پـــــــور تــــــوس

سال ۱۳۸۸،سال فردوسی بزرگ

پـــــــور تــــــوس

سال ۱۳۸۸،سال فردوسی بزرگ

علی اصغر غفارزاده

علی اصغر غفارزاده دانشمند مشهدی، یکی از ایرانیان مقیم فرانسه است که روش‌های نوینی در ریاضیات را ابداع کرده است.

وی با ابداع روش‌های جدیدی در ریاضیات 4 عمل اصلی جمع، تفریق، ضرب،؛ تقسیم، این توانایی را به افراد می‌دهد که با به کارگیری آن محاسباتی را انجام دهند که حتی از عهده‌ ماشین‌حساب بر نمی‌آید.

حتی اگر کسی روش استاد را به صورت مستمر تمرین کند با پیشرفت معجزه انگیز قوای ذهنی اش روبه رو خواهد شد.

این دانشمند ریاضی اولین کتاب خود را در سال 1376 در پاریس منتشر کرد که مورد استقبال خوب ریاضی دانان قرار گرفت و پس از انتشار کتاب با حمایت شهرداری پاریس، وزارت آموزش فرانسه سالنی را در اختیار او قرار داد تا روش‌های نوین خود در ریاضی را به علاقه‌مندان آموزش دهد.

وی علاوه بر تدریس مسئولیت یک انجمن ریاضی در فرانسه را نیز بر عهده دارد از دیگر اقدامات وی انتشار روزنامه‌ای با عنوان «اگر می‌توانید مرا در ریاضی کیش و مات کنید»  بود که بازتاب گسترده‌ای را به همراه داشت.

غفارزاده در سال 1379 کتابش را در ایران با عنوان ورزش فکری به فارسی ترجمه کرد و دیگر کتاب او زمانی به چاپ رسید که روش‌ها و متدهای او کامل تر شد و معجزه‌ و ریاضی نام گرفت. اکنون ایشان روش خود را طی این سالها کامل کرده است و قصد دارد این روش محاسباتی حیرت انگیز را در احتیار ایرانیان قرار دهد.

همایش علمی مخاطب شناسی شاهنامه و شعر حماسی فارسی

طب علمی شاهنامه و فردوسی، با همکاری گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد و مؤسسة فرهنگی سرای فردوسی، در نظر دارد در روزهای 25 و 26 اردیبهشت ماه سال 1394،همزمان با روز بزرگداشت فردوسی، همایش علمی بزرگی با عنوان " مخاطب شناسی شاهنامه و شعر حماسی فارسی"، برگزار کند. بدین وسیله از عموم استادان، صاحب­نظران و دانشجویان مقطع دکتری دعوت می شود با ارسال مقاله ای علمی حاوی آخرین دستاوردهای پژوهشی خود ما را در برگزاری شکوهمند این همایش یاری کنند.

مقالات برتر این همایش که با موازین علمی نوشته شده باشد در مجله علمی پژوهشی جستارهای ادبی و مقالات برگزیده در مجموعه مقالات همایش با کیفیتی در خور به چاپ خواهد رسید.

اهداف برگزاری همایش:

1- آشنایی با تحقیقات جدید در حوزة مطالعات مربوط به شاهنامه و ادبیات حماسی.

2- بزرگداشت مقام فردوسی و بررسی نقش شاهکار بزرگ او به عنوان یکی از مولفه‌های مهم وحدت ملی.

3- تشویق و ترغیب پژوهشگران به گسترش و تعمیق تحقیقات علمی در حوزه شاهنامه‌پژوهی.

4- آسیب شناسی تحقیقات انجام شده درباره شاهنامه و بررسی راهکارهای افزایش سطح علمی مطالعات.

5- بررسی راهکارهای ترغیب جامعه برای استفاده موثر از شاهنامه‌ در عرصه های اجتماعی- فرهنگی.

6- گفتگو و تبادل نظر شاهنامه ‌پژوهان و دوستداران شاهنامه‌.

7- جذب و حمایت تحقیقات با تمرکز سالانة همایش در حول یکی از محور­های پژوهشی

محورهای اختصاصی همایش:

مخاطبان شاهنامه در طول تاریخ.

تأثیر شاهنامه در شکل­گیری هویت ایرانی- اسلامی.

گفتمان­شناسی شاهنامه.

شاهنامه و مخاطب ­شناسی تطبیقی شعر حماسی.

مخاطب­شناسی حماسه و جایگاه شاهنامه در تکوین مختصات شعر و نقل حماسی فارسی.

بررسی تأثیرات و تأثرات میان سطوح طبقاتی مختلف جامعه در قبال شاهنامه.

جایگاه شاهنامة فردوسی در مرام­شناسی زندگی اجتماعی ایرانیان.

خاستگاه برخی عصبیت ها و مخالفت ها با شاهنامه در طول تاریخ.

ظرفیتهای مضمونی و زبانی و عاطفی شاهنامهدرایجاد توده مخاطبان.

شاهنامه و جایگاه آن در نظام طبقاتی جامعة ایرانی؛ در دو ردة نخبة فرهنگی- اقتصادی و بدنة اجتماع.

شاهنامه و فرهنگ شفاهی ایران.

جایگاه شاهنامه در شکل­گیری مخاطب شناسی شعر حماسی فارسی.

بررسی سیر تکوین و خصوصیات شاخه­های مستقلی از هنر چون نقالی و پرده­خوانی و طومار نویسی حماسی که در تعامل فعال مخاطبان با شاهنامةفردوسی به وجود آمده است.

بررسی رابطةحماسه و مخاطب در سطح نظری و معرفی نظریات.

شناخت چگونگی بازآفرینی روایات حماسی در هنر مدرن.

‌ب‍رخ‍وان‍ی­ها و اج‍راهای‌ زن‍ده‌ و خیابانی روایات حماسی در جامعة ایرانی.

سنتهای شاهنامه­خوانی در میان اقوام مختلف مخاطبان ایرانی اثر.

ظرفیتهای شاهنامهدر خلق مخاطبان جهانی از قوّه تا فعل.

شاهنامه در موزههاو گالری­های جهان.

شاهنامه و جهانی شدن فرهنگ و نقش آن در عصر اطلاعات.

محورهای عام همایش:

شاهنامه‌پژوهی، متن شناسی، روایت شناسی و تحلیل محتوا.

شاهنامة فردوسی و فردوسی شناسی.

شاهنامة فردوسی و مطالعات بلاغی، دستوری و زیبایی شناختی.

شاهنامه‌پژوهی و ادبیات تطبیقی.

شاهنامه‌پژوهیو مطالعات اساطیری.

بررسی شاهنامة فردوسی با استفاده از نظریه ها و رویکردهای نقد ادبی.

کشف و تحلیل جنبه‌های زبانی، ‌ادبی و اساطیری در شاهنامة فردوسی.

شاهنامة فردوسی،سبک شناسی و نقش آن در تطور گونه های ادب فارسی.

شاهنامة فردوسی،ادبیات شفاهیو افسانه‌های کهن.

ایجاد ارتباط متقابل و تلفیقی میان شاهنامه‌ پژوهی و دانش های مختلف.

ارتباط شاهنامة فردوسی با دیگر آثار حماسی فارسی.

تأثیرات و تأثّرات متقابل میان شاهنامة فردوسی و انواع دیگر ادب فارسی.

شاهنامه‌پژوهی، آسیبها، موانع، راهکارها و شاخه های مختلف.

شاهنامة فردوسی، آثار حماسی و افسانه‌های کهن.

سنت ها، جشن ها و آیین های کهن و متون حماسی و اساطیری.

زبانهای باستانی و شاهنامة فردوسی.

شیوه‌ها و سنتهای روایت‌گری و نقّالی شاهنامة فردوسی.

شاهنامة فردوسی و ادبیات نمایشی.

شاهنامة فردوسی و بازتاب های سیاسی و اجتماعی در طول تاریخ.

• بررسی تأثیرات شاهنامة فردوسی بر شاخه­های گوناگون هنر و فرهنگ ایرانی.

شاهنامة فردوسی و نسخه شناسی و تصحیح متون.

ایران‌شناسی و شاهنامة فردوسی.

شاهنامة فردوسی، هویت فرهنگی و ادبیات حماسی.

تنوع جغرافیایی، پراکندگیهای قومی و آثار حماسی.

ادبیات حماسی و نقد ادبی.

شاهنامة فردوسی و ادبیات معاصر.

• نقش شاهنامة فردوسی در وحدت ملی ایران.

• جایگاه شاهنامة فردوسی در تبیین هویت تاریخی ملی و مذهبی ایرانیان.

• نقش شاهنامة فردوسی در رشد و بالندگی زبان فارسی.

شاهنامة فردوسی و خرده فرهنگ ها، آیینها، گویشها و ادبیات بومی و اقلیمی ایران.

شاهنامة فردوسی و زندگی اجتماعی امروز.

• جایگاه شاهنامة فردوسی در فراسوی مرزهای ایران.

تأثیرفرهنگی شاهنامه در طول تاریخ، برشاخه‌های مختلف هنر ایرانی، چون: شعر، نگارگری، موسیقی، نمایش، پیکرتراشی و داستان­ نویسی.

دبیر علمی همایش: دکتر محمد جعفر یاحقی

دبیراجرایی همایش: دکتر فرزاد قائمی

تقویم همایش:

زمان برگزاری: 25 و 26 اردیبهشت ماه سال 1394.

آخرین مهلت فرستادن مقاله: 20/12/1393

نشانی دبیرخانه: مشهد، میدان آزادی، پردیس دانشگاه فردوسی مشهد، دانشکده ادبیات، قطب علمی فردوسی و شاهنامه.

تلفن و دورنگار: 05138796837

شاهنامه فردوسی و مطالعات هنری

مجموعه مقاله های همایش شاهنامۀ فردوسی و مطالعات هنری به کوشش دکتر فرزاد قائمی منتشر شد. که مقاله پی جویی واژه های توسی در شاهنامۀ فردوسی (پی جویی واژگانی از شاهنامه در لهجه مشهدی و دیگر لهجه های خراسان)از بنده در میان دیگر مقاله ها به چاپ رسیده است.

فهرست مطلب این مجموعه مقالات به شرح زیر است:

سرسخن

هنر برتر از گوهر آمد پدید

مقالات ویژه همایش:

بیگ زاده، خلیل و ... جستاری در علت تراشی برای وقایع برخی طومارهای نقالی

بیگ زاده، خلیل و ... جستاری در تصاویر و فنون سینمایی داستان

تاک، آمنه و ...: بازگردانی، نشانه شناسی و تحلیل داستان زال

حسن آبادی، سیما: شاهنامه؛ کهن ترین متن عیاری

حسن پور، مژگان: تقابل رستم با دیوان در حماسه های شفاهی پس از شاهنامه

حیاتی، زهرا: مطالعات میان رشته ای ادبیات و هنرهای دیداری با محوریت شاهنامه

دلیری بیدختی، پیمان و ...: شاهنامه نویسی و شاهنامه خوانی در عصر صفوی

رحیمی شعرباف مقدس، تکتم: تحلیل الگوی تشرف و فرجام در مقایسۀ تطبیقی هفت خوان بر مبنای متون حماسی مکتوب و شفاهی و نمودهای هنری روایت او

سعادتی، افسانه: قابلیت های نمایشی داستان ضحاک

غفوریان مسعودزاده، معرفی نسخ خطی مصور شاهنامه موجود در کتابخانۀ آستان قدس رضوی

غلامی، مجاهد: فرزندان از راه به در شدۀ شاهنامه

فهیمی فر، اصغر، مرجان، پریزادیان کاوان: بررسی نقش کادر (قاب) در روایت نگاره های شاهنامه بایسنقری

قائمی، فرزاد: درفش های شاهنامه: کیفیت نمادپردازی باورهای جمعی در نگارگری قومی و ملی

ماهوان، فاطمه: ارتباط متن و نگاره در ساحت معنا

مجوزی، محمد، علیخانی، فاطمه: قابلیت های نمایشی مناظره های «مانی و موبد» و «مزدک با قباد» از شاهنامه فردوسی

مقدم، ناصر: راهکارهای موثر در اقتباس فیلمنامۀ انیمیشن از شاهنامۀ فردوسی

همتی اویلق، خدیجه: بررسی سبک شناسی رستم نامه فارسی

مقالات عمومی همایش

استاجی، ابراهیم و ... تحلیل عوامل پیدایش داستان «رستم و سهراب»

ایمان پور، محمدتقی و ... همسانی تفکر زروانی و شاهنامه فردوسی نسبت به زن

حسینی وردنجانی، سید محسن: نقد و پژوهشی در شاهنامۀ تصحیح دکتر جلال خالقی مطلق

خوارزمی، حمیدرضا: تداعی معانی آتش و آب در شاهنامه فردوسی

رحیمی، محسن: پی جویی واژه های طوسی در شاهنامۀ فردوسی

زارع حسینی، سیده فاطمه: اخلاق شهریاری در شاهنامۀ فردوسی

ستاری، رضا و ... بررسی کهن الگوی سفر قهرمان در داستان زال

سیدیزدی، زهرا و ...: بررسی استفاده از شاهنامه در کتب فارسی دورۀ راهنمایی

شاطری، میترا و ...: پژوهشی تحلیلی – تطبیقی بر درفش شاهان و سرداران

صافی، حامد: مقایسۀ بخش نخست داستان اسکندر در روایت فردوسی

صدیقی، مصطفی: تحلیل ابیاتی ناگشوده در خوانش ادیپی داستان شغاد

علامی، ذوالفقار و ... مقایسۀ سبک شناسانۀ اژدهاکشی در دو متن حماسی

محسنی حقیقی، محمدرضا و ...: چهره و اندام شخصیت ها در شاهنامه، ایلیاد و ادیسه

محمدی فشارکی و ...: تحلیل و مقایسۀ گونۀ پیرنگ و دستور زبان داستانی

معافی، سعید: کنش های دین بنیان در شاهنامه حکیم توس

موسوی، سپیده: نگاهی به داستان فریدون و ضحاک از منظر اساطیر کهن هندی

نیکخواه فاردقی، اعظم و ...بررسی و واکاوی برخی واژه های شاهنامه

قائمی: فرزاد، مجموعه مقاله های شاهنامۀ فردوسی و مطالعات هنری ، مشهد، زروند، 1393.

پژواک ترجمه حماسه فردوسی هنوز در جهان به گوش می‌رسد

نخستین نشست از سلسله جلسات خانه نقد ایران به بررسی «نقش فره ایزدی و جانشینی آن در شاهنامه» با حضور احمد صدری، پژوهشگر، مترجم و جامعه‌شناس در سرای اهل قلم برگزار شد. وی در این نشست به بیان خصوصیات تلخیصی که بر شاهنامه فردوسی به زبان انگلیسی نوشته است، پرداخت.ه گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در ابتدای جلسه جمشید کیانفر، رئیس خانه نقد، هدف از تاسیس این مرکز را اعتلای نقد و جاانداختن آن در جامعه‌ دانست و گفت: متاسفانه در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که اساساً نقد پذیر نیست و حتی وزارت علوم، تحقیقات و فن‌آوری هم با مقوله نقد رابطه خوبی ندارد و مقالات این حوزه کمتر در وزارت علوم منتشر می‌شوند. بنابراین به نوعی، در نقد به روی منتقدان بسته شده است.
وی ادامه داد: در این شرایط خانه نقد تاسیس شد و برنامه‌هایی مانند برگزاری کارگاه‌های آموزشی یکساله، برپایی نشست‌هایی درباره نقد کتاب و شیوه و اسلوب نقد و ساختار آن و راه‌اندازی سایتی که همه نشست‌ها را مانند نشریات نقد در گذشته پوشش خبری دهد. 
کیانفر از انتشار نشریه ویژه نقد خبر داد و افزود: این نشریه پنج یا 6 ماه دیگر منتشر می‌شود. خانه کتاب نشریاتش را توسعه داده و ماه‌نامه‌ها را هم تبدیل به فصلنامه کرده است. ضمن اینکه در نظر داریم، انجمن علمی منتقدان را هم ‌راه‌اندازی کنیم و حامی منتقدان باشیم.
 
پژواک شاهنامه 
در ادامه احمد صدری، کارشناس حاضر در نشست هم شاهنامه را کتابی دانست که هر ایرانی بیت‌هایی از آن‌را حفظ است. وی اظهار کرد: همه ما از این کتاب آگاهیم، چون بخشی از ذات ماست. اینکه ما برخلاف بسیاری از اقوام دیگر با وجود اینکه به اسلام گرویدیم، هویت، تقویم و زبان ملی خود را حفظ کردیم، چه بسا ناشی از این باشد که هویت ملی‌مان را تنها در دنیای پیش از اسلام سرمایه‌گذاری نکردیم. هویت ملی ایرانی در افسانه‌ها و اساطیر دیده و در خدای‌نامک‌ها ضبط شد تا حکیم توس آنرا به نظم درآورد و از آن پس فقط شاهنامه استنساخ شد نه خدای‌نامک‌ها. 
صدری درباره ترجمه شاهنامه به زبان انگلیسی توضیح داد: پژواک این حماسه هنوز در جهان به گوش
استاد دانشگاه لیک فارست نبرد رستم و اسفندیار را یکی از دراماتیک‌ترین داستان‌های شاهنامه دانست و اظهار کرد: هردو محقند و هیچکدام نمی‌خواهند با دیگری بجنگند اما مجبورند.
می‌رسد و هدف ما در وهله نخست این بود که الفبای اساطیری‌مان به جهان شناسانده شود، به ویژه به ایرانیانی که آن‌سوی مرزها زندگی می‌کنند. هدف دیگر این بود که می‌خواستیم جهان انگلیسی زبان برای فرهنگ اساطیری و نمایشی‌اش با شاهنامه آشنا شود. این کتاب چهار داستان عاشقانه در سطح جهانی دارد و به این ترتیب ما جزئی از دین خودمان به جهان را ادا کردیم و شاهنامه را به غیر ایرانیان هم معرفی کردیم. 
وی درباره استقبال از نسخه انگلیسی شاهنامه گفت: این ترجمه سال گذشته منتشر و 10 هزار نسخه از آن تا کنون فروخته شده است، ضمن اینکه چاپ سوم آن هم در آستانه تمام شدن است. البته سخنرانی من درباره این ترجمه نیست، بلکه نگاهی دارم به برخورد جامعه سیاسی با محتوای آن. 
 این پژوهشگر زمان نخستین ترجمه از شاهنامه به زبان‌های اروپایی را قرن هجدهم دانست و افزود: آن دوره شاهنامه به انگلیسی و آلمانی برگردانده شد. درباره کار خودم هم باید بگویم تلخیصی از دو سومِ نخست شاهنامه است و اگر قرار بود بدون تصاویر منتشر شود، با 83 هزار بیت چیزی حدود 120 یا 130 صفحه می‌شد. 
صدری با بیان مشکلاتش در ترجمه شاهنامه گفت: در برگردان این کتاب به زبان‌های دیگر آدم احساس می‌کند دست و دلش می‌لرزد. مشکل اصلی من پیدا کردن نقطه ثقل در زبان انگلیسی بود و باید آن‌را به "king James" (زبان ساده و همه فهم برای انگلیسی‌ها) که مردم عادی هم آنرا بخوانند. 
دیوانگان جایی می‌روند که فرشتگان می‌ترسند آنجا باشند، صدری با بیان این جمله ادامه داد: دلگرمی من برای قدم نهادن به این راه، آشنایی با نقالی از دوران کودکی‌ام بود. گمان می‌کردم من و نگارگر این کتاب، نقالانی هستیم که در مرزهای یک تمدن به نقالی ایستاده‌ایم. 
استاد دانشگاه لیک فارست، با تاکید برا ینکه تلخیص‌اش از شاهنامه بر مبنای شخصیت‌ها بوده نه وقایع اضافه کرد: من این حماسه را در یک قهوه‌خانه نقل نمی‌کنم، آن‌را برای نسلی نقل می‌کنم که
هری پاتر و ارباب حلقه‌ها را دیده است. حدود 100سال هم از پیدایش فیلم‌های نقل دار می‌گذرد. این فیلم‌ها یک لغت معنی خاص دارند و از تصاویر برای مخاطب نقل می‌کنند. فیلم‌هایی که کاراکتر درایور (شخصیت محور) هستند نه پلات درایور (موقعیت محور). در این آثار با تکوین شخصیت‌ها روبرو و به جهان درونی آنها علاقه‌مند می‌شویم. 
وی افزود: فیلم‌هایی که براساس وقایع ساخته می‌شوند از یاد می‌روند اما شخصیت‌هایشان همواره در اذهان باقی می‌مانند، برای نمونه شاید خیلی‌ها داستان فیلم «آقای هالو» محصول سال 1349 را فراموش کرده باشند اما کمتر
صدری درباره ترجمه شاهنامه به زبان انگلیسی توضیح داد: ترجمه سال گذشته منتشر و 10 هزار نسخه از آن تا کنون فروخته شده است، ضمن اینکه چاپ سوم آن هم در آستانه تمام شدن است.
کسی پیدا می‌شود که ویژگی‌های شخصیت اصلی این فیلم را با بازی علی نصیریان فراموش کرده باشد. 
نویسنده «آخرالزمانی در همین نزدیکی» درباره شخصیت‌هایی که در تلخیص‌اش آورده توضیح داد: تنها کسانی را در این تلخیص گنجاندم که حرف می‌زدند. برای نمونه دو پهلوان تورانی به نام‌های هومان و برامان همراه سهراب بودند اما فقط هومان در جنگ‌های مختلف سخن می‌گفت.
وی حفظ صدای فردوسی را از دیگر نکات مدنظرش در این تلخیص دانست و تصریح کرد: بسیاری از کسانی که از شاهنامه تلخیص نوشته‌اند، صدای فردوسی را نیاوردند اما من حتی براعت استهلال فردوسی را هم آورده‌ام. وقتی شاهنامه را تلخیص می‌کنید نمی‌توانید بگویید حساسیت‌های فردوسی نقشی نداشته است. سه مورد بود که در این کار حساسیت من را برانگیخت. نخست تکثر قومی شاهنامه برخلاف تفسیر نیمه فاشیستی قرن بیستم که می‌گوید شاهنامه تکثر قومی ندارد. فردوسی حتی به شخصیت‌های مثبت تورانیان، مانند پیران هم به خوبی پرداخته است. 
صدری ادامه داد: دوم مساله زنان و مردان شاهنامه است که شخصیت‌های اصلی زن مانند سیندخت، بسیار مثبت‌اند و اگر چنین شخصیتی نبود یک داستان عاشقانه به تراژدی بدل می‌شد. موضوع سوم به رشته تحصیلی  که جامعه‌شناسی است برمی‌گردد و  نمی‌توانم نسبت به آن بی‌تفاوت باشم و با دید جامعه‌شناسی هم به شاهنامه نگاه کردم. برای نمونه کوشیدم روابط حماسی پهلوانان و شاهان را برجسته کنم.
در ادامه نشست صدری اسلایدهایی را که از تلخیص‌اش تهیه کرده بود روی پرده ویدئو پروژکشن به نمایش گذاشت و با اشاره به دل‌آگاهی و ساختارهای جهان شمول انسانی و جهانی گفت: خیلی از محققان به افسانه‌ها چین نگاهی دارند. مثلاً تم نزاع پدر و پسر، در فیلم‌ها و نمایشنامه‌ها و کتاب‌های بسیاری آمده است. شاید دلیل آن تجربه زیستی و پدر و پسر بودن است و به همین دلیل در اکثر فرهنگ‌ها مخرج مشترکی با این موضوع داریم. 
این مترجم افزود: نکته دیگری که در کتابم به آن پرداخته‌ام میراث مشترک اقوام هند و اروپایی است. در این اثر از تمدن مایاها و آزتک‌ها یا اینکاها صبحت نشده، بلکه به میراث مشترک تمدن هند و اروپایی اشاره شده است. علت تشابه ریشه‌ها اقوامی است که از یک جا آمده‌اند. 
فره ایزدی
در ادامه صدری با انتقاد از ذکر نام برنامه گفت: عنوان اصلی برنامه «فره ایزدی و جانشینی است» و واژه «آن» که بعد از جانشینی در پوستر برنامه ذکر شده، نادرست است. موضوع این است که چگونه شاهنشاهی از یک نفر به دیگری واگذار می‌شود. «فره ایزدی» که
صدری با بیان مشکلاتش در ترجمه شاهنامه گفت: در برگردان این کتاب به زبان‌های دیگر آدم احساس می‌کند دست و دلش می‌لرزد. مشکل اصلی من پیدا کردن نقطه ثقل در زبان انگلیسی بود و باید آن‌را به "king James" (زبان ساده و همه فهم برای انگلیسی‌ها) که مردم عادی هم آنرا بخوانند.
همان هاله‌ دور سر شاه است که یزدان به او عطا می‌کند. این هاله شرط لازم پادشاهی است اما کافی نیست. گاهی موضوع انتقال شاهی و جانشینی به شکل اتوماتیک است، یعنی از شاه شایسته به فرزند شایسته می‌رسد اما در نیمی از موارد بحران مشروعیت بوجود می‌آید. اینجاست که گوش جامعه‌شناس تیز می‌شود و هنگام بحران تضادها باعث آشکار شدن ساختار اجتماعی می‌شوند و تازه درمی‌یابیم ساختار جانشینی چگونه است. 
وی ادامه داد: اینجاست که به سوال مهم «شاهنامه حماسه شاهان است یا حماسه پهلوانان؟» می‌رسیم. به نظرم وقتی بحران به وجود می‌آید، شاه در اثر استبداد، ظلم و خودخواهی و دروغ یا فره ایزدی‌اش را از دست می‌دهد یا این هاله بسیار ضعیف و ناپدید می‌شود، تا به خودی خود مقام شاه از او سلب شود و کسانی که می‌توانند در این باره اعمال نظر کنند، طبقه پهلوانان‌اند.
 تعریف پهلوانان
صدری با اشاره به مشکلات برگردان شاهنامه به انگلیسی، توضیح داد: در ترجمه خیلی وقت‌ها چیزهایی را از دست می‌دهی اما گاهی اوقات ترجمه از زبان اصلی بهتر می‌شود. برای نمونه واژه پهلوان در گذشته معنای گسترده‌ای داشت اما حالا این واژه انسان تنومند و کشتی‌گیری را در ذهن تداعی می‌کند اما من در ترجمه پهلوان از اصطلاح نایف استفاده کردم که در فرانسوی هم معنی شوالیه را می‌دهد. پهلوان‌ها عموماً قوی هیکل نبودند، البته مثل سامورائی‌ها فنون و مهارت جنگی را می‌آموختند. البته موضوع به همین‌جا ختم نمی‌شد. پهلوانان ملوک الطوایف هم بودند. بارها آنها در شاهنامه، شاه خطاب می‌شوند. پهلوان‌ها «فره ایزدی» دارند ولی شاهنشاه ایران، شاه همه بود. این موضوع ساختار حکومت اشکانیان را یادآوری می‌کند که البته نام آنها در شاهنامه نیست اما شاهنامه برگرفته از فرهنگ سیاسی اشکانی و ساسانی است و پهلوانان در جریان جانشینی خیلی قدرت دارند. 
صدری با اشاره به داستان جمشید گفت: وقتی این پادشاه فره ایزدی را از دست می‌دهد، جمعی از اشراف ضحاک را حاکم ایران می‌کنند و او حدود هزار سال حکمرانی می‌کند. همچنین وقتی نوذر فره ایزدی را از دست می‌دهد برخی پهلوانان در صدد برمی‌آیند یکی از خودشان را جانشین وی کنند که این یک کودتای نافرجام به حساب می‌‌آید. از دست رفتن فره ایزدی نوذر، پسرانش را هم از رسیدن به پادشاهی بازمی‌دارد. حالا امکان پادشاهی از خاندان نوذر سلب شده و به یکی دیگر از خاندان‌های شاهی می‌رود. گروهی از موبدان و پهلوانان تصمیم می‌گیرند که طهماسب را جانشین نوذر معرفی کنند که این هم ناشی از یک نوع فعالیت و بینش «اریستو کراسی» است. 
کمیک در شاهنامه
مترجم «جامعه‌شناسی روشنفکران» درباره هفت‌خوان رستم گفت: در این بخش‌ها از شاهنامه، رستم دستیاری به نام اولاد داردکه همه جا همراهی‌اش می‌کند. رستم هم به پاس این وفاداری به او وعده حکومت مازندران را می‌دهد. اینجاست که شاهنامه مایه‌هایی از کمیک هم به خود می‌گیرد. رستم سفارش اولاد را به شاهنشاه
صدری: حفظ صدای فردوسی را از دیگر نکات مدنظرش در این تلخیص دانست و تصریح کرد: بسیاری از کسانی که از شاهنامه تلخیص نوشته‌اند، صدای فردوسی را نیاوردند اما من حتی براعت استهلال فردوسی را هم آورده‌ام.
می‌کند و البته اوهم خودرای عمل نمی‌کند و برای پادشاهی اولاد با بزرگان مازندران مشورت می‌کند و آنها اصطلاحاً با اولاد بیعت می‌کنند. 
در ادامه برنامه صدری به  بیان ویژگی‌های برخی شاهان در شاهنامه پرداخت و توضیح داد: انتقال حکومت از ضحاک به فریدون، انقلاب، از کی‌کاوس به کیسخرو  و از بهمن به هما، انتقال از مرد به زن است و اینجاست که ساسان پسر بهمن، قهر می‌کند وبه زندگی زیرزمینی رو می‌آورد تا پایه گذار سلسله ساسانیان شود. 
وی با تاکید بر اینکه پهلوانان توانایی داشتند شاه را کنار بگذارند، افزود: محبوبترین و درخشان‌ترین شاه، کیخسرو بود که هرچند مادرش تورانی است اما برای انتقام پدرش لحظه‌ای درنگ نمی‌کند. کیخسرو زمانی که از سروش (ندای آسمانی) می‌شنود باید غیبت کند، لهراسب را جانشین خود می‌کند که کسی انتظارش را نداشت. جالب است با اینکه می‌گویند در شرق، پادشاه همکاره بوده اما می‌بینیم که او حتی نمی‌توانسته بدون مشورت دیگران برای خودش جانشین انتخاب کند. به هرحال او لهراسب را برمی‌گزیند اما این باعث شورش درون درباری می‌شود که در نهایت به پیروزی کیخسرو می‌انجامد. کیخسرو مدعی می‌شود لهراسب نژاد شاهی دارد و از نوادگان نخستین پادشاهان اساطیری است و هرچند که شجره‌نامه هم وجود داشت اما پادشاه چنین ادعایی ‌می‌کند و دیگران هم تمکین می‎کنند. 
 صدری نژاد، هنر، گوهر و خرد را چهار خصوصیت بارز، کیخسرو بهترین پادشاه شاهنامه توصیف کرد و افزود: چیزهایی در وجود انسان ذاتی است و چیزهایی هم اکتسابی. برای نمونه ما نمی‌توانیم رنگ پوست و مو، همنیطور جنسیت و ملیت‌مان را مشخص کنیم اما اگر یک نفر که استعداد موسیقی دارد، این رشته را دنبال کند، تبدیل به شجریان شود یا اگر فوتبال تمرین کند تبدیل به نکونام و قوچان‌نژاد شود! شاهان باید هنرهای رزم و بزم را توامان می‌آموختند. هنر بزم به آن معنا که زیاده از حد  خوشگذرانی و بذل و بخشش نکنند. حتی رستم هم سیاوش را به زابلستان می‌برد تا این هنرها را به او بیاموزد.
 استاد دانشگاه لیک فارست نبرد رستم و اسفندیار را یکی از دراماتیک‌ترین داستان‌های شاهنامه دانست و اظهار کرد: هردو محقند و هیچکدام نمی‌خواهند با دیگری بجنگند اما مجبورند. زمانی که اسفندیار به رستم توهین می‌کند که تو اصل و نسب نداری، رستم خود را نسل هوشنگ معرفی می‌کند. این یک نکته مهم در شاهنامه است. اسفندیار هم از نسل هوشنگ است و این دو باید باهم فامیل شوند اما این اتفاق نمی‌افتد چرا که اسفندیار هم اصل و نسبش را تغییر می‌دهد.

آیا رفتار پهلوانان شاهنامه خردمندانه بوده است؟

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران ( ایبنا) «شکوه خرد در شاهنامه فردوسی» اثر محمود رضایی دشت ارژنه از سوی انتشارات علمی و فرهنگی چاپ و منتشر شده است.
این کتاب در سه بخش پرداخته شده است؛ در منظر نخست، کنش یهلوانان ایرانی از منظر خرد بررسی شده است و با سنجش کنش یک یک پهلوانان ایرانشهر، بخردانه و یا نابخردانه بودن کنش آنها نمایانده شده است. در بخش دوم به بررسی کنش پهلوانان انیرانی پرداخته شده است و کوشش شده کنش آنان نیز از منظر خردورزی نقد و بررسی گردد. در بخش سوم نگارنده کوشیده است کنش دیوها، حیوانات و پرندگان شاهنامه را بررسد و نشان دهد که آیا علاوه بر یلان ایرانی و انیرانی، کنش دیوها، حیوانات و پرندگان نیز بر مبنای خرد بوده یا خیر.
نگارنده، شاهنامه مورد پژوهش قرار گرفته در این کتاب را "نامه باستان" ویرایش میرجلال‌الدین کزازی قرار داده و تمام ارجاعات متن به این کتاب بازمی‌گردد. دلیل این امر آن است که "نامه باستان" جامع نسخه‌های معروف شاهنامه، به ویژه نسخه جلال خالقی مطلق و مسکوست، و مصحح کوشیده است که با توجه به نسخه‌های معروف شاهنامه، به متنی پیراسته و نزدیک‌تر به ذهن و زبان فردوسی دست یابد.
در معرفی پشت جلد این کتاب می‌خوانیم:
شاهنامه فردوسی گران‌سنگ‌ترین سند هویت ایران است و هیچ اثری را نمی‌توان در گستره ایران زمین یافت که توانسته باشد، در حد قد و قامت این نامه نامور، ایرانیان را با هویت و تمدن و فرهنگ پربار پیشین خود آشنا کرده باشد. فردوسی این دانشی مرد بخرد، با همه وجود کوشید در برابر توفان سهمناک یورش تازیان کمر خم نکند و با سرایش شاهنامه هم زبان شیرین فارسی را از دستبرد زمانه در امان نگه دارد و هم تمدن و فرهنگ و هویت ایرانی را در رگ به رگ اثرش بدمد.
با توجه به اینکه فردوسی شیعه معتزلی بوده است و یکی از ارکان بنیادین مذهب او خردگرایی است و همچنین اثر سترگش را با ستایش خرد آغاز کرده است و در سراسر نامه سپندش، هرجا مجالی پیش آمده، به ستودن خرد پرداخته است، این پرسش پیش می‌آید که آیا کنش پهلوانان شاهنامه نیز، اعم از ایرانی و انیرانی، بر مبنای خرد است و یا روی به سوی دیگری دارد؟
پرسش دیگر این است که اگر کنش پهلوانان شاهنامه بخردانه است، آیااین امر فقط شامل یلان ایرانی می‌شود یا پهلوانان انیرانی نیز از خرد بهره مندند؟ از دیگر سو آیا کنش یلان ایرانی همه بخردانه است یا حتی پهلوانانی چون رستم نیز گاه به کارهای نابخردانه دست می‌یازد؟ طبعا اگر فقط یلان ایرانی از خرد بهره مند باشند، و انیران یکسر نابخردانه وارد عمل شوند، شاهنامه چنین بشکوه و پر هیمنه نمی‌بود و پیروزی ایرانیان و انیران چندان رنگ و بویی نمی‌داشت. از دیگر سو اگر کنش یلان ایرانی همه بخردانه باشند، این امر نیز از ارزش شاهنامه می‌کاهد و یلان شاهنامه را فرا زمینی می‌نماید. باری این دغدغه‌هاییست که نگارنده کوشیده است در این پژوهش، با بررسیدن کنش تک تک یلان شاهنامه، پاسخی شایسته درخوری برای آنها بیابد و پیش روی خواننده قرار دهد و بدین ترتیب شکوه خرد را در شاهنامه هرچه بیشتر نمایان سازد.
نویسنده در پیشگفتار این کتاب آورده است:
بسیاری از پهلوانان شاهنامه، اعم از ایرانی و انیرانی، در گیر و دار جنگ به نیرنگ دست می‌آویزند و می‌کوشند که به هر شکل ممکن، با کشتن هماورد خود، جان سالم به در برند. نمونه را چنانکه می‌دانیم، رستم در نبرد با سهراب موفق می‌شود با آویزش با نیرنگ، از مرگی حتمی رهایی یابد و در فرجام، سینه سهراب جوان و ناکارآزموده را بردرد و او را به کام مرگ فرستد. حال آیا باید کنش رستم را ناجوانمردانه خواند یا آن را اوج بخردی رستم تلقی کرد؟
بی گمان کشتن رستم بخردانه بوده است و او حق داشته در برابر دشمنی که همه ایرانیان را به هراس افکنده و با سپاهی پر هیمنه، مدعی درهم نوردیدن تاج و تخت ایرانیان بوده، به نیرنگ دست‌آویزد و به هر شکل ممکن دشمن را سر به نیست کند.
نکته مهمی که همیشه باید در سنجش کنش پهلوانان مدنظر داشت این است که، جنگ منطق خود را دارد و قاموس خود را می‌طلبد و نباید آن را با قاموس اخلاق و دین و مذهب درهم آمیخت. شگفت است فردوسی خود نیز به این امر آگاه بوده و صراحتا ما را از درهم آمیختن مسائل، برحذر می‌دارد و انتظار دارد کنش یلان را درآوردگاه، از دیدگاه منطق جنگ برسنجیم و مسائل احساسی را در سنجش کنش‌های پهلوان راه ندهیم:
چو همره کنی جنگ را با خرد      دلیرت ز جنگاوران نشمرد
خرد را و دین را رهی دیگر است      سخن‌های نیکو به بند اندر است   
و یا در جای دیگر نیز فردوسی، همین امر را به شیوه‌ای دیگر یادآور شده است:
به دانش نیاید سر جنگجو      نباید به جنگ اندرون آبروی
سر مرد جنگی خرد نسپرد      که هرگز نیامیخت کین را با خرد