پـــــــور تــــــوس

سال ۱۳۸۸،سال فردوسی بزرگ

پـــــــور تــــــوس

سال ۱۳۸۸،سال فردوسی بزرگ

خواجه نصیرالدین طوسی

خواجه نصیرالدین طوسی از شخصیتهای بزرگی است که نقش سترگی در تاریخ اسلام و به خصوص تاریخ ایران و تشیع داشته اما تا امروز در جهان اسلام بسیار مظلوم واقع شده است و به همین دلیل پنجم اسفندماه به نام "روز بزرگداشت خواجه نصیرالدین طوسی و روز مهندسی" نامگذاری شده است. خواجه نصیرالدین طوسی به تاریخ 15 جمادی الاول سال 597 هجری قمری در مشهد مقدس به دنیا آمد و به همین دلیل مشهور به طوسی است.
خواجه در تمام علوم متداول آن زمان، از مفاخر و بزرگان به شمار رفته و به علت هوش زیاد و غایت دانش و بینش، شهره آفاق بود.
او به تحصیل دانش، علاقه زیادی داشت و از دوران جوانی در علوم ریاضی و نجوم و حکمت سرآمد شد و از دانشمندان معروف زمان خود شد.
خواجه نصیرالدین طوسی از منظر علامه حلی
اندیشمند بزرگ جهان اسلام، خواجه نصیرالدین طوسی، از جمله افرادی است که بسیار ستایش شده است. بسیاری از بزرگان شیعه، خواجه را مردی اندیشمند، مؤلفی زبردست، صاحب فکری بلند و دارای ذهن دقیق دانسته اند. در این میان علامه حلی از شاگردان خواجه در مورد او می گوید: "خواجه بزرگوار در علوم عقلی و نقلی تصنیفات بسیار دارد و در علوم دین بر طریقه مذهب شیعه کتابها نوشت. او شریف ترین دانشمندی بود که من دیده ام".
یکی از شاگردان خواجه نصیرالدین طوسی علامه حلی است و علامه حلی در موقع اجازه دادن به یکی از شاگردانش به نام ابن زهره درباره استادش در همان اجازه نامه چنین می نویسد: "خواجه نصیرالدین طوسی افضل عصر ما بود و از علوم عقلیه و نقلیه مصنفات بسیار داشت او اشرف کسانی است که ما آنها را درک کرده ایم، خدا نورانی کند ضریح او را. قرائت کردم در خدمت او الهیات، شفای ابن سینا و تذکره ای در هیئت را که از تألیفات خود آن بزرگوار است. پس او را اجل محتوم دریافت و خدای روح او را مقدس کند. در آن روزگاری که آوازه دانش خواجه نصیرالدین به اطراف و اکناف رسیده بود، رئیس ناصرالدین محتشم که از دانشوران اسماعیلیه بود به دیدار خواجه مایل شد و او را به قائنات دعوت کرد و مقدم او را بسیار گرامی داشت و خواجه مدتها در آنجا بود و کتاب تهذیب الاخلاق ابن مسکویه را به فارسی ترجمه و شرح داد و بنام "اخلاق ناصری" تألیف کرد.

خواجه نصیر از دیدگاه اندیشمندان اهل سنت
خواجه نصیرالدین طوسی نه تنها در میان اندیشمندان شیعه از جایگاهی والا برخوردار است بلکه دانشمندان اهل تسنن نیز زبان به تمجید این فرزانه سپید سیرت گشوده اند. بزرگان اهل سنت، خواجه را مردی فاضل، پاسدار علم، فروتن، خوش گفتار، خوش برخورد، سیاستمدار، دارای جایگاهی والا و صاحب نظر در مسائل اسلامی دانسته اند و بر مقام بس رفیع این فرزانه سر تعظیم فرود آورده اند.
ابن فَوَطی می گوید: "خواجه مردی فاضل و کریم الاخلاق و نیکو سیرت و فروتن بود و هیچ گاه از درخواست کسی دلتنگ نمی شد و حاجتمندی را رد نمی کرد و برخورد او با همه خوش بود". ابن شاکر، از مورخان اهل سنت، نیز اخلاق خواجه را چنین توصیف می کند: "خواجه بسیار نیکو صورت و خوش رو، کریم، سخی، بردبار، خوش معاشرت و زیرک بود و یکی از سیاست مداران روزگار به شمار می رفت".
مقام علمی خواجه نصیرالدین طوسی
تبحر خواجه نصیر در علوم مختلف عصر خویش، بزرگان را بر آن داشته که زبان به ستایش او بگشایند و با القابی چون استاد البشر، افضل علما، سلطان فقها، سرآمد علم، اعلم نویسندگان، عقل حادی عشر و معلم ثالث از او یاد کنند. نه تنها دانشمندان مسلمانان، بلکه غیرمسلمان نیز نتوانسته اند منکر تخصص خواجه در این علوم شوند.
ریاضیات: او در ریاضی عالمی برجسته بود و امروزه نیز در جبر، حساب، هندسه و مثلثات از دانشمندان نامی به شمار می آید. تألیف 35 اثر در موضوع ریاضی، او را به جهان علم شناسانده و دیدگاههای او، مبنای بسیاری از نظریه های دانشمندان است.
فلسفه:خواجه نصیر در عصری زندگی می کرد که امام فخررازی با تعصب تمام به دیدگاههای فلسفی بوعلی سینا خدشه وارد می ساخت و کسی را یارای ایستادگی در برابر او نبود. از این رو، خواجه پا به میدان مبارزه علمی گذاشت و با نوشتن شرحی بر اشارات بوعلی، تمام شبهه های فخر رازی را پاسخ داد و حیات دوباره ای به فلسفه بخشید.
کلام: موضوع علم کلام، اعتقادات است. خواجه نصیرالدین در این زمینه کتاب تجرید الاعتقاد، محکمترین متن کلامی را به رشته تحریر درآورد. هنوز هم پس از گذشت 700 سال، شرحهای مفصلی بر آن نوشته شده، در مجامع علمی تدریس می شود.
فقه و اخلاق: پرداختن به علوم رایج زمان مانند فلسفه، ریاضی، نجوم و طب، خواجه نصیر را از فقه و اخلاق دور نکرد. در فقاهت، او را سلطان فقها نامیدند. در اخلاق نیز با نگارش کتابهایی چون اخلاق ناصری، اوصاف الاشراف، آداب المتعلمین، نکته های اخلاقی ظریفی را بیان کرده است.
ادبیات: ذوق لطیف و طبع ظریف خواجه، او را بر آن داشت تا قلم استوار خویش را در ادبیات و شعر نیز به کار گیرد. کتاب اخلاق ناصری او، از شاهکارهای نثر فارسی است و معیار الاشعار را نیز در علم عَروض تألیف کرد و از قالب شعر برای بیان دیدگاه های خود بهره ها برد.
خواجه نصیرالدین طوسی در خدمت هلاکوخان ایلخان مغول
خواجه نصیرالدین طوسی در تمام امور کشوری و لشکری مغول برای نیل به مقاصد عالیه خود دخالت داشته و تا اندازه ای که توانست از پیش آمدها و سختیهای ناگوار که متوجه جامعه مسلمانان می شد، جلوگیری می کرد، گاهی با سخنان علمی و زمانی با گفتگوهای مختلف و هنگامی با اندرزهای سیاسی مقاصد مهم اساسی خود را با دست هلاکوخان انجام می داد پیشرفتهای علمی و نوازش فضلا و علما با دست خواجه صورت می گرفت و روی این نظریات روز به روز در دربار هلاکو محبوبتر شده و مورد توجه خاص ایلخان می شد.
خواجه نصیرالدین همیشه اصول مقاصد دینی را نصب العین خود قرار داده و تمام حرکات سیاسی و علمی که شایسته یک مرد دینی آشنا به مصالح اجتماعی و سیاسی اسلامی است به کار می بست. یکی از اقدامات مهم خواجه نصیرالدین طوسی تشویق هلاکوخان به فتح بغداد و برانداختن دودمان عباسی و کشتن خلیفه به دست ایلخان مغول بود.
تأسیس رصدخانه به دست خواجه نصیرالدین طوسی
محقق طوسی به اتفاق کلیه مورخان آن عصر بر عقل هلاکو چیره شده و تا می ‌توانست از قدرت و تسلط او به نفع کشور خود استفاده می ‌کرد و به جهان علم و ادب و ترویج مذهب شیعه اثنی عشری خدمت کرد و به نیروی اراده و تدبیر خود توانست عقاید و آرای خود را به نام دلالتهای‌ فلکی عملی ساخته و از اوهام و خرافاتی که مانند حسام‌ الدین، منجم‌ها به نام نجوم می ‌گفتند، جلوگیری کند.در اثر نوازشهای محقق طوسی، دانشمندان توانستند با فراغت بال مشغول تألیف و تصنیف و اشتغالات علمی شده و هر کدام در محیط تاریکی که بر اثر فساد اخلاق و کشتارها و خونریزیهای پراکنده، آشفته شده بودند، مشعل فروزانی شده و در تشریح فضائل بکوشند و تا اندازه‌ ای از فساد اخلاق و بیداد گری جلوگیری کنند.رفتن محقق طوسی به حله برای زیارت شیخ نجم‌الدین ابوالقاسم حلی مؤلف کتاب شرایع الاسلام تأثیر عمیقی در محافل علمی اسلامی کرد و درس عبرتی بود که تا کنون داستان آن بر سر زبانها است.از جمله اقدامات دیگر خواجه نصیرالدین طوسی که تاریخ هیچ ‌گاه آن را فراموش نخواهد کرد، تأسیس رصدخانه مراغه است که به دست او با همراهی عده‌ ای از فضلا و دانشمندان بنا شده است.این رصدخانه از مشهورترین رصدخانه‌های دنیای اسلام ذکر شده و آوازه آن تمام جهان آن روز را فراگرفته و تا کنون با این همه تطورات و تغییراتی که در جهان پدید آمده، باز نام آن رصدخانه هنوز با اسم بانی آن بر سر زبانها است.
به دستور محقق بزرگ طوسی "فخرالدین ابوالسعادات احمد بن عثمان مراغی" معمار معروف آن عصر ساختمان وسیع و با شکوه رصدخانه را با نقشه استاد شروع کرده و محلی که برای رصدخانه انتخاب شده بود تلی است که در شمال غربی شهر مراغه واقع شده بود و اینک به نام رصدخانه مراغه معروف است.
برای کمک به رصدخانه علاوه بر کمکهای مالی دولت، اوقاف سراسر کشور نیز در اختیار خواجه گذارده شده بود که از عشر آن برای امر رصدخانه و خرید وسایل، اسباب، آلات و کتب استفاده می‌ کرد و در نزدیکی رصدخانه، کتابخانه بزرگ و بسیار عالی ساخته شده بود که در حدود چهارصد هزار جلد کتاب نفیس برای استفاده دانشمندان و فضلا قرار داده بود که از بغداد و شام و بیروت و الجزایر آورده بودند.در جوار رصدخانه هم یک سرای عالی برای خواجه و جماعت منجمان ساخته بودند و مدرسه علمیه ‌ای برای استفاده طلاب و دانشجویان ساخته شده بود و این کارها مدت 13 سال به طول انجامید، تا اینکه ایلخان هلاکوی مغولی در سال 663 درگذشت. با این حال، خواجه تا آخرین دقایق عمر خود مواظبت و اهتمام بسیار کرد که آن رصدخانه و کتابخانه از بین نرود و خللی در کار آنجا رخ ندهد.بنای رصد خانه مراغه از افراط و تفریط منجمان آن دوره جلوگیری کرده و از اوهام و خرافاتی که به نام دلالتهای فلکی انتشار پیدا کرده بود و مغولان آن را دامن می‌ زدند،جلوگیری کرد.
نام خواجه نصیر بر کُره ماه
یکی از دانشمندان مشهور آمریکا به نام "فاندیک" در یکی از تألیفات خود می ‌نویسد:‌ دانشمندان نجومی اروپا برای هر یک از کوههای کره ماه نامهایی از فضلای جهان را که خدمات شایسته ‌ای به جهان علم کرده‌اند، نامگذاری کرده‌اند، از جمله یکی از کوه‌های کره ماه به نام خواجه نصیرالدین طوسی نامگذاری شده است.
پژوهشهای اخترشناسی در محافل علمی جهان در خصوص ارتباط اخترشناسی کُپِرنیکی با مکتب مراغه و آگاهی از حق تقدم خواجه نصیر و یاران او، فرصتهای تازه ای برای بازنگری و پژوهشهای ژرف تر در آثار خواجه نصیر و دیگر اخترشناسان اسلامی فراهم کرد تا آگاهیهای بیشتری از شخصیت و اهمیت مقام علمی خواجه نصیر حاصل کنند. از این رو، برای بزرگداشت نام این دانشمند بزرگ و چهره درخشان ایران و جهان و به پاس خدمات ارزنده او در دانش ستاره شناسی و ریاضیات، در نامگذاری جایگاههای شناخته شده در کره ماه، نام او را در نصف النهار 41 جنوبی و مدار صفر آن کره ثبت کرده اند.
ایجاد کتابخانه چهارصد هزار جلدی
از امکانات بزرگ و دست نایافتنی رصدخانه مراغه، کتابخانه آن بود که در تمام کتابهای تاریخی، به مخزن چهارصد هزار جلدی آن اشاره کرده اند. در این کتابخانه، دانشمندان افزون بر دانش نجوم و پژوهشهای مربوط به رصد، به تعلیم و مطالعه علوم دیگر نیز اشتغال داشته اند. این کتابخانه در کنار دیگر تأسیسات آزمایشگاهی، اعتبار و حیثیت یک آکادمی بزرگ علمی را به رصدخانه مراغه بخشیده بود.
آشنایی با برخی کتابهای خواجه نصیر
برخی از کتابهای مشهور خواجه نصیرالدین طوسی می توان به شرح اشارت ابن سینا، تجرید الاعتقاد، التذکره فی علم الهیئت بنام تذکره نصیریه، تحریر المجسطی در هیئت و نجوم، اخلاق ناصری، اوصاف الاشراف در عرفان، الادب ابوخیر للولد الضغیر با اشعار عربی و فارسی ازخود خواجه، جواهر الفرائض اصول علم فرائض و مواریث، اساس الاقتباس در فن منطق، بیست باب در اصطرلاب در علوم غریبه، زیج ایلخانی و مثلثات کروی اشاره کرد.
همچنین رساله ها و کتابهای متعددی در منطق و هیئت از خواجه باقیمانده است. تألیفات خواجه به سال 1652 میلادی به زبان لاتین در لندن به طبع رسیده است و همچنین در مصر و هندوستان و ایران قسمتی چاپ شده است که بعداً با همکاری خواجه دست اندرکار امر رصد شده بودند از قبیل علامه قطب الدین شیرازی، شمس الدین شیروانی، حسام الدین شامی، دامغانی، کمال الدین الابکی، علی بن محمود، نجم الدین اصطرلابی، صدرالدین علی بن خواجه نصیر طوسی که متولی رصدخانه نیز بوده و "فومنجی" چینی و "محی الدین" مغربی و "فریدالدین ابوالحسن بن حیدر بن علی طوسی" از جمله دانشمندان معروف عصر خود در حکمت و عرفان و اشراق بوده و در علم ریاضی و نجوم و رصد کواکب از سرآمدان عصر خود بوده اند.

اسفندگان، جشن زنان

رویترز: ولنتاین درتهران،از بسیاری از پایتختهای اروپایی باشکوه تر گرامی داشته می شود!

  روانشاد دکتر پرویز رجبی

1-مقدمه:شاید در میان جشن‏های ایران باستان،هیچ جشنی به اندازهء اسفندگان، آخرین جشن از جشن‏های ماهانه،عاری از منبع تحقیق نباشد.پرداختن به اسفندگان‏ بیشتر از این روی حائز اهمیت است،که این جشن،جشن زنان است.

اسفند در آیین زرتشت مظهر بردباری و تواضع اهورمزدا است و تخصیص اسفند روز اسفندماه به جشن«روز زن»ایران باستان،حکایت از توجه ایرانیان باستان و پیامبرشان، زرتشت،به زنان دارد.

در این بررسی،که به خاطر فقدان منبع،بسیار کوتاه خواهد بود،می‏کوشیم،با این جشن آشنایی بیشتری پیدا بکنیم.

2-واژهء اسفند:«سپنتا آرمتی» Spe?ntaa?mati (-آرمئیتی ?armaitr? ) ترکیبی از سه جزء«سپنته» Spe?nta (به صورت مؤنث- Spe?nta? )،یعنی پاک و نا- -اکنون بر پایهء آن‏چه گفته شد،فراخوان خود را از برادران ارجمند یهود بازگو می‏کنم.سازمان سهیونیسم و دولت اسرائیل برای خودشان هیچ دردی را درمان نکردند چه رسد برای من و شمای ایرانی.«میهن‏پرستی دوگانه»محال است.بیایید این ایران‏ گرامی را از آن خود بدانید و در خوب و بد آن با ما انباز گردید.ما برای ساختن ایرانی‏ آزاد وآباد حقا و واقعا و به‏ویژه به یاری شما اقلیت‏های قومی و نژادی و قبیله‏ای و طایفی نیاز داریم.بیایید باهم برادرانه بنشینیم و دردهامان را در میان بگذاریم و پس از هم‏اندیشی و گفت‏وگوهای بسنده،آن راه گشایشی را که بهترین است،برگزینیم.من‏ از گردانندگان مجلهء«چیستا»و کارگزاران دولت جمهوری اسلامی(به‏ویژه وزارت ارشاد خود را در میان بگذارند.از روزنامه‏ها،مجله‏ها و گاهنامه‏های ایران نیز خواهش می‏کنم‏ با گسترده‏اندیشی،مجال باز شدن روی دمل را بدهند.یقین بدانید که تالی فاسدی نخواهد داشت.یقین بدانید که سهیونیان سخنی برای گفتن ندارند مگر از قبیل آن‏چه خداوند در قرآن می‏فرماید:

او کسراب بقیعة یحسبه الظمآن مائا حتی اذا جائه لم یجده شیئا و وجد اللّه عنده فوفاه حسابه‏ و اللّه سریع الحساب.

آلوده(-مقدس)،و«ارم» are?m ،یعنی درست و به جا(-همان خودش!)،و«متی» mati (از ریشهء مصدری«من» man -اندیشیدن).

به این ترتیب«سپنتا آرمتی»(>سپندا آرمتی‏>سپندار متی‏>سپندارمت‏> سپندار مذ[فارسی نو]>اسپندار مذ>اسپند>اسفند)یعنی اندیشهء درست پاک(- اندیشهء نیک-سازگاری-بردباری-فروتنی مقدس)1.

3-اسفند در گاثاها:چون هنوز از وجود و نقش هفت امشاسپند پیش از زرتشت، که پیامبر ایران باستان در سرودهای خود به آن‏ها اشاره می‏کند،اطلاع چندانی نداریم‏2، ناگزیر بهترین نقطهء شروع برای آشنایی با این امشاسپندان سرودهای خود پیامبرند.

زرتشت در گاثاها 18 بار رسما از اسفندارمذ یاد می‏کند.از مجموع این اشاره‏ها چنین برمی‏آید،که آرایش بهشت نکاستنی با اسفندارمذ است‏3.اسفندارمذ سازندهء جانوران‏ است‏4و سرگردانانی را،که هنوز درست از نادرست تشخیص نمی‏دهند،یاری می‏کند5. و حتی زرتشت از او می‏خواهد،که در روز رستاخیز در آمرزیده شدن او(و پیروانش) (1)-در حالی‏که در صحاح الفرس محمد بن هندو شاه سمرقندی از سدهء هشتم هجری،مانند بیشتر ماه‏های دیگر،اشاره‏ای به اسفند نشده است،ابو خلف تبریزی در برهان قاطع(1062 شمسی باشد.و نام روز پنجم از ماه‏های شمسی هم هست.این روز را فارسیان بنابر قاعدهء کلیه،که پیش ایشان معمول است:که چون نام ماه با نام روز موافق آید عید کنند، در این روز جشن سازند و عید نمایند.نیک است رخت پوشیدن و درخت نشاندن‏ در این روز به اعتقاد ایشان.و به معنی زمین هم گفته‏اند[-]و نام فرشته‏ای هم هست که‏ موکل زمین و درخت‏ها است و مصالح این ماه بدو تعلق دارد.

(2)-بعضی از دانشمندان از پیوند میان«ارامتی» aram?ati ریگ ودا با«آرمتی»گاثاها سخن‏ به میان می‏آورند و می‏گویند،اسفندارمذ تنها امشاسپندی است،که در ریگ ودا هم(به‏ صورت یکی از ایزدان)به چشم می‏خورد،ما بی‏آن‏که وجود این پیوند را غیرممکن بدانیم، هنوز قرائن و شواهد موجود را برای اثبات این پیوند کافی نمی‏دانیم.جا دارد این پیوند و اصولا خویشاوندی فرهنگی و مذهبی ریگ ودا و گاثاها از نو مورد یک بررسی همه‏ جانبه قرار گیرد.بدیهی است در این بررسی فقه للغه و خویشاوندی میان واژه‏های گاثایی و ودایی فصل ویژه‏ای را به خود اختصاص می‏دهد.

(3).یسنا 28،بند 7.آیا باتوجه به این‏که سپندارمذ،دختر اهورائی(-)تبلور شخصیت‏ زن در ایران باستان است،این‏که می‏گوییم،«کلید بهشت زیر پای مادران است»توجه‏ به نقش این امشاسپند در ایران باستان داریم؟

(4).یسنا 31،بند 9.

(5).یسنا 31،بند 12.

به او کمک بکند6،و در جهان مادی به او توش و توان و نهاد راستین دهد7،و بد- کردارانی را که از نیکی روی می‏گردانند از راستی به دور دارد8.سپندارمذ همواره کارساز است و یاور راستی‏9و زرتشت از او می‏خواهد،در قبال نیکی‏هایی که برای دینداران‏ آرزو می‏کند،برای او(و پیروانش)پاداش ببخشاید10،اسفندارمذ گشایش‏بخش هستی‏ است‏11و به کشتزاران رامش می‏دهد12.و چون موکل زمین است زرتشت از او می‏خواهد، تا در روی زمین تنها فرمانروایان خوب به فرمانروایی برسند و مردم زندگی پاکی داشته‏ باشند و چارپایانی که مایهء حیاتند پرورش یابند13.

همین مختصر همهء آن چیزی است،که ما به کمک گاثاها دربارهء سپندارمذ به دست‏ می‏آوریم.جز این،هرچه می‏دانیم،از حدود شش تا 16 قرن پس از زرتشت تألیف‏ یافته است‏14!!-البته لا بد مبتنی بر اسناد و مدارکی که در دست مؤلفان بوده است‏15.

4-زن در آیین زرتشت:در بخش نخست این گزارش اشاره کردیم،که اسفندگان‏ جشن زنان است و به عبارت دیگر پنجم اسفند در ایران باستان روز زن بوده است.بنابر- این توجه به نقش زن در آیین زرتشت حائز اهمیت است.

باتوجه به نقشی که الاهه‏های مادر و اصولا رب النوع‏های مؤنث در ایران باستان‏ (6).یسنا 33،بند 11.

(7).یسنا 33،بند 12 و 13.

(8).یسنا 34،بند 9.

(9).یسنا 34،بند 10.

(10).یسنا 43،بند 1 و 16 و یسنا 44،بند 16.

(11).یسنا 46،بند 11.

(12).یسنا 47،بند 3.

(13).یسنا 48،بند 5.

(14).در بند هشن(سدهء دهم میلادی؟)،سپندارمذ چهارمین امشاسپندی است،که اهورمزدا آفریده است و وظیفهء او در روی زمین پرورش آفریدگان است.«او را نیکویی این‏ که فروتن است.او را گله اوبار(ی)این‏که بدی را(که)بر پسندارمذ زمین رسد،همه‏ را بگوارد.او را کمال‏اندیشی این‏که همهء بدی را که بدو کنند و به خرسندی بپذیرد.او را رادی این‏که همهء آفریدگان از اوزیند»[ترجمهء مهرداد بهار،(اساطیر ایران،تهران‏ 1352،صفحهء 52 و 53)].

دین پناه سپندارمذ است و در حالی‏که بنابر بند هشن،دین نخست بر بهمن آشکار شده است، به قول گزیده‏های زاداسپرم(سدهء دهم میلادی)،«(دین)نخست بر زمین،بر سپندارمذ آشکار شد،سپس به هرمزد»[همان‏جا،صفحهء 149]

(15).دربارهء موقعیت منابع قابل دسترس مؤلفان،نگاه کنید به مقدمه‏ای برای بهمنگان و «سده»،پرویز رجبی،چیستا،شمارهء 6،بهمن‏ماه 1360.

(در میان ایرانیان آریایی و یا بومیان پیش از کوچ آریائیان)داشته است،احترامی که‏ آیین زرتشت برای زن قائل است-صرف‏نظر از نظرات شخصی و انسانی زرتشت آزاده- بسیار موجه به نظر می‏رسد.

تاکنون هیچ سندی به دست نیامده است،که حاکی از آن باشد،که در آیین زرتشت‏ به نحوی زن مورد تحقیر قرار گرفته باشد.و در سراسر ادبیات مزدیسنا همواره زن مورد توجه خاص بوده است و یا اسنادی که تاکنون به دست آمده‏اند،هیچ مورخی نمی‏تواند سخن از برتری معنوی مرد بر زن به میان بیاورد.و اگر در اساطیر ادبیات مزدیسنائی‏ پهلوانان نامدار قلمرو زندگی مادی را مردان تشکیل می‏دهند،قهرمانان زندگی غیرمادی، اغلب الاهه‏های بسیار ارجمندی هستند،که ستایش آن‏ها و توانایی‏هایشان،زیباترین‏ اوراق غنایی ادبیات مزدیسنایی را به خود اختصاص داده‏اند.

میترا و آناهیتا،اگر هم پیش از ظهور زرتشت از خدایان نیرومند ایرانیان بودند16، پس از زرتشت-صرف‏نظر از ملاحظه‏های سیاسی و اجتماعی-به خاطر احترام مردم‏ به اینان،از طرف آیین زرتشت استقبال می‏شوند و با چهره‏هایی دلپذیر و ستودنی،در قلمرو آیین،بر اریکه‏های پرحرفی تکیه می‏زنند!

تنها حرمت به زن است،که می‏تواند از میترا و آناهیتا چهره‏هایی بسازد،که مهر یشت و آبان‏یشت به دست می‏دهند.در مهریشت میترا زنی است،که دارای هزار گوش‏ است.-خوش‏اندامی که دارای هزار چشم است.-بلندبالایی که در بالای برج پهن‏ ایستاده.و زورمندی است،که بی‏خواب،پاسبان است.-نخستین ایزد مینوی،که پیش‏ از خورشید فناپذیر تیز اسب در بالای کوه هرا[البرز]برآید.آن مهر بسیار توانا،تمام‏ منزلگاهان آریایی را بنگرد.ده هزار دیده‏بان دارد.توانا و از همه چیز آگاه و فریفته‏ نشدنی است.از اوست،که خانه‏های سترگ از زنان برازنده برخوردار است.از گردون- های برازنده از بالش‏های پهن و بسترهای گسترده بهره‏مند است.در میان چالاکان چالاک- ترین و در میان ناشناسان ناشناس‏ترین.در میان دلیران دلیرترین.در میان زبان‏آوران‏ زبان‏آورترین.در میان گشایش‏دهندگان گشایش‏دهنده‏ترین...کسی که پسران بخشد. کسی که زندگانی بخشد.کسی که سعادت بخشد.کسی که نعمت بخشد17.

و در آبان‏یشت،آناهیتا زنی است،زورمند و درخشان،سوار بر گردونه،لگام‏ بر دست،روان در جستجوی نام‏آوری است.با چهار اسب بزرگ و سفید یک‏رنگ و یک‏ (16).دربارهء میترا و آناهیتا نگاه کنید به«مهرگان»و«آبانگان»،پرویز رجبی،چیستا، شماره‏های 2 و 3،مهر و آبان 1360.

(17).مهریشت(ترجمهء اسناد پورداود)،بندهای 7 و 13 و 27 و 30 و 65.

نژاد...اسب‏های گردونهء آناهیتا را اهورمزدا از باد و باران و تگرگ و ژاله ساخته‏ است.آناهیتا مطیع کیش اهورایی است و سزاوار است،که در جهان مادی مورد ستایش‏ و نیایش قرار گیرد،که جان‏افزاست و فزایندهء گله و رمه و ثروت است و گیتی و مملکت.او نطفهء همه مردها را پاک می‏کند و مشیمهء زن‏ها را برای زایش پاک می‏کند و زایش را آسان می‏سازد و به زنان باردار شیر می‏دهد.برای او بر روی دیوان‏[تخت‏] بستری زیبا و معطر با بالش‏های گسترده مهیا است.اهورمزدا آناهیتا را از نیروی خودش‏ به وجود آورده است،تا خانه و ده و قریه و مملکت را بپروراند.بازوان سفید آناهیتا به‏ ستبری شانهء اسب‏ها است.او باشکوه و آراسته و نیرومند است.دختر جوان بسیار برومند و خوش‏اندامی است.کمربند به میان بسته،راست‏بالا،آزاده‏نژاد،و شریف، که یک جبهء قیمتی بر چین زرین در بردارد.گوشواره‏ای دارد چهارگوش و زرین و طوقی‏ زیبا بر گردن نازنینش.او کمربند می‏بندد،تا سینه‏هایش ترکیب زیبا بگیرند و اندامش‏ حالتی مطبوع پیدا کند!...آناهیتا به فرمان اهورمزدا به زمین می‏آید،تا دختران دم‏ بخت و زنان جوان در وضع حمل از او یاری بطلبند18.

چقدر باید دختران دم بخت و زنان جوان مورد توجه خاص اهورمزدا باشند،تا فرشته‏ای از جنس خودشان مأمور آرامش آنها بشود و مشیمه‏شان را برای زایش آسوده‏ پاک کند و زایمان را آسان سازد و سینه‏شان را پرشیر؟...

متأسفانه حجم گاثاها،نه تنها در مورد هر مسئله و پدیدهء دیگری،که تحقیق در باره‏اش از ضرورتی برخوردار است،بسیار ناچیز است.با این همه در همین فضای کوچک‏ به خوبی می‏توان از نظر پیامبر ایران باستان دربارهء زن برداشت خوش‏هنجاری داشت:

زرتشت جاماسب را برای پوروچیستا،جوان‏ترین دختر خود به شوهری‏ نام می‏زند،اما از او می‏خواهد،پس از یک اندیشه‏گماری نیکو و مراجعه به خرد خود تکلیف پارسایی‏اش را به جای آورد19.و جاماسب می‏گوید،پوروچیستا را به دلگرمی‏ به دین رهبری می‏کنم،تا پدرش و شوهرش و برزیگران و آزادگان را از او خوشنودی‏ فراهم آید20.آن‏گاه زرتشت خطاب به دوشیزگان در حال شوی گرفتن می‏گوید:

«سخنانی به دوشیزگان به شوی رونده گویم و به شما(نیز)پند دهنده.آن‏ را به یاد بسپارید و دریابید،در نهادهای(خود)در کوشش زندگی منش نیک‏ در راستی یکی از شما باید بر دیگری برتری جوید.چه این از برای وی‏ (18).برگرفته از سراسر مهریشت!

(19).گاثاها،یسنا 53،بند 3.

(20).همان‏جا،بند 4.

مزد خوب بود»21.

با همهء کوتاهی کلام زرتشت،از قدیمی‏ترین سند مکتوب ایرانی دربارهء زن چنین‏ برمی‏آید،که پیامبر باتوجه خاصی نگران سعادت دوشیزگان و زنان است و از آنان‏ می‏خواهد،تا در پرداختن به راستی بر یکدیگر برتری جویند.و چنین است،که در آیین‏ زرتشت،روز خاص سپندارمذ،دختر اهورائی‏22،به زن اختصاص داده می‏شود.

شاید به خاطر شباهت زن به زمین،از نظر باروری است،که زرتشت چنین مقام‏ والایی را برای زن قائل می‏شود و برای این مقام تبلیغ می‏کند:

«ایدون این زمین،زمینی را که ما را دربرگرفته است و این زنان را نیز می‏ستاییم.و آن زنانی را که از آن تو بشمارند،ای اهورمزدا،و از راستی برگزیده برخوردارند،ما می‏ستاییم»23.

5-جشن اسفندگان:متأسفانه،مانند همهء جشن‏های ایران باستان،از چند و چون‏ جشن اسفندگان نیز بی‏خبریم.حدود پانزده قرن پس از زرتشت ابوریحان بیرونی دربارهء اسفندگان می‏نویسد:«اسفندارمذ ماه روز پنجم آن روز اسفندارمذ است و برای اتفاق‏ دو نام آن را چنین نامیده‏اند و معنای آن عقل و حلم است.و اسفندارمذ فرشتهء موکل‏ به زمین است.و نیز بر زنهای درست‏کار و عفیف و شوهردوست و خیرخواه موکل است‏ زنان بخشش می‏نمودند[هدیه می‏دادند]و هنوز این رسم در اصفهان و ری و دیگر بلدان پهله باقی‏مانده و به فارسی مردگیران می‏گویند24.گردیزی دربارهء جشن اسفندگان‏ می‏نویسد:«...و این نام فرشته‏ای است،که بر زمین موکل است و بر زنان پاکیزهء مستوره. و اندر روزگار پیشین این عید خاصه مرزنان را بودی،و این روز را مردگیران گفتندی، که به مراد خویش مرد گرفتندی...»25.

باتوجه به اینکه جشن مردگیران هنوز در بعضی از روستاهای ایران(البته نه‏ حتما روز پنجم اسفند)وجود دارد،جا دارد این جشن در سطح کشور،مخصوصا در روستاها و شهرهای کوچک قدیمی مورد بررسی قرار گیرد26.

(21).گاثاها،بند 5،ترجمهء استاد پورداود(باتوجه به تفسیر این بند).

(22).یسنا 45،بند 4.

(23).یسنا 38،بند 1.برای مطالعه در توجه آیین زرتشت به زن،فروردین‏یشت نیز می- تواند سودمند باشد.

(24).آثار الباقیه،ترجمهء علی اکبر داناسرشت،تهران 1352،صفحهء 351 و 302. ابوریحان در کتاب دیگر خود،التفهیم،می‏نویسد:«...و پارسیان او را مردگیران‏ خوانند.زیراک زنان بر به شوهران اقتراح‏ها کردندی و آرزوهای خواستندی از مردان» (به کوشش استاد همایی،تهران 1352،صفحهء 260).

(25).زین الاخبار،به کوشش عبد الحی حبیبی،تهران 1347،صفحهء 247.

(26).تا جایی که نگارنده می‏داند،در روستای فرخان،سه کیلومتری شرق قوچان،هنوز این جشن روز سیزده فروردین برگزار می‏شود...[ و بسیاری دیگر روستاهای خراسان]