شریفزاده در نشست بررسی شاهنامه کاما مطرح شد: شاهنامهای که فروخته شد.
در ادامه نشستهای ویژه یکهزار و صدمین زادسال فردوسی، عبدالمجید شریفزاده، به بررسی متقابل هنر و ادبیات دوره سلجوقی و شاهنامه کاما به عنوان قدیمیترین نسخه شاهنامه فردوسی در مرکز هنرپژوهی نقش جهان پرداخت. شریف زاده از فروخته شدن شاهنامه کاما در بمبئی خبر داد.
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، دکتر عبدالمجید شریفزاده، با نگاهی به ادبیات، نقش، رنگ و طرح عصر سلجوقی، شاهنامه کاما را به عنوان یکی از نخستین نمونههای تصویرگری شاهنامه مورد تحلیل و بررسی قرار داد.وی در ابتدا با نگاهی گذرا به سیر شاهنامهنگاری در تاریخ ایران پرداخت و یادآور شد: با فردوسی و سروده شدن شاهنامه، تحولی اساسی در فرهنگ، تاریخ و ادب ما اتفاق افتاد چرا که پس از آن آثار متعددی با الهام از شاهنامه به وجود آمده است.این محقق در ادامه توضیحاتی درباره شاهنامه «کاما» ارایه کرد: در سال ۱۹۵۲ زمانی که مرحوم هروی رایزن فرهنگی ایران در هندوستان بود ایشان و مرحوم مینوی این شاهنامه را معرفی کردند و چون مؤسسه شرقشناسی کاما در بمبئی از این شاهنامه نگهداری می کرد، با نام «کاما» مشهور شد.این شاهنامه مربوط به دوره سلجوقی است و مرحوم مینوی بر این باور بود که این شاهنامه از آثار باقیمانده از اواخر دوره سلجوقی و اوایل دوره ایلخانی است. وی افزود: من پیگیریهای بسیاری درباره شاهنامه کاما انجام دادهام امامتأسفانه هیچ پاسخی از طرف مؤسسه کاما به من داده نشده است. آنها در نهایت فقط گفتند که این شاهنامه فروخته شده است.شریفزاده سپس به برخی از ویژگیهای هنر سلجوقی پرداخت: در هنر سلجوقی است که اعتقادات اسلامی شکل میگیرد و مبانی هنری بر اساس هنر ایرانی ایجاد میشود. ضمن اینکه در این دوره زبان فارسی اهمیت بسیاری پیدا میکند. یعنی تسلط زبان عربی شکسته میشود و حتی حکومت دستور میدهد که زبان فارسی زبان رسمی باشد.وی افزود:همچنین در این دوره با الهام از شاهنامه و متأثر از آن، مجموعههایی سروده می شود که در آنها به فرهنگ و تمدن ایرانی توجه شده است. در دوران سلجوقی تحولی اساسی در هنر اسلامی رخ میدهد که میتوان آن را در معماری آن زمان نیز مشاهده کرد.وی پس از ارایه چند مثال و نمایش تصاویری از معماری و دیگر هنرهای این دوره، برخی از خصوصیات آنها را برشمرد و افزود: هنر سلجوقی درست همزمان است با دوره عباسی؛ اما سبک و سیاق خاص خودش را دارد. پس اینکه برخی مستشرقان هنر سلجوقی را به عنوان هنر عباسی و مکتب بغداد معرفی کردهاند صحیح نیست.شریفزاده برخی از ویژگیهای متفاوت هنر سلجوقی و هنر عباسی را در تصویرگری چنین برشمرد: در مکتب بغداد زمینه اثر نقاشی نمیشود و رنگ نمیگیرد. همچنین صورتها، صورتهای نژاد سامی یا عربی است. در حالی که در شاهنامه کاما و نمونههای مشابهی که از دوره سلجوقی باقی مانده است، صورتها، صورت نژاد زردپوستاند. علاوه بر این در تصویرگری دوره سلجوقی هالهای طلائی در پشت سر افراد وجود دارد و قلمگیریها یکنواخت و بدون کلفتی یا نازکیاند. در مکتب بغداد، تزئینات روی لباسها متأثر از تزئینات چین و چروک مکتب بیزانس است در حالی که در مکتب سلجوقی این تزئینات بیشتر نقش و نگار است. وی در پایان با نمایش دادن برخی تصاویر از داستانهایی چون «بهرام و آزاده»، «ورقه و گلشاه» و «شاهنامه کاما» به ارایه توضیحاتی پرداخت: اگر چهرهپردازیها و رنگآمیزیها را در این آثار با هم مقایسه کنیم مشخص میشود که شاهنامه کاما پیش از دو نسخه دیگر تهیه شده است چون از جهات گوناگون از این دو نمونه، سادهتر است. شریفزاده ادامه داد: بنابراین ما هنوز در شاهنامه کاما تأثیر مکتب بغداد و هنر عباسی را میبینیم. اما باید توجه داشت که بسیاری از ویژگیهای تصویرسازی هنر سلجوقی در این شاهنامه نیز وجود دارد و میتوان گفت این شاهنامه از اولین نمونههای هنر تصویرگری در دوره سلجوقی است.« بررسی متقابل هنر و ادبیات دوره سلجوقی و شاهنامه کاما»، سومین نشست تخصصی شاهنامهنگاری بود که به همت فرهنگستان هنر و با حمایت بنیاد فردوسی، پژوهشکده هنر، گروههای تخصصی هنرهای سنتی و نقش جهان برگزار شد.