پـــــــور تــــــوس

سال ۱۳۸۸،سال فردوسی بزرگ

پـــــــور تــــــوس

سال ۱۳۸۸،سال فردوسی بزرگ

گرامیداشت هزارمین سال سرایش شاهنامه در گرجستان

مراسم گرامیداشت هزارمین سال سرایش شاهنامه توسط رایزنی فرهنگی ایران در تفلیس و انجمن شاعران گرجستان در محل کتابخانه مرکزی آکادمی علوم برگزار شد. سفیر ایران در گرجستان در این مراسم تاکید کرد که فردوسی حکیم بود و قرن‌ها به این نام شناخته شد.به نقل از اداره کل روابط عمومی و اطلاع‌رسانی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، مجید صابر، سفیر ایران در گرجستان، با قدردانی از برگزارکنندکان این برنامه ادبی و با تاکید بر این که فردوسی پدر زبان فارسی محسوب می‌شود، گفت: تنها مشخصه فردوسی این نیست که شاعر و صاحب کتاب شاهنامه باشد؛ بلکه وی حقیقتا حکیم بود و قرن‌ها به این نام شناخته شد.
وی در ادامه شاهنامه را باعث اتحاد اقوام ایرانی معرفی خواند و درباره ویژگی‌های مهم و اساسی موجود در شاهنامه مانند آزادگی، یکتاپرستی، ارزش‌های والای انسانی و مجاهدت در راه حق سخنرانی کرد.
احسان خزاعی، رایزن فرهنگی ایران در تفلیس در این برنامه ادبی با اشاره به ثبت بین‌المللی هزاره سرایش شاهنامه در سازمان ملل متحد (یونسکو)، از خانم بلا شالواشویلی به عنوان یکی از مترجمان معاصر شاهنامه فردوسی تجلیل کرد و افزود: شاهنامه فردوسی پل ادبی محکمی بین ایرانیان و گرجیان برای تداوم روابط ادبی و فرهنگی است.
وی همچنین گفت: مراکز فرهنگی و علمی جمهوری اسلامی ایران به تلاش‌های ادیبان گرجی به وی‍ژه در زمینه ترجمه شاهنامه ارج می‌نهند.
در این مراسم ادبی که با استقبال از سوی علاقمندان برگزار شد، برای اولین بار 13 مینیاتور از یوسب گاباشویلی، هنرمند مشهور گرجی، در معرض دید عموم قرار گرفت.
مینیاتورهای مذکور در انتشار ترجمه‌های شاهنامه گرجی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

خدای نامه، اصلی‌ترین منبع شاهنامه به خط پهلوی ساسانی است

کتاب خدای ‌نامه به خط فارسی میانه یا پهلوی ساسانی از جمله مهمترین و اصلی‌ترین منابع شاهنامه است. اصل این کتاب از بین رفته اما ترجمه آن اکنون موجود است.خدای نامه به زبان پهلوی شامل تاریخ حماسی ایران و تاریخ سلاطین ایران پیش از اسلام است. این کتاب در دوران ساسانیان تنظیم شده و در منابع یونانی نیز بسیار درباره آن نوشته‌اند. همچنین برخی از نویسندگان یونان باستان به گسترش داستان‌های پهلوانی میان ایرانیان اشاره کرده‌اند.

مریم دارا، دانشجوی دکترای فرهنگ و زبان‌های باستانی به ایبنا گفت: نام پهلوی از داستان‌های پهلوانی و شاهی برگرفته نشده بلکه پهلوی از اسم منطقه‌ای به نام پهله شامل شمال خراسان و گرگان گرفته شده است.
این پژوهشگر فرهنگ و تاریخ ایران به آثار کتابی یا متصل به زند اوستا که در شاهنامه استفاده شده اشاره کرد و افزود: زند، ترجمه‌‌ای از زبان اوستایی به زبان پهلوی است که به این عمل در اصطلاح زندنویسی گفته می‌شد.
وی خدای‌نامه را یکی از منابع کتابی یا متصل، مهم شاهنامه دانست و گفت: اصل این کتاب از بین رفته اما ترجمه آن باقی مانده است و می‌تواند مرجع معتبری برای تاریخ پژوهان و شاهنامه‌شناسان باشد. 

کارشناس پژوهشگاه میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در ادامه سخنانش به حکومت اشکانیان نیز اشاره کرد و افزود: مدت زمان حکومت اشکانی از 247 پیش از میلاد تا 224 میلادی است و به صورت حکومت ملک‌الطوایفی و منطقه‌ای اداره می‌شده است.

وی با بیان اینکه سه نوع نگارش یونانی، یونانی ـ اشکانی و اشکانی در زمان حکومت دوره اشکانی وجود داشت، گفت: خط یونانی به عنوان خط رایج دوره اول حکومت اشکانی به شمار می‌رفت.

وی افزود: خط اشکانی از «آرامی» گرفته شده و دارای 22 نشانه، صامت‌نگار، حروف مصوت‌های مرکب و حروف جداگانه است. جهت نوشتن این خط از راست به چپ بوده است.

پژوهشگر دایره‌المعارف بزرگ اسلامی گفت: از دیگر ویژگی‌های خط اشکانی، نداشتن جنسیت، شمار و صرف نشدن افعال است. صرف افعال در دوره میانه به طور معمول توسط فاعل جمله انجام می‌شده است. از جمله آثار فارسی میانه سفال نوشته‌های نسا در عشق‌آباد، بنچاق یا قباله فروش تاکستان در اورامان کردستان و کتیبه اردوان در شوش است.
دارا کتیبه‌های دو زبانه ساسانیان شامل اردشیر اول در نقش رستم، شاپور اول در نقش رجب، کعبه زردشت، حاجی آباد (نزدیک تخت جمشید) و هرمز در نقش رستم را از دیگر آثار برجای مانده از فارسی میانه برشمرد.
وی افزود: نرسه در پایکولی (عراق)، دورااُرپرس در ساحل فرات در سوریه (بر دیواره‌های معبد و سفال و پوست)، مجسمه هرکول (یونانی) و یادگار زریران و درخت آسوریک از دیگر آثار فارسی میانه است.
دارا به متن «درخت آسوریک» اشاره کرد و گفت: درخت آسوریک یکی از متن‌های دوره میانه محسوب می‌شود که اصل آن به زبان پهلوی اشکانی بوده است اما در زمان ساسانیان آن را به زبان پهلوی ساسانی یا فارسی میانه بازنویسی می‌کنند. بعضی از پژوهندگان چنین اعتقاد دارند که در زمان ساسانیان، مطالبی به منظومه درخت آسوریک الحاق شده اما این تنها یک نظریه است و نمی‌توان قاطعانه آن را پذیرفت.
وی به متن کهن «یادگار زریران» نیز پرداخت و افزود: متن کهنی که از دوره فارسی میانه به یادگار مانده، یادگار زریران نام دارد. این متن نیز به زبان پهلوی اشکانی بوده است و به پهلوی ساسانی یا همان فارسی میانه، بازنویسی می‌شود. البته یادگار زریران متنی غیر دینی است اما از اختلافی نام می‌برد که بر سر دین میان ایرانیان و تورانیان پدید آمد.

میوه فروشان مشهدی

در مشهد،میوه فروشان در تابستان تا سی چهل سال پیش،برای فروش میوه های خود،با صدایی خوش آهنگ، هر میوه را به گونه ای تبلیغ می کردند:

1)خیار:

آی خیار،سبزه خیار،گل به سر داره خیار،سر ظهر وقت ناهار

توی تالار،پهلوی یار،بیشین پای تغار،بُخور آبدوغ خیار

2)هندوانه:

بیا بیبین چی زده بار                هِندِوَنَه گُل نار

3)طالبی:

طالبی آی طالبی              تنگ طِلا شد طالبی

4)هلو:

هلو هلو هلو هُلو            سر بده تو راه گَلو

تنگ شربت بُخور             بِریِ خَنَه م بُبُر

5)توت:

عسلِ بادومِ ترِ، توت،

6)سیب:

سیبِ گلابه            خوردنش ثوابه (با اندکی تصرف ازجنگ خنده،میرخدیوی)

شاهنامه خوانی بختیاری‌ها

شاهنامۀ فردوسی، قرن‌ها پیش، کویرها و کوه‌ها وسرزمین‌ها را پشت سر گذاشت تا سینه به سینه و دهان به دهان به بختیاری‌های کوچ‌رو برسد. آنان روح نیاکان رزمنده‌شان را در حماسه‌های رستم و سیاوش دیدند و با شاهنامه و فردوسی پیوند دیرینه بستند که همچنان پابرجاست و از آن پس شاهنامه نقل شب‌های بلند کوچ در کنار آتش چاله، زمزمه و دلگرمی روزهای نبرد، جهیز دختران ایل بختیاری است.

عشایر بختیاری در مکتب‌خانه‌هاشان تنها الفبا و خواندن نوشتن نمی‌آموختند، بلکه آنها خوانش و آهنگ خوانش شاهنامه را هم به‌درستی می‌آموختند. از این جاست که اکثر پیرمردان ایل بختیاری داستان‌های شاهنامه را از بر می‌خوانند یا بلدند. شاهنامه‌خوانانی هستند که بیش از نیم شاهنامه را از بر می‌دانند. تأثیر شاهنامه بر زندگی مردم به گونه‌ای است که نام فرزندان خود را از شاهنامه می‌گیرند و می‌گویند شاهنامه باعث تقویت روحیۀ سلحشوری مردان ایل بوده و نمونه‌هایی از حکمی آن مورد مثال برای پند پدر به پسر بوده‌است.

 اما شاهنامه‌خوانی در میان بختیاری‌ها به شیوه‌های مختلفی اجرا می‌شود. یکی از این شیوه‌ها "شاهنامۀ غمنومه" است که به پاره‌های فجیع شاهنامه اختصاص دارد. این آواز در پرده‌های نزدیک به شوشتری در دستگاه همایون اجرا می‌شود. فضای محزون آواز مخاطب را جذب می‌کند. این فضا بعد از آواز حماسی به عنوان مثال گفتگوی رستم و سهراب به وجود می‌آید و آواز محزون را هنگام کشته شدن سهراب می‌خوانند.

شاهنامه‌خوانی برای اشعار حماسی و لحظات رزم هم به کار برده می‌شود. گاهی شاهنامه‌خوان هنگامی که اشعار رزمی و حماسی را می‌خواند، احساساتی شده، آواز را با فریاد و سروصدا همراه می‌کند. گونۀ دیگری با نام "برزونامه" که با لحن شاهنامه‌خوانی در منطقۀ لـُردگان اجرا می‌شود، از حواشی شاهنامه به شمار می‌آید، چون در شاهنامه وجود ندارد، هرچند شاهنامه‌خوانان بختیاری آن را بخشی از شاهنامه می‌دانند. این منظومۀ منسوب به شمس‌الدین کوسج (سدۀ هشتم هجری) و خواحه عمید عطایی (سدۀ دهم هجری) سرگذشت حماسی برزو، پسر سهراب در توران و ایران است. 

شاهنامه‌خوانی معمولاً در مجالس جشن و سرور، ایام نوروز، شب یلدا و دیگر مراسم ایلی رونق دارد. در سال‌های اخیر مراسم شاهنامه‌خوانی بختیاری در مناطق بختیاری‌نشین سلسله‌جبال زاگرس جانی دوباره یافته‌است و گروه‌های مختلف به احیای این سنت دیرینه کمر بسته‌اند. در این مراسم که با حضور انبوه مشتاقان فردوسی برگزار می‌شود، شاهنامه‌خوانان، از زن و مرد و خرد و کلان، به نوبت بر روی صحنه می‌روند و قطعات مختلف شاهنامه را به شیوه‌های گوناگون اجرا می‌کنند. این اشتیاق سبب شده حتا شاهنامه را به گویش بختیاری بازگردانند و به دست چاپ بسپارند.

آوازخوانی به شیوۀ شاهنامه‌خوانی آن ‌قدر بر بختیاری‌ها تأثیر گذاشته که آوازهایی را به همین شیوه در مدح یا یادبود قهرمانان‌شان مانند سردار اسعد، نامدارخان، علیمردان‌خان و غیره اجرا می‌کنند.

و اما بزرگ‌ترین همایش شاهنامه‌خوانان که شاید بتوان آن را بزرگ‌ترین در جهان دانست، مراسم شاهنامه‌خوانی در روستای سی‌میلی در جنوب مسجدسلیمان بوده‌است؛ همایشی که به گفتۀ مردم محلی قدمتی بیش از پانصد ساله داشت و هر سال در سومین روز فروردین‌ماه دوستداران شاهنامه را از دور و نزدیک به خوزستان می‌کشاند؛ بدون هیچ فراخوانی با حضور هزاران مشتاق شاهنامه برگزار می‌شد. افعال زمان گذشته به این خاطر است که صدای شاهنامه‌خوانان این همایش آیینی ایلی که از زمان صفویه تا روزگار ما برپا بود، در سالی که توسط یونسکو سال بزرگداشت فردوسی نامیده شد، توسط مسئولان محلی به بهانۀ نداشتن پروانۀ اجرا خاموش شد.

عکس‌های گزارش تصویری این صفحه مراسم شاهنامه‌خوانی روستای سی‌میلی پیش از توقف اجرای آن و نمایش شاهنامه‌خوانی گروه آسماری در اهواز در آبان‌ماه گذشته را نشان می‌دهد. در بخش‌هایی از این متن از کتابچۀ مؤسسۀ فرهنگی هنری ماهور "مجموعه موسیقی نواحی ایران، موسیقی ایل بختیاری" استفاده شده‌است.