پـــــــور تــــــوس

سال ۱۳۸۸،سال فردوسی بزرگ

پـــــــور تــــــوس

سال ۱۳۸۸،سال فردوسی بزرگ

80درصد خانه‌های تاریخی اطراف حرم ارزش نگهداری ندارد!

مرجان جاودانی-شهرآرا

شهردار منطقه ثامن: قصد سنگ‌اندازی نداریم اما کسی همکاری نمی‌کند وقتی موضوع تخریب بناهای تاریخی اطراف حرم رضوی به میان می‌آید، نوک پیکان اتهامات به سمت میراث فرهنگی و بیشتر به سمت شهرداری نشانه می‌رود. همه دوستداران تاریخ مشهد تصور می‌کنند شهرداری دغدغه‌ای برای حفظ این خانه‌ها ندارد و شریک قافله شده، بنابراین در این فرصت موضوع تخریب خانه‌های تاریخی را از ناحیه شهرداری بررسی می‌کنیم.

رقابت استان‌ها رشد بی‌رویه ثبت ملی بدون برنامه
شهردار منطقه ثامن در خصوص دلیل نادیده گرفته شدن این خانه‌های تاریخی ارزشمند می‌گوید: زمانی که ما طرح ثامن را برای تایید به همه مسئولان ذی‌ربط نشان دادیم، چهار بنای تاریخی در این منطقه به ثبت رسیده بود؛ «حمام و مسجد شاه، گنبد خشتی و پیرپالاندوز» این طرح در همان وقت به تایید 11وزارتخانه رسید.
محسن برزویی با اشاره به اینکه مشکل از سال83 و طرح تشویقی میراث فرهنگی آغاز شد، ادامه می‌دهد:‌ مبنای طرح تشویقی، رقابتی جدی بین استان‌ها بر سر افزایش ثبت آثار ملی ایجاد کرد و این شد که تعداد بناهای ثبت شده مشهد به صورت تصاعدی 27، 42، 58 و امروز به 150عدد رسیده و مدام در حال افزایش است.
وی با بیان اینکه من نمی‌گویم این کار ایراد دارد، اضافه می‌کند:‌ به عنوان عضوی از جامعه شهری تقاضا دارم میراث فرهنگی قانونی کار کند. شما توجه کنید در قانون میراث دو تاکید برای ثبت ملی وجود دارد؛ یکی اینکه اثر مربوط به دوره زندیه باشد و در اصلاحیه همین قانون آمده است در صورتی‌که هویت و شاخصه ملی هم باشد ثبت شدنی است. حال آنکه ملک شخصی هویت ملی ندارد!
ثبت بدون امکانات، شهر بدون توسعه
وقتی بحثمان به ثبت‌های ملی صورت گرفته از طریق قانونی با 100سال سابقه تاریخی می‌رسد، می‌پرسم پس با این حساب شما عقیده دارید تنها بناهایی که به 200سال گذشته مربوط می‌شوند، باید حفظ شود و تا امروز تخلف می‌شده، که مجری طرح نوسازی بافت پیرامون حرم بلافاصله می‌گوید: حرف من این است که بناهای مربوط به دوران پهلوی اول و حتی پهلوی دوم را از فهرست خارج کنند. میراث فرهنگی امکانات ندارد، فقط ثبت ملی می‌کند و بنا در حالت سرگردانی بین شهرداری و مالک می‌ماند. کسی اجازه دست زدن به آن را ندارد، مالک هم نفعی نمی‌برد. شهرداری از توسعه شهری عقب می‌ماند. خود میراث هم به بهانه پول نداشتن گامی ‌برنمی‌دارد.
برزویی با تاکید بر اینکه تاکنون 37خانه تاریخی در بافت پیرامون حرم ثبت شده، می‌افزاید: شهرداری خواهان حفظ هویت شهری است. ما طرح را در سال‌های 89 و 90 بازنگری کردیم و به دلیل حفظ برخی خانه‌ها که ارزش ملی داشت، آن را تغییر دادیم اما بیش از 80درصد خانه‌های ثبت شده در بافت ثامن مخروبه است. این یک واقعه پنهان نیست. استاندار گذشته، استاندار جدید و فرماندار هم این خانه‌ها را دیده‌اند و از حال و روزشان خبر دارند.
خرج نظارت میراث هم بر گردن شهرداری افتاد!
وی با اشاره به اینکه برای بسیاری از این خانه‌ها اولویت‌بندی و تعیین کاربری نشده، اضافه می‌کند: میراث فرهنگی یک قدم بردارد، ما 10 قدم برمی‌داریم. طراحی و راهکار با میراث، خرید با شهرداری، اما موضوع این است که ما برای خانه‌ای نظیر توکلی 500میلیون تومان هزینه تملک می‌دهیم و یک پیمانکار می‌گیریم و میراث برای نظارت که وظیفه قطعی‌اش است از ما 12میلیون تومان می‌خواهد!
وی با بیان اینکه تاکنون حتی یک خانه تاریخی را هم خراب نکرده‌ایم، ادامه می‌دهد: ما را به رعایت نکردن حریم خانه‌های تاریخی متهم می‌کنند. مگر حریم باغ نادری، این میراث ارزشمند شهر مشهد حفظ شده؟ ما جدای از مردم شهر نیستیم و برای آرامش شهر گام برمی‌داریم اما رعایت حریم ساخت‌وساز در حالی که طرح داریم، میسر نیست و یادآوری می‌کنم که این طرح به تایید تمام نهادهای قانونی رسیده است.برزویی با تاکید بر اینکه برای حساسیت‌های میراث فرهنگی احترام قائلیم، ادامه می‌دهد: ما قصد سنگ‌اندازی نداریم، اما نیاز به همکاری داریم که هم‌اکنون وجود ندارد.

دکتر شاهین فر

روزنامه شهرآرا

از روزی که قرار تلفنی مصاحبه را با او گذاشتم، خیلی کنجکاو شدم بدانم چه تعداد از مشهدی‌ها او را می‌شناسند. محل کار، تاکسی و... هرجا صحبت به میان می‌آید، اسمش را می‌آورم. ولی تقریبا پاسخ همه شنوندگان شبیه به هم است. «دکتر شاهین‌فر؟ همون که یک کوچه به نامشه؟» چندباری که برای هماهنگی مصاحبه با منزلش تماس می‌گیرم، خانمی تلفن را جواب می‌دهد که بعد از اینکه اسم دکتر را می‌آورم، بلافاصله تلفن را به ایشان می‌رساند. از لحن صحبت‌کردن و عکسی که قبلا از او دیده بودم، می‌دانستم که سن بالایی دارد. «دکتر محمد شاهین‌فر» پزشک 93ساله مشهدی، کسی است که بیشتر از هرکس دیگری از پیشینه پزشکی معاصر مشهد اطلاع دارد و به کمک حافظه نسبتاً ماندگارش، آن‌ها را در این گفتگو با ما مطرح می‌کند:

امروز از نظر پزشکی در چه جایگاهی در جهان ایستاده‌ایم؟
در یک دوره که امپراتوری عثمانی مثل دیواری بین ایران و اروپا کشیده شده بود، در پزشکی از اروپایی‌ها عقب افتادیم. چون آن‌ها بعد از رنسانس به دنبال پیشرفت علم افتادند. در پزشکی هم از تشریح آغاز کردند و به صورت علمی، طب جدید را به وجود آوردند. در این دوره ما هیچ ارتباطی با آن‌ها نداشتیم. ولی امروز این مرزها از بین رفته است و در پزشکی، پابه‌پای جهان جلو می‌رویم. امروز ایرانی‌های بسیاری در مراکز درمانی کشورهای اروپایی مشغول به کار هستند. همه آن‌ها هم در سطح بالایی حضور دارند. در داخل کشور هم، همان کاری که آن طرف انجام می‌دهند، این طرف انجام می‌دهیم.
ما امروز مدرک کشورهایی مثل هندوستان، فیلیپین و حتی روسیه را قبول نداریم و سطح آن‌ها را خیلی پایین می‌دانیم. کسانی هم که از این کشورها فارغ‌التحصیل می‌شوند تا دوره‌های آموزشی داخل کشور را نگذرانند، مدرکشان معتبر تلقی نمی‌شود.
آیا حقیقت دارد که بزرگ‌ترین متخصص‌های علم پزشکی در سطح جهان ایرانی‌ها هستند؟
ایرانی‌ها بزرگ‌ترین نیستند، ولی جزو بزرگ‌ترها هستند.
در زمینه‌های خاصی مثل پیوند و سلول‌های بنیادی که زمینه‌های جدید است، چقدر پیشرفت داشته‌ایم؟
من سال1336 به پاریس رفتم. آن زمان عمل قلب، تازه راه افتاده بود. با تشریفات زیاد در هفته یک تا دو عمل انجام می‌دادند. 50درصد بیماران هم می‌مردند. اما امروز در زمینه پزشکی پیشرفت‌های زیادی شده است. معمولاً عمل‌ها ضایعات کمی دارد. تقریباً پیوندهایی که الان در مشهد انجام می‌شود، ضایعات ندارد. عمل‌های قلب هم همین‌طور.
شما در مجموعه خاطرات شفاهی و همچنین در کتاب «خاطرات پزشکی در مشهد» به نقش فردی به نام پروفسور بولون در پیشرفت پزشکی مشهد اشاره کرده‌اید. در این زمینه بیشتر توضیح می‌دهید؟
جراح بیمارستان امام رضا(ع) فوت کرده بود و من هم جراحی بلد نبودم. البته کارهای مقدماتی را انجام می‌دادم ولی نمی‌توانستم مسئولیت بخش را برعهده بگیرم. برای همین پروفسوری را از بلژیک برای بیمارستان استخدام کردند. این فرد به ایران آمد و واقعاً اهل تجربه و آموزش بود. من هم همراه ایشان کار می‌کردم.
ایشان برای بیماران پرونده تشکیل می‌داد و می‌گفت که شرح حال بعد از عمل بیماران را در آن ثبت کنند. بعد از این هم، نتیجه‌های علمی خود را از این پرونده‌ها استخراج می‌کرد و این نتایج علمی را در مجله‌ای در بلژیک چاپ می‌کرد.
دکتر بولون چندسال در مشهد ماند؟
ایشان بعداً مسلمان شد و در مشهد ماند. من هم حدود 17 سال با او همکار بودم. خیلی کارهای برجسته‌ای انجام دادیم که حتی از دانشگاه تهران جلو افتادیم. عمل‌هایی را هم که انجام می‌دادیم، بهتر از تهران بود. حتی در سال 1336 به پاریس رفتم و حدود یک سال، در آنجا ماندم تا اطلاعات بیشتری را در زمینه پزشکی کسب کنم؛ ولی دیدم ما هیچ‌چیز از آن‌ها کم نداریم. تمام عمل‌هایی که آن‌ها انجام می‌دهند، ما هم انجام می‌دهیم. به جز عمل مغز و قلب که ما امکانات آن را در اینجا نداشتیم. پروفسور هم از آنجا که تخصصش نبود، دست به این کار نزد. یعنی ما در پزشکی خیلی پیشرفت کردیم.
شما تا چه سالی به فعالیت در زمینه پزشکی مشغول بودید؟
من به طور رسمی تا بعد از انقلاب به کار درمان مشغول بودم. بعد از انقلاب هم با 34 سال سابقه بازنشسته شدم. البته بیمارستان را قبل از بازنشستگی در سال 36 ساخته بودم. بعد هم کم‌کم آن را توسعه دادم تا جایی که در زمان بازنشستگی، یک بیمارستان کامل 100تخت‌خوابی بود. این‌طور شد که بعد از بازنشستگی، بیشتر به کارهای بیمارستان اشتغال داشتم.
در حال حاضر چه فعالیتی انجام می‌دهید؟
تا زمانی که برایم مقدور بود، در بیمارستان فعالیت کردم. حدود 10 سال پیش، چون سنم از 80سال گذشته بود، دیدم که توانایی عمل‌های بزرگ را ندارم. برای همین عمل جراحی را ترک کردم. بعد از این فکر کردم چه کنم که بیمارستان رشد خود را ادامه دهد؛ تصمیم گرفتم این مکان را به دانشگاه بدهم. چون دانشگاه مظهر رشد است. ولی نتوانستم با دانشگاه علوم پزشکی کنار بیایم. به آن‌ها گفتم: «من اینجا را به شما می‌دهم فقط شما از بابت اثاثیه این مکان مثل دستگاه رادیولوژی، آزمایشگاه و سایر وسایل که خیلی گران‌قیمت است، پول یک منزل به من بدهید یا یک منزل برای من بخرید» ولی آن‌ها گفتند که ما نمی‌توانیم کهنه بخریم. بعد از طرف دانشگاه آزاد چند مرتبه به سراغ من آمدند که این محل را به ما بدهید. من هم پس از کش و وقوس‌های زیاد، با آن‌ها موافقت کردم

عدم تعرض به الاغهای مشهدی غلامرضا حامل لجن حوض

در کتابخانه ملی داشتم جستجو می کردم به اسناد شگفتی برخوردم:

- رسیدگی اداره کل تشکیلات نظمیه مملکتی به تقاضای اداره محاسبات وزارت معارف مبنی بر عدم تعرض مامورین نظمیه به الاغهای مشهدی غلامرضا حامل لجن حوض وزارت معارف

-ب‍خ‍ش‍ن‍ام‍ه‌: ن‍ح‍وه‌ اخ‍ذ م‍ال‍ی‍ات‌ اج‍ن‍اس‌ ح‍م‍ل‌ ش‍ده‌ ت‍وس‍ط الاغ‌ ، آذرب‍ای‍ج‍ان‌ ش‍رق‍ی‌

- ک‍س‍ب‌ ت‍ک‍ل‍ی‍ف‌ وزارت‌ درب‍ار از وزارت‌ ام‍ور خ‍ارج‍ه‌ درب‍اب‌ ک‍رای‍ه‌ گ‍اری‌های ‍‌ م‍ش‍ه‍دی‌ع‍ب‍اس‌ ت‍ب‍ع‍ه‌ روس‌

-ت‍ل‍گ‍راف‌ ن‍ای‍ب‌ ال‍س‍ل‍طن‍ه‌ ب‍ه‌ رک‍ن‌ ال‍دول‍ه‌: دس‍ت‍ور دس‍ت‍گ‍ی‍ری‌ و ح‍ب‍س‌ م‍ش‍ه‍دی‌ ب‍اق‍ر ب‍دل‍ی‍ل‌ ت‍ج‍ارت‌ ب‍ا پ‍ول‌ ت‍ن‍خ‍واه‌ و

- ارت‍ب‍اط ن‍ام‍ش‍روع‌ ع‍ده‌ای‌ ب‍ا زن‌ س‍ی‍دم‍ح‍م‍دپ‍ش‍ت‌ م‍ش‍ه‍دی‌ و دس‍ت‍ور ص‍دراع‍ظم‌ درخ‍ص‍وص‌ دس‍ت‍گ‍ی‍ری‌ و ت‍ن‍ب‍ی‍ه‌ آن‍ان‌

-مطالبه حق تشرف از مشهدی علی مراغه ای به جهت قرار گرفتن منزل وی در کنار خیابان احداثی توسط بلدیه مراغه

-شکوائیه رعایای خرجوی فارس از مشهدی‌احمد و حاجی‌خان رزاز

-شکایت مشهدی‌حسین ترک(حمامی) به شهرداری‌مشهد درمورد عدم پرداخت پول منزل خریداری‌شده او از سوی شهرداری

-دس‍ت‍ور ن‍اص‍رال‍دی‍ن‌ ش‍اه‌ م‍ب‍ن‍ی‌ ب‍ر ع‍دم‌ اس‍ت‍ف‍اده‌ از الاغ‌ در س‍واره‌ ن‍ظام‌ آذرب‍ای‍ج‍ان‌

مشـهـد روزی چهار راه فرهنگی ایران بود

گفتگوی شهرآرا با استاد مهدی سیدی

درست است که مشهد از زمان دفن امام رضا(ع)در این شهر آباد شد و توسعه پیدا کرد؟

نه.اتفاقا اغلب به اشتباه می‌گویند مشهد فعلی چیزی جز یک ده به نام سناباد نبوده است در حالی که این حرف کاملا اشتباه است چراکه اینجا از ابتدا شهری بوده به نام نوغان که در حال حاضر این شهر در خیابان طبرسی فعلی در دل مشهد حل شده است، اما در قرون نخستین اسلامی نوغان، بزرگ‌ترین و مهم‌ترین شهر توس بوده است. مشهد با استناد به مکتوبات تاریخی، شهر بسیار مهمی بوده است، چرا که خواجه‌ربیع که قدیمی‌ترین فردی است که در این شهر دفن شده ودر سال 63 ه.ق فوت کرده، او فرد شاخصی از سرداران حضرت علی(ع) بوده و در این شهر زندگی می‌کرده است.روستای سناباد نیز ده و آبادی‌اش در محل ایستگاه سراب و تقاطع خیابان‌های امام خمینی(ره)و سعدی فعلی است. سراب به معنی سرِ آب بوده است؛ یعنی سرِ آبِ قنات سناباد و مردم از آب این قنات به دلیل اینکه می‌گفتند پیکر مطهر امام رضا‌(ع) با این آب غسل داده شده است، برای تبرک استفاده می‌کردند. این قنات تا 40،50 سال پیش نیز آب داشت اما کم‌کم خشک شد. بنابراین حرم امام رضا(ع)، کاخ حمید‌بن‌قحطبه و بقعه هارونیه همه در اراضی سناباد قرار داشته است.

داستان ضامن آهو واقعیت دارد
با اینکه بسیاری از مردم مشهد و زائران این شهر به موضوع ضامن آهو اعتقاد دارند و آن را درست می‌دانند ولی عده‌ای هم هستند که می‌گویند این داستان غیرواقعی است.بالاخره این داستان چقدر مستند است؟
به نظر من یکی از موضوعاتی که درباره شهر مشهد و هویت‌بخشی به این شهر از آن غفلت شده است همین ضامن آهوست که دارای سند تاریخی معتبر است و در کتاب عیون اخبار الرضا(ع) توسط شیخ صدوق(ره) درباره آن نقل شده است. اما این روایت با روایت‌های دیگر که بین مردم نقل می‌شود متفاوت است‌. داستان صحیح این است که ابومنصور عبدالرزاق توسی مولف شاهنامه منثور ابومنصوری که والی توس بوده است، می‌گوید روزی من برای شکار رفته بودم که آهویی را شکار کنم آن زمان خیلی به امام رضا(ع) ارادت داشتم، به دنبال آهو که رفتم دیدم آهو وارد یک چاردیواری شد و من آن لحظه که می‌خواستم آهو را دنبال کنم، اسبم از حرکت ایستاد و زمانی‌که وارد آن چاردیواری شدم، دیدم آرامگاه امام رضا(ع) است، از آن روز هر شب به زیارت حضرت رفتم و حتی حضرت رضا(ع) حاجت من را برآورده کرد و من فرزند‌دار شدم.
حمله ازبک ها، تلخ ترین خاطره مشهد
در این بیش از هزار سالی که از عمر مشهد گذشته، این شهر احیانا با چه حوادث تلخ و شیرینی روبه رو شده که در تاریخ مشهد باقی مانده است؟
یکی از تلخ‌ترین خاطره‌هایش حمله ازبک‌ها به خراسان بود که در نوجوانی شاه‌عباس اتفاق افتاد و به دنبال آن 10سال مشهد در دست ازبک‌ها بود. هنگامی که می‌خواستند شهر را بگیرند، با مقاومت مردم روبه‌رو شدند، بنابراین از مردم عصبانی بودند و عبدالمؤمن‌خان که رئیس ازبک‌ها بود به مردم مشهد بسیار سخت می‌گرفت. تحمل این موضوع برای مردم مشهد خیلی ناراحت‌کننده بود، چراکه ازبک‌ها حرم را غارت کردند و کتاب‌ها را بردند. این یکی از تلخ‌ترین خاطرات مشهدی‌هاست که شهرشان 10 سال از 996 تا 1006 در دست ازبک‌ها بود. اما از جالب ترین خاطره‌های این شهر هم گره‌خوردن نام شاه‌عباس با نام مشهد است. شاه‌عباس در سال 1007 که سلطان شد، ازبک‌ها را بیرون کرد و پایتخت را اصفهان تعیین کرد و بعد از اصفهان در سال 1010 قمری پای پیاده با خدم و حشم به زیارت امام رضا(ع) آمدکه اتفاق جالبی بود. بعدها هم برای آبادانی مشهد خیلی تلاش کرد.
سنت های ویژه پوشش در بین مشهدی ها
جشن‌ها و مراسم شادی در مشهد چگونه بوده است؟
واقعیت این است که مشهد از قدیم میانه خوبی با عرفان و موسیقی نداشته است و اصلا مشهدی‌ها برعکس مردم شمال و جنوب خراسان، موسیقی‌و ساز خاصی نداشتند، اما در لباس پوشیدن سنت‌های ویژه‌ای را رعایت می‌کردند و به عمامه و کلاه برسر داشتن اهمیت می‌دادند و اگر کسی عمامه کسی را برمی‌داشت، بدترین توهین به فرد مقابل محسوب می‌شد.
دختران و زنان مشهدی هم اغلب نجیب و با حجاب بودند و چون مشهد شهری مذهبی بود‌؛ زائری هم که به مشهد می‌آمد، حجابش را رعایت می‌کرد.
جمعیت مشهد در زمان شهادت امام‌رضا(ع) چقدر بود؟
نوغان قدیم نباید از 10‌هزار نفر بیشتر جمعیت داشته باشد. چون صد سال پیش از انقلاب اسلامی و در زمان قاجار آمار دقیق داریم که مشهد 57‌هزار نفر جمعیت داشته است. در زمان نادرشاه که می‌گویند جمعیت زیاد شده بود و ارتش اینجا مستقر بوده جمعیت بالغ بر 300هزار‌نفر بوده است.
همچنین باید بدانیم که مشهد به دو دلیل تا به امروز سالم باقی مانده است؛ یکی اینکه این شهر زلزله‌خیز نبوده است و دیگر اینکه به احترام علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع) از هجوم مهاجمان در امان مانده است به‌طوری‌که حتی منابع تاریخی نوشته‌اند چنگیزخان هم که به خراسان مامور فرستاد به او گفت به مشهد که می‌روید آنجا یکی از فرزندان پیامبر مسلمانان دفن است، مردمش را اذیت نکنید. فضل‌ا... روزبهان خنجی درشعری به این موضوع اشاره کرده است:
...که زنسل محمّدِ آقا هست آسوده سیدی اینجا
حرمت قبر او نگه دارید اهل آن مقبره میازارید
تو نگه کن بزرگ چنگز خان مشهد شاه داده امان
بنابراین در طول این سال‌ها هیچ کس حرم را خراب نکرد، نه اقوام مغول، نه ازبک و نه تیمور؛ به همین دلیل الان کسانی در مشهد زندگی می‌کنند که از موقوفه سادات رضوی سهم می برند و چهل نسلشان به امام رضا‌(ع) باز می‌گردد و کمتر شهری را در دنیا می‌توان پیدا کرد که تا 40‌ نسل و اجدادشان مشخص باشد و این موضوع در کتابی به نام شجره طیبه آمده است که ویرایش دوم آن را انجام داده‌ام.
در طول دهه های اخیر، چه کسانی به صورت ویژه برای مشهد خدماتی ارائه کرده اند؟
بعضی‌ افراد در این شهر بسیار تاثیرگذار بوده‌اند و برای این شهر زحمات فراوانی کشیده‌اند و به گردن مردم این شهر حق بزرگی دارند از جمله حاج‌حسین ملک که باید بیشتر به آن‌ها توجه شود. همین باغ وکیل‌آباد که از قدیمی‌ترین تفرج‌گاه‌های مشهد است و مشهدی‌ها و زائران با این باغ خاطره دارند، اهدایی ایشان است. فرد دیگری که برای مشهد زحمت کشیده است، اما خیلی معرفی نشده است، اسدی بوده است که نائب‌التولیه آستان قدس بوده است. در سال 1304 خیابان تهران، ارگ، بیمارستان امام رضا و خیابان کوهسنگی را احداث کرد و در قضیه کشف حجاب و قیام مسجد گوهرشاد به والی خراسان که فردی به نام پاکروان بود، توصیه کرد این کار را در شهر مذهبی مشهد انجام ندهید که پاکروان گوش به حرف او نداد و زمانی‌که برای دستگیری مرحوم بهلول سربازان شاه به مسجد گوهرشاد هجوم بردند، همین اسدی باعث فرار بهلول به افغانستان شد و به همین اتهام اعدام شد‌.

مردم را از گویش مشهدی متنفر کرده اند

سیدمهدی سیدی- روزنامه شهرآرا

در مورد گویش مشهدی بین خود مشهدی ها هم اختلاف نظر زیاد است!خیلی ها دوست ندارند از آن استفاده کنند.این موضوع از کجا ناشی می شود؟

من معتقدم در حق گویش مشهدی که الان بسیار هم غریب واقع شده است، بد‌ کاری کرده‌اند و فقط نوع عامیانه این گویش را مشهدی می‌گویند.
در‌حالی‌که ما گویش مشهدی را درشعر بزرگانی چون ملک الشعرای بهار و عماد خراسانی به زیبایی داریم، اما متاسفانه در دهه هفتاد زمانی که فردی در رادیو و تلویزیون نقش یک پیرزن غرغروی مشهدی را بازی می‌کرد و به عمه‌خانم مشهور بود، بعدها نیز صداو‌سیما همان شیوه را ادامه داد و الان هم دارند همان را تکرار می‌کنند و مردم را متنفر کرده‌اند از این گویش؛ در حالی‌که گویش اصیل و شیرین مشهدی مردم را جذب می‌کند.
بنابراین واژگانی که مردم مشهد و توس به کار می‌برند از نجیب‌ترین و درست‌ترین و با قدمت‌ترین واژه‌های زبان فارسی است، چراکه خراسان خاستگاه زبان فارسی است و ادبیات اینجا شکل گرفته است و بسیاری از واژه‌های اصیل و قدیمی که هنوز پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌های ما به درستی و زیبایی استفاده می‌کنند در اولین لغت نامه زبان فارسی (لغت نامه فرس) که متعلق به اسدی‌توسی است آمده است. به عنوان مثال مردم مشهد به ویار می‌گویند «زِروانه» که این واژه همان «آرزوانه» است که واژه بسیار زیبایی است و در تمام متون فارسی آمده است.
ولی متاسفانه با این روشی که الان جا افتاده، گویش مشهدی توهین‌آمیز شده است و اگر کسی مشهدی صحبت کند او را نادان و ابله فرض می‌کنند و متاسفانه صدا‌و‌سیما هم دارد به این موضوع کمک می‌کند؛ مسئله دیگر دراین رابطه این است که مسئولان این شهر، اغلب غیر‌مشهدی هسستند و به همین‌دلیل در برابر گویش مشهدی‌ها‌ مقاومت می‌کنند.ولی باید این را بدانیم که یکی از ویژگی‌های منحصر به فرد مشهد زیارتی‌بودن آن است و اینکه ما از همه ایران در اینجا اقوامی با آداب و رسوم گوناگون داشته‌ایم و در واقع می‌توان گفت که مشهد روزگاری چهارراه فرهنگی ایران‌زمین و نماد تلاقی فرهنگ‌ها بوده است.
دلیلی مشخصی برای این گفته وجود دارد؟
بله. مثلا یکی از فرهنگ‌های کهن ایران، آیین چراغ‌برات است که آیین ایرانی پیوند خورده با اسلام است.ما خراسانی‌ها به دلیل عقاید خاص اسلامی مان این آیین را در ماه شعبان انجام می‌دهیم و شب چراغ‌برات در کل خراسان رایج است. به معنای دیگر بهترین جایی که می‌توانیم ارزش‌های خراسان بزرگ را در آن به عنوان نمونه مشاهده کنیم، مشهد است.ولی اینکه چرا با گویش این شهر این رفتار می شود، جای سؤال است.