دوتار خراسان

احمد قادری،امیر حیدری

موسیقی عامیانه (FOLK MUSIC  ) ، اصطلاحی است که ترانه ها ، آوازها و رقص های عامیانه را دربر می گیرد .

 ترانه های عامیانه (MUSIC SONG) ، ترانه ها و آوازهایی هستند که بین مردم رواج داشته و از به کارگیری طبیعی ناخود آگاه و توانایی های ذاتی و شهودی آنها ، پدید آمده است .

سازنده ی آنها ، غالباً ناشناس بوده و به طور شفاهی ، از نسلی به نسل دیگر ، انتقال می یابد . این گونه موسیقی ، غالباً بدون هم راهی اجرا می شود و به صورت آوازی و سازی ، در مناطق مختلف یک کشور وجود دارد .

با افزایش شهر نشینی و صنعتی شدن شهرها و روستاها ، ترانه های عامیانه ، به درون شهرها و کارخانه ها نیز راه یافتند . در قرن 19 میلادی و اوایل قرن 20 میلادی ، ترس از این که با پیشروی زندگی مدرن ، آداب و سنن گذشتگان ، رو به فراموشی گراید ، باعث شد که گروهی به جمع آوری آثار عامیانه بپردازند ؛ به همین خاطر کلکسیونهایی از آهنگ های عامیانه پدیدار شد ! آنچه را می توان در اینجا بدان اشاره نمود ، بداهه پردازی و سنت های شفاهی و آوازهاست که همواره در قرون متمادی به موسیقی عامیانه اضافه یا کم شده است و بر همین اساس غیر ممکن است بتوان پیش گویی کرد که آوازهای عامیانه ، در قرن های آینده ، چگونه توسعه می یابند .

یکی از مناطق مهم ازلحاظ غنای موسیقی عامیانه ، خطه ی خراسان می باشد . یکی ازاین موسیقی ها ، دوتار می باشد . تحقیقات حاضر نیز بیشتر مربوط به صنعت دوتار سازی تایباد و چند ترانه ای که با دوتار نواخته می شود می باشد .

 دوتار یکی از سازهای مقامی است که در کشور ما خصوصاً استان پهناور خراسان جایگاه خاصی دارد . این سازیکی ازکهن ترین و قدیمی ترین سازهاست که زمان پیداش آن ناپیداست . نام دوتار که در کتب قدیمی از آن به عنوان تنبور خراسان یاد شده است ، به سبب داشتن 2 سیم بر آن نهاده شده است .

ابو نصر فارابی در کتاب « موسیقی الکبیر » خود مشخصات کاملی را از تنبور خراسان یاد می کند . تنبور خراسان ( دوتار ) دارای تعدادی پرده است که بعضی از آنها پرده های اصلی هستند که در جای خود ثابت می مانند و دیگر پرده ها با توجه به نواحی مختلف کمی تغییر می کند . فارابی محل قرار گرفتن پرده های اصلی و متغیر را نیز بیان کرده است . یادگیری نواختن دوتار علاوه بر آموزش تئوری ، بیشتر باید به صورت شفاهی و در نزد استاد و با تمرین زیاد صورت گیرد.

تاریخچه

اصوات هم آهنگ و نغمات موزون در طول تاریخ ، جزو جدایی ناپذیر زندگی آدمی بوده و هر ملتی با توجه به ویژگی های قومی و بضاعت های فرهنگی خویش ، از آن بهره برده است . در این میان ، ناگفته پیداست که قوم ایرانی با تکیه بر عظمت فرهنگی خود ، یکی از پیشگامان بسط و توسعه موسیقی جهان بوده است .

از آثار کهن و متون مربوط به دانش موسیقی ایران باستان ، اطلاعات محدودی در اختیار است ؛ ولی می توان برای جستجوی پیشینه ی موسیقی خود ، به آثار دانشمندانی همچون فارابی ، ابن سینا ، و . . . و اسناد تاریخی پس از ظهور اسلام استناد کنیم . « از زمان پیدایش دوتار ، مأخذی در دست نیست . قدر مسلم این است که نام این ساز از دو سیم گرفته شده است و در کشور افغانستان و شمال شرق ایران هم سازی با این خصوصیات و با همین نام وجود دارد .» با مطالعه ای که از کتب تاریخی و سفرنامه ها و تحقیقات محققین داخلی و خارجی به دست آمده همواره از دوتار به نام تنبور خراسان نام برده شده است .

 فارابی در کتاب « موسیقی الکبیر » ، از سازی با مشخصات دوتار __ بدون کم و کاست __ به نام تنبور خراسان نام می برد. همچنین در « المدخل إلی الموسیقی » نیز زیر بخش گونه های تنبور می گوید که یک نمونه از تنبورها ، تنبور خراسان است و آن در شهرهای خراسان و پیرامون آن به شمال تا هر جا که پیش بروید ، به کار برده می شود . « فارمر » محقق انگلیسی ، در مقاله ی خود تحت عنوان تأثیر نفوذ ایران در تعبیه ی آلات  موسیقی در مجله ی روزگار نو ( شماره ی 1- تابستان 1942 م . و شماره ی پاییز همان سال ) چنین می نویسد : « ساز دیگری که آن را تنبور خراسان می نامند و در اویل خلافت عباسیان در دربار ایشان رواج یافت ، در موسیقی عربی تأثیر بسیار کرد . » « باریستوس و پاندورا » دو نویسنده ی یونانی به هنگام یاد کردن از سازهای فرهنگهای دیگر از تنبور خراسان نام می برند . در « لغت نامه ی دهخدا » ، شرح مفصلی درباره ی تنبور نگاشته و از فرهنگ های گوناگون استفاده نموده و به نقل از « منتهی الارب » می نویسد : « دمبره یعنی دم برٌه و به علت شباهتی که به دم برٌه دارد و سپس از دوتای و دوتار » نام می برد . مسعودی در « مروٌج الذهب » به آلات موسیقی که اهالی خراسان به کار می بردند اشاره کرده و از تنبور نام می برد . در « فرهنگ معین » نیز تنبور با مشخصات دوتار معرفی و از دوتار به عنوان سازی که در میان بعضی از طوایف معمول است ، یاد شده است . دیگر این که در حجاری های اشکانیان نقش تنبور دیده می شود و به اعتبار این که اشکانیان خراسانی بوده و این ساز را  دوست می داشتند ، مدرکی ست بر وجود دوتار یا تنبور خراسان ؛ زیرا زادگاه اصلی پارتیان شمال شرق ایران بوده است      حال با توجه به این که از دوتار در هیچ یک از نوشته ها ذکری نشده و محققان ایرانی وغربی نیز در تحقیقات خود نامی از آن نیاورده اند و همه به اتفاق از تنبور خراسان به عنوان سازی که در خراسان رواج داشته نام برده اند و با توجه به این که در حال حاضر ، تنها سازی که در خراسان معمول است و آهنگ های باستانی و اصیل ایرانی به وسیله ی این ساز نواخته و اجرا می شود و با توجه به مشخصاتی که در کتاب « موسیقی الکبیر » فارابی داده شده ، با مشخصات دوتار یکی بوده و با توجه به این که در حال حاضر ، سازی به نام تنبور در خراسان وجود ندارد و حتی در داستان های قدیمی خراسان نیز نیامده و تنها در میان اهل تصوف – به ویژه اهل حق – سازی به نام تنبور وجود دارد که برش و ساختمان آن بسیار نزدیک به دوتار ترکمنی می باشد وتعداد سیم ها و پرده های این ساز بیش تر از دوتار ترکمنی است .

 به استناد این مدارک با نظر قاطع می توان گفت که تنبور خراسان ، همین دوتار است که به این نام خوانده شده و شاید هم پس از پیدایش سه تار که سه سیم داشته ،این ساز نیز به اعتبار داشتن دو سیم دوتار نام گرفته است . به هر حال پیدایش این ساز ناپیداست و نمی توان تاریخی برای آن معین نمود . چه بسا بسیاری از پایه های تمدن آدمیان نیز از بس به زمان‌های کهن باز می گردد و تاریخ کشف آنها ممکن نشده است.(کتاب سال شیدا ­- « سازشناسی » مهدی کمالیان)

 آخر سخن آن که دوتار کنونی در حال حاضر در اکثر مناطق خراسان مخصوصاً شرق و جنوب خراسان ( موسیقی شرق و جنوب خراسان ) شمال خراسان ( موسیقی شمال خراسان) ومناطقی از افغانستان با اختلافاتی چند در ساختمان پرده بندی رواج دارد که نوای آن در هر منطقه بر ویژگی های بومی و فرهنگ شفاهی آن منطقه منطبق می باشد .

چوب دوتار

 در مورد ساخت دوتار اولین نکته این است که باید درخت مناسبی برای ساختن دوتار انتخاب کرد که برای ساخت دوتار دو نوع چوب درخت لازم است :

1.       چوب درخت توت برای ساخت کاسه ی دوتار

2.       چوب درخت عناب یا زردآلو برای ساخت دسته ی دوتار

مشخصات درخت توت مورداستفاده برای ساخت دوتار :

 درخت توت باید حداقل 80 یا 90 سال عمر داشته باشد و این بدان معنی است که قطر درخت باید به اندازه یک بغل ( 2 – 5/1 متر ) باشد . باید دقت شود که درخت توت سالهایی را در خشکسالی نگذرانده باشد ، این عامل باعث میشود که درخت درچند سال خشکسالی ، آب کافی نخورده باشد و در نتیجه چوب وسط درخت پوسیده و پوک می شود . لازم به ذکر است درخت خوب و مناسب ، درختی است که در کنار جوی آب روان باشد . طول تنه ی درخت بریده شده باید حداقل 55 سانتی متر باشد چون طول کاسه ی دوتاری که می خواهیم بسازیم ، باید 45 سانتی متر باشد ( البته بستگی به اندازه دوتار ما دارد که در دوتارهای کوچکتر طول و عرض کاسه نیز کوچکتر و کمتر است ) علت این که طول تنه ی درخت از طول کاسه را همیشه 5 تا 10 سانتی متر بزرگتر می گیریم این است که اگر در تراشیدن کاسه با أقض یا گره( أقض ( به لهجه ی تایبادی ) و یا گره : به محل رشد و جوانه زدن و بیرون آمدن شاخه از درون تنه ی درخت را گویند)

برخورد کردیم ، امکان ما نور دادن و استفاده از آن 5 سانتی متر اضافی را داشته باشیم و با کمبود چوب و در نتیجه بلا استفاده ماندن چوب مواجه نشویم .