چُغُکِ ۱قر ض و قوله دور مو جیکجیک مُکُنه برق ذوقم که بره، حولی۲ ر تاریک مکنه یک نفر به اسم «آق بدهکاری»، پیدا شده بره گَه۳، فُکُل کراوات مِزِنه، شیک مکنه گربه گرونی هی زمین رِه ناخون مکشه دره خودشه به تغار دنبه نزدیک مکنه چخت۴ ای حقوق مایم شده کوتاه و سیاه چخت ای جوری چقدر خانه ره کوچیک مکنه یک نفر مگه برو شایعه ساز، دُرُوغ نگو با تفنگ چشمکش یک دانه شلیک مکنه ساعت کوکی عمرم، توی مهمونخَنَه۵ یه تا کوکش تموم نره، یکسره تیکتیک مکنه (منبع: هفته نامهُ گل آقا،آبان 72،ش148) ۱- گنجشک ۲- حوالی (خانه- منزل) ۳- یارو ۴- سقف ۵- مهمانخانه |