سرانجام پس از سه دهه تاخت و تاز ددمنشانه ی بنیادگرایان به اصطلاح اسلامی به فرهنگ مایه
ور ایرانی و کوشش در راستای جایگزین نمودن نمادهای فرهنگ ایرانی با نمادهای تازی-برنامه ای که در دو دهه پیشین دنبال شد و به شکست انجامید و نتیجه ای جز پرورش نسلی بی هویت نداشت- و پس یک دهه تلاش برای سرگرم کردن نسل های جوان بافوتبال(لالیگا،بودنس لیگا،سری آ،جزیره،چمپیون لیگ، نود و ....) و مجوعه های کره ای(یانگوم جان و جومونگ،امپراتور دریاها و ....) و در شرایطی که جوانان ما امروز با افسانه های کره ای و شخصیت های و استوره های آنان بیشتر آشنایند تا با آرش و سهراب و سیاووش و اسفندیار و .... )وآنفیلد، سن سیرو،جوزپه مئاتسا،سانتیاگو برنابئو ،نئو کمپ و... با پوست و گوشت هر کودک دبستانی ایران عجین شده است. و واژگانی چون "مرو و توس و بلخ و بخارا" واژه های بیگانه و نا آشنا برای آنان تلقی می شود. در روزگاری که سدها و هزارها برنامه در شناخت بازیکنان فوتبال از رسانه ی به اصطلاح ملی!!! پخش می شود. شامگاه دیروز- با شگفتی بسیار- و به ناگه در برنامه ی "دو قدم مانده به صبح" از شبکه ی چهار،چشمانمان به جمال استاد جنیدی روشن شد. در حالی که باید با برادرم بر سر تماشای فوتبال "سویا- اوساسونا" از شبکه سه و با خواهرم بر سر تماشای سریال کره ای "متشکرم" از شبکه ی استانی خراسان، می ستیزیدم. هر چند که با توسل به "قوه ی قهریه" توانستم،15دقیقه از گفتگوی استاد را بشنوم. اگر چه این برنامه با زمان هرچند کوتاه خود،کورسوی ایدی در نزد دوستداران ایران بود. ولی با مشاهده ی این کنونه(دعوا بر سر تماشای فوتبال و سریال کره ای با برادر و خواهرم)، از خود پرسیدم آیا باز هم امیدی برای آشتی دادن این نسل های بی هویتِ رشدیافته با مبانی سکولاریزم(در مدارس اسلامی!!!)و پرورش یافته در مکتب "تِسو جان و بانو هِن و عادل فردوسی پور" با فرهنگ ایرانی- اسلامی، هست و یا کار از کار گذشته است.
فریدون جنیدی، شاهنامهپژوه، به مناسبت ۲۵ اردیبهشت روز جهانی فردوسی درباره شاهنامه گفت: شاهنامه آیینه تمامنمای فرهنگ، تاریخ و زندگی نیاکان ما است و از هر سو ره به گنجینههای بزرگ فرهنگ باستانی ایران میبرد.
همایش «پیام جهانی فردوسی»،روزهای 24 و 25اردیبهشت در مشهد برگزار می شود.
محمد جعفر یاحقی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)بااشاره به اینکه مهمانانی از کشورهای تاجیکستان و آمریکا به مشهد میآیند، گفت: محمدرضا خسروی، مهدی محبتی، رسول هادیزاده، سجاد آیدینلو و خدایی شریف از تاجیکستان و محمود امیدسالار از آمریکا مهمانان ویژه ما در این همایش هستند.
یاحقی با اشاره به اینکه مراسم بزرگداشت فردوسی از سوی دانشگاه فردوسی مشهد و با همکاری قطب علمی فردوسیشناسی این دانشگاه و فرهنگسرای فردوسی برگزار می شود افزود: متاسفانه امکاناتمان برای برگزاری این همایش بسیار محدود است.وی ادامه داد: با وجود امکانات محدود قطب علمی فردوسیشناسی دانشگاه فردوسی مشهد و فرهنگسرای فردوسی برنامههایی را در سالروز بزرگداشت فردوسی در نظر گرفتهاند.به گفته یاحقی همایش «پیام جهانی شاهنامه» روزهای ۲۴ و ۲۵ اردیبهشت با حضور استادان و فردوسیشناسان برگزار خواهد شد.
استاد دانشگاه فردوسی مشهد تصریح کرد: بیش از ۴۰ مقاله به دبیرخانه این همایش رسیده؛ اما به علت محدودیت زمانی حدود ۱۵ مقاله ارائه میشود و کلیه مقالات نیز در کتابی به چاپ خواهند رسید.
وی تاکید کرد: علاوه بر ارائه سخنرانی، نمایشگاهی از کتابها و هنرهایی که به فردوسی و شاهنامه پرداختهاند برگزار میشود.
یاحقی درباره دیگر برنامههای این روز ادامه داد: روز ۲۵ اردیبهشت با حضور میهمانان، شخصیتهای ادبی و حضور دوستداران فردوسی گردهمایی در آرامگاه فردوسی صورت خواهد گرفت که شامل برنامههای متنوع فرهنگی است.
حکیم ابوالقاسم حسن بن علی توسی معروف به فردوسی (حدود سال ۳۱۹ تا حدود ۳۹۷ هجری خورشیدی) در ناحیه توس خراسان به دنیا آمد و همانجا درگذشت و به خاک سپرده شد. او شاعر حماسهسرای ایرانی و سراینده «شاهنامه فردوسی» است. این اثر مشهورترین اثر حماسی زبان فارسی و طولانیترین منظومه به زبان فارسی تا زمان خود بوده است. او را از بزرگترین شاعران فارسیگو دانستهاند. در ایران روز ۲۵ اردیبهشت به نام روز بزرگداشت فردوسی نامگذاری شده است.
در روز 13 بهمن 1298 خ،در روستای فریمان مشهد، خداوند به حاج شیخ محمد حسین مطهری و همسرش فرزندی هدیه کرد (1) که مرتضی نامیده شد و برای آن خانواده پاک، بهاران را به ارمغان آورد.
مرتضی کم کم دوران کودکی را پشت سر گذاشت. او که علاقه عجیبی به حقیقت و معنویت داشت با شور و شوق فراوان، نزد پدر شروع به آموزش کرد و عاقبت این اشتیاق، وی را به مکتب کشاند و به دیدار گلهای آن بوستان رساند.
او در دوازده سالگی عطر روح بخش گلستان بزرگ حوزه علمیه مشهد را احساس کرد و عاشقانه به آنجا روی کرد (2) و چنان پرتلاش و منظم به تحصیل مشغول شد که باعث شگفتی اهل بصیرت گردید.
رفته رفته افکاری بلند و سؤالهایی سرنوشت ساز برایش آشکار شد جهان آفریده کیست؟ خدا چگونه صفاتی دارد؟ انسان برای چه آفریده شده است؟ و... این پرسشها همه فکر او را به خود مشغول ساخته بود. در آن زمان مرتضی آرزو میکرد که روزی بتواند در درس میرزا مهدی شهیدی رضوی - مدرس فلسفه الهی - حاضر شود، اما این آرزو برآورده نشد و آن استاد در سال 1355 قمری درگذشت.(3)
سرانجام مرتضی در سال 1316 شمسی در زمانی که حکومت سیاه رضاخان بیداد میکرد. ظلمت همه جا را فراگرفته بود، به دنبال نور و فضیلت، همه جا را فراگرفته بود، به دنبال نور و فضیلت راهی حوزه علمیه قم شد تا روح تشنهاش را از کوثر قرآن و زمزم عترت سیراب کند.(4)
مطهری به دنبال یافتن گنج علم و فضیلت، با شور و علاقهای وصف نشدنی، به تلاش و فعالیت پرداخت. پشتکار و کثرت مطالعه او همه اهل علم را در مدرسه فیضیه شگفت زده کرد.(5)
او آرام و قرار نداشت، منتظر و تشنه به دنبال گمشدهای بود در این هنگام ستارهای بدرخشید و او را به مقصود رساند. حضرت امام خمینی - الگوی علم و تقوا - درس اخلاق تشکیل داد و به نور افشانی و انسان سازی پرداخت.
مطهری به زیارت آن استاد بزرگ نایل آمد و از سرچشمه زلال او سیراب شد. (6) این درس در حقیقت درس معارف و سیر و سلوک بود، نه اخلاق به مفهوم علمی آن. درس "یافتن " و "رسیدن " بود نه فقط "دانستن " و "آموختن ".
مرتضی از سویی، غرق در مطالعه و تحصیل و تدریس و از سویی دیگر یکی از مهمترین کارهایش و بلکه عالیترین و مهمترین کارهایش و بلکه عالیترین و مهمترین فعالیتش، راز و نیاز و مناجات نیمه شب و اشک سحری بود. او شیرینی و لذتی از این کار مبارک و سعادت آفرین، احساس میکرد که شب تیره زندگیش را تبدیل به روز روشن مینمود.
مطهری با دقت، سرعت، نظم و تلاشی ستودنی به آموختن علوم اسلامی مشغول شد او نزد آیة الله صدوقی، کتاب "مطول " را فراگرفت و در محضر آیة الله مرعشی نجفی، "شرح لمعه " را بیاموخت. او همچنین از استادانی بزرگ مانند آیات سید صدرالدین صدر، سید محمد رضا گلپایگانی، سید احمد خوانساری، سید محمد تقی خوانساری، سید محمد حجت، سید محمد محقق یزدی - معروف به داماد - انگجی و میرزا مهدی آشتیانی - که سلام خدا بر همگی آنان - در علوم گوناگون بهره مند شد.
دیدار با عالم ربانی حاج میرزا علی آقا شیرازی اصفهانی، مرتضی را وارد دنیایی جدید و شگفت انگیز کرد. حاج میرزا علی آقا با نهج البلاغه میزیست، با آن تنفس میکرد و روحش با این کتاب همدم و جملههای گرانقدر آن، ورد زبانش بود. و مهمتر آنکه به هر آنچه میدانست عمل میکرد. راستی که مرد حقیقت و معنویت بود.(7)
مطهری، تحصیل رسمی علوم عقلی و فلسفی را در سال 1323 شمسی آغاز کرد. (8) او بحث حکمت از "شرح منظومه " حکیم سبزواری و مبحث نفس از "اسفار اربعه " صدرالمتألهین شیرازی را در محضر حضرت امام خمینی آموخت.(9)
وی بعد از ورود آیة الله بروجردی به قم، در درس فقه و اصول ایشان شرکت کرد (10) و از بحثهای مجتهد پرور آن عالم ربانی بهره مند شد. او پیش از رسیدن به مرحله اجتهاد، از آیة الله بروجردی تقلید میکرد.(11)
مطهری، درس اصول فقه را از "مباحث عقلیه " به طور خصوصی از حضرت امام خمینی فرا گرفت (12) و راز و رمز اجتهاد را از آن حکیم الهی و فقیه وارسته بیاموخت.
در سال 1329 ش. استاد مطهری در محضر درس استاد علامه سید محمد حسین طباطبایی حاضر شد و مبحث "الهیات " از کتاب "شفا" (تألیف ابوعلی سینا) را از آن حکیم بزرگ بیاموخت.(13)
علامه طباطبایی، درس دیگری - غیر از الهیات شفا - در فلسفه شروع کرده بود که در شبهای پنجشنبه و جمعه تشکیل میشد. این درس خصوصی بود و در آن جمعی از فاضلان حوزه علمیه قم، از جمله آیة الله دکتر بهشتی، امام موسی صدر، استاد مطهری، دکتر احمد احمدی و... شرکت میکردند (14) ثمره مبارک این مجمع علمی بزرگ، شاهکاری جهانی در کلام و فلسفه است به نام کتاب "اصول فلسفه و روش رئالیسم ". سهم مطهری در آفرینش این اثر پربار و ماندگار، اگر بیشتر از علامه طباطبایی نباشد، بدون شک، کمتر نیست.
استاد مطهری، همچنین در دوره تحصیل همفکر و یار و یاور سازمان انقلابی و اسلامی "فدائیان اسلام ". بود.(15) این حزب سیاسی اسلامی که در سال 1324 شمسی، از سوی روحانی مبارز سید مجتبی نواب صفوی تشکیل شد نقش مؤ ثری در مبارزه با ستمگران و استبداد داشت.
مطهری، علاوه بر مباحثه دروس اصولی، فقهی و فلسفی، خود حوزه تدریس داشت. او از جمله کتابهای ذیل را تدریس کرد:
"مطول " (در علم معانی، بیان و بدیع )،
"شرح مطالع " (در علم منطق )،
کشف المراد (در علم منطق )،
"رسائل " و "کفایه " (در علم اصول فقه )،
"مکاسب " (در فقه )
"شرح منظومه " و "اسفار" (در فلسفه ).(16)
ادامه مطلب ...