پـــــــور تــــــوس

سال ۱۳۸۸،سال فردوسی بزرگ

پـــــــور تــــــوس

سال ۱۳۸۸،سال فردوسی بزرگ

احمد کمالپور

نویسنده : علیرضا حیدری ، روزنامه خراسان 

احمد کمالپور –که در شعر «کمال» تخلص می کند- در سال 1297 در مشهد مقدس دیده به جهان گشود. دوران تحصیل را در مکتب «شیع موسی» و «مدرسه نظمیه» -که بعدها به نام دبیرستان ابن یمین نامیده شد- گذراند و تا سال 1310 که پدرش زنده بود، روزها را به دانش اندوزی و شب ها را به شاهنامه خوانی برای او سپری کرد. شاید همین موضوع سبب رویش جوانه شعر در ذهن جستجوگر و طبع هنردوست وی شد، به خصوص که پس از فقدان پدر، در منزل دایی که سرپرستی او را به عهده گرفته بود نیز مطالعه شاهنامه ادامه یافت. در همین ایام به حرفه کفاشی اشتغال ورزید و مدت 16سال، ضمن کار به ورزش باستانی روی آورد. آشنایی او با انجمن ادبی مرحوم سرگرد نگارنده، افق شعر و شاعری را به رویش گشود و ارادت دیرپایش با شادروان غلامرضا قدسی و سایر دوستان را پی ریخت. پس از چندی به انجمن ادبی فرخ راه یافت و به تدریج قصیده سرایی را وجهه همت خود قرار داد و از محضر اساتید شعر و ادب، شادروانان استاد نوید، استاد فرخ، دکتر رجایی و دکتر فیاض، فیض ها برد. در اکثر قصاید بدیع و بلند کمال، ارادت بی شائبه و صمیمانه به خاندان عصمت و طهارت(علیهم السلام) به ویژه حضرت امام علی بن موسی الرضا(علیه آلاف التحیه و الثناء) موج می زند. ایمان و خلوص اعتقاد وی به این امام همام، او را در هر صبحدم به زیارت آن بارگاه ملکوتی می کشاند و این عشق و صفا در اشعار ادبی- عرفانی اش به خوبی تجلی یافته است.  استاد ضمن برخورداری از خط خوش و دلپذیر و گذشته از سجایای اخلاقی و کرامت نفس، به زیور مناعت طبع و تواضع و فروتنی آراسته بود و به راستی دفتر شعر او را می توان آیینه دار «زیبایی کمال» و «هنر و جمال» خواند. استاد کمال،23 شهریور 1379، شعر خراسان را تنها گذاشت.

آن روز پیرمرد که چشم ما بود وقتی عصازنان به تحریریه خراسان آمد تا در کنار دوستان خود؛ صاحبکار، برزگر، شفق، شکوهی و ... ساعتی از شعر خراسان بگوییم و بشنویم، فروتنی اش را به آشکارا دیدم. شاید این خصلت او از همان روحیه ورزشکاری وی ناشی می شد و احتمالا خجالت بیش از حدی که داشت و نمی توانست روی کسی را زمین بیندازد. این را زنده یاد قهرمان گفته بود که «نقص عمده ای که در خود من و آقای کمال سراغ دارم، خجالت بیش از حد ماست که نمی توانیم در جمع اصلا حرف بزنیم به طوری که گاه هنگام شعر خوانی هم خیس آب و عرق می شویم. این «ناتمامی» و کمبود ماست و ایشان کمبود دیگری ندارند...» آن روز هم «کمال» عزیز حرفی نزد و فقط گفت به احترام این دعوت آمده ام. آن روز یادی شد از مقاله ای که استاد کمال سال ها قبل تر در روزنامه خراسان نوشته بود با عنوان؛ «مگر هر عطار و بقالی را می شود گفت شاعر؟» استاد کمال از سلسله شاعران صاحب نام و تاثیرگذار در شعر امروز خراسان بود. خراسان همواره به وجود شاعران بزرگ می بالد. در روزگار ما هم بزرگانی چون بهار، اخوان، شفیعی کدکنی، قهرمان، صاحبکار، گلچین معانی، فرخ، غلامرضا قدسی و کمال میراث داران شعر فارسی در این اقلیم بودند. انجمن های متعدد و محافل ارزشمند شعری همواره نشاط ادبی را در خراسان و مشهد به رخ کشیده است و فخامت زبان و صلابت کلام در کنار شاعرانگی های خاص این سرزمین، نام آورانی را به ادب ایران تقدیم کرده است که «کمال» یکی از آن ها بود. سخن گفتن از شعر کمال را چه بهتر در کلام دوست دیرینه او استاد باقرزاده بجوییم که در ویژه نامه پاژ به مناسبت بزرگداشت کمال گفته بود: «... و اما آقای کمال از نظر شعر یک شاعر خراسانی است و برای شناخت شعر او باید وضع شعر و شاعری خراسان را شناخت. به اعتقاد من امروز خراسان مهد سخن است، همان طور که در سابق بوده است و من با کمال صداقت اعتراف می کنم که شاعران امروز خراسان هم پاسدار شعر فارسی در ایران اند. این ها مردمانی هستند متواضع و بیگانه با هرگونه تظاهر و تبلیغ و سر و صدا. امتیازی که از نظر شعر و ادب در خراسان است این است که شاعران خراسان اغلب ادیب هستند و مطالعه می کنند. همین آقای کمال از ۴۰-۳۰ سال پیش مشغول مطالعه دواوین شعرا بوده و تقریبا تمام آن ها را مطالعه کرده است. یک مرتبه کتابخانه اش پر شد و فروخت، یا واگذار کرد به دانشکده و باز هر کتابی از هر جا گیرش می آمد، می خرید... خب آقای کمال در بزرگی شروع به شعر گفتن کرد اما ذوق باطنی و علاقه ایشان را کشاند به طوری که همه چیز را رها کرد و به کتاب و شعر روی آورد. شادروان قدسی، مرحوم اخوان ثالث و دوست بزرگوار خودمان و افتخار خراسان آقای دکتر شفیعی کدکنی و دیگران همه ادیب شدند و بعد شاعر و این امتیازی است خاص خراسان...»

و این نکته که استاد «بقا» در همان ویژه نامه «پاژ» یادآور شده بود، کلیدی ترین بحث در بررسی و مطالعه شعر خراسان است. شاعرانی هم چون مرحوم کمال، قهرمان، صاحبکار، قدسی و ... از شمار ادیبان تراز اولی بودند که شاعری آن ها تنها وجهی از وجوه ادیبانه آن ها بود.

از گفته استاد رضا افضلی هم نمی توان گذشت که در توصیف «کمال» می گوید: «دژبان کهنسال سبک خراسانی» او در مقاله ای تاکید می کند که: «... از شاعری خراسانی سخن خواهد رفت که از کهن سرایان معاصر است و قصاید استادانه خود را به شیوه پیشینیان می سراید. او استاد احمد کمال پور متخلص به «کمال» است که علاوه بر قصیده سرایی به آزادگی و جوانمردی نیز شهرت دارد. کمال، کوتوال دژ باستانی سبک خراسانی است. قطعه ای بلند که برج و باروی آن از صخره های خرد و کلان کوه یمگان ساخته شده است. کمال استوارترین ترکیبات و فخیم ترین واژه های شاعران این سبک را چون تخته سنگ های تراش خورده گزین می کند و پلکان قصاید بلندش را با آن می سازد.

او قصیده سرایی است که به هیچ روی از روش پیشکسوتان خویش عدول نمی کند و چنان در دواوین آنان غرق است که گویی در قصایدش ناله ناصرخسرو از اعماق قرون به گوش می آید و مسعود سعد از فراز کوهی بلند و در ژرفای سمجی تنگ زبان به شکوه می گشاید. او بزرگان سبک خراسانی را به راستی می شناسد و از آن میان ناصر خسرو را «خدای شعر دری» و «دلیل راه» خود خطاب می کند و به حق استواری قصیده های خراسانی کمال و استیلای او در این سبک غیرقابل انکار است. او خود می گوید:

کسب فیض از اوستادان خراسان کرده ام/ گر که بینی در بیان مطلب استیلای من»

دکتر محمدرضا خسروی، دوست دیگر استاد کمال هم چونان استاد رضا افضلی بر همین نکته، تاکید می کند و معتقد است: «کمال وقتی به استقبال مسعود و خاقانی و انوری و دیگران می رود استقبالش تمام عیار است یعنی انگار خود آن شاعر است که با عبور از هزاره شعر اکنون دارد شعرش را برای تو می خواند.

و این به جای خود هم البته حسن است و هم البته عیب. حسنش در نمودن احاطه و تسلط شاعراست بر توانایی های کلام و در اشراف بی بدیل شاعر است بر ویژگی های سبک خراسانی و عیبش فقط در این است که ما در این سوی خط زمان و در فاصله ۱۰ قرن از ناصر و مسعود و خاقانی، گرفتاری های خاص خودمان را داریم و این گرفتاری ها البته که باید به همان زبان بیان شود که در خور درک اهل زمان باشد...»

نکات مهم

او قصیده سرایی است که به هیچ روی از روش پیشکسوتان خویش عدول نمی کند .

از شاعری خراسانی سخن خواهد رفت که از کهن سرایان معاصر است و قصاید استادانه خود را به شیوه پیشینیان می سراید .

امتیازی که از نظر شعر و ادب در خراسان است این است که شاعران خراسان اغلب ادیب هستند و مطالعه می کنند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد