهی دیگر» سه‌شنبه (15 تیر) از ساعت 17 تا 19 در سرای اهل قلم واقع در خیابان انقلاب، خیابان فلسطین جنوبی، کوچه خواجه‌نصیر، شماره 2 برگزار می‌شود.

کارنامه شاهنامه‌پژوهشی ملک‌الشعرای بهار

دکتر سجاد آیدنلو 

در طبقه‌بندی پژوهشگران معاصر فرهنگ و ادب ایران شادروان استاد محمد تقی بهار(ملک الشعرا) متعلق به نسلی از استادان و محققان‌اند که ‌افزون بر فضل تقدم،در مجموع از نظر محتوا و کیفیت تحقیقات نیز بر اخلاف خویش یعنی نسل دوم و سوم برتری یا به تعبیری تقدم فضل دارند(۱)ویژگی نمایان و تا اندازه‌ای منحصر به فرد استاد بهار این است که ایشان هم در عرصه پژوهشهای ادبی- با توجه به زمان زندگی خویش- جزو شخصیتهای برجسته به شمار می‌روند و هم در شعر و سخنوری به ویژه قصیده‌سرایی بی‌گمان از شاعران توانا و نامدار تاریخ ادبیات ایران هستند و ‌از آ‌نجایی‌که: ‌(جمع میان محقق و شاعر از مقوله اضداد است)2 . (و به نوشته زنده یاد دکتر زرین‌کوب : حق آن است که کمتر دیده‌ام محققی راستین در شعر و شاعری هم پایه‌ای عالی احراز کند3 استاد بهار را باید از چهره‌های ا‌ستثنایی دانست چنانکه دکتر شفیعی کدکنی را در میان پژوهندگان امروزین که یکی از نتایج درخشان پیوند درست همت، استعداد و پرورش در خاندانی ادیب و فرهنگ پرور (محیط مناسب) است و بر اثر همین عوامل است که بهار در هفت‌سالگی، شاهنامه را نزد پدر(مرحوم کاظم صبوری، ملک الشعرای آستان قدس رضوی) می‌خواند و مشکلات آن را حل می‌کند و پس از یک دوره خواندن کامل شاهنامه با تأثیر از آن بیتی به بحر متقارب می‌سراید و از پدر پاداش می‌گیرد:
تهمتن بپوشید ببر بیان                  بیامد به میدان چو شیر ژیان4
استاد بهار به صراحت می‌نویسد که: «این‌کتاب [منظور: شاهنامه] به طبع و ذوق من در فارسی و لغت و تاریخ ایران کمک بی‌نظیری‌ کرد‌که هیچ وقت فواید آن را از خاطرم نمی‌توانم برد. 5 و بر بنیاد چنین آشنایی و بهره مندی دیرینی بوده است که به نقل از دختر ایشان خانم چهرزاد بهار:«وی همواره شاهنامه را در کنار داشت و حتی در زندان و تبعید و به وقت بیماری در تخت بیمارستان آن را از خود جدا نمی‌ساخت. 6 و در طول زندگانی پر فراز و نشیبشان به گفته خویش، دوازده بار شاهنامه را باز خوانی‌کرده بودند7 که با رویکرد بدین نکته افسوس آمیز که بیشتر فارغ التحصیلان دوره‌های عالی و مدرسان ادبیات دانشگاههای روزگار ما حتی یک بار نیز شاهنامه را به طور کامل و دقیق نخوانده‌اند علاقه، پشتکار و اشراف استاد بهار به خوبی آشکار و ثابت می‌شود.
نمود عملی عشق بهار به فردوسی و شاهنامه8 در قالب مقالات و اشعار گوناگون، گواه استواری است تا ایشان را در کنار زنده یادان سید حسن تقی‌زاده، عباس اقبال آشتیانی، علامه قزوینی، رضازاده شفق، فروغی و چندتن دیگر،9 از پیشگامان شاهنامه پژوهی علمی و نوین در ایران بدانیم، کارنامه شاهنامه پژوهشی استاد بهار به طور کلی در سه بخش قابل بحث و بررسی است، نخست، مقالات و یادداشتهای تحقیقی دوم نکات مربوط به تصحیح شاهنامه که در اصل شاخه‌ای از بخش اول است و سه دیگر: اشعار ایشان در باب فردوسی و ‌شاهنامه. در این یادداشت، آرای بهار در هر‌سه دسته مذکور به کوتاهی مرور خواهد شد و اگر اشاره یا نکته‌ای برای اصلاح و تکمیل ذکر شود صرفاً برای آگاهی بیشتر و دقیق‌تر خوانندگان است، چون بر اهل فن هرگز پوشیده نیست که اعتبار تحقیقات استاد بهار به مناسبت زمان نگارش آنهاست و ارزیابی مقالاتی که به هنگام تحریر و چاپ، آکنده از نکات جدید و بعضاً معتبر بوده‌اند بر‌ اساس یافته‌های شصت یا هفتاد سال بعد از آن هیچ‌گاه درست و از سر انصاف علمی نخواهد بود بلکه: باید دید بهار آن را در چه موقع نوشته با چه وسایلی و در چه محیطی؟ آن‌گاه می‌توان فهمید این بحث در آن وقت تا چه حد تازگی داشته و در مجامع ادبی در عصر چه تأثیری گرفته است؟»10
در فهرست آثار (کتاب شناسی) روانشاد بهار، هفت مقاله، مستقل و یک خطابه در حوزه شاهنامه شناسی دیده می‌شود که مجموع آنها جز از مقاله‌ای‌ که‌ در ادامه اشاره خواهد شد و خطابه‌ای که در کنگره هزاره فردوسی (1313 ش) ایراد کرده بودند و ظاهراً در جایی چاپ نشد به همراه اشعار ایشان در موضوع مربوط در کتاب فردوسی نامه بهار به کوشش آقای محمد گلبن (تهران، مرکز نشر سپهر 1345) گرد آمده است. در معرفی و بررسی این مجموعه، یادداشتی به امضای(ش.ک) که محتملاً دکتر شفیعی کد کنی است در مجله سخن (دوره 17 شماره 4 تیر 1346) به چاپ رسیده که در بخشی از آن به درستی اشاره شده است: (با توجه به) تاریخ نگارش این مقاله‌ها و نیز توجه به این که بعضی مسائل مربوط به زندگی فردوسی، سالها بعد حل شده و عقیده‌های تازه‌ای ابراز گردیده در این کتاب نکته‌های بسیار جالب درباره زندگی و شعر استاد توس می‌تواند یافت. 11 نخستین مقالة فردوسی شناختی استاد بهار،« قبر فردوسی» نو بهار هفتگی، 1302،1301 نام دارد که در آن ایشان از ویرانی گورجای فردوسی انتقاد کرده و خواستار ساخته شدن مقبره‌ای در خورشان والای حکیم توس شده‌اند و گویا پیش‌تر از این یادداشت نیز ساختن قبر فردوسی را به سردار سپه پیشنهاد کرده بودند که با مخالفت برخی از پایتخت‌ نشینان روبه‌رو شده بود (فردوسی صص 7و14)
به هر حال ظاهراً بهار در پیشنهاد آبادانی مقبرة فردوسی بر دیگران تقدم دارند چنانکه در همین مقاله (ص 14) نوشته‌اند: افتخار داریم که در این پیشنهاد بر سایر هم وطنان خود مقدم بوده‌ایم نکته جالب گفتار مورد بحث دربارة عظمت جهانی مقام فردوسی این اشاره است که: در لندن مجسمه فردوسی را بر سر قبر شوهر ملکه ویکتوریا ساخته و آن پیکر با عظمت را... محترم شمرده و به آن سلام می‌دهند. (ص 15) مقاله «فردوسی و شرح حال فردوسی از روی شاهنامه، باختر 1313» چنانکه روانشاد دکتر مهرداد بهار نیز اشاره کرده‌اند یکی از بهترین تحقیقات استاد بهار در عرصه فردوسی شناسی12 و پس از مقالات شادروان تقی‌زاده در مجله کاوه (چاپ برلین) از نخستین پژوهشهای مفصل و مستند دربارة سرگذشت فردوسی و نظم شاهنامه در ایران است که بسیاری از محققان بعدی از آن بهره گرفته‌اند. 13
در این مقاله به افسانه آمیز بودن زندگانی فردوسی در مقدمه‌های شاهنامه و اختصار و پوشیدگی حقایق مربوط به این موضوع اشاره شده و خلاصة بسیار کوتاهی از داستان سرایش شاهنامه، به زعم و استنباط ایشان آمده است که رئوس آن عبارت است از 1-35 سال زمان نظم شاهنامه 2‌- تقدیم کتاب به محمود که در آن مقاصدی چون عزت، شهرت و ثروت نیز منظور بوده است3 - ماندن نسخه‌ای از شاهنامه در غزنین 4- گردآوری و ضبط شاهنامه توسط سلطان غوری به روایت چهار مقاله 5- احتمال نظم یوسف و زلیخا در روزگار پیری 6- تولد فردوسی در (328-329) و وفات (411-416) تا جایی که نگارنده جست و جو کرده نکتة چهارم در چهار مقالة نظامی عروضی نیست و تنها در حکایت نخست مقالت دوم به شاهنامه خوانی علاء الدین غوری اشاره شده است. 14 مثنوی یوسف و زلیخا (نکته 5) نیز به استناد تحقیقات مستدل کسانی چون، عبدالعظیم قریب، استاد مینوی، حافظ محمودخان شیرانی، دکتر ریاحی و... از فردوسی نیست و چندین سده بعد به استاد توس نسبت داده شده است. 15
همان‌گونه که خود استاد بهار در جای دیگر از این مقاله (فردوسی نامه، ص 57) نوشته‌اند:« من مشکل است که باور کنم که یوسف و زلیخا از فردوسی است.» این مقالة طولانی (فردوسی نامه، صص 21-79) پس از مقدمه، در هفت بخش جنبه‌های گوناگون زندگینامه فردوسی و شاهنامه سرایی او را بررسی می‌کند که بعضی از نکات آن قابل ذکر و بررسی است از جمله اینکه: به درستی تاکید کرده‌اند که بهترین منبع احوال فردوسی متن مصحح و مقابله شدة شاهنامه است (ص 23) درباره کیستی یکی مهتری بود گردن فراز در دیباچة شاهنامه با طرح احتمالات: ابو منصور محمدبن عبدالرزاق، منصوربن محمدبن عبدالرزاق و ابوعلی سیمجور و رد آنها بر پایه دلایلی، موضوع را بسی پیچیده و غیر قابل حل شمرده ( صص 26، 27) و در یکی از حواشی تاریخ سیستان و سبک شناسی (ج1،ص167) به دلیل ذکر نام امیرک طوسی یکی از یاران طاهر بوعلی، در مقدمة دوم شاهنامه، او را به عنوان مهتر گردن فراز حامی فردوسی محتمل‌تر دانسته‌اند،16 در صورتی‌که بررسیهای بعدی تقریباً ثابت کرده که این شخص، منصوربن محمدبن عبدالرزاق بوده است. 17 این دو بیت را:
نبیند کسی نامه پارسی            نوشته به ابیات صد پارسی
اگر باز جویی در او بیت بد            همانا که کم باشد از پانصد( مسکو9/210/3371 و 3372)
که بیشتر محققان و حتی برخی از شاهنامه پژوهان نادرست و مربوط به شاهنامه معنی کرده‌اند. درست و دقیق توضیح داده‌اند (صص 29 و 52) که متاسفانه مورد مراجعه یا دقت نظر پژوهشگران قرار نگرفته است: در هر نامه پارسی که سه هزار بیت در آن باشد کمتر از پانصد شعر به دیده نخواهد شد. در یکجا (ص 30) این احتمال درست را مطرح کرده‌اند که فردوسی به غزنین رفته و مأیوس بازگشته است. در شاهنامه سالهای متفاوتی از عمر فردوسی آ‌مده است، مرحوم بهار در این باره احتمال داده‌اند (ص 37) که شاید برخی از آنها تحریف شده باشد یا پس از ختم کتاب به تفاریق افزوده شده و یا اینکه ناشی از نظم نا مرتب و جداگانه داستانهاست. در این میان ظاهراً پذیرفته‌تر این است که سنوات گوناگون عصر فردوسی از افزوده های تدوین دوم شاهنامه (384-400 یا چند سال بعد) است. در جایی (ص 38) آمده است: تنها آنچه از خود شاهنامه بر می‌آید وی از مردم طابران بوده که قصبه بنوک معروف و طوس است.« اما همان‌گونه که خود نیز در حاشیه به چهار مقاله ارجاع داده‌اند این آگاهی از آن متن به دست می‌آید و در شاهنامه از زادگاه فردوسی ذکری نیست. استاد بهار دربارة سوگ سرودة فردوسی در مرگ فرزند جوانش (مسکو 9/138/2167-2184) معتقدند که: « در ادبیات فارسی منحصر به فرد» است و: به تمام دیوانهای نوحه سازان مزیت دارد ص 43« که این دریافت و نظر باتوجه به شعر شناسی بهار بسیار قابل عنایت است. در این بیت:
می نعل پیش آور ای هاشمی        ز خمی که هزگز نگیرد کمی( مسکو7/256/658 )
«هاشمی» را نام‌ ندیم و دوست فردوسی دانسته‌اند (ص 48) که به نظر نگارنده شاید بهتر از برخی تأویلهای دیگر درباره این شخص و بیت باشد. 18 گرچه در هیچ منبعی ازکسی به نام هاشمی به عنوان یکی از یاران فردوسی نامی نیامده است، همچنین در این بیت از داستان رستم و سهراب:
چنین گفت بهرام نیکو سخن  که با مردگان آشنایی مکن(خالقی 2/199/1010)
«بهرام نیکو سخن را همان بهرام بن مردانشاه موبد شهر شاپور انگاشته‌اند که کتاب او مأخذ حمزه بن حسن و مجمل التواریخ بوده است( ص 49) ولی به رغم نظریات دیگری نیز که در این باره وجود دارد. 19 هویت «بهرام» در اینجا دقیقاً مشخص نیست و نهایتاً باید او را حکیمی اندرزگو دانست. استاد بهار با دقتی که در سبک نظم و به ویژه لغات عربی نامأنوس داستان اسکندر در مقایسه با بخشهای دیگرشاهنامه کرده‌اند به این نتیجه رسیده‌اند (صص 63، 64) که: فردوسی این داستان را از مأخذ عربی گرفته یا از مأخذ عربی در متن منثوری که پیش دست شاعر بوده نقل شده است. که گویا احتمال دوم درست است و بخش اسکندر از ترجمه وارد شاهنامه ابو منصوری و به واسطة آن اثر فردوسی شده است. به اعتماد استاد بهار: « فردوسی با زبان پهلوی آشنا نبوده است/ ص 65 «و این نظری است که محققانی مانند: نولد که، دکتر خالقی مطلق و دکتر دبیر سیاقی آن را می‌پذیرند و در مقابل، دارمستتر، ژول مول، لازار، دکتر ماهیار نوابی، دکتر ریاحی و دکتر زرین کوب رد می‌کنند. این یادآوری هوشمندانه که: اشاراتی که فردوسی به دهقان یا به آزاد سرو و ماهو و بهرام و غیره دارد. اشاراتی است که در اصل نسخه بوده و مشارلیه عیناً آن راویان را نام برده است. (ص 70) استنباط درستی است که دقیقاً در برابر فرضیات دیک دیویس (D.Davis) و الگا دیویدسن (O,Davidson) قرار دارد که با دریافت ظاهری از این ارجاعات فردوسی، آنها را دلیل شفاهی و شنیداری بودن منابع شاهنامه پنداشته‌اند. 20 شادروان بهار در بحث از آن دسته داستانهای پهلوانی که فردوسی به نظم در نیاورده است در با انتساب سام نامه به خواجوی با تردید سخن گفته‌اند : سام نامه که ظاهراً خواجو که درست معلوم نیست کدام خواجو است آن را به نظم آورده... در کلیات خواجوی کرمانی آن کتاب دیده نشده است. (ص74) احتمالاً ایشان نخستین کسی و یا حداقل جزو اولین محققانی هستند که این موضوع را مطرح کرده‌اند و سپس‌تر مورد بحث دیگران واقع شده است. 21 و سرانجام اینکه در بیت:
چو بگذشت سال از برم شست و پنج  فزون کردم اندیشة درد ورنج(مسکو 9/381/843)
شصت و پنج را به اشاره محمدعلی فروغی سال (365) و منظور از بیت را بیان زمان آغاز نظم شاهنامه دانسته‌اند (صص 76و77) در صورتی که تقریباً به یقین، مراد 65 سالگی فردوسی و تصمیم وی برای اهدای کتاب به محمود غزنوی است. 22
در مقالة کوتاه فردوسی بزرگ‌ترین شاعر ایران است. مجله مهر1314، زنده‌یاد بهار به هفت دلیل، فردوسی را برترین سخن سرای ایران محسوب کرده‌اند: 1- کهن ترین شاعری است که اثر وی کامل به دست ما رسیده است. 2- فردوسی، مردی میهن دوست و ایران ستا بوده است. 3- در راه اثر بزرگ خویش، رنجها دیده است. 4- کار بزرگ او از سر اندیشه و آگاهی بوده است. 5- بدون اینکه پادشاهی از فردوسی حمایت کند، آوازه‌اش عالم‌گیر شده است و شاعران نامدار دیگر او را به استادی ستوده‌اند. 6- در شاهنامه، مجموعه‌ای از فنون شعری گوناگون در حد اعلای مهارت آمده و این کتاب از نظر نکات حکمی و اخلاقی در میان آثار شعرای جهان بی‌مانند است. 7- شاهنامه، افزون بر ظرایف زبانی، عظمت دارد.
نیازی به گفتن ندارد که در عین پذیرش ویژگیهای مذکور، استاد عنوان بزرگ‌ترین شاعر ایران به فردوسی را باید برخاسته از شور و احساس فراوان بهار یا به تعبیر دکتر زرین‌کوب، عشق به فردوسی و حماسه ملی ایران دانست و گرنه هر یک از بزرگان سخن پارسی در جایگاه خود بزرگترین و غیر قابل مقایسه‌اند. هدف مقالة خط و زبان پهلوی در عصر فردوسی، مجلة مهر1314» بررسی پهلوی دانی دقیقی و فردوسی، تاثیر واژگان پهلوی در شاهنامه و رواج خط و زبان پهلوی در میان شاعران کهن (تقریبا هم روزگار فردوسی) است. استاد بهار در مجموع به این نتایج درست و مقبول رسیده‌اند که: فردوسی و دقیقی در نظم داستانهایی که اصل پهلوی آنها امروز موجود است. از ترجمة پارسی این روایات استفاده کرده‌اند نه متن پهلوی آنها و این، از راه تفاوتهای معنایی لغات در سخن دقیقی و فردوسی با معنای اصلی‌شان در پهلوی و اختلاف ابیات دقیقی حاصل می‌شود. (صص‌112-117) و در میان داستانهای شاهنامه بیش از همه داستان اردشیر به متن پهلوی آن یعنی کارنامه اردشیر بابکان نزدیکتر است (ص‌117) که ظاهراً طبق پژوهشهای جدیدتر، اندرز بزرگمهر «از نظرهمخوانی با اصل پهلوی خویش، یادگار بزرگمهر، مقدم بر دیگر داستانهاست و داستان اردشیر پس از آن جای می‌گیرد.23 همچنین با دقت تمام اشاره کرده‌اند که در شاهنامه واژه " پهلوی "با " پهلوانی" معانی گوناگون دارد از جمله در بیت:
نبشته من این دفتر پهلوی          به پیش تو آرم نگرنغنوی(خالقی1/14/142)
و نمونه‌های دیگر، "پهلوی "به معنی " فارسی" است و نباید آن را چنانکه در برخی از گزارشهای شاهنامه می‌بینیم به مفهوم زبان پهلوی دانسته و نتیجه گرفت که فردوسی با این زبان آشنا بوده یا از متون پهلوی بهره‌مند شده است. (صص 119-122)
نکته قابل توجه اینکه استاد بهار در بین شواهد واژه «پهلوی» پارسی دری این بیت مقدمه بیژن و منیژه را:
مرا گفت گر چون ز من بشنوی      به شعر آری از دفتر پهلوی(خالقی 3/306/22)
نیز آورده و نوشته‌اند: می‌دانیم‌ که در قطعه اول ‌و این قطعه مراد فردوسی از دفتر، همانا شاهنامه ابو منصوری است» است. (ص120)
از این روی می‌توان گفت که به نظر استاد بهار مأخذ داستان بیژن و منیژه شاهنامه ابو منصوری بوده است همان‌گونه که امروز دهها‌ سال پس از اشاره کوتاه دو شاهنامه پژوه ایرانی بر این نظریه تاکید دارند24 در صورتی که بیشتر شاهنامه پژوهان در این باره که منبع بیژن و منیژه غیر از شاهنامه ابو منصوری بوده است تقریباً هم داستان‌اند.
در مقالة فلسفه فردوسی، سالنامه شرق 1317 "بهار" فردوسی را مردی شیعه و معتزلی می‌دانند که اسماعیلی یا زیدی یا دوازده امامی بودنش درست معلوم نیست (ص149) و با بررسی باورهای فردوسی در دیباچة شاهنامه و مقدمة داستانها، اصول فلسفه، اندیشه و جهان بینی حکیم توس را بر می‌شمرند از جمله: خداوند با ابراز عقل شناخت نیست و انسان باید به شناخت خویش بپردازد و به هستی خداوند. جاودانگی روح و سرای دیگر معتقد باشد، فردوسی در کارهای دنیا و آخرت توکلی است و این روحیة تسلیم و اتکال محصول شرایط آشفته و متغیر زمانه است.
از استاد بهار مقاله‌ای به نام "نامهای پادشاهان و دلیران ایران" در مجله مهر (1312 و1313ش) چاپ شده که در مجموعة "فرودسی نامه" نیامده است. اما به خاطر ارتباط موضوعی با شاهنامه و مباحث حماسی باید مورد توجه قرار بگیرد. در این پژوهش. ایشان صورت درست و ریشة نامهای بعضی از شهریاران و یلان حماسی اساطیری ایران زمین را که دچار تغییر و تصحیف شده است، آورده‌اند، شماری از این نامها به املا وتلفظ مورد نظر شادروان بهار چنین است: کیومرث، طهمورث، جمشید ( اصبح به حال اضافی است و افصح (یشم جم) است. کاوه، آیین، بستور، سوفرا (احتمالا سوخرا) درست است) و... در پایان با اشاره به امانت‌داری فردوسی: احتمال داده‌اند که شاید تصحیف و تغییر برخی نامها و نیز حذف شماری از پادشاهان متأثر از شاهنامه ابو منصوری و رعایت متن آن در نظم فردوسی بوده است. 25 زنده یاد بهار به نوشتة فردوسی نامة مهر ص 301 خطابه‌ای در کنگرة هزارة فردوسی(1313) ایراد کرده بودند که در جایی چاپ نشده است و موضوع آن بر پایه همان منبع شعر فردوسی و شاعری در عصر فردوسی و مختصری از افکار شعوبی ایرانیان و فردوسی و نیز افکار ضد شعوبی در میان آل‌بویه و غزنویان26 بود.
گویا استاد بهار در این خطابه، به موضوع شاهنامه ستیزی تا مدتها پس از نظم حماسة ملی ایران، اشاره و شعر معزی را به عنوان نمونه ذکر کرده‌اند. غیر از این مقالات مستقل یادداشتها و اشارات کوتاه بهار در مجلدات سبک شناسی نیز به هنگام مرور کارنامه و نظریات شاهنامه پژوهی ایشان در خور توجه است.

ادامه مطلب ...

همایش جهانی «هزاره سرایش شاهنامه» برگزار می‌شود

همایش «هزاره سرایش شاهنامه» آذرماه سال جاری با همکاری نهادهای علمی فرهنگی برگزار خواهد شد. بررسی موضوع شاهنامه و اقوام ایرانی، برگزاری همزمان این همایش در آلمان و مالزی و تدوین کتابنامه فردوسی‌شناسان از برنامه‌های این همایش محسوب می‌شود. 

رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گفت: بسیاری از کسانی که روی مدل‌های اندیشه بشریت کار مطالعه کرده‌اند چهار محور را برای تبیین اندیشه تعریف و سعی در فهم زاویه نگرش آن اندیشه به جهان و مسایل مختلف داشته‌اند. رابطه انسان با خدا، انسان، خود و طبیعت چهار محوری به‌شمار می‌روند که باید در این همایش در نظر گرفته شود.
احمد میرزا کوچک خوشنویس افزود: با یک گذر سطحی بر اشعار فردوسی می‌توان به نوع نگرش و خدا‌ اندیشی فردوسی پی برد. تمامی اندیشه‌های جهان در همه دوران‌ها در پی تعریف رابطه انسان و خداوند هستند و باید نوع نگرش فردوسی به خداوند به عنوان یک حکیم تبیین شود.
وی اظهار داشت: برای پرداختن به رابطه انسان با انسان در شاهنامه که در آن تعداد زیادی انسان وجود دارد وظیفه دانشمندان ماست که برای محوربندی این مقوله را دریابند و به آن بپردازند. همین طور باید دید که فردوسی چگونه رابطه انسان با خود را تعریف و تبیین کرده است.
خوشنویس که دبیری ستاد مرکزی مفاخر و مشاهیر ایران را نیز برعهده دارد اظهار داشت: رابطه انسان و طبیعت در شاهنامه مهم است و باید دید که اندیشه فردوسی به عنوان یک حکیم ایرانی در تبیین محور اندیشیدن و نگاهش در شاهنامه به کجا می‌انجامد.
نادر کریمیان، سرپرست مرکز مطالعات مشترک زبان و ادب فارسی نیز با اشاره به این‌که در 80 سال گذشته تمامی تحقیقات تنها روی زبان بوده ‌است تصریح کرد: با برگزاری این همایش می‌خواهیم دریچه‌های نوینی در مطالعات شاهنامه‌شناسی درحوزه‌های میراث فرهنگی بگشاییم.
وی افزود: همچنین بستری مناسب برای آموزش شاهنامه و گسترش فرهنگ آن بین نسل نوجوان و جوان ایرانی ایجاد کنیم که این مهم، نیازمند مشارکت و اظهار نظر اعضای هیات علمی پژوهشگاه و سایر مراکز علاقه مند است.
دکتر علی رهبر، صاحب امتیاز فصل‌نامه ایران زمین در آلمان ضمن تاکید بر هویت ایرانی گفت: بزرگترین افتخار ایرانی این است که برای انسان موقعیت قائل شده است. انسانی که در سرزمین ایرانی- اسلامی پرورش یافته انسانی است که وظیفه و ارتباط خود را میان زمین و آسمان به حق می‌داند و مانند متفکران غربی خود را نه صرفا زمینی و نه آسمانی می‌بیند.
رئیس کانون معنویت ایران افزود: ما نیز باید از دو معیار زمینی و آسمانی بهره گرفته و پرداختن به این انسان در شاهنامه و معرفی آن به جهان می‌تواند مهمترین هدف برگزاری این همایش باشد.
رهبر پیشنهادکرد: باید بر جنبه عرفانی اندیشه فردوسی بپردازیم و نشان دهیم که حماسه در ایران از فردوسی آغاز می‌شود. باید گفت بعد حماسی، عرفانی و انسانی سه راس یک مثلث هستند که ما باید آن‌ها را به هم برسانیم. 
پیشنهادهایی از سوی حضار برای این همایش نیز ارایه شد که از مهمترین آن می‌توان به اعلام آمادگی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایران برای همکاری در برگزاری این همایش، امکان ارایه آثاری چون فیلم مستند، مقاله و... دانش‌آموزان مقاطع مختلف در این همایش، بررسی موضوع شاهنامه و اقوام ایرانی، برگزاری همزمان این همایش در آلمان و مالزی و تدوین کتاب‌نامه فردوسی‌شناسان اشاره کرد.
همچنین مقرر شد پیشنهادهای ارسالی در نشست‌های بعدی که در پژوهشگاه برگزار می‌شود مورد بررسی قرار گرفته و نهایی شود. سال 2010 م از طرف یونسکو برای گرامیداشت هزارمین سال پایان سرایش شاهنامه به نام سال «هزاره سرایش شاهنامه» نام گذاری شده است.
نخستین نشست علمی بررسی ابعاد اهداف و محورهای همایش جهانی «هزاره سرایش شاهنامه» با حضور رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، مسوولین و اعضای هیات علمی پژوهشگاه و جمعی از صاحب‌نظران در سالن اجتماعات پژوهشگاه میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری برگزار شد.

شاهنامه فردوسی و چهار شکل تدوین سینمایی

دکتر سید محسن هاشمی معتقد است فردوسی با تصاویر شعری‌اش، همان تاثیری را بر خواننده می‌گذارد که تدوین در سینما انجام می‌دهد. ما در شاهنامه، تصاویر را نمی‌خوانیم بلکه آن‌ها را می‌بینیم. این را «پدیده» یا «پدیدار شدن» می‌نامند. تعلیق، ریتم افزاینده، واقعیت‌بخشی به درام، قائل شدن آزادی برای مخاطب و بسیاری هنرهای دیگر را نیز در کار فردوسی می‌توان دید. 

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا): «در کلام فردوسی، ایجاز، اطناب، مساوات و دیگر آرایه‌های ادبی، همه به جای خود به‌کار رفته است. اما استادی و قدرت گوینده، در ایجاز است که آشکار می‌شود. همه شاعران نتوانسته‌اند که از عهده چنین شگردی برآیند اما فردوسی هر گاه خواسته، چنین کرده است. او با تصاویر شعری‌اش، همان تاثیری را بر خواننده می‌گذارد که مونتاژ در سینما انجام می‌دهد. ما در شاهنامه، تصاویر را نمی‌خوانیم بلکه آن‌ها را می‌بینیم. این را «پدیده» یا «پدیدار شدن» می‌نامند. تعلیق، ریتم افزاینده، واقعیت‌بخشی به درام، قائل شدن آزادی برای مخاطب و بسیاری هنرهای دیگر را نیز در کار فردوسی می‌توان دید.» 
آن‌چه بازگو شد بخشی از سخنان دکتر سید محسن هاشمی (دکتری پژوهش هنر) بود که در نشست تخصصی «جست‌وجوی ردپای تدوین سینمایی در شاهنامه فردوسی» گفته شد. وی که عصر روز یک‌شنبه (30 خرداد) در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات سخن می‌گفت سیر تحولی تدوین سینمایی، انواع رویکردها به تدوین در شاهنامه، تلفیق صدا و تصویر در شاهنامه و روش چینش و برچشینش فردوسی، تداوم با عدم تداوم و الگوهای متنوع فردوسی در ارایه داستان و مطالعه موردی (بزم و رزم و سوگ) را مهمترین محورهای بحث خود قرار داد. 

توانایی سینمایی برخاسته از ادبیات است
دکتر سید محسن هاشمی در ادامه سخنانش گفت: در سیر تدوین به چهار گونه آن برمی‌خوریم و با رجوع به شاهنامه می‌توان نشان داد که چنین توانایی سینمایی، برخاسته از ادبیات است. نوع اول تدوین، منطبق با توالی زمانی است. در این گونه از تدوین، روایت به صورت خط مستقیم دنبال می‌شود و روال و تداوم قصه به گونه‌ای است که می‌توان صحنه و پلان اول را مشخص کرد. 
دومین نوع، تدوین متقاطع یا موازی است که هم زمانی وقایع را می‌سازد. نوع سوم فوکوس (تمرکز) عمیق است که بعد از ورود صدا به سینما به‌وجود آمد. بعضی از کارگردانان از این تکنیک برای رئالیته کردن تصویر استفاده کردند و برخی برای آن که تکنیک را بالا ببرند. نوع چهارم تدوین، مونتاژ است. مونتاژ پیوند میان تصاویری است که در ظاهر با هم ارتباط ندارند. اکنون باید دید که که شاعری مثل فردوسی از چنین تکنیک‌هایی چگونه استفاده کرده است؟ 

تدوین سینمایی و تاثیر آن بر هنر سینما
وی افزود: این تدوین بود که سینما را از صرف تصویر متحرک بودن نجات داد و آن را جنبه هنری بخشید. در واقع سینما یک واقعیت دگرگون شده است که در آن نه تنها تصویر، بلکه پیوند تصاویر است که ارزش دارد. در ابتدا تصور می‌شد که سینما نیز مثل تآتر، باید صحنه به صحنه داستان خودش را روایت کند؛ اگر در تآتر محدودیت پرده وجود داشت، در سینما چنین تنگنایی هم نبود. کار سینمایی در همین خلاصه می‌شد و نیازی به تدوین نبود. 
این پژوهشگر خاطرنشان کرد: در سال 1903 کشف کردند که می‌توان در سینما، دو روایت موازی داشت. این قدمی مهم بود که با فیلم «زندگی آتش‌نشان آمریکایی» شروع شد. در این نوع، ماجراها به صورت موازی پیش می‌رفت و برخلاف هندسه که دو خط موازی هیچ گاه به هم نمی‌رسند، این دو خط موازی سینمایی، در نهایت با هم تلاقی می‌کردند. 
وی افزود: مونتاژ کمک می‌کرد تا با ایجاد ریتم مناسب و برش، حس عاطفی تماشاگر را کنترل کنند. از مونتاژ به بعد بود که بحث زمان نیز پیش آمد و سینماگران دریافتند که می‌توان حادثه را بزرگتر یا کوتاه‌تر نشان داد. مثلا واقعیتی که یک دقیقه بود، می‌شد در بیست دقیقه به روی پرده برد. چنین کاری، برای تماشاگر، جذابیت و شیفتگی را به ارمغان آورد. یکی دیگر از مهارت‌ها، تقطیع صحنه، یا دکوپاژ، بود. بدین گونه، واقعه را از مناظر گوناگون دنبال کردن، کاری بود که سینما را از تآتر جدا می‌کرد. 
هاشمی یادآور شد: در این شگرد گمان می‌کنیم که بر کل صحنه مسلط هستیم؛ در حالی که چنین نیست. به هر حال چیزی که سینما دنبال می‌کرد، در بهترین شکل خودش، با مونتاژ متولد شد. نماهایی در کنار هم قرار گرفتند که همانند واژه‌ها در ادبیات، کاملا مجزا بودند. واژه‌ها می‌توانند معانی ثالثی را بوجود آورند. در مورد مونتاژ هم این اتفاق افتاد و از تدوین پلان‌های مجزا، کاری صورت گرفت که امکان دسترسی با استعاره، کنایه و ایهام را در سینما فراهم کرد. 
فلاش بک رویدادهای شاهنامه در قالب کلام
این پژوهشگر در ادامه سخنانش گفت: چیزی که در سینما مهم است، رابطه عالی میان وقایع است. چنین کاری، توالی رویدادها را پیش می‌آورد. همچنان که کار به انتها می‌رسد، این تدوین است که به پشت سر هم چیدن وقایع کمک می‌کند. این را تدوین تداومی می‌نامند.
هاشمی خاطرنشان کرد: فردوسی هم منطق وقایع را بر هم نمی‌زند و فلاش بک‌ها را در دیالوگ‌ها بیان می‌کند، نه در روایت شاعر. مثل «داستان رستم و اسفندیار» که تنها هفده بیت آن رزم است و باقی آن رزم کلامی دو پهلوان است. هنگامی که در این داستان، رستم به اسفندیار می‌گوید :
«بکشتم به جنگ اندرون شاهشان/ تهی کردم آن نامور گاهشان؛ جهاندار کاووس کی بسته بود/ ز رنج و ز تیمار دل خسته بود؛ بیاوردم از بند کاووس را/ همان گیو و گودرز و هم طوس را؛ به ایران کشیدم ز هاماوران/ خود و شاه با لشکری بی کران»، فردوسی فلاش بک را در قالب کلام بیان می‌کند، بدون آن که روال منطقی سخن را بر هم بزند. 
وی افزود: فلاش فوروارد را نیز در آن بخش از داستان «رستم و اسفندیار» می‌توان دید که سیمرغ می‌خواهد راه برون‌رفت رستم را نشان بدهد. سیمرغ به رستم می‌گوید «بپرهیزی از وی نباشد شگفت/ مرا از خود اندازه باید گرفت؛ که آن جفت من مرغ با دستگاه/ به دستان و شمشیر کردش تباه؛ اگر با من اکنون تو پیمان کنی/ سر از جنگ جستن پشیمان کنی؛ پس آنگه یکی چاره سازم ترا/ به خورشید سر برفرازم ترا». این منطقی است که بدون بر هم ریختن منطق روایی اثر صورت می‌گیرد. در واقع فردوسی با فلاش‌بک سینمایی چنین کاری را انجام می‌دهد. 

پنجمین کنگره جهانی بزرگداشت فردوسی در کنسرت هاوس برلین

پنجمین کنگره جهانی بزرگداشت فردوسی به مناسبت هزاره جهانی شاهنامه در مرکز فرهنگی کنسرت هاوس شهر برلین آلمان با حضور شاهنامه‌پژوهان و ایرانیان مقیم اروپا در دو بخش پژوهش و هنری برپا شد. 

یاسر موحدفرد دبیر کل بنیاد فردوسی به خبرنگار «ایبنا» گفت: در بخش پژوهشی این کنگره جهانی، شاهنامه‌پژوهان برجسته‌ای همچون پروفسور «اولیریش مرتسولف» استاد ارشد ایران‌شناسی دانشگاه گوتینگن آلمان، پروفسور روشن رحمانف استاد زبان و ادب فارسی دانشگاه دوشنبه تاجیکستان، دکتر بیژن غیبی تاریخ‌پژوه ایرانی مقیم شهر بیلفیلد آلمان و همچنین از اعضای هیأت امنای بنیاد فردوسی، دکتر فریدون جنیدی رئیس بنیاد نیشابور، پروفسور ناصر کنعانی استاد دانشگاه برلین و دکتر محمدحسین توسی‌وند رئیس بنیاد فردوسی شرکت داشتند.
وی افزود: در بخش پژوهشی کنگره جهانی بزرگداشت فردوسی، شاهنامه‌پژوهان و فردوسی‌شناسان درباره «شاهنامه بازنمای تاریخ و فرهنگ 10 هزار ساله ایرانیان و اثرگذاری شگرف شاهنامه در فرهنگ و هنر جهانی» به سخنرانی پرداختند و دیدگاه‌های خود را در این زمینه بیان کردند.
موحدفرد خاطرنشان کرد: نقالی و شاهنامه‌خوانی مرجان صادقی‌نائینی و اجرای کنسرت موسیقی محلی ایرانی پایان‌بخش پنجمین کنگره جهانی بزرگداشت فردوسی در آلمان بود و در بخش جنبی کنگره، رونمایی آثار کلاژ پارچه‌های رنگین و نقاشی مینیاتور گل‌بهار حیاتی با موضوع تصویرسازی آرامگاه و چهره‌های ادبی ایران از جمله حکیم ابوالقاسم فردوسی در تالار سرای شهر برلین به نمایش گذاشته شد.
وی افزود: در حاشیه برپایی پنجمین کنگره جهانی بزرگداشت فردوسی مدیران ارشد بنیاد فردوسی مذاکره‌های رسمی را با مسوولان فرهنگی در کشور آلمان داشتند که بنابر تفاهم موزه هنرهای اسلامی برلین (پرگامون) با رایزنی فرهنگی ایران در آلمان بنیاد فردوسی اعلام آمادگی کرد تا در برپایی ویژه برنامه‌های جهانی بزرگداشت هزاره پایان سرایش شاهنامه با کشور آلمان همکاری کند.
دبیر کل بنیاد فردوسی گفت: با توجه به ثبت جهانی هزاره شاهنامه به پیشنهاد بنیاد فردوسی در فهرست رویدادهای فرهنگی، علمی، هنری یونسکو در سال‌های 2010 تا 2011 میلادی موزه پرگامون آلمان اقدام به برپایی نمایشگاه اختصاصی شاهنامه در تاریخ 18 آذر تا 24 اسفند سال جاری برابر با 9 دسامبر 2010 تا 19 مارس 2011 میلادی خواهد کرد همچنین برای رونمایی از نسخه‌های خطی شاهنامه‌های کهن موجود در کشورهای آلمان و ایران اقدام می‌کند.
موحدفرد یادآور شد: در موزه پرگامون برپایی جشن هزاره شاهنامه و جشن جهانی نوروز از 25 اسفند 89 تا یکم فروردین 1390 برابر با 16 تا 21 مارس 2011 میلادی با حضور نمایندگان و شاهنامه‌پژوهان کشورهای گوناگون جهانی بازگشایی خواهد شد.
دبیرکل بنیاد فردوسی گفت: بنیاد فردوسی در پی مذاکره‌های رسمی اعلام آمادگی کرده تا با رایزنی فرهنگی ایران در آلمان و موزه پرگامون برای برگزاری همایش‌های علمی پژوهشی و برپایی برنامه‌های فرهنگی از جمله اجرای کنسرت، موسیقی، نقاشی، شاهنامه‌خوانی و نمایش نقاشی‌های قهوه‌خانه‌ای، مینیاتور، خطاطی، معرق و دیگر هنرهای ایرانی، نگار گذر نگاره‌های شاهنامه و نمایشگاه کالاهای فرهنگی شاهنامه‌ای اقدام کند.
وی افزود: برپایی جشن جهانی هزاره شاهنامه و نوروز مشترک در حاشیه نمایشگاه اختصاصی شاهنامه در موزه پرگامون برپا می‌شود. موزه پرگامون به عنوان بزرگترین مجموعه هنر اسلامی در آلمان و برترین مجموعه آثار معماری اسلامی و نسخه‌های خطی در اروپا به‌شمار می‌رود که در سال 2009 میلادی بیش از 550 هزار نفر گردشگر از این دیرینکده بازدید داشته‌اند.
دبیرکل بنیاد فردوسی خاطرنشان کرد: شیفتگی مراکز فرهنگی در آلمان به شاهنامه آن‌چنان است که موزه آقاخان در شهر برلین همزمان با سال جهانی هزاره جهانی شاهنامه بخش ویژه‌ای را به نمایش نسخه‌هایی از شاهنامه‌های ایران اختصاص داده و با تبلیغ گسترده در پایتخت آلمان گردشگران را به بازدید از این مجموعه فراخوانده است.