میراث مکتوب- دومین سمینار ملی بزرگداشت فردوسی در دانشگاه کرمان یکشنبه 29 اردیبهشتماه با سخنرانی دکتر اکبر ایرانی، مدیرعامل مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب با موضوع «علینامه و شاهنامه دو منظومۀ حماسی شیعی و ملی» برگزار شد.
دکتر ایرانی در ابتدای سخنان خود با اشاره به انتشار نسخه نفیس علینامه و چند کتاب در زمینه شاهنامهپژوهی در مؤسسه میراث مکتوب، گفت: حماسه یکی از کهنترین شیوههای بیانِ ادبی در تاریخ ادبیات جهان به شمار میآید و مهمترین و کهنترین نوشتههای اعصار کهن در این گونه ادبی میگنجند.
وی با اشاره به نمونههایی از این نوشتهها همچون مهابارتا، بخشهایی از اوستا و ایلیاد و ادیسه، با نقل عباراتی از کتاب «بوطیقا و سیاست در شاهنامه» اثر دکتر محمود امیدسالار، گفت: شاهنامه در قیاس با حماسههای اروپایی، حماسهای است بسیار مفصل و تقریباً چهاربرابر مجموع ایلیاد و اودیسۀ هومر که تألیف آن مبتنی بر سنّت شفاهی بوده و فردوسی خود در ابیات بسیاری بر مستند بودن اثر خود تأکید میکند.
صفحه اول شاهنامه فلورانس
مدیرعامل مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب اهداف نهفته در پس حماسهها را غالبا دارای دو قالب دینی و ملی دانست و گفت: میتوان حماسهها را به دو گونه اصلی "حماسه دینی" و "حماسه ملّی" بخشبندی کرد؛ هر چند برخی این نوع منظومهها را به بزمی و رزمی و حکمی و عرفانی نیز تقسیمبندی کردهاند.
دکتر ایرانی با اشاره به نسبی بودن این تقسیمبندیها، گفت: در بسیاری از موارد، جنبههای ملّی و دینی در کنار یکدیگر قرار میگیرند و به عنوان مثال حماسه یادگار زریران در عین اینکه دارای جنبه ملّی است، از جنبه دینی نیز برخوردار است و حماسههای مذهبی شیعی که از دیرباز با ملّیت ایرانیان پیوند برقرار کرده است، نیز همین گونه است.
وی از ظهور این نوع ادبی در حوزه ادبیات حماسه ایرانی در عصر صفویه یاد کرد و گفت: منظومههایی چون رستمنامه که حاوی داستانهای عامیانه و تخیلی کشتی گرفتن رستم دستان و امام علی(ع) است و امام در این نبردها بر رستم پیروز میشود، یکی از آثار در این نوع ادبی است.
مدیرعامل مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی را نماد بیان ملّیت ایرانی خواند و گفت: این اثر ادبی و هنری، بزرگترین شاهکار حماسۀ ملی ما ایرانیان است که مشتمل بر روایات اساطیری، افسانهای و اطلاعات واقعی تاریخی است.
وی در این باره به انتشار کتاب سنجش منابع تاریخی شاهنامه توسط مؤسسه میراث مکتوب اشاره کرد و گفت: این پژوهش که توسط دکتر برزین غفوری انجام شده و مطالعۀ آن به شاهنامهپژوهان توصیه میشود سال گذشته جایزه اثر برگزیده جشنواره پژوهش فرهنگی را به خود اختصاص داده است.
دکتر ایرانی افزود: برای شناخت بیشتر منابع و مآخذ مربوط به شاهنامه، مراجعه به کتاب کتابشناسی منابع شاهنامه و فردوسیشناسی چاپ میراث مکتوب به دانشجویان علاقهمند توصیه میشود که میتواند به شناخت بهتر این حماسۀ ملی کمک کند.
وی بر ضرورت انجام بررسیهای بیشتر درباره پدید آمدن منظومههای حماسی در سرزمین ایران تأکید کرد و با اشاره به منظومه علینامه به عنوان کهنترین منظومۀ حماسی شیعی، گفت: این اثر در سال 482 هجری یعنی حدود 82 سال پس از اتمام سرایش شاهنامه توسط سرایندهای به نام "ربیع" سروده شده که نخستین سرایندۀ شناخته شدۀ شعر شیعی به شمار میرود.
تشیّع و حماسههای ملی ایرانی
مدیرعامل مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب شیعه بودن سرایندگان منظومههای ملی حماسی ایرانی یا وجود گرایشات شیعی در آنها را یکی از نکات جالب توجه دانست و گفت: فردوسی شیعه جعفری بوده و سراینده دو منظومۀ کوشنامه و بهمننامه، یعنی ایرانشاه بن ابیالخیر رازی، برادر شهمردان بن ابیالخیر، دارای گرایشهای شیعی و از محبان اهل بیت(ع) بوده است.
وی تقابل ایرانیان با دخالتهای مغرضانه و ایرانستیزانه دستگاه خلافت عبّاسی و تسلطبخشی حکومتهای ترک، پشتیبانی آنان از ملیت خود و پاسداشت و پالایش زبان فارسی را برخی از انگیزههای ایرانیان برای بازآفرینی و احیای اسطورهها و افسانههای ملّی و نیز سرایش منظومههای دینی چون علینامه، خاوراننامه، حمله حیدری و غیره عنوان کرد.
دکتر ایرانی ضمن بیان این مطلب که این موضوع تقابل چندانی با دین یا مذهب نداشته و بیشتر داری جنبه ملّی است، گفت: با کشف دستنویس منظومۀ حماسۀ شیعی علینامه در کتابخانۀ موزۀ قونیه، میتوان با اطمینان بیشتری گفت که ایرانیان همزمان با پرداختن به حماسههای ملّی، حماسههای دینی را نیز مورد توجه قرار دادهاند؛ منتها این رویکرد به حماسههای دینی به دلیل شرایط اجتماعی آن روزگار نمیتوانست همانند حماسههای ملّی به صورت آشکار رواج پیدا کند.
وی با اشاره به نگاه ربیع به شاهنامه گفت: از مطاوی گفتار ربیع میتوان دانست که وی شاهنامه فردوسی را پیش چشم داشته و هر چند گاه به آن اشاره کرده و از فردوسی با احترام بسیار یاد میکند، اما شاهنامه را به سبب این که به زعم او، مغنامه است و افسانه، چندان نمیپسندد.
دکتر ایرانی این تقابل فکری بین سراینده شاهنامه و علینامه را محصول اندیشههای حاکم بر وضعیت فرهنگی و سیاسی آن دوران دانست و گفت: این سخن ربیع را باید نوعی گلایه بینالاخوانی تلقی کرد و البته در جامعه کنونی ایران نیز شاهدیم که هنوز هستند کسانی که مثنوی را مشتمل بر اباطیل میدانند و خواندن آن را حرام میپندارند و ابن عربی را خیالباف میشمرند و با ترویج اندیشههای آنها مقابله میکنند.
زمینه اجتماعی برای پدید آمدن حماسه علینامه
وی خلق منظومهای چون علینامه در قرن پنجم هجری و پیشکش آن به یکی از امیران متنفّذ شیعه خراسان یعنی امیر علی بن طاهر (د 507 ق) را دور از انتظار ندانست و گفت: واکاوی منابع تاریخی نشان میدهد که تمایلات شیعی در آن دوره به ویژه در خراسان وجود داشته و حتّی برخی خاندانهای شیعی در این منطقه دارای وجهه اجتماعی و سیاسی بودهاند.
مدیرعامل مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب افزود: در همین دوره است که شاهد نخستین تلاشهای ایرانیان در ترویج نهجالبلاغه در خراسان هستیم و افرادی چون ابویوسف یعقوب بن احمد نیشابوری (د 474 ق) حلقههایی برای ترویج نهجالبلاغه در خراسان پدید آوردهاند.
جایگاه علینامه در میان سرودههای شیعی
دکتر ایرانی با اشاره به وجود چند گروه در میان سرایندگان تاریخ ادبیات ایران با گرایشات شیعی، گفت: در میان شاعران طراز اول کسانی مانند فردوسی و سنایی به دلایل اجتماعی نخواسته و یا نتوانستهاند گرایشهای شیعی خود را به صورت آشکار در آثارشان منعکس کنند؛ افرادی مانند کسایی مروزی (سده چهارم) و قوامی رازی (سده ششم) برخی از قصاید و غزلیات خود را به سرودههای منقبتآمیز درباره امامان شیعه(ع) اختصاص دادهاند و افرادی مانند کمالالدّین حسن کاشی (سده 6 و 7 ق) و ابنحسام خوسفی (783 - 875 ق) تقریباً همه آثارشان در ستایش پیامبر و ائمّه اطهار(ع) است.
وی افزود: حملۀ حیدری بازل مشهدی، حملۀ حیدری ملابمان علی راجی کرمانی(ق13) و اردیبهشتنامه سروش اصفهانی (ق 13) از دیگر منظومههای شیعی است.
مدیرعامل مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب با تأکید بر ضرورت مداقه و بازبینی جدی منظومۀ حماسی علینامه در تاریخ شعر شیعی گفت: موضوع این اثر، جنگهای جمل و صفّین و شرح مناقب و کرامات حضرت علی(ع) است و اگرچه از دیدگاه شعری جزء آثار متوسط به شمار میآید، اما چنانکه استاد شفیعی کدکنی در مقدّمۀ چاپ نسخه برگردان این اثر یادآور شدهاند، مواضع درخشان نیز در این اثر کم نیست.
وی یادآوری کرد که دکتر موسوی گرمارودی به عنوانی شاعری صاحبنظر در منتخبی که از این اثر به نام «بهگزین علینامه» گرد آوردهاند، از مجموع 12 هزار بیت علینامه، حدود چهار هزار بیت از ابیات آن را یعنی «ابیات درخشان» این منظومۀ حماسی را برگزیدهاند و این کتاب در سال 1390 از سوی مؤسسۀ میراث مکتوب منتشر شده است.
مهمترین ویژگیهای حماسههای فارسی سده چهارم و پنجم
دکتر ایرانی توجه بسیار به خردورزی، آزادیخواهی و همچنین بها دادن به روحیه سلحشوری را از مهمترین ویژگیهای حماسههای فارسی سده چهارم و پنجم هجری دانست و گفت: حماسه علینامه نیز دقیقاً دارای همین ویژگی حماسههای سده چهارم و پنجم، یعنی عصر خردورزی، است.
وی افزود: ما این ویژگی را در بیشتر آثار آن دوره مییابیم اما به دلیل ساختار ویژه حماسهها و به خصوص شخصیت فردی فردوسی، میتوان گفت که نمونه شاخصِ این روحیات در آثار ادبی این دوره شاهنامه فردوسی است.
دکتر ایرانی با تأکید بر ضرورت در نظر گرفتن همه جوانب هنگام داوری درباره حماسههای این دوره در عین متصف کردن آنها به خردورزی، گفت: وجود عوامل خیالی همچون اژدها و دیو در شاهنامه بدان دلیل است که اینگونه عناصر در ساختار بیشتر اسطورهها وجود دارد و فردوسی در نظم شاهنامه به منابع اصلی خود، یعنی خداینامهها، پایبند بوده و اینگونه عناصر خیالی را از همان افسانهها در کار خود وارد کرده است.
مدیرعامل مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب افزود: اما فردوسی در خلال همین افسانهها بارها و بارها به ستایش خرد پرداخته و خواننده را به این نکته توجّه داده است.
وی درباره علینامه نیز گفت: سراینده، در پرداختن به دوره حکومت امام علی(ع) بیشتر روایتکننده تاریخ زندگی ایشان است و در واقع به خلق یک حماسه تاریخی میپردازد و کمتر به گرد افسانهپردازی رفته است و این ویژگی را ما در هیچکدام از حماسههای شیعی پدید آمده در ادوار بعدی نمیبینیم.
دکتر ایرانی با اشاره به نقد "ربیع" به شاهنامه، گفت: سخن ربیع در موضوع آمیخته بودن شاهنامه به عناصر خیالی بر این امر استوار است که وی در علینامه درباره شخصیتهای تاریخی گفتگو میکند، در حالی که اکثر شخصیتهای شاهنامه را اشخاصی افسانهای تشکیل میدهد.
وی افزود: با این حال ربیع در کنار این نقد، به اهمیت شاهنامه نیز اذعان دارد و بسیار تحت تأثیر شاهنامه و خردورزی و آرمانهای انسانی مندرج در متن شاهنامه است.
سبک و قالب شعری علینامه
مدیرعامل مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب با اشاره به استفاده از بحر متقارب به عنوان وزنِ مخصوص حماسهها توسط سرایندگان زبان فارسی، گفت: اینکه این وزن نخستین بار در کدام منظومه حماسی به کار رفته، جای بررسی دارد اما یقیناً میدانیم که این وزن پیش از فردوسی توسط دقیقی (درگذشته 367 - 370 ق) برای سرودن هزار بیت درباره گشتاسپ و زردشت استفاده شده و همان را فردوسی در شاهنامه وارد کرده است.
وی مهمترین و موفقترین اثر حماسی را که در بحر متقارب پدید آمده شاهنامه فردوسی خواند و گفت: پس از وی تمام کسانی که در این حوزه قدم نهادهاند، شاهنامه را به عنوان الگوی کار خود پذیرفتهاند و دور از انتظار نیست که ربیع نیز در علینامه از این وزن بهره جسته است.
تأثیر شاهنامه بر علینامه
دکتر ایرانی با بیان این که ربیع در آفرینش اثر خود از دیدگاه وزن و سبک به میزان زیادی تحت تأثیر شاهنامه است، گفت: کار او فقط در انتخاب موضوعِ منظومه با فردوسی متفاوت است و این موضوع، در عین اینکه مبیّن اختلاف نظر ربیع با فردوسی است، همانگونه نیز نشانگر اهمیت فردوسی و شاهنامه در نزد وی است؛ وگرنه میتوانست خود و اثرش را با سرایندگان و آثار دیگر مقایسه کند.
وی ادامه داد: ربیع در علینامه از پهلوانان ملی به نیکی نام میبرد و رستم و سهراب را بارها میستاید و از برخی از اشعار و حتی واژگان و تعابیر شاهنامه به وفور بهره میگیرد.
مدیرعامل مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب نمونه دیگر از اثرپذیری ربیع از فردوسی را صحنهآرایی میدانهای نبرد دانست که درست گرتهبرداری از شاهنامه است:
ز کین پدر و آنِ عثمان کشان درآمد چو دیوان مازندران
سواری که گفتی مگر رستم است که از تخمۀ نامور نیرَم است
هوا شد از آن تاب چون سندروس زمین شد ز خونشان، چو چشم خروس
وی در پایان دربارۀ فردوسی و ارادت او به امام علی(ع) گفت: همچنان که منظومۀ حماسی شاهنامه، نماد پایداری سلحشورانه ملّت ایران در برابر سلطهجوییها و تهاجمات بیگانگان و نماینده روح همبستگی مردم ما در طول تاریخ به شمار میآید، دلبستگی او به حضرت علی(ع) و خاندانش نیز بازگوکننده حقطلبیِ دینی و مذهبی و واکنش خردمندانۀ وی، در برابر سلطه خلفای بغداد و نفوذ ایشان در دربار سلاطین غزنوی به حساب میآید که ریشه در علایق کهن مذهبی و ملی مردم روزگار فردوسی دارد.
دکتر ایرانی سخنان خود را با ابیات از شاهنامه به پایان برد:
نترسم که دارم ز روشن دلی
به دل، مهرجان نبی و علی
منم بندۀ اهل بیت نبی
ستایندۀ خاک پای وصی
شنبه شانزدهم شهریور ماه 1387 ، نخستین نوشتار این تارنگار نگاشته شد، در این سال ها دگرگونی هایی گسترده در زندگی ام رخ داد، و همچنان خود را در راه چالشها و تنگنا برای آینده ای بهتر از امروز ، می بینم. نوشتار آغازین را امروز، از پس ده سال بازنگاری می کنم.
رحمت الله روند
خراسان زمین
سالمه نگاری نو با پیدایی شیوه های ستاتیک، نجوم و ریاضی برای ثبت سرگذشت تاریخی که در بایگانی های باستانی شرح یافته است، آغاز می یابد۰ برمبنای این روش ها بایگانی درست باستان، که بنام سلسله جدید تاریخ یاد می شود،بازسازی میگردد، پس از آن تاریخ باستان (۰۰۰از نعش وقایع گذشته ) بصورت پی درپی تا سده هژدهم احیا می گردد۰
در این جا پرسش جالب پیش می آید که تاریخ نگاران معروف باستان چون هیرودوت،فوکیدید،تیت لیوی،هومر و دگران در اصل درباره چه سخن گفته اند؟ دانشمندان با اعطای پاسخ به این پرسش استثنایی وطبعی چندین اثر ومنابع اساسی یونان باستان ،هند باستان ، روم . قدیم،امریکا ومنابع یهودی باستان را تحلیل وبررسی کردند۰آن گونه که پیداست این سالمه نگاران باستان در حقیقت در باره وقایع سده های یازدهم تا هژدهم پس از میلاد مسیح سخن رانده اند که تاریخ نویسان درباری بصورت عمدی یاناخودآگاه آنرا به سده های هفدهم تا هژدهم انتقال دادند۰شاهنامه فردوسی منبع و ماخذ معروفی است که درآن درباره وقایع گستره ایران باستان ،بیزانتی ویونان باستان درگذشته های بسیار دور سخن رفته است۰دراین نبشته کوتاه تلاش صورت گرفته تا نشان داده شود که شاهنامه فردوسی (کتاب شش جلدی اکادمیک) در اصل وقایع سده های دوازده تا هژده را که درامپراتوری های بزرگ سده های ۱۴ تا ۱۸ به وقوع پیوسته است ، منعکس می سازد۰آنگونه که آشکار است بخش های زیادی شاهنامه فردوسی در وقایع وسرگذشت روسیه یا روس در عصر ابهام بزرگ امپراتوری آن بازتاب یافته است۰ شاهنامه فردوسی حماسه ایران باستان اخبار جالبی را در باره روس وارتش طلایی سده های ۱۳ تا۱۷ که در دوره حکومت خاندان رومانوف از بین رفته است،در بر دارد۰ دانشمندان به اساس شاهنامه فردوسی بسیاری از زوایای تاریک تاریخ روسیه را در سده های میانه که از قلم سالمه نگاران افتاده بود، روشن ساختند۰ اکنون شاهنامه فردوسی وسایر منابع تاریخی باستان اهمیت نو کسب می کنند،آنهارا باید با اندیشه تازه با برداشت آنکه معلومات ارزشمند در باره تاریخ امپراتوری های بزرگ سده های ۱۳ تا هفده را احتوا می کنند، سر از نو بصورت دقیق بازخوانی کرد۰
شاهنامه فردوسی در رشد ادبیات پارسی جهش بزرگی بود ودر رشد و پیشرفت آن اثر عمیق گذاشت،بر بنیاد آن انبوهی داستان های حماسی وتاریخی عرض وجود کرد۰ شاهنامه فردوسی نه تنها بالای داستان های حماسی پسین،بلکه بر داستان های رومانتیک و عشقی نیز بس تاثیر وافر بجا گذاشت۰نظامی در آفرینش آثار گرانبهاه خود چون لیلی ومجنون، شرفنامه (سکندر) ،خسرو وشیرین ،هفت پیکر؛ جامی در نوشتن آثارش چون خردنامه سکندری ، یوسف و زلیخا،از شاهنامه فردوسی بهره برده اند وصد ها شاعر دگری گویشور پارسی در ایران ،افغانستان سایر کشورها به ویژه در ترکیه از قالب های داستان های شاهنامه در آثار خوداستفاده کرده اند۰تا همین اکنون گویشوران پارسی شاهنامه فردوسی را به مثابه اثر بزرگ هویتی و تباری خود دانسته وبه آن از ازاعماق دل ارج می گذارند۰بسا گویشوران پارسی حتی افراد امی (ناخوان)بخش هایی از شاهنامه فردوسی را ازبر بیاد دارندو شرح آنرا نه استوره ،بلکه بحیث واقعیت تاریخی می پذیرند۰این ادعا حتی در مورد تحصیل کرده های گویشوران پارسی صادق است۰
پژوهشگران در بررسی نوشته ها و اشعار حماسی قدیمی روسیه بارها به شاهنامه فردوسی مراجعه کرده اند۰ داستان محبوب و دوست داشتنی روس ها ”ایروسلان لازارویچ ” از شاهنامه فردوسی برگرفته شده است: ولادیمیر ستاسوف میان قهرمانان این داستان و داستان شاهنامه چنین علامت تساوی می گذارد: ایروسلان= رستم، لازار یا زالازار = زال یا سهراب، کیرکاووس = کیکاوس۰ داستان ” دوازده خواب تزار شاخایی شی ” نوشته سوخوم لینوف را به شاهنامه فردوسی بسی نزدیک می پندارند۰ وسیوالود میلیر در سفر های علمی و پژوهشی خود در عرصه آثار حماسی روسیه سعی ورزیده ثابت کند که داستان های ایران بصورت شفاهی زبان به زبان با عبور از راه قفقاز بالای آثار حماسی روسیه اثر بزرگ داشته ،که میان ایلیا مورامیتس و رستم علامه تساوی گذاشته است۰ اکادمیسن یاگین بدین باور است که نفوذ شاهنامه فردوسی یعنی نفوذ ادبیات شرق را به هیچ وجه نمی توان بالای ادبیات حماسی روسیه حذف کرد۰دانشمندان آلمانی نفوذ شاهنامه فردوسی را برآثار حماسی خاندان سلسله کییف یک حقیقت مسلم می شمارند۰در مجموعه ادبیات تفلیس که برای آموزش و ازریابی قبایل و نواحی نشر می شود ،نفوذ شاهنامه بصورت کاملا روشن بمشاهده می رسد۰
شاهنامه فردوسی پس از ذکر حمد،نعت وصفات چهاریار محمد(ص) به مدح وتشریح شخصیت مختص به فرد ابو منصور ابن محمد می پردازد که خیلی جالب است۰ابو منصور ابن محمد از نظر تاریخ نگاران یکی از اشخاص متنفذ و حاکم توس بوده است،که در جریان زدوخورد و اختلافات داخلی در جوانی به قتل رسیده وجسد اورا کس ندیده است۰داستان زنده گی ابو منصور در قالب داستان های شاهنامه شرحی است درباره نخستین شخصیت درباری در ردیف شاهان پیشین۰بنابرآن ابو منصور برای فردوسی نه یک حکمران محلی، بلکه یک شخصیت مهم دولتی در قطار بزرگترین شاهان وفرمانروایان بود۰جای تعجب نیست که مدح او در آغاز شاهنامه فردوسی این حماسه بزرگ پارسی بازتاب یافته است۰با صحبت در باره ابومنصور درب وقایع مهم تاریخ ایران باستان گشایش می یابد۰ویژه گی داستان زنده گی ابومنصو ابن محمد چنان است که شاهنامه پس از ختم وتکمیل درسال ۹۹۹ به او سپرده می شود وبعد درسال ۱۰۱۰ ترسایی به سلطان محمود غزنوی می رسد۰ابتدای شاهنامه متشکیل است از هفت داستان در باره شاهان باستانی ایران هریک ابومنصور ،کیومرس، سیامک،جمشید، میرداس،ضحاک وفریدون ،که زنده گینامه وکارنامه های آنها بعدا بصورت قسمی یا کلی در تاریخ امپراتوری بیزانتی(روم شرقی) در سیمای پنج فرد از سلسله این شاهان بنام اندرونیک مسیح بازتاب یافته است۰
داستان شاهنامه در باره ابومنصور شهریار بزرگ توس در چهره اندرونیک نخست یا آندری بوگالوبسکی منعکس گردیده است۰داستان کیومرس وپسر او سیامک دومین داستانی است که درباره اندرونیک مسیح یکی از امپراتورهای بیزانتی از شاهنامه برگرفته شده و به آن شباهت دارد۰داستان تاریخی شاهنامه فردوسی در باره هوشنگ داستانی را به خاطر می آورد که در باره اهیلیس زیگفریدو مشابه به آن در باره شهزاده بزرگ سویتسلاو ثبت گردیده است۰ تاریخ زنده گی و پادشاهی اندرونیک مسیح امپراتور بیزانتی چهارمین داستانی است درباره کی جمشید که از شاهنامه فردوسی اقتباس شده است۰
کارنامه های دمتری دانسکوی با مساعدت هم سگالش سیرگی رادونژسکی در نبرد کولیکوف به داستان تهمورس ومستشارش موبد شیداسپ در کارزار با دیو ها وتهیه اسلحه برای جنگجویان ونیل به پیروزی درجنگ شباهت دارد۰
هماورد های جمشید و در عاقبت نارضایتی وقیام مردم علیه او و بالاخره سقوط وگریز وقتل اش توسط ضحاک به بلوایی مانند است که در بیزانتی علیه یکی از امپراتور ها بنام اندرونیک مسیح همیدون به وقوع پیوسته است ودر نتیجه فردی بنام اسحاق ملاییک به تخت امپراتوری جلوس می کند و آنچه ظلمی را که از دستش پوره بود، در حق رعایا روا میدارد۰
زنده گی نامه اندری بوگالوبسکی یکی دگر از داستان های است ،که از احوال جمشید از شاهنامه فردوسی بر گرفته شده است۰ کاوه آهنگر از شاهنامه فردوسی که اسلحه را کشف می کند و با قیام علیه ضحاک فریدون را به تخت شاهی می نشاند،در سیمای سیرگی رادونژسکی همسگال دمتری دانسکوی تبلور یافته است۰در اینجا در نبرد کولیکوف سیرگی رادونژسکی درنقش کاوه آهنگر ، دمتری دانسکوی در نقش فریدون و خان مامای در نقش ضحاک منعکس گردیده است۰
باید متذکر شد که در این جا دوموضوع به صورت عجیب با هم بافت خورده است:
۱- تاریخ اندرونیک مسیح (فریدون) و شاه ایراده( ضحاک) از سده ۱۲
۲- تاریخ دمیتری دانسکوی (فریدون) وخان مامای(ضحاک) از سده ۱۴ ،
موضوع نخست به صورت قسمی و موضوع دوم به صورت کلی از شاهنامه فردوسی اقتباس شده است۰
اکنون درباره کارنامه حماسی نبرد کولیکوف ووجوه اشتراک آن با متن شاهنامه فردوسی بیشتر تماس می گیریم۰متن شاهنامه را تقیب می کنیم
در آغاز حکایت می شود که تهمورس چگونه مردم را به صنایع دستی آشنا ساخت،پس ازآن به تعقیب چیزعجیبی آغاز می یابد که گفته می شود:
مر اورا یکی پاک دستور بود
که رایش زکردار بد دور بود
خنیده به هر جای شهراسپ نام
نزد جز به نیکی به هر جای گام
همه روز بسته ز خوردن دو لب
به پیش جهاندار بر پای شب
چنان بر دل هر کسی بود دوست
نماز شب و روزه آیین اوست
سر مایه بد اختر شاه را
در بسته بد جان بدخواه را
همه راه نیکی نمودی به شاه
همه راستی خواستی پایگاه
چنان شاه پالوده گشت از بدی
که تابید از او فر ایزیدی
قضارا سرنوشت برای او مشیر خردمندی فرستاد،کسی راکه از دشمن کنار بود۰ او بنام شید اسپ شهرت داشت ، به خاطر نیکویی می زیست و هر لحظه در خدمت حاضر بود۰ روزها خوراک به د هان نمی زد ، شب ها را به عبادت در منزل خود سپری می کرد۰به نزدیکان خود شب ها عبادت می آموخت ،در هر جای هرگاه مورد مهر و استقبال قرار می گرفت، برای خداوندگار ستاره درخشان می نمایاند، او برای خداوندگار راه راست می نمود تا عظمت راستین دریابد”
چنانکه دیده می شود در پهلوی شاه تهمورس حکیم خردمندی از موبدان قرارداشت نیکویی پیشه اش بود،نیکو می زیست ،روز ها تناول نمی کرد،شب ها مصروف عبادت بود،همه گان او را دوست میداشتند وقدر میکردند۰ اگر شاه تهمورس در چهره دمیتری دانسکوی تجلی یافته است، دراین جا پرسش به میان می آید که درآن صورت مشیر و رهنمای دمیتری دانسکوی چه کسی بود؟ پاسخ خودبخود هویداست که در پهلوی دمیتری دانسکوی به حیث حکیم و رهنما سیرگی رادونژسکی( وارفالمی ) قرار داشت، که در نقش شهراسپ مجسم می گردد۰سیرگی رادونژسکی به حیث مشیربا دمیتری دانسکوی کنکاش می کنند که آیا شرایط مهیا است که در برابر خان مامای مغل به کارزار بپردازند۰سیرگی رادونژسکی به دمیتری دانسکوی اسلحه یی مهیا می سازد ،که خان مامای در برابر آن تاب نه آورده ،شکست خورده تارومار می شود۰این همان اسلحه یی است که توسط سیرگی رادونژسکی کشف وتهیه می شود۰
اگر احوال وکارنامه های دمیتری دانسکوی از متن شاهنامه فردوسی بر گرفته شده است ، پس حکایت نبرد کولیکوف نیز باید از قالب های شاهنامه فردوسی نسخه برداری شده باشد۰ باز هم صحنه یی از شاهنامه را که با وقایع نبرد کولیکوف شباهت دارد ،نقل می کنیم:
برفت اهرمن به افسون ببست
چو بر تیزرو باره گی برنشست
زمان تا زمان زینش برساختی
همی گرد گیتیش برتاختی
چو دیوان بدیدند کردار او
کشیدند گردن ز گفتار او
شدند انجمن دیو بسیار مر
که پردخته مانند از او تاج و فر
چو تهمورس آگه شد از کارشان
برآشفت و بشکست بازارشان
به فر جهاندار بستش میان
به گردن برآورد گرز گران
همه نره دیوان و افسونگران
برفتند جادو سپاهی گران
دمنده سیه دیوشان پیش رو
همی به آسمان برکشیدند غو
جهاندار تهمورس بافرین
بیامد کمر بسته جنگ و کین
یکایک بیاراست با دیو جنگ
نبد جنگ شان را فراوان درنگ
ازیشان دو بهره به افسون ببست
دگرشان به گرز گران کرد پست
دراینجا نبرد بسیار خشمگین وسنگین میان تهمورس ودیوان ترسیم می می گردد۰ گفته می شود که تهمورس شتابان با عجله باگرز و گردان سنگین ونیرومند به دیوان حمله می کند، دشمن او دیوهای آتش نفس وخشمگین بر او می تازند، کارزار آغاز می یابد،غرش دیو ها آسمان را می شگافد،شعله های آتش و دود از زمین صعود می کند، بر همه جا هرسوو کنار ابر غبار و گرد چیره می شود،که همه چیز را از چشم می پوشاند۰ چنین بر می آید که شعله های آتش ،دود و غبار ، صدای نهیب از شاهنامه فردوسی در واقعیت امر به مفهوم کلی به صورت توپ های که پس از فیر آتش می گیرد و صدا ودود خلق می کند، در تعریف نبرد کولیکوف انتقال داده شده است۰زیرا پس از جنگ گرد و غبار و شعله باروت به هوا بر می خیزد۰ با یک تفاوت که سلاح آتشزا در اختیار دشمن شاه تهمورس قرار داشت،اما در نبرد کولیکوف در اختیار دمیتری دانسکوی بر ضد خان مامای مغل۰ چنانکه دیده می شود شاه تهمورس در در کارزار بر دیوان غالب میگردد ودر واقعیت امر دمیتری دانسکوی چکاد خان مامای را می شکند۰
چون نبرد کولیکوف ریشه دینی داشت،وقایع نگار نبرد کولیکوف باید به نحوی از انحا شاهنامه فردوسی را با حوادث سده ۱۴ وفق میداد، مگر در شاهنامه فردوسی چنین موضوع به صورت خالص وجو ندارد۰در عین حال پس از نبرد شدید تهمورس با دیو ها در شاهنامه فردوسی در باره اسیران جنگی سخن رانده می شود:
از ایشان دو بهره به افسون ببست
دگرشان به گرز گران کرد پست
کشیدندشان خسته و بسته خوار
به جان خواستند آن زمان زینهار
که مارا نکش تا یکی نو هنر
بیاموزی ازما کت آید به بر
کی نامور دادشان زینهار
بدان تا نهانی کنند آشکار
چو آزاد گشتند از بند او
بجستند ناچار پیوند او
نبشتن به خسرو بیاموختند
دلش را به دانش بر افروختند
نبشتن یکی نه که نزدیک سی
چه رومی،چه تازی وچه فارسی
چه سغدی،چه چینی وچه پهلوی
ز هر گونه یی کان همی بشنوی
جهاندار سی سال از این بیشتر
چگونه پدید آوریدی هنر
گفته می شود که اسیران در تماس با کی تهمورس اورا راز دانش آموختند،که در نتیجه کی تهمورس آتش نیک دانش را بر افروخت۰در این جا متن شاهنامه فردوسی را می توان با پخش ونشر دین ترسایی در گستره امپراتوری روس توسط دمیتری دانسکوی مشابه دانست۰تصادفی نیست که در شاهنامه فردوسی از زبان های گوناگون یاد می شود که مردمان مختلف در قلمروی امپراتوری دمیتری دانسکوی در روس زنده گی داشتند، ودر تحت تابعیت او قرار گرفتند۰ این حقیقت که دیو ها شکست خورده با کی تهمورس پیوند یافتند،شاید چنین باشد،که در قلمروی امپراتوری دمیتری دانسکوی همه به دین وی پیوستند۰بنابرآن از اینجا می توان نتیجه گیری کردکه در نوشتن داستان های تاریخی و حماسی نبرد کولیکوف در امپراتوری روس میان سده های ۱۲ تا ۱۴ در سال ۱۳۸۰ ترسایی از شاهنامه بزرگ فردوسی نسخه برداری شده است،این رونوشت آنقدر مفصل نیست ،اما درخور تامل و درک است۰
به همین ترتیب آثار و سالمه های زیادی که در جهان ، به ویژه در کشورهای جوار ایران باستان چه حماسی ،چه تاریخی و چه عشقی آفریده شده است،از شاهنامه فردوسی بصورت قسمی یا کلی برگرفته شده است۰
مسکو ۶ماه می سال۲۰۱۸ترسایی
منابع:
۱-شاهنامه فردوسی ، نشر محمد ،تهران سال۱۳۷۰
2—Г.Б. Носовский, А. Т. Фоменко
Шахнаме :Иранская летопись Великой Империи 12—17 веков,
Изд. «АСТ»,Москва,2010г.
این مقاله به سفارش بخش فرهنگی انجمن همبستگی شهروندان افغانستان در فدراسیون روسیه تهیه ودر محفل بزرگداشت از فردوسی و شاهنامه همیشه ماندگار او در مسکو به خوانده شد.
به نظر میرسد، تحلیل و شناخت از وضع موجود جامعه ما به ویژه در حوزه نوجوانان و جوانان، مسائل و معضلات اجتماعی آنان، بسیار اندک است. سیاستگذاران و گردانندگان امور در بهترین حالت، کار طبیعی خود را انجام میدهند. این کار عمدتاً انجام همان وظایف روزانه و ارایه گزارشهای معمول به مقامهای بالادستی و کارپردازیهای اداری است. در چنین شرایطی، وظیفه اصلی کارشناسان، تفکیکِ تحلیل مبتی بر واقعیت از فرافکنیهای تبلیغاتی است.
روی آوردن به نبض جامعه و حقایق آن، بهترین روش علمی برای شناخت است. یکی از رخدادهایی که در چند روز گذشته، در حوزه مسائل نوجوانان، اذهان بسیاری را به خود مشغول نموده، فیلم وداع دو دختر نوجوان اصفهانی، پیش از خودکشی است. تا پیش از انتشار این فیلم، در نخستین واکنش رسمی، پلیس علت سقوط خودخواسته دو دختر نوجوان را درگیری آنها در چالش نهنگ آبی اعلام کرد و خودکشی در راستای این چالش و تاثیرپذیری این دو دختر از فضای مجازی تفسیر شده بود، این سرخطِ توجیهی از سوی رسانههای فراگیر(صدا و سیما) هم دنبال شد. وزیر ارتباطات در نخستین واکنش خود از طریق یک شبکه مجازی، خبر خودکشی دو دختر را به دلیل پیروی از رفتارهای شیطانگونه در فضای مجازی دانست و گفت به عنوان یک پدر، فرزندانش را به عضویت در شبکههای اجتماعی تشویق نکرده و آنها نیز تاکنون عضویتی نداشتهاند، در ادامه وزیر در برنامه تیتر شبکه خبر، با تکذیب ارتباط خودکشی دختران با چالش نهنگ آبی گفت: شرایط زندگی دختر جانباخته، شرایط مناسبی نبوده است. مادر او، سال گذشته خودکشی کرده و پدر او نیز در یک سال گذشته با او زندگی نمیکرده است. وی گفت: «پلیس بنا بر اظهارات خانواده دختر مبنی بر این که او همواره سرگرم گوشی همراه خود بوده و مشاهده آثار خودزنی و رد تیغ بر بدن دختر نوجوان، فرضیه ارتباط خودکشی با بازی نهنگ آبی را مطرح کرده بود.» اما بستگان دختر جانباخته خودکشی مادر او را تکذیب کردند و انتشار فیلم نیز فرضیه ارتباط این خودکشی با بازی نهنگ آبی و دیگر توجیهات و واکنشهای کلیشهای کنشگران مسئول را درباره دلایل خودکشی این دو نفر، نقش بر آب ساخت و اگرچه به ظاهر ابعاد جدیدی از این رخداد دردناک را روشن کرد، اما همزمان بر ابهامات و تناقضات آن نیز افزود. اینکه چگونه نوجوانانی 15 ساله تا این اندازه سرخوشانه و شاداب و با پیشآگاهی به پیشواز مرگ میروند و با آب و تاب با لبی خندان و چشمهایی پر از شور و شوق، به همه کسانی که پس از مرگشان قرار است، فیلم وداعشان را ببیند، سلام میکنند، گاه و بیگاه الفاظ بیادبانهای به کار میبرند، عشقشان و خانوادهشان را از برای کوتاهیهایی که داشتهاند، سرزنش میکنند و با همه هیجانی که دارند، خیلی آرام و آسوده و با عزمی راسخ به سوی موضع نابودی و تباهی(پل روگذر) میروند، نمودهایی از این تناقضها بود. آنها در حالی که مدام شالهایشان را درست میکنند و با هم شوخی میکنند، میگویند: «خیلی ترس داره، خیلی سخته، میدونم که کار اشتباهیه و شاید بچهبازی باشه، اما شرایط اینجوری ایجاب میکنه» از خانواده خود میخواهند که در عزایشان اشک نریزند، در حالی که نمیدانند که به بهشت، جهنم و یا برزخ میروند، جای خود را خوب میدانند، آگاهند که دیگر واقعاً آخرهایش است و از خانواده میخواهند پنجشنبهها به سراغ آنها بیایند. این صحبتها نشانگر وجود نوعی ادراک، شناخت و سبق تصمیم، در رویآوری این دو به مرگ دارد و در عین حال استقبال ماجراجویانه، خندان و تا اندازهای فانتزی این دو از مرگ، با الگویهای متداول خودکشی در جامعه متفاوت است و از نظر روانشناسی وجود این حالات در این دختران با وجود افسردگی و مصرف نا به جای مواد مخدر و الکل که به طور کلی عوامل اصلی خودکشی دانسته میشوند، در تضاد است. با نگرش به فقدان اطلاعات پایهای لازم در این مورد خاص، نگارنده درصدد تبیین این رخداد با توجه به تئوریهای غالب در این باره، همچون نظریه آنومی دورکیم و مرتن، دیدگاه فروید، نظریه فشار عمومی اگنیو، نظریههای یادگیری و ... نیست.
لیکن در تبیین خودکشی این دو دختر نوجوان میتوان گفت، ترکیبی از عوامل اجتماعی و فردی در این موضوع تعییکننده هستند؛ تفکر غیر منطقی، دردهای عاطفی و روحی، عدم مهار افکار و هیجانات نامناسب، نداشتن مهارتهای مقابلهای، عدم انعطافپذیری، تکانهای عمل کردن، فقدان ارتباط صمیمانه میان آنان با اطرافیان، تعمیق شکاف بیننسلی، فقدان حمایت اجتماعی، فقدان مراقبتها، توجهات و آموزشهای ویژه نوجوانان و عدم آموزش مهارتهای اساسی زندگی و توانمندسازی نوجوانان به ویژه در ارتباط با جنس مخالف در نهادهایی همچون مدرسه، شماری از این عوامل هستند.
همه این واقعیتها نشانگر آن است که دیگر با اتکا به همان شیوههای مرسوم، نمیتوان به سراغ مسایل، دغدغهها و خواستهای این نسل رفت. شیوه پاک کردن صورت مسئله، مقصرانگاری صرف خود افراد و کتمان و سرپوش گذاشتن کنشگران دخیل در مسئله، دیگر نه تنها گرهای از معضلات باز نمیکند، بلکه به تعمیق ابعاد آن هم کمک میکند، باید با فاصله گرفتن از جوسازیهای رسانهای، ضمن مسئول شناختن رسانهها و افراد ذیصلاح در ارائه گزارش، به سوی مداخله روشمند در بحران، گام برداشت، و به جای بحثهای بیثمری چون تفکیک جنسیتی، تغییراتی اساسی در نهادهای آموزشی و پرورشی کشور ایجاد نمود، سازمان آموزشی، پرورشی و فرهنگی کشور، به جای آموزش تکنیکهای تستزنی و فرمولهای پیچیده فیزیک و شیمی و دیگر هدایتهای آمرانه و بیثمر خود که در زندگی اجتماعی آینده نوجوانان نقش چندانی ندارد و منجر به رویگردانی آنان از مدرسه و رهاسازی بدون توانمندسازی آنها در جامعه میشود، باید با ارزشگذاری مناسب به پسران و دختران، معرفی الگوهای مناسب و احترام به حقوق فردی آنان، ضمن آموزش مهارتهای زندگی و به ویژه مدیریت روابط اجتماعی در فضای مجازی و واقعی، نسبت به شناسایی و درمان اختلالات روانی و عاطفی، افزایش دسترسی به خدمات بهداشت روان و... اقدام نماید، در این راستا اجرایی کردن هر چه سریعتر، طرح مددکار اجتماعی در مدارس که میتواند در مقابل اقداماتی از نوع خودکشی این دو دختر نوجوانان عاملی پیشگیرانه باشد، ضرورتی انکارناپذیر است. 15 آبان 96