رییس جمهور در آیین شبی با شاهنامه:فردوسی، هویت تاریخی ایران زمین را زنده کرد.
دکترمحمود احمدینژاد، رییس جمهور، در نشست «شبی با شاهنامه» گفت: فردوسی پرچم انسانیت را در برابر خوی جاهلی برپاداشت. فردوسی آمد و هویت ایران زمین را زنده و مأموریتهای تاریخی ملت ایران را یادآوری کرد. او همه عقاید توحیدی و عدالتخواهانه را در قالب بیانی بسیار ساده، پرجاذبه و مردمی و البته بسیار عمیق به نظم کشید.
هنر نقالی با حضور مسئولین کشوری و استانی در فهرست میراث معنوی ثبت ملی شد. به گزارش سناباد نیوز، اسفندیار رحیممشایی، رئیس دفتر رئیس جمهور در مراسم ثبت ملی نقالی در فهرست میراث معنوی که با حضور رئیس سازمان میراث فرهنگی و معاونان سازمان در پارک علم و فناوری مشهد برگزار شد، گفت: رونق نقالی نیز امری لازم است و در این راستا باید متون لازم از دل شاهنامه تولید شود تا دستمایه کار نقالی برای نسل جدید باشد. به گفته این مقام مسئول تولید سریال و فیلم سینمایی فردوسی با قابلیت عرضه در صحنههای بینالمللی در کمیسیون فرهنگی دولت به صورت جدی پیگیری میشود. در این راستا از تمامی صاحبنظران در بخش موسیقی، فرهنگی، تاریخی، سیاسی و اجتماعی درخواست می کنیم که با نگاهی عمیق به زندگی این حکیم بزرگ اثری بزرگ و شگرف تولید کنند. مشاور رئیس جمهور اضافه کرد: همچنین باید دهها اثر نمایشی در صحنههای سینما و تئاتر برگرفته از داستانهای شاهنامه تولید شود و من مسئولیت نظارت بر این کار را بهعهده خواهم گرفت تا با حمایتهای بزرگ شاهد تولیدات فراوانی در این زمینه باشیم. رئیس دفتر رئیس جمهور در ادامه یادآور شد: گسترش زبان فارسی در سراسر دنیا یکی از مهمترین وظایف دولت به شمار میآید. وی گفت:بنا به تأکید رئیس جمهور از این پس در شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی که زیر نظر شخص رئیس جمهور تشکیل جلسه خواهد داد شاهد برنامهریزی به منظور گسترش زبان و ادبیات فارسی در مهمترین محافل و مراکز بزرگ ادبی در سراسر جهان خواهیم بود. وی فردوسی و شاهنامه را نماد بقاء و ماندگاری ملت بزرگ ایران توصیف کرد و افزود: شاهنامه در طول هزار سال زنده ماند و امروز زندهتر از همیشه است و ملت ایران امروز زندهتر از همیشه تاریخ است. وی تصریح کرد: شاهنامه اثری است در قالب و زوایایی مشخص که دریافتهای کلانی از آن بهدست میآید و سراینده پاکزاد آن پیرو مکتب عقل و خردگراست. مشایی با اشاره به اینکه شاهنامه هر چه باشد نمادی از حقیقت و شخصیت فردوسی است، اظهار داشت: افسوس میخورم که ما برای بیان نقش تاریخی فردوسی تنها از موحد بودن و اعتقاد او به رسول اکرم و عشق به ائمه اطهار سخن میگوییم در حالیکه زندگی او همه عشق به مرام علی (ع) است. رئیس کمیسیون فرهنگی دولت بیان داشت: یکی از ظرفیتهای مهم نقالی موسیقی است در این راستا سالانه باید مسابقات و جشنوارههایی به منظور ایجاد رقابت بین صاحبان هنر در عرصه نقالی برگزار شود و شاهد تولد نقالان این میراث تاریخی کهن برای آیندگان باشیم. بر این اساس نقالی باید در کنار موسیقی بخشی از فعالیتهای فرهنگی و هنری ما تلقی شود. وی در ادامه تأکید کرد: سیاستمداران ما باید برای نقطهنظرات و پیامهای خود از شاهنامه استفاده کنند. مشایی نقالی را یکی از ظرفیتهای شاهنامه دانست که از درون شاهنامه همچون اخگری از اجاق بیرون آمده است. وی در ادامه این مطلب افزود: نقالی ظرفیت بزرگی است که ساعتها، روزها، ماهها و سالها باید در مورد ظرفیتهای آن درسها داد و آموخت. مشاور رئیس جمهور بر رواج نقالی تأکید کرد و گفت: پژوهشگران باید مفاد علمی،هنری و موسیقایی شاهنامه را برای نقالی در اختیار نوآموزان قرار دهند و با این موضوع در کنار تدریس زبان و ادبیات فارسی آشنا شوند. این مقام مسئول در دولت ادامه داد:شاهنامه محصولی در مقیاس توس، خراسان و ایران نیست بلکه در مقیاس جهان نیز نیست اگر جهان را در یک برهه از زمان مورد توجه قرار دهیم. مشایی تأکید کرد: شاهکار اثری است که از قید زمان آزاد است آنکه در قید زمان است به تغییر زمان نابود است و جای خود را به اثر دیگری با زمان جدید میدهد بر این اساس شاهکار باید از قید مکان هم آزاد شود هر چه از مکان و زمان آزادتر باشد جنبه و موضوعیت شاهکار بودن هم بالاتر و عظیمتر خواهد بود. حمید بقایی نیز در مراسم ثبت ملی نقالی در فهرست میراث معنوی با بیان این مطلب افزود: هم اکنون معاونت گردشگری در اماکن گردشگری راهاندازی نقالی و آموزش آن را فراهم کرده است. وی افزود: در بسیاری از مجالس به جای نواختن موسیقیهای مختلف باید نقالی و فرهنگ آموزش آن را ترویج کنیم و این امر باعث ایجاد تفنن و آرامش خواهد شد. معاون رئیس جمهور ادامه داد: اگر به تاریخ ایران توجه کنیم میبینیم در طول این چندهزار سال این کشور مورد هجوم و تاخت و تاز بیگانگان و حملات گسترده نظامی و فرهنگی، سیاسی همچون اسکندر ، مغول، افغانها ، روسیه و انگلیس بوده است اما علیرغم این همه تاخت و تازها سرزمین ایران همچنان پاک و پابرجا باقی ماند این در حالی است که هیچ کشوری به اندازه ایران مورد حمله قرار نگرفته و اگر چنین بوده یا از صحنه روزگار محو شده و یا فقط از آن اسمی باقی مانده اما فرهنگ و تمدنی کاملاً متفاوت دارد. بقایی با اشاره به کتیبههای تاریخی برجا مانده از دورههای مختلف گذشته کشور اظهار داشت: وقتی حاکمان گذشته از اهورامزدا تقاضا میکنند این سرزمین را از گزند بدیها، قحطی، خشکسالی و دشمنان در امان بدانرد به جز عنایت الهی هیچ چیز دیگری برای آن نمیتوان یافت مبنی بر اینکه ایران در طول تاریخ ایستاده و پابرجا باقی مانده است. معاون رئیس جمهور با اشاره به اینکه ایرانیان نه در زمان خلیفه دوم بلکه در زمان رسول اکرم مسلمان شدند، یادآور شد: ما ایرانیان در زمان حاکم یمن که نامه خسرو پرویز را دریافت کرده بودند مسلمان شدیم بنابراین ما ایرانیان پس از اعراب اولین جماعتی بودیم که به اسلام ایمان آوردیم اسلام با ما حل شده و بیاحترامی به ایرانیان است که برخی میگویند ایرانیان به اجبار مسلمان شدهاند هیچگاه ایرانیان چیزی را به جبر و زور نپذیرفتند. رئیس سازمان میراث فرهنگی در توضیح این مطلب گفت: مغولان، یونانیان و سایر اقوام تلاش بسیاری برای اشاعه ادیان خود در ایران داشتند اما همه این تلاشها بینتیجه بود. وی با اشاره به مذاکرات کراسوس سردار رومی و سرنا سردار اشکانی افزود: علیرغم تعداد اندک سپاه ایران سرنا توانست لشکر روم را با روش جنگهای پارتیزانی شکست دهد و تا مدتها روم که اقتدار غرب به شمار میرفت جرأت نمیکرد به مرزهای ایران وارد شود و حالا اینها میآیند فیلم سیصد را میسازند. این مقام مسئول در سازمان میراث فرهنگی یادآور شد: پس از ورود دین مبین اسلام به ایران متأسفانه با به قدرت رسیدن بنی امیه و بنیعباس ناسیونالیسم خشک تند عربی تحت لوای اسلام شایع شد. معاون رئیس جمهور گفت:بنیعباس که ایرانیان نقش مهمی در به قدرت رسیدن آنها داشتند میخواستند فرهنگ و تمدن ایران را نابود کنند در چنین شرایطی که حکومت مقتدری در ایران وجود نداشت و حاکمان محلی با رگ و ریشههای خارج از مرزهای ایران بر این سرزمین حاکم بودند فرهنگ و تمدن ایران با خلق شاهنامه سربلند حفظ شد. بقایی شاهنامه را علم استقلال فرهنگی ما در آن دوران توصیف کرد و افزود: فردوسی سردار و دژبان این علم استقلال است و شاهنامه دژ فرهنگی ما در برابر سد بنیعباس و تمام کسانی بود که میخواستند فرهنگ ایران را از بین ببرند. رئیس سازمان میراث فرهنگی ادامه داد: فردوسی این دژبان فرهنگی خود از مردان اهل بیت است و شاهنامه فردوسی تقدیر الهی است زیرا نوشتن شاهنامه کار خارقالعادهای است 30 سال همت و اراده جز از عنایت الهی ناشی نمیشود. معاون رئیس جمهور در ادامه افزود: خداوند اینجا به فردوسی لطف و نظر داشته و مسئولیت این مأموریت خطیر بر عهده وی گذاشت. این مقام مسئول در سازمان میراث فرهنگی متذکر شد:این سرزمین باید برای مأموریتی بس بزرگ زنده بماند برای روزی که دنیا سراسر عدالت میشود و ما در این مسیر عدالت پرچمدار اصلی آن باشیم. بقایی یادآور شد: در حقیقت شاهنامه علم استقلال در آن برهه زمانی و تمامی ادوار تاریخی است به عبارتی فردوسی سردار فرهنگی ایران است. به گفته این مقام مسئول این جفاست که در حق فردوسی بگوییم میخواست شاهنامه را با تعدادی سکه معاوضه کند.فردوسی هیچگاه حاضر نبود چنین شاهکار حماسی را در مقابل چند سکه و از یک سلطان که اصلش ایرانی نبوده معاوضه کند. وی در ادامه از سایر سازمانها و دستگاههای دولتی خواست که ارزش و منزلت این حماسه تاریخی کشور زنده نگهدارند و به جایی برسانند که دنیا بداند ما ایرانیان این بوده،هستیم و خواهیم بود.
ایسنا: رییس کمیسیون فرهنگی دولت از تولید زنجیرواره ی نمایشی فردوسی و فیلم سینمایی با موضوعیت فردوسی با قابلیت عرضه در صحنههای بینالمللی خبر داد.
اسفندیار رحیممشایی در مراسم ثبت ملی نقالی در فهرست میراث معنوی که همزمان با روز بزرگداشت فردوسی و هزارمین سال پایان سرایش شاهنامه امروز (25 اردیبهشتماه) در پارک علم و فناوری استان خراسان رضوی برپا شد، گفت: تولید فیلم و سریال دربارهی فردوسی از مسؤولیتهایی است که آن را پیگیری میکنم. در بحثهای هنری، موسیقی و تاریخی با یک نگاه عمیق، این اثر بزرگ و شگرف باید به نمایش درآید. همچنین دهها اثر نمایشی در صحنههای سینما و تئاتر باید از داستانهای شاهنامه تولید شوند.
او تأکید کرد: من مسؤولیت آن را برعهده میگیرم که با حمایتی شاخص، این قضیه پیگیری، بررسی و تولید شود.
رحیممشایی افزود: برای رونق بیشتر نقالی در ایران باید متون لازم از دل شاهنامه تولید شوند که دستمایهی کار نقالی باشند. همچنین باید از 100 اثر پژوهشی و پایاننامههای دکتری دربارهی شاهنامه و زندگی فردوسی در ابعاد مختلف حمایتهای مالی و معنوی مورد نیاز صورت گیرد.
او گسترش زبان فارسی در سراسر دنیا را یکی از مهمترین وظایف دولت خواند و یادآور شد: بر اساس دستوری که رییسجمهور داده است، از این پس، جلسات شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی که تاکنون در سازمان فرهنگ و ارتباطات تشکیل میشده است، زیر نظر رییسجمهور برگزار میشود.
رحیممشایی افزود: ما بهزودی شاهد یک برنامهریزی بزرگ برای زبان و ادبیات فارسی خواهیم بود.
او با بیان اینکه قدر زر زرگر شناسد، قدر گوهر گوهری، در ادامهی سخنان خود گفت: از زمان فردوسی تاکنون سدههای زیادی گذشته است، خودآگاهی ملی و ایرانی، گام نخست برای درک شاهنامه است. درک شاهنامه از منزلت و جایگاهی ویژه در عرصهی تولیدات فرهنگی، هنری، تاریخی و معرفتی برخوردار است و کار بزرگی است که اکنون باید انجام شود.
رحیمشمایی در ادامه گفت: همه ما موحد هستیم و خدای واحد را پرستش میکنیم، در این قضیه بحثی نیست؛ اما چه درکی از این خدای واحد داریم، این دیگر واحد نیست. این شاید به تعداد رأی آدمهای روی زمین است. خداوند واحد است؛ اما خدایی که از سوی انسانها خلق میشود، متفاوت است. آدمها باید بزرگ شوند تا خدای به این بزرگی را دریافت کنند.
او ادامه داد: ما نمیتوانیم بدون یک اشراف تاریخی و جنبهی اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی، هنری، سیاسی و امنیتی در مقیاس ملی و جهانی به فضیلتهای شاهنامه پی ببریم؛ یعنی محصولی در مقیاس توس، خراسان و ایران و حتا جهان نیست؛ بلکه اگر جهان را در مقیاس یک برهه از جهان بدانیم، قاعده این است.
به اعتقاد او، شاهکار، اثری است که از قید زمان و مکان آزاد باشد.
مشایی افزود: هیچ شاهکاری را نمیشناسیم، مگر آنکه از قید زمان خود آزاد باشد و جای خود را به اثر دیگری با زمان جدید بدهد. این آزادی زمانی و مکانی، نسبی است. هرچه آزادتر از زمان و مکان، جنبهی موضوعیت شاهکار بودن هم به همان نسبت بالاتر و عظیمتر خواهد بود.
رییس دفتر احمدینژاد ادامه داد: امروز اگر شاهنامه ورق میخورد، باید دریافتهای نو و زیبایی داشته باشیم. شاهنامه این قدرت را دارد. اگر شاهنامه را با ظرفیتهای امروز بسنجیم، اثر آن برای تعیین مرزهای ایران پایدار نگه داشته میشود.
مشایی افزود: سیاستگذاران ما باید از شاهنامه برای بیان پیام ملت ایران استفاده کنند.
او نقالی را یکی از ظرفیتهای شاهنامه خواند و اظهار کرد: از درون شاهنامه، نقالی، مانند اخگری از اجاق بیرون پریده است. نقالی یک ظرفیت بزرگ است که ساعتها و روزها و سالها میتوان درباره آن سخن گفت. باید تلاش کنیم نقالی رواج پیدا کند.
رییس دفتر رییسجمهور ادامه داد: پژوهشگران باید مفاد علمی، هنری، عملی، پژوهشی، هنری و موسیقیایی شاهنامه را برای بیان نقالی در اختیار نوآموزان قرار دهند و در کنار این علوم، شاهنامه نیز تدریس شود. نقالی باید از نظر اجرایی نیز رواج پیدا کند.
او از دیگر ظرفیتهای مهم نقالی را موسیقی خواند و گفت: سالانه به مسابقات و جشنوارههایی به منظور رقابت صاحبان هنر در عرصهی نقالی احتیاج داریم تا شاهد توان نقالان این میراث تاریخی کهن باشیم.
مشایی حفاظت از حیات و ظرفیتهای میراث کشور را از جمله اهداف ثبت میراث معنوی نقالی ذکر کرد و افزود: هر روز آثار زیادی خلق میشوند، هر قدر تنور انقلاب فرهنگی یک جامعه که باید هر لحظه بر تولید، خلق و آفرینش بچرخد، داغتر باشد، این موارد در سرزمین بزرگ ایران ظهور پیدا میکنند؛ اما این آثار نمیتوانند در جایگاهی شاهکار و ماندگار در عرصه ملی و بینالمللی جای خود را ثابت کنند.
او ادامه داد: در مأموریت بزرگی که فردوسی انجام داد، اگر بگوییم به او وحی کلی شده است، ایرادی ندارد. در نقش تاریخی شاهنامه باید به این فکر کرد که چه چیز باعث شد که فردوسی شاهنامهنویسی را آغاز کند. امروز عظمت شاهنامه نشان میدهد که نگارش شاهنامه اتفاقی نیست.
او افزود: چرا امروز بعد از هزار سال از سرایش شاهنامه، هنوز از قیمت آن کم نشده است و بالعکس هر روز بر قیمت آن افزوده میشود. شاهنامه در طول زمان درخشان مانده است. شاهنامه اگر مهم است و ظرفیت دارد، از بیرون وامدار نیست، از درون است. این ظرفیت درونی و باطنی شاهنامه است.
مشایی فردوسی را پایهگذار یک مکتب خواند و گفت: شاعرانی مانند عطار و خیام نیز از او تقلید کردهاند.
او تأکید کرد: شاهنامه پیش از اینکه هر چیزی باشد، نمادی از حقیقت و شخصیت فردوسی است. شاهنامه یک غوغاست.
او ادامه داد: فردوسی به دنبال عظمت و بزرگی ایران بود؛ اما به موقع ایرانیان را نیز نقد میکرد.
مشایی در پایان اظهار کرد: فکر میکنم امروز باید بیش از همیشه قدرشناس این هدیهی بزرگ و شاهکار باشیم. فردوسی امروز نماد ماندگاری ایران است و شاهنامه در طول هزار سال پیش تا امروز هنوز زنده مانده و امروز که روز بزرگداشت فردوسی است، زندهتر از همیشه است.
تبریز - خبرگزاری مهر: گرچه نام حکیم ابوالقاسم فرودسی با زبان پارسی عجین شده است اما این شاعر بزرگ ایران زمین در میان ملل مختلف منطقه از جایگاه ویژه ای برخوردار است. | |
به گزارش خبرنگار مهر در تبریز، ابوالقاسم فردوسی به عنوان انسانی متدین و آزاد منش، حکیمی چابک اندیشه و شاعری فلک فرسا که قدرت شعرش همگان را به حیرت و تحسین وادار کرده است به گونه ای که انوری قصیده سرای کم نظیر ایران زمین، اورا نه شاعر بلکه خداوندگار شاعران نامیده است. در طول هزاره پس از فردوسی، سخنوران بسیاری در کنار تحسین شاهنامه در پی کشف رمز وراز جاودانگی و تاثیر گذاری آن بوده اند که بسیاری از اینان پس از بررسیهای فراوان و بیان دلائلی از قبیل استعداد و نبوغ ذاتی و سرشار شاعر در سرودن اشعار حماسی، مهمترین عامل ماندگاری شاهنامه را در الهام گیری فردوسی از کلام وحی دانسته اند، آری فردوسی پس از درک اسلام به چنان ایمان و معرفتی دست یافته بود که تنها راه رستگاری بشر را در عمل به گفتار پیامبر که برگرفته از کلام وحی است ، می دانست . فردوسی و مردم اران [ج م ه و ر ی آ ذ ر ب ا ی ج ا ن] اکنون که به مناسبت سالروز تولد حکیم ابوالقاسم فردوسی این سطور نگاشته می شود 194 سال از اولین ترجمه شاهنامه به زبان آذری می گذرد. رشید اسماعیل اوغلی افندی زاده اولین اندیشمند آذربایجانی بود که بخشی از شاهنامه، تحت عنوان رستم و سهراب را در سال 1906 ترجمه نمود. مترجم در اثر خود از فردوسی با عناوینی همجون "شاعر لر شاهی" و نیز "حضرت حکیم طوس" یاد می کند و در مقام معرفی شاهنامه چنین می نویسد" شاهنامه به گونه ای ارزشمند و گرانبهاست که حتی بیگانگان فرنگی به ویژه دانشمندان و ادبیان انگلیسی و آلمانی در جهت آموختن شاهنامه ناچار شدند زبان فارسی را نیز بیاموزند". در طول نزدیک به دو قرن سپری شده از اولین ترجمه شاهنامه ارتباط تنگاتنگ و غیر قابل گسستی بین مردم جمهوری آذربایجان و شاهنامه برقرار شده است، نویسندگان و اندیشمندان زیادی تمام یا بخشهایی از شاهنامه را به زبان آذری ترجمه نموده اند، فیلمنامه نویسان و درام نویسان زیادی بر اساس شاهنامه آثار خود را ارائه کرده اند، بازیگران زیادی با هنر نمایی در نقش شخصیتهای شاهنامه درتاریخ آذربایجان ماندگار شده اند، نویسندگان و اندیشمندان زیادی در خصوص فردوسی و شاهنامه قلم فرسایی کرده اند. و بالاخره اینکه از جمله باشکوه ترین جشن های تولد هزاره فردوسی را آذربایجانیها برگزار نموده اند که در این جشن، فردوسی به عنوان شاعری که بر ادبیات همه مردم جهان تاثیر داشته و خواهد داشت معرفی گردیده و از او به عنوان انسانی خارق العاده و جهانی که مرتبه عظمایی دارد یاد شده است. با علم بر همه این تلاشها و اقدامات که بسی در خور توجه و سپاس است باید مهمترین حلقه ارتباط شاهنامه و آذربایجان را در میان توده مردم جستجو نمود. در آذربایجان، فردوسی و شاهنامه برای نخستین بار ازمیان اقشارمختلف مردم مورد توجه قرار گرفت، پیش ازهمه وارد پندار، روحیه و اخلاقیات مردم شد و پس از آن به کانونهای علمی و ادبی راه یافت. استقبال مردم از شاهنامه خوانی به گونه ای بوده است که مفاهیم آن را به جزئی از فرهنگ عمومی مردم تبدیل کرده است و استفاده مردم از اسامی شخصیتهای شاهنامه برای نامگذاری فرزندان خود تنها نمونه ای ازعلاقه مندی مردم به شاهنامه محسوب می شود. به طور خلاصه می توان به این مهم اشاره کرد که شاهنامه همان سان که بخشی از فرهنگ و سنن ایران زمین را شکل داده با آداب و سنن و فرهنگ مردم آذربایجان نیزعجین گشته است به گونه ای که در حال حاضر نیز ترجمه هایی که از شاهنامه فردوسی بعمل می آید مورد استقبال گسترده مردم و دانشگاهیان قرار می گیرد که نمونه آن استقبال فوق العاده از ترجمه ای بوده است که توسط شرق شناس و ایران شناس برجسته آذربایجان دکتر مبارز علیزاده و با همت رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در باکو به زیور چاپ آراسته گشته است . شاید این سئوال به ذهن آدمی بیاید که چرا شاهنامه فردوسی، طی دو قرن اخیر اینگونه مورد توجه مردم آذربایجان بوده است؟ واقعیت اینست مردم آذربایجان پس از جدایی ناخواسته از دامان ایران و قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی که تحت استیلای تزارها و بلشویکها بودند با توجه به خصوصیت حماسی شاهنامه آن را درمان درد شان و جوابگوی ذوقشان می دانستند و امروزه نیز به حکیم ابوالقاسم فردوسی به عنوان شاعر بلند آوازه هم مذهب خود عشق می ورزند و هر گاه که شاهنامه را تورق می نمایند در کناراشعار حماسی آن با ابیاتی که حاکی از دلبستگی سراینده آن به مذهب تشیع می باشد روبرو می گردند : به گفتار پیغمبرت راه جوی / دل از تیرگی ها بدین آب شوی چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی / خداوند امر و خداوند نهی که، من شهر علمم، علییم در است / درست است این سخن، قول پیغمبر است گواهی دهم کاین سخن راز اوست / تو گویی دو گوشم پر آواز اوست منم بنده اهل بیت نبی / ستاینده خاک پای وصی ... آشنایـان بـا تاریخ سرزمینی که امروزه جمهوری آذربایجان نامیده می شود نیک می دانند که «حفظ حداقل آموزه های مذهب تشیع» و « سازش ناپذیری با اشغالگران» از جمله ویژگیهای مردم آذربایجان در دوران حکومت روسها بوده است و پس از استقلال این کشور نیز تقویت مفاهیم شیعی و مقابله با تاثیر پذیری از بیگانگان به ویژه صهیونیسم جهانی، به جریان غالب در میان دینداران جمهوری آذربایجان تبدیل شده است. نمونه بارز این مدعا را در ایستادگی و مقاومت آنان در مقابل سیاستهای ضد دینی مانند ممنوعیت پخش اذان از مساجد و نیز تخریب مسجد حضرت فاطمه زهرا در باکو می توان مشاهده کرد که منجر به عقب نشینی مقطعی متولیان این سیاست شد. در حقیقت همانگونه که حکیم ابوالقاسم فروسی در زمــانه ای که با اشاره خلیفه عبـاسـی، محمــود و مسعود غزنوی در ری و آمل، و طغرل سلجوقی در بغداد، خون پیـروان اهل بـیت علیهم السلام را بـه شمشیـر سـتم می ریختند و کتب کلامی و حدیثی شیعه را بـه لهیب آتش بـیـداد می سوزاندند، صراحتا اعلام کرد که جام محبت مــولای متقیـان علی علیه السلام را عاشقانه سر می کشد امروزه نیز مردم مسلمان و شیعه مذهب آذربایجان با مواضع، تجمعات، بیانیه ها و اقدامات مختلف در برابر سیاستهای ضد شیعی موجود در آذربایجان و علیرغم همه عواقب ناخوشایند آن مانند بازداشت ،ضرب و شتم و... آشکارا محبت علی و اولاد او را فریاد می کنند و شاید همین موضوع رمز و راز پیوند دیرین مردم آذربایجان با حکیم ابوالقاسم فردوسی باشد. |
از سهشنبه 19/2/1389 فضای شهر مشهد را پارچهنوشتهایی با عنوان «فردوسی و زبان فارسی» را آیینبندی کرده است. 5سال پیش نیز با چاپ چنین پارچهنوشتهایی که عکسی از حکیم ابوالقاسم فردوسی را با بیت " به گفتار پیغمبرت راه جوی دل از تیرگیها بدین آب شوی" را در پایین آن نویسانده بودند. اما همین نشانههای کوچک از فردوسی را هم تاب نیاورند. و در سال پایان هزارهی سرایش شاهنامه(1388) کوچکترین ارجداشتی از سوی هیچ یک از نهادهای پرهزینه و بیسود شهر و استان در زادگاه فردوسی انجام نشد.پارچهنوشتها که اکنون به در و در دیوار شهر آویخته شده است ، اگر چه به سان «نوشدارو پس از مرگ سهراب » است و در این چند روزه که بارها چشم آن کشیدهام تا بینم کسی از شهروندان مشهدی که سالهاست هویت و فرهنگ مایهورشان را فراموش کردهاند، به این پارچهنوشتها مینگرد یا به ابرنمایشگرهای شهر هنوز کسی را ندیدهام تا در پای این کوچکترین یادها از فردوسی در شهرش دستکم درنگی کوتاه کند. اما باز همین کارک در این وانقسای بیفرهنگی و بیهویتی برای فرهیختگان غنیمتی است. توس(مشهد) که مردخیزترین شهر جهان است و شمار دانشورانش به شمار نیاید؛ امروز در وضعیت فرهنگی اسفباری به سر میبرد، که به دید من بیخبری و از خودباختگی،مردمانش مهمترین دلیل آن است.این بزرگداشتها کمترین بهرهاش این است که دستکم به یاد چند تن میاندازد که میراثبر چه بزرگانیاند، نامهایی که در زیر میآورم؛ شمار اندکی از این دانشیمردانند که برخی از مردم توس اینک حتی نام آنها را برای یک بار هم نشنیدهاند؛آنان را به ما نیاز نیست که نام خیابانی یا میدانی را در شهر به نام آنان کنیم که نام برخی از آنان را فرنگیان در ماه ثبت کردهاند این ماییم که برای فرو نرفتن در گرداب بنیانکن بیهویتی نیازمند چنگ زدن به دامن آنها داریم؛ و این شما و چندتا از این نامها؛جابر بنحیان توسی( پدر دانش کیمیا chemistry)، شیخ طوسی(شیخ الطائفه، نوسینده 2کتاب فقهی از کتب 4گانه شیعه)،ابوالقاسم فردوسی(پدر فرهنگ ایران)،اسدی طوسی(نویسندهی نخستین فرهنگنامهی برجامانده به زبان پارسی دری)،دقیقی توسی(شاعر پیشکسوت فردوسی)، خواجه نصیرالدین توسی( مهندس نخست، آن چنان دانشور است که به سخن نیاید)،خواجه نظامالملک توسی (بنیانگذار مدارس نظامیهکهکالجهای اروپا تقلید از این مدارس بود) حجهالاسلام محمدغزالی(نویسندهی احیا علوم دین که فرنگیان آن را دایرهالمعارف علوم اسلامی میدانند،فرنگیان و تازیان او را بیشتر از همشهریانش میشناسند)،احمد غزالی، شرفالدین مظفر بن محمد طوسی(ریاضیدان و اخترشناس،اختراع اسطراب خطی یکی از کارهای ویست،او یکی از گمنامترینهاست)،ملکالشعرای بهار(واپسین قصیدهسرای بزرگ ادب پارسی دری)،اخوان ثالث،دکتر شریعتی،مرتضی مطهری(بنیادگذران اندیشهای خیزش بهمن 57)