دکتر میرجلالالدین کزازی گفت: بیهیچ یکسویهنگری میگویم، باورم این است که هر سخنسنج و ادبشناسی که شاهنامه را با سه گانه «ایلیاد» و «ادیسه» و «انه اید»، با ذهنی آزاد و پیراسته از تنگبینی بسنجد، خستو (: معترف) خواهد شد که آن سه گانهها با شاهنامه نمیتواند در یک ترازو نهاده شود.به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، «انه اید، حماسه بزرگ رومیان است. کارکرد و ارج این متن در تاریخ و فرهنگ روم، با ارزش و کارکرد شاهنامه در تاریخ و فرهنگ ایران سنجیدنی است. همچنان که ما ایرانیان چیستی فرهنگی خود را در گرو شاهنامه میدانیم، میتوان گفت که رومیان نیز چیستی فرهنگی خود را در گرو «انهاید» میدانند. این کتاب برای رومیان همواره سرچشمه دلبستگی به میهن و گرامیداشت فرهنگ رومی بوده است.»
آنچه بازگو شد، بخشی از سخنان دکتر میرجلالالدین کزازی، شاهنامهشناس و نویسنده مجموعه نه جلدی «نامه باستان» بود. وی در ادامه سخنانش افزود: من برای نمونه تنها بر این ویژگی انگشت مینهم که سه گانه پهلوانی اروپاییان، هر سه پیرامون یک رخداد در اسطورههای باختر زمینی است و آن داستان نبرد «تروا» است اما شاهنامه سرگذشت تیرههای ایرانی، از نخستین روزگاران تا فروپاشی جهانشاهی ساسانی است. شاهنامه نامه سپند هزارهها و سرگذشت ایرانیان است.
وی افزود: ما در شاهنامه، به راستی، به سخن خردورزانه برمیخوریم. آنجا که فردوسی با ما سخن میگوید، در سخن او ریشههای ژرف سخنسنجانه دیده میشود. از همین روست که او را حکیم مینامیم اما در سه گانههای ادب اروپایی با چنین نمونههایی از خرد روبهرو نیستیم.
نویسنده کتاب «در آسمان جان» افزود: من «انه اید» را سالها پیش به پارسی برگرداندم. زیرا «انه اید» پیش از «ایلیاد» و «ادیسه» در دل من اثر نهاده بود. هنگامی که برگردان «انه اید» به چاپ رسید، آنچنان خوانندگان این کتاب آن را خوش یافتند که بارها از من خواستند که «ایلیاد» و «ادیسه» را هم به همین شیوه به پارسی برگردانم.
هر چند روانشاد سعید نفیسی این دو رزمنامه را به پارسی برگردانده بود، من نیز چنین کردم. بدین سان این سه پهلوانی نامه حماسی به پارسی برگردانیده شد. هم برگردان «انه اید» و هم برگردان دو رزمنامه دیگر، با رویکرد خوانندگان ایرانی همراه شده است و در این سالیان چندین بار به چاپ رسیده است. این را نیز بگویم که برگردان من از «انه اید» بر پایه برگردان فرانسوی آن است. هر چند نغزتر و سنجیدهتر آن میبود که «انه اید» از لاتین به پارسی برگردانده میشد.
«انهاید» ویرژیل دنبالهای بر دو اثر هومر است دکتر میرجلالالدین کزازی «انهاید» را حماسه بزرگ رومیان دانست و گفت: کارکرد و ارج این متن در تاریخ و فرهنگ روم، با ارزش و کارکرد شاهنامه در تاریخ و فرهنگ ایران سنجیدنی است. همچنان که ما ایرانیان چیستی فرهنگی خود را در گرو شاهنامه میدانیم، میتوان گفت که رومیان نیز چیستی فرهنگی خود را در گرو «انهاید» میدانند. این کتاب برای رومیان همواره سرچشمه دلبستگی به میهن و گرامی داشت فرهنگ رومی بوده است.
نویسنده مجموعه نه جلدی «نامه باستان» خاطرنشان کرد: «انهاید» شاهکاری ادبی است. قلمروهایی که «انهاید» بر آنها اثر گذارده، گسترهتر از قلمرو ادب است. کمتر شاهکاری ادبی در جهان میشناسیم که چنین دامنه فراخی داشته باشد. هر چند من این را به آزمون میگویم که پیوند رومیان با «انهاید» به هیچ روی همانند پیوند ما با شاهنامه نیست. ایرانیان بیش از رومیان با حماسه ملی خود آمیختهاند و درپیوندند.
وی افزود: «انهاید» دنبالهای بر «ایلیاد» و «ادیسه» است. این دو متن بازخوانده به سخن سرای نابینای یونانی، هومر، است. اما هیچ گمانی در این نیست که «انهاید» از «ویرژیل» است. در «ادیسه» یونانیان سرانجام به نیرنگ راهی به «تروا» میجویند. «اولیس» اسبی چوبین میسازد و جنگاوران را در شکم اسب جای میدهد و بدین سان شهر را میگشاید.
در این جنگ، تنها «انه»، یکی از پسران «پریام»، با تنی چند از یاران و خویشان خود زنده میماند. آن هم از آن روی که «انه» از سوی پدر، تبار به خدایان میرسانیده است. «انه» یکی از بزرگ زادگان تروایی بوده است. «آفرودیت» او را از آتش و خون میرهاند. «انه» بر کشتی مینشیند و پهنههای دریایی را درمینوردد و ماجراهای بسیاری را پس پشت مینهد.
مقایسه شاهنامه رومیان با شاهنامه ایرانیان وی افزود: «انهاید» در ۱۲ بخش یا دفتر سروده شده است و به دو پاره بخش میشود. شش دفتر نخستین از دیدگاه ساختار داستانی، به «ادیسه» میماند. چون گزارش سفر پر ماجرای «انه» است. شش دفتر دوم که گزارش نبردهای او در «لاتیوم» است، بیشتر یادآور «ایلیاد» است. بخشهایی از شش دفتر نخست، در پیوند است با داستان «اولیس»
برای نمونه، این را میتوان گفت که «انه» مانند «اولیس» به جهان مردگان راه میبرد و با روان «آنشیز»، پدر خود، گفتوگو میکند. او پرده از رازهای آینده برمیگیرد. در جهان زیرین نیز با مادر خویش دیدار و گفتوگو میکند اما راست آن است که هر چند «انهاید» دنبالهای بر «ایلیاد» و «ادیسه» است، نشانههای بسیاری از توان سخنوری «ویرژیل» نیز میتوان یافت که از خوی و منش رومی او سرچشمه گرفته است.
وی افزود: «انهاید» مانند «ایلیاد» و «ادیسه» کمتر درشت و دژم است. یک نمونه بیاورم: یکی از دلنشینترین و زیباترین بخشهای «انهاید» دیدار او با «دیدون»، شهربانوی شهر کارتاژ، است. هنگامی که «انه» به کرانههای آفریقا میرسد این دیدار روی میدهد. ویرژیل، نرمی و همواری و نغزی کممانندی به آن بخشیده است که در دو کتاب بازبسته به هومر دیده نمیشود. شهربانوی کارتاژ آن چنان دلباخته «انه» میشود که هنگامی که «انه» به ناچار او را وا میگذارد تا در جستوجوی سرمین «لاتیوم» پهنه دریاها را بشکافد، آن زن از درد دوری، دشنهای بر خویش میزند و خود را میکشد.
کزازی یادآور شد: «انه» سرانجام به «لاتیوم» میرسد که سرزمین رومیان است. نبردهای خونینی میان او و «تورنوس»، که پهلوانی بزرگ بوده است ، درمی گیرد. «انه»، «تورنوس» را از پای درمیآورد و فرمانروای «لاتیوم» میشود. بدین سان داستان «انهاید» به پایان میرسد. «ویرژیل» هفت سال پس از سرودن «انهاید» روی در پرده خاک میکشد. یاران او رزمنامهاش را به چاپ میرسانند.
اما «انهاید» در روزگار سروده شدن نیز آوازهای بلند یافته بوده است. به گونهای که پادشاه روم، «اوگوست»، هر زمان میتوانسته از ویرژیل درمیخواسته است که بخشهایی را که از «انهاید» سروده بوده است، بر او بخواند. نوشتهاند که هنگامی که بخشی از «انهاید» را ویرژیل بر پادشاه روم میخواند، خواهر پادشاه، «اوکتاویا»، آنچنان از این سروده اثر میپذیرد که بیهوش بر جای فرو میافتد. از همین نکته که تاریخنگاران یاد کردهاند، آشکار میشود که «انهاید» تا چه پایه نزد رومیان گرامی بوده است.