فردوسی فیلم‌نامه نویس، کارگردان و تدوین‌گر

دکتر سید محسن هاشمی، پژوهشگر هنر: کار جالب و مهم فردوسی این است که او در شاهنامه، هم فیلم‌نامه‌نویس است، هم کارگردان و هم تدوین‌گر. فیلمنامه‌نویس است چون از بین روایت‌های مختلف، صحنه‌هایی را گزینش و انتخاب می‌کند که تاثیرگذارتر و تصویری‌ترند.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، دکتر سید محسن هاشمی، پژوهشگر هنر: ‌شاهنامه اثری روایی است. صحنه‌هایی در این کتاب چیده می‌شود که باورپذیری را افزون می‌کند، بدون آن که کار توصیفی کرده باشد. این هنر را در بخش «پادشاهی شیرویه» می‌توان دید. در آن‌جا با کنار هم گذاشتن دو تصویر، مونتاژی استعاری و کناری بوجود آورده می‌شود. 
کار جالب و مهم فردوسی این است که او در شاهنامه، هم فیلم‌نامه‌نویس است، هم کارگردان و هم تدوین‌گر. فیلمنامه‌نویس است چون از بین روایت‌های مختلف، صحنه‌هایی را گزینش و انتخاب می‌کند که تاثیرگذارتر و تصویری‌تر هستند. کارگردان است چون چیزهایی را با ابیاتش انتقال داده که همانند لانگ شات (نمای بسته) و افکت است. علاوه بر این که مثل یک تدوین‌گر، دخالت زمانی هم کرده است. او در روایت‌هایش، برش نهایی را انتخاب می‌کند. 
در «داستان رستم و اسفندیار» اعمال رستم، از زبان کتایون، با موجزترین شکل ممکن گفته می‌شود و این همان کاری است که به آن تدوین می‌گویند «سواری که باشد به نیروی پیل/ ز خون راند اندر زمین جوی نیل/ بدرد جگرگاه دیو سپید/ ز شمشیر او گم کند راه شید/ همان ماه هاماوران را بکشت/ نیارست گفتن کس او را درشت/ همانا چو سهراب دیگر سوار/ نبوده است جنگی گه کارزار/ به چنگ پدر در به هنگام جنگ/ به آوردگه کشته شد بی درنگ» این ابیات، گزیده‌ای از وقایع را به ما می دهد تا با رستم اشنا شویم. 

تدوین موازی در شاهنامه
تدوین موازی یا متقاطع، از عمده‌ترین نیازهای قصه‌گویی است که بر جذابیت قصه می‌افزاید. در شاهنامه در چندین جا چنین هنری را می‌توان دید. به ویژه در داستان نجات دادن کیخسرو از توران زمین، مهارت کامل فردوسی را در ایجاد وضعیت تعلیق، پدیدار می‌شود. خواننده حتی اگر داستان را بارها هم خوانده باشد، باز نمی‌تواند از این پرسش بگریزد که آیا گیو می‌تواند کیخسرو را نجات دهد؟ 
در واقع خواننده همانند دیدن یک فیلم سینمایی، نگران سرنوشت قهرمان داستان است. یا در داستان «جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب»، هنگامی که دو لشکر ایران و توران رو در روی هم صف کشیده‌اند و نمی‌دانند که چه پیش می‌آید، فضای تعلیقی را به خوبی می‌توان دید. فردوسی در این بخش، تصویری ثابت و ایستا را به ما نشان می‌دهد و کشمکش را از سطح کوچک به شطح بزرگ می‌برد.