الهام مهدیزاده-روزنامه شهرآرا
«مو
اصلا توقعی نِداشتُم.....مو سر زِمین بودُم با تراکتور ... بعد جنگ هم
رِفتُم سر همو زمین .... بیتراکتور! مو حتی دفترچه بیمه هم نِگرفتم. حالام
بِرِ مو زوره که همچی تهمتی به مو بزنن.. خواهر با شمام... شما سهمتانِ
دادِن! سهم شما همی نیشهایی بود که زدِن... دست شما درد نِکنه...»
عباس
آژانس شیشهای آن دوران چه فخری بود برای ما مشهدیها. پا که به سینما
میگذاشتیم انگشت به دهان صلابت و صفای این رزمنده میشدیم که حبیب رضایی
به خوبی نقشش را ایفا کرده بود در فیلم حاتمیکیا و با خود میگفتیم:
«خودشه، عباس که موگفتُم ایِه....نگاه چه قِشنگ مثلِ مِشَدیا حرف مِزنِه
... عجب! اصلا میگی مِشَد بزرگ رِفتِه ...»
خیلی دور نیست آن زمان که
الهام حمیدی در دل کویر پزشکی بود که بلندای همت کویرنشینان خراسان را
با لهجهای در خور و قابل توجه مردمان خطه خاوران به تصویر کشاند، آنگونه
که فیلم خیلی دور خیلی نزدیک، خاطره شد برای ما که مشهدی هستیم.
شاید
آنها نقشهای اول فیلم نبودند، اما لنز دوربین این فیلمها حساستر از
آنچه که اکنون به تصویر کشیده میشود به تار و پود لهجهای پرداخت که زبان
فارسی مدیونش است.
این را از باب اینکه خراسانی و مشهدی هستیم
نمیگوییم، چرا که تاریخ و ادب فارسی مدیون نام بزرگانی است که از خطه
خراسان قد برافراشتهاند، بزرگانی همچون رودکی، فردوسی، عطار، خیام و آثاری
چون شاهنامه، تاریخ بیهقی، سفرنامه ناصرخسرو و ...که در خراسان نوشته و
جاودانه شدند.
حالا و امروز به روز لهجهای اینچنین شیرین چه آمده است؟
اصفهانی رئیس باشد یا وکیل، خرد و کلان، سرمربی تیم سپاهان باشد یا
نماینده مجلس شورای اسلامی به همان لهجه اصفهانی صحبت میکند، اما مشهدی
گاهی من است گاهی مو، گاهی رفتَم است گاهی رفتُم، انگار میان بود و نبود
ایستادهایم! بود و نبودی که مُهر عامی بودن یا فرهیختگی را بر پیشانی ما
میزند، اصلا گیج شدهایم که چه بگوییم چه نگوییم.
گویا چرخش لنزهای هنرمندان سینما و تلویزیون هم در رایج شدن شکاف عامی بودن یا فرهیخته بودن صحبت به گویش مشهدی بی تاثیر نیستند.
روزی
شبکه سراسری استادی مشهدی را به تصویر میکشد که میان بود نبود لهجه، عامی
یا فرهیخته بودن ایستاده و این دوگانگی او را به یک شخصیت فرومایه تبدیل
کرده است و روزی هم «لیلا در واکن مُویم» تنها عبارت یک مشهدی در اوج احساس
شخصیتهای فیلم، فضا را از تراژدی به فکاهی تبدیل میکند. اگر به کنکاش
سریالها و فیلمهای سینمایی ادامه دهیم هیچ نقش برجسته از یک مشهدی در این
چند سال که بتواند وامدار این لهجه و جایگاه آن باشد را نمیتوانیم پیدا
کنیم.
نمایش لهجه مشهدی با این وضعیت فقط دافعه ایجاد میکند
مهدی
سیدی پژوهشگر و کارشناس گویش و لهجه مشهدی نیز که واگویههای بسیاری از زخمهای وارده بر چهره و لهجه خراسانی دری و یا همان مشهدی دارد، از
دافعهها و جاذبههایی که رسانهها میتوانند در میان مردم ایجاد کنند
میگوید، از اینکه اکنون دافعههای ایجاد شده در چهرههای به نمایش گذاشته
شده از شخصیتها و کاراکترهای مشهدی بیش از جاذبههای آن است.
سیدی
معتقد است: از لهجه فارسی دری که در خراسان و توس قدیم از آن استفاده
میشد، غفلت شده است و این غفلت در بلند مدت بر چهره این نوع گویش آسیب
وارد کرده است.
وی در ادامه بیان میکند: شعرای بسیاری درخطه خراسان
زیسته و اشعار ماندگاری از خود در تاریخ ادبیات فارسی ایران بر جا
گذاشتهاند، اما کمتر از آنها برای هنرهای تصویری و شناساندن این گویش در
میان افراد و به ویژه نسل جوان استفاده شده است.
سیدی بهرهگیری از
متنهای سبک و بدون پردازش دوباره، استفاده از شخصیتهای دمدستی یا
فرومایه و توجه نکردن به متنها ادیبان و نویسندگان فاخر خراسانی برای ساخت
فیلمها یا سریالها را از جمله مشکلات و دلایل کم رنگ شدن و عامی شدن
بهرهگیری از لهجه مشهدی میداند و میگوید: ادامه این راه میتواند بر
ایجاد دافعه در بهرهگیری از این گویش تاثیر دوچندانی داشته باشد.این
استاد مشهدشناس، از نقشها و جایگاه مشهدیها در فیلمها و سریالهای
صداوسیما و تلویزیون گلایه دارد و میگوید: مگر چه اتفاقی افتاده که
بهکارگیری واژهها و گویشها نشان از عامی بودن فرد و بهتر بگویم بیکلاس
بودن اوست، چرا در جمع از ترس آنکه به چهره یک فرد بیسواد به ما نگاه نشود
از گویش خود فراری هستیم و چرا رسانهها بدون پرداختن اساسی به گویش و
لهجه مشهدی اقدام به ارائه کاری سطحی میکنند که به جای جاذبه، دافعه دارد؟
سیدی این را هم گفت که جدا از صداوسیما، میراث فرهنگی، اداره ارشاد و
دیگر نهادهای فرهنگی استان و مشهد هم باید برای حفظ و توسعه لهجه که
میراثی از گذشتگان و هویت هر شهرستان و قومیت است، تلاش کنند.
لهجه مشهدی هیچ مدافعی ندارد!
در
ادامه این پژوهشگر گویش و لهجه مشهدی گریزی به مسئولان فرهنگی استان و
مشهد میزند: اگر آستین همت بلند مسئولان بالا نرود نمیتوان راهحلی برای
لهجه و گویش مشهدی تجویز کرد.
وی در ادامه میگوید: آنچه که اکنون برای کنارزدن غبار عامی بودن از چهره لهجه مشهدی نیاز داریم، حمایت مسئولان و همدل شدن آنان است.
افت لهجه مشهدی در تلویزیون را قبول دارم!
اما
در ادامه سراغی از مسئولان رسانه ملی میگیریم تا آنان از باید و
نبایدهای رسانهای برای جذب و روگرداندن مردم از بیان لهجه خود بگویند.
علیرضا
آئینهدار معاون سیمای خراسان رضوی در خصوص نقش صداوسیما میگوید:
گویشها و لهجههای هر استان و شهرستان در سالهای اخیر دچار نوعی تغییرات
سلیقهای شده است. در این میان شاهد آن هستیم که در برخی موارد از مخلوط
گویشها برای شخصیت سریالها استفاده میشود که این نیز در القای
ویژگیهای آن لهجه به ذهن مخاطب تاثیرگذار است.
وی بیان میکند: لهجه و
گویش سبب وحدت مردم هر شهرستان میشود و از سوی دیگر آنچه که باید در بیان
گویشها و لهجهها توجه کرد این است که بخشی از هویت و تاریخ هر شهرستان و
استان با گویش آن رابطه دارد و در این رابطه افت لهجه مشهدی در صدا و سیما و
بهخصوص سریالها و فیلمهایی که از شبکههای سراسری پخش میشود را قبول
دارم.
وضعیت گویش مشهدی در فیلمها نه خوب و نه بد!
آئینهدار در
ادامه عنوان میکند: همه رسانهها از مکتوب تا شنیداری و دیداری در
زندهکردن و ترویج یک لهجه و به دنبال آن ایجاد جاذبه یا دافعه نقش دارند و
باید در این رابطه پای کار باشند.
وی توجه به گویش و لهجه را تنها در
بیان کافی ندانسته و معتقد است اگر میخواهیم لهجه یک شهر را میان مردم آن
شهر زنده کنیم و در ادامه توسعه دهیم، باید به نوشتار هم توجه کنیم و در
نوشتار از لهجه استفاده شود.معاون سیمای خراسان رضوی در ارزیابی وضعیت گویش
و لهجه مشهدی بیان میکند: در حال حاضر وضعیت گویش مشهدی مطلوب نیست، اما
این مطلوب نبودن به معنای ناگوار بودن هم نیست.
طنزهای امروزی لهجهها را نشانه گرفتهاند
آئینهدار
در بیان توجه به استفاده از جاذبههای لهجه و مشکلاتی که گاه در سریالها
بستر را برای دافعه مردم از لهجه مشهدی فراهم میکند، میگوید: در این
رابطه باید به نکات مثبت بیش از دیگر موارد توجه شود، البته در سریالها هم
شخصیت منفی و هم مثبت وجود دارد، اما این امر نباید سبب شود که در
سریالها یا نمایشها به ویژه نمایشهای طنز به جای آنکه از شیرینی طنز
استفاده شود، لهجه به طنز و مسخره گرفته شود.
وی به اقدامات صداوسیمای
مرکز خراسان خراسان رضوی در بهکارگیری لهجه مشهدی به شکل مطلوب و درست
اشاره کرد و افزود: در مشهد برای لهجه مشهدی و جایگاه آن در چند سال اخیر
تلاش بسیاری شده است و در حال حاضر نیز دو تلهفیلم با گویش مشهدی با
عنوانهای «کبوتر با کبوتر» و «تابستان طولانی» تولید کردهایم.
معاون
سیمای خراسان رضوی به حضور خواص برای زندهکردن و توسعه لهجه مشهدی تاکید
میکند و ادامه میدهد: کلاس لهجه را پایین آوردیم. در این راه باید خواص
وارد شوند و هنرمندان با توجه به جایگاه خود و تاثیرگذاری که دارند باید
بیش از پیش به لهجه خود تعصب نشان دهند و از آن استفاده کنند.
لهجه مشهدی برای شخصیتهایی با بهره هوش پایین
رضا
رضاپور گوینده و بازیگر مطرح مشهدی است که سالهای سال خاک صحنه خورده و
اکنون هم ادامهدهنده این راه در شبکه استانی است. او حرفهای بسیاری از
بایدها و نبایدها در بهکاریگیری موشکافانه لهجه در سریالها دارد.
رضاپور
میگوید: بهکارگیری لهجه در فیلمها و سریالها نقش بسزایی در جذب مخاطب
با توجه به تنوعی که ایجاد میکند، دارد، اما باید در بهکارگیری صحیح لهجه
توجه جدی داشت.
این گوینده و بازیگر مشهدی ادامه میدهد: در هر فیلم و
سریالی نقشهای مثبت و منفی وجود دارد، اما در حال حاضر در فیلمها و
سریالها لهجه مشهدی بیشتر برای افراد بیسواد، ساده لوح یا افرادی با بهره
هوشی پایین استفاده میشود.
«بسی رنج بردم در این سال سی/ عجم زنده
کردم بدین پارسی»؛ لنز دوربین را بچرخان؛ اینجا عجم به فارسی زنده شده است،
اینجا 80درصد افسانهها و اشعار حماسی و پهلوانی ایران از این خطه
جاودانه شده است، پس بسیار باید کار کرد تا شبها در جمع خودمانی
خانوادهها به جای سریالهای کرهای و مسابقات عجیب و غریب که شبکههای
سراسری پخش میکنند، اهالی استان شبکه استانی خودمان را تماشا کنند.
فراموش نکنیم که دیگر از رزمنده مشهدی آژانس شیشهای خبری نیست و این
روزها برزوخانِ قهوه تلخ است که با سخره گرفتن لهجه مشهدی همه را
میخنداند... و چه خنده تلخی است برای ما ...