پـــــــور تــــــوس

سال ۱۳۸۸،سال فردوسی بزرگ

پـــــــور تــــــوس

سال ۱۳۸۸،سال فردوسی بزرگ

علی اکبر مجیدی فیاض

دکتر فیاض در سال ۱۲۷۷ در خانواده‌ای از سادات مشهد به دنیا آمد و در کودکی با آموختن قرآن و مقدمات زبان عربی نزد پدرش، سید عبدالمجید ثقةالاسلام، پرورش یافت و پس از تحصیل علوم قدیمه و تبحر یافتن در علوم معقول و منقول به جای پدر خادم باشی کشیک اول آستان قدس رضوی گشت. در سال ۱۳۰۷ ریاست دبیرستان شاهرضای مشهد از طرف آستان رضوی به او سپرده شد و در سال ۱۳۱۴ به عنوان نخستین رییس موسسه دانشسرای عالی منصوب شد.

در سال ۱۳۱۶ پس از شرکت در امتحانات دوره ابتدایی و دبیرستان، وارد دانشگاه تهران شد و در کتابخانه دانشکده ادبیات و دانشرای عالی به کتابداری پرداخت و در سال ۱۳۲۲ به مدرک دکتری در زبان و ادبیات فارسی رسید و به استادی ملل و نحل در دانشکده معقول و منقول دانشگاه تهران برگزیده شد.

در ۱۳۳۳ دانشکده ادبیات مشهد را به دستور وزارت فرهنگ بنیان نهاد و به مدت نه سال ریاست آن دانشکده را بر عهده داشت و در آنجا تدریس کرد و پس از آن به تهران برگشت و مدیریت گروه ادیان و مذاهب دانشکده الاهیات و معارف اسلامی را برعهده گرفت و با بازنشستگی در سال ۱۳۴۶ به مشهد بازگشت.

در ۱۳۴۷ برای انجام معالجاتی به سوییس رفت و مدتی در آنجا اقامت گزید و در بهمن ماه ۱۳۴۹ به دعوت دانشگاه مشهد به تدریس پرداخت تا اینکه در ۴ شهریور ۱۳۵۰ در اثنای نوشتن تعلیقات تاریخ بیهقی درگذشت و در آستان قدس رضوی به خاک سپرده شد.

ادامه مطلب ...

باذل مشهدی

باذِل مشهدی ، میرزامحمد رفیع معروف به رفیع خان و متخلص به باذل ، از امرا و پارسی گویان شبه قارة هند در قرون یازدهم و دوازدهم . او خود را از احفاد خواجه شمس الدین محمد صاحب دیوان جوینی * می دانست . پدرش میرزا محمود مشهدی به روزگار شاهجهان (حک : 1037 ـ 1068) از مشهد به هندوستان رفت و در حکومت شاهجهان به مقاماتی دست یافت . محله های محمود پوره در شهرهای اورنگ آباد و برهانپور به نام اوست و قبرش نیز در محمود پورة برهانپور واقع است . عموی باذل ، میرزا محمد طاهر ملقب به وزیرخان (متوفی 1083)، نیز در همان عهد به هند رفت و در ایام شاهزادگی اورنگ زیب عالمگیر (حک: 1068 ـ 1118) مقرّبِ او بوده است . بعداً عالمگیر او را به ترتیب به صوبه داری برهانپور و اکبرآباد و مالوه منصوب کرد. عموی دیگر باذل ، میرزا جعفر سروقد، در مشهد مدرسه داشت ؛ اما سه پسر او، نورالدین محمدخان (متوفی 1126) و فخرالدین محمدخان (متوفی 1139) و کفایت خان ، به هند رفتند و به خدمات دیوانی پرداختند.

باذل در شاهجهان آباد (دهلی کنونی ) زاده شد. نخست ، نزد شاهزاده معزالدین ، فرزند عالمگیر، به شغل دیوانی پرداخت . سپس ، از سوی عالمگیر، حاکم بانْس بَریلی و بعد مأمور حراست قلعة گوالیار شد، اما پس از وفات عالمگیر (1118) از خدمت عزل شده و در دهلی عزلت اختیار کرد و در 1123 در همانجا درگذشت . او مردی بود متصف با فضایل اخلاقی که به برآوردن نیاز مردم اهتمام داشت . شهرتش بیشتر به سبب شاعری و سرودن حملة حیدری است .

باذل با ناصر علی سرهندی * (متوفی 1108)، شاعر نامدار آن روزگار، مصاحبت داشت . اما سرهندی او را در مجلس خود استهزا کرد. سراج الدین علی خان آرزو * شاهجهان آبادی (1099ـ1169) نیز در هفده سالگی در گوالیار با او ملاقات کرده است . باذل غزل و مثنوی می سرود و غزلهایش در تذکره هایی که شرح حال او را آورده اند نقل شده است .

آثار: 1) انشای باذل ، نمونة نثر فارسی اوست که میرعلیرضا حسینی سبزواری و جعفر سیّاح در بیاض مشترک خود (تألیف 1087ـ1089 در برهانپور) آورده اند. نسخة خطّی این بیاض در موزة ملی پاکستان ، کراچی به شمارة 266ـ1963، N. M. موجود است ؛ 2) اعتقادیه ، منظومه ای در پانزده بند در حمد خدا و نعت رسول اکرم ، صلّی اللّه علیه وآله وسلّم ، که درآن بیاض (ص 493 ـ 498) نقل شده است ؛ 3) دیوان باذل که به گفتة ایمان (متوفی 1226) پر از اشعار دلپذیر بوده است (ص 110). آنچه در فهرس المخطوطات الفارسیه ، (ج 2، ص 72)، به عنوان کلیات باذل مشهدی آمده است ، با کلیات میرزامحمد رفیع سودای شاهجهان آبادی (1125ـ1195) مطابقت دارد (رجوع کنید به سودای شاهجهان آبادی ، ج 2، ص 3). 4) حملة حیدری ، معروفترین اثر او، حماسه ای دینی است در سیرة حضرت رسول اکرم ، صلّی اللّه علیه وآله وسلّم ، و خلفای راشدین تا پایان خلافت عثمان بن عفان که به تقلید شاهنامة فردوسی به بحر متقارب سروده شده است . این اثر، روایت منظوم معارج النبوة فی مدارج الفتوة تألیف معین الدین فراهی در 907 است و مفاد بسیاری از احادیث نبوی در آن مندرج است . تعداد ابیات آن را از 000 ، 28 تا 000 ، 90 ذکر کرده اند؛ اما قولِ صاحبِ کلمات الشعرا ، که آن را در حدود 000 ، 40 می داند، مقبولتر است زیرا این تذکره در زمان حیات باذل (ح 1115)، تألیف شده است و تا آن زمان هنوز تکمله ای برای حملة حیدری سروده نشده بود. تاریخ دقیق آغاز و اتمام سرودن این منظومه مشخص نیست . اته (ج 1، ش 900)، به استناد قول ویلهلم پرچ (فهرست برلین ، ص 534) می نویسد که باذل پنجاه سال به سرودن آن مشغول بوده و کار او در 1119 به پایان رسیده است . اما باید در نظر داشت که پیش از آن ، مؤلف کتاب کلمات الشعرا به این مثنوی هم طوری اشاره کرده که گویی تا آن زمان به اتمام رسیده بوده است (سرخوش ، ص 10 ـ 11). وقتی که آرزو شاهجهان آبادی در حدود 1116 باذل را در گوالیار دید، او مشغول سرودن این مثنوی بود ( مجمع النفائس ). این مثنوی در قلمرو زبان فارسی ، بویژه در جامعة شیعیان ، بسیار شایع بوده و در امام باره (حسینیه )های هندوستان به عنوان کتاب روضه خوانده می شده است (صبا، ص 324، ذیل ترجمة میرزاآقاجان زائر لکهنوی که از احفاد باذل و در زمرة کتابخوانان و روضه خوانان لکهنو بود و حملة حیدری را خوب می خواند). کثرت نسخ خطّی آن در کتابخانه های جهان نیز مؤید رواج آن است . حملة حیدری سه بار در هندوستان و یک بار در ایران چاپ شده است . علی ابراهیم خان خلیل (متوفی 1208) در خلاصة الکلام ، که تذکرة مثنویات است ، گزیدة آن را آورده است . دو مثنوی دیگر نیز با همین عنوان و در همین موضوع ، یکی سرودة ملاّ بمان علی راجی کرمانی (متوفی 1237ـ1241) و دیگری ازگل احمد، چاپ شده است (مشار، ج 2، ص 1821ـ1822).

ادامه مطلب ...

سخنگوی وزارت خارجه با لهجه مشهدی

در روزهای شلوغ نمایشگاه مطبوعات غرفه روزنامه خراسان، میزبان جمعی از مسئولان بود.قشقاوی سخنگوی وزارت خارجه با لهجه مشهدی وارد غرفه روزنامه شد. دکتر گفت از طرفداران روزنامه است. قشقاوی پدر و مادرش را از اهل خراسان معرفی کرد و اظهار داشت در محله طلاب مشهد بزرگ شده است.قشقاوی در مورد روزنامه خراسان گفت: خراسان؛ روزنامه خوبی است و ما از مطالب آن بهره می گیریم و خراسانی های عزیز هم به این روزنامه علاقه مند هستند و از آن استفاده می کنند. روزنامه خراسان در طول این سال ها توانسته است جایش را باز کند و تعامل خوبی هم با وزارت امور خارجه دارد.بن مایه

گویش مشهدی

 این جستار پیشتر در ویکی پدیا نشر شده است:

گویش مشهدی یکی از شاخه‌های تناور زبان پارسی دری است، که بازمانده لهجه توس قدیم می‌باشد. نزدیکی شگفتی به پارسی دری معیار دارد و از آنجا که بزرگترین نامه دری "شاهنامه فردوسی توسی" به لهجه قدیم توس نوشته شده است، دارای ارزش زیادی است. اکنون و بر پایه یک پژوهش تنها ۲ درصد کودکان دبستانی مشهدی آن هم تنها در حد آشنایی با دستور زبان گویش مشهدی با این لهجه آشنا هستند.

واژگان آن بسیار نزدیک به پارسی است و هیچ تفاوت ساختاری و پیچیدگی آوایی در سنجش با دیگر گویش ها ندارد.بی تردید یکی از عللی که باعث شده است این گویش به عنوان گویش معیار برگزیده شود،همین همه فهمی آن بوده است.

محمد تقی مسعودیه

محمدتقى مسعودیه هنرمند و موسیقى شناس در سال 1306 در مشهد متولد شد. او دوره ابتدایى تحصیلى را در دبستان علمیه مشهد گذراند و دیپلم علمى خود را در سال 1324 از دبیرستان شاهرضا گرفت. سپس راهى تهران شد و یک سال بعد دیپلم ادبى ششم متوسطه را از دبیرستان دارالفنون دریافت کرد. مسعودیه تحصیلات دوره عالى خود را در دانشکده حقوق و علوم سیاسى دانشگاه تهران پى گرفت و همزمان در هنرستان عالى موسیقى تهران به تحصیل موسیقى پرداخت و در سال 1329دانشنامه حقوق و علوم قضایى و دیپلم عالى موسیقى را دریافت کرد. پس از آن براى ادامه تحصیل عازم فرانسه شد و به کنسرواتوار ملى موسیقى پاریس رفت. مسعودیه که فراگیرى موسیقى را از سال هاى دبیرستان با خرید ویولن آغاز کرده بود، در فرانسه نیز همین ساز را به عنوان ساز اصلى خود برگزید و نزد پروفسور لین تالوئل به ادامه فراگیرى آن پرداخت. او هارمونى را نزد پروفسور ژرژ داندلو و کنتراپوان را نزد نوئل گالان آموخت و موفق به دریافت فوق لیسانس هارمونى از مدرسه عالى موسیقى پاریس شد.
پس از آن مسعودیه با استفاده از بورس تحصیلى اتحادیه بین المللى دانشجویان براى ادامه تحصیل در مدرسه عالى موسیقى لایپزیک به آلمان رفت و در آنجا نزد دو تن از برجسته ترین آهنگسازان آلمان پروفسور اوتمار گرستر و یوهانس ویروخ به فراگیرى آهنگسازى پرداخت و در سال 1342 موفق به دریافت دیپلم عالى (معادل دکترا) در این رشته شد. سپس به کلن رفت و در دانشگاه آن شهر به تحصیل موزیکولوژى (موسیقى شناسى تاریخى) نزد پروفسور کارل گوستاو فلرر و اتنوموزیکولوژى (موسیقى شناسى تطبیقى) نزد پروفسور ماریوس اشنیدر پرداخت و در سال 1347 موفق به اخذ دکتراى تخصصى (PhD) در این رشته شد.مسعودیه پس از پایان تحصیلات عالى خود بى درنگ به ایران بازگشت و تا پایان عمر پربار خویش به مدت بیش از 30 سال در گروه موسیقى دانشکده هنرهاى زیباى دانشگاه تهران به تدریس پرداخت.در واقع مسعودیه نخستین کسى بود که موسیقى شناسى تطبیقى را به طور گسترده به جامعه علمى و هنرى ایران معرفى کرد و موجب شد او را «پدر اتنوموزیکولوژى ایران» بنامند

ادامه مطلب ...