پـــــــور تــــــوس

سال ۱۳۸۸،سال فردوسی بزرگ

پـــــــور تــــــوس

سال ۱۳۸۸،سال فردوسی بزرگ

فردوسی سنگ بنایی گذاشت که باعث ماندگاری ایران شد

ابوالفضل خطیبی در نشست «نظم قلم؛ پاسداشت فردوسی» گفت: هویت ملی دو رکن بسیار مهم دارد؛ یکی رکن زبان فارسی و دیگری مجموعه‌ای از فرهنگ، تمدن، رسم‌ها و آیین‌هاست که در شاهنامه به بهترین صورت، تبلور یافته است. فردوسی سنگ بنایی گذاشت که باعث ماندگاری ایران شد.به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، خانه فرهنگ گلها به مناسبت روز قلم از ابوالفضل خطیبی، شاهنامه‌پژوه و فردوسی‌شناس درخواست کرد تا در نشستی با نام «نظم قلم؛ پاسداشت فردوسی» درباره شاهنامه فردوسی سخن بگوید. این برنامه عصر روز سه‌شنبه (14 تیرماه) ساعت 18 تا 20 برگزار ‌شد. 
چند سالی است که به پیشنهاد انجمن قلم ایران، روز چهاردهم تیرماه، به عنوان «روز قلم» در گاهشمار کشور به ثبت رسیده است. بنابر روایت‌ها، از کتاب آثار الباقیه‌ ابوریحان بیرونی، چنین نقل شده که سیاره تیر یا همان عطارد، در فرهنگ ادب پارسی، کاتب و نویسنده‌ ستارگان است. از همین ‌روی از دیرباز در ایران، این روز را روز نویسندگان دانسته و گرامی ‌داشته‌اند. 
خطیبی در ادامه سخنانش گفت: نکته اینجاست که در زمانی که شاهنامه سروده شد نشانی از ایرانشهر با مرکزیت واحد وجود نداشت و هر گوشه‌ای از ایران در دست حکومتی مستقل بود؛ دولت‌های سامانی، غزنوی و سلجوقی هرگز بر سراسر ایران حاکم نبودند و تنها بر بخش‌هایی از این سرزمین حکم می‌راندند. در چنین زمانی که ایرانشهر در دست دولت‌های متعدد بود، فردوسی سنگ بنایی گذاشت که باعث ماندگاری ایران شد. این که می‌گویند فردوسی ایران را زنده کرد، اشاره به همین معنا دارد. 
این شاهنامه‌پژوه یادآور شد: فردوسی دهقان زاده‌ای بود که در قرن چهارم ایرانیان را با پیشینه خود آشنا کرد و در شاهنامه‌اش نشان داد که چه فداکاری‌ها و پهلوانی‌ها از گذشته‌های دور در ایران شده است تا این سرزمین پایدار بماند. تفکر و اندیشه ایران متحد و یکپارچه از فردوسی آغاز و در سده‌های بعد در ادبیات ما حفظ شد. 
به همین دلیل است که شاعری مانند نظامی هنگامی که کتاب خود را به اتابک آذربایجان تقدیم می‌کند، او را «خسرو ایران» می‌نامد؛ چون در ذهن او اندیشه ایران یکپارچه وجود داشت. اندیشه یکپارچگی ایران تا به روزگار صفویان ادامه یافت و به دست آنها ایرانی متحد دوباره شکل گرفت. صفویان در کنار یکپارچگی ایران، به دو رکن دیگر هم توجه داشتند و آنها را در کنار اندیشه ایران متحد می‌گذاشتند؛ آن دو رکن، یکی تشیع بود و دیگری تصوف. 
مصحح دفتر هفتم و هشتم شاهنامه خالقی‌مطلق گفت: به خاطر همین است که می‌بینیم در دوره شاه طهماسب صفوی یکی از بهترین شاهنامه‌های مصور به نام «شاهنامه طهماسبی» پدید می‌آید. چون شاهان صفوی به شاهنامه بسیار اهمیت می‌دادند؛ در عین حال که پایبند به تشیع هم بودند. 
اهمیت دانش‌اندوزی در شاهنامه
وی افزود: من می‌خواهم روایتی از یک کتاب عربی که در قرن اول هجری نوشته شده است، بازگو کنم که در آن نویسنده سعی کرده است ایرانیان را تحقیر کند. این کتاب نوشته «سریر بن جریر» است که در سال 117 قمری مرده است. او «جهشیاری» نام داشت که یک نام ایرانی و به معنی «بخت یار» است. 
جریر می‌نویسد: «ایرانیان گروهی کاتب و دیوانسالار هستند، نه نیزه‌داران و مردان جنگ». در حقیقت او با این سخن می‌خواهد ایرانی را کوچک کند. چون آنچه در نزد اعراب جاهلی اهمیت داشت، شمشیر و نیزه بود، نه فرهنگ و قلم. اما در همین زمان، به گواه شاهنامه، آنچه در ایران اهمیت داشت سواد و علم‌اندوزی بود. 
تنها کافی است به این بیت‌ها و مصراع‌های شاهنامه توجه کنیم: «به فرهنگ باشد روان تندرست» یا «که فرهنگ آرایش جان بُود» یا «دبیری بیاموز فرزند را» جای دیگر می‌گوید: «میاسای ز آموختن یک زمان/ ز دانش میفکن دل اندر گمان/ گذشته سخن ها یاد دارد خرد/ به دانش روان را همی پرورد». 
وی افزود:‌ این که برخی می‌گویند در ایران باستان دانش‌اندوزی مخصوص طبقات خاصی بوده است و بعد این داستان را می‌آورند که انوشیروان به فرزند کفشگری اجازه نداد دانش بیاموزد، سخن درستی نیست. در این داستان بحث بر سر این نیست که انوشیروان مخالف سواد آموزی پسر کفشگر بود؛ بحث بر سر این است که کسی از طبقات پایین اجتماع نمی‌توانست به مقام دبیری دربار برسد. 
وی خاطرنشان کرد: این بسیار تفاوت دارد با این که می‌گویند انوشیروان با دانش اندوزی مخالفت می‌کرد. به این روایت هرگز نمی‌توان استناد کرد. سراسر شاهنامه نشان می‌دهد که در زمان ساسانیان بسیار به دانش اندوزی اهمیت می‌دادند.
اهمیت شاهنامه برای فارسی‌زبانان
وی افزود: در زمانی که شوروی از هم پاشید و هر یک از کشورهای وابسته به آن به استقلال رسیدند، در کشور تاجیکستان که از شوروی جدا شده بود، در میدان بزرگ شهر دوشنبه ـ پایتخت این کشورـ مردم مجسمه لنین را پایین کشیدند و به جای آن مجسمه فردوسی را گذاشتند.
پس می‌توان گفت لنین با جنگ تاجیکستان را تسخیر کرد و سال‌ها با زور و اجبار آن را نگهداشت اما فردوسی تاجیکستان را بدون جنگ فتح کرد. این فقط تاجیک‌ها نیستند که چنین احترامی برای فردوسی قائلند. در کشورهای دیگر هم بسیار از شاهنامه و فردوسی ستایش می‌شود. چون شاهنامه شناسنامه ملی نه تنها ایرانیان، بلکه شناسنامه تمام اقوام ایرانی، از جمله تاجیک‌ها و افغان‌هاست. حتی تاریخ تورانیان هم هست.

اسطوره رستم در زبان‌های غربی

احسان عابدی
رستم قهرمان ملی ایرانیان است،هزار و چند سال قبل، پهلوان اسطوره‌ای ایران، رستم با قلم فردوسی جان دوباره‌ای گرفت و در کارزار با اهریمنان و دشمنان ایران، دلاوری‌ها کرد، آن‌چنان که در گذر زمان بدل به معروف‌ترین قهرمان ایرانی و سمبل رشادت و نیرومندی شد.
فردوسی در شاهنامه سروده است: "که رستم یلی بود از سیستان / منش کردمی رستم داستان" و با این بیت بر نقش انکارناپذیر خود در خلق و پرداخت شخصیت بی‌همتای این قهرمان تاکید کرد، اما بی‌راه نرفته‌ایم اگر بگوییم که رستم نیز اسطوره فردوسی را خلق کرد و به او امکان زندگی در طول سده‌ها را داد، مثل اولیس که هومر شاعر، جاودانگی و شهرتش را مدیون اوست.
در این مورد نیز شهرت رستم و فردوسی با یکدیگر پیوند یافته‌است؛ گاه حتی رستم از خالق خود پیشی می‌گیرد و به واسطه جنگاوری‌های او، فردوسی و شاهنامه نیز بهانه خودنمایی پیدا می‌کنند، به‌ویژه در میان غیرپارسی زبانان و یا به‌طور خاص‌تر، غربی‌ها؛ خوانندگانی از این دست، اغلب به برش‌ها و فصل‌هایی کوتاه از شاهنامه دسترسی دارند و تنها بخشی از این کاخ نظم و شکوه بی‌نظیر آن را درمی‌‌یابند، آن هم بخش‌هایی که رستم و نبردهایش به آن جلوه دیگری بخشیده‌است.
در حقیقت، شیوه‌ای که در ترجمه شاهنامه فردوسی به زبان‌های غربی تاکنون رایج بوده، مبتنی بر گزینش فصل‌‌های درخشان آن است که در بیشتر آنها "رستم" نقش‌آفرینی می‌کند.
رویارویی او با اسفندیار یا کشته شدن سهراب به دست رستم، همواره از مضامین مورد توجه ایران‌شناسان و مترجمان شعر پارسی بوده و ترجمه‌های بسیاری از این فرازهای شاهنامه به زبان‌های مختلف منتشر شده‌‌‌است.

از نمونه‌های قدیم؛ ترجمه روکرت
یکی از نمونه‌های قدیمی، ترجمه فردریش روکرت (Friedrich Rückert) از تراژدی "رستم و سهراب" است.
روکرت شاعری بود زاده شهر شوانیفورت آلمان در اواخر قرن ۱۸ میلادی که شوق شرق و زبان‌های شرقی او را به سوی ادبیات فارسی و ترجمه اشعار حافظ، سعدی، مولوی و در نهایت، فردوسی، سوق داد.
آنه ماری شیمل (دیگر شرق‌شناس شهیر آلمانی)، ترجمه روکرت از حافظ را "کامل‏ترین و معتبرترین ترجمه" از این شاعر پارسی به زبان آلمانی می‌داند و بر ارزش آن صحه می‌گذارد.
اما اینجا صحبت بر سر شاهنامه و داستان‌های شگرف آن است که روکرت را شیفته خود کرده بود، به‌خصوص فراز "رستم و سهراب" که بنا به ذات تراژیک داستان، واجد کیفیتی غم‌انگیز و تکان‌دهنده است. شیمل ترجمه روکرت از این داستان را "حزین و دلنشین" می‌خواند و وفادار به متن.
این ترجمه سال ۱۸۳۸ به سرانجام رسید و از آن زمان بارها تجدید چاپ شده‌‌‌ که آخرین آن مربوط به چند ماه پیش است (فوریه ۲۰۱۱)، اما این‌بار تراژدی "رستم و سهراب" نه به شیوه کلاسیک (کاغذ و چاپ)، بلکه به صورت الکترونیکی منتشر شده‌است.

از نمونه‌های متاخر؛ ترجمه‌‌ کلینتون
یک و نیم قرن پس از فردریش روکرت، تراژدی منظوم رستم و سهراب توسط ایران‌شناسی دیگر به نام جرومی دبلیو کلینتون به شعری سپید برای خوانندگان انگلیسی زبان تبدیل شد؛ گرچه در این فاصله طولانی شاعران و ایران‌شناسان دیگری این تراژدی را به زبان انگلیسی برگردانده بودند، مانند ماتیو آرنولد در نیمه دوم قرن ۱۹.
در حقیقت، نمونه جرومی کلینتون از متاخرترین ترجمه‌های رستم و سهراب به یک زبان غربی است که سال ۱۹۸۸ منتشر شد.
جرومی کلینتون (۱۹۳۷ – ۲۰۰۳) استاد ادبیات و زبان فارسی در دانشگاه‌‌ پرینستون بود. قبل از انقلاب اسلامی چند سالی سمت مدیریت موسسه آمریکایی مطالعات ایران را برعهده داشت و همین خود دلیلی بود برای زندگی در تهران و آشنایی بیشتر با فرهنگ و ادبیات ایرانی. در همان سال‌ها بود که کتاب "بررسی انتقادی دیوان منوچهری دامغانی" را منتشر کرد، اما شهرت کلینتون بیشتر به واسطه شاهنامه و ترجمه فصل‌هایی از آن است، چنان‌چه پس از مرگ او، دوست و همکار ایرانی‌اش، دکتر احمد کریمی حکاک مقاله‌ای نوشت که عنوان "درگذشت یک فردوسی شناس" (Loss of a Ferdowsi scholar) را بر خود داشت.
کلینتون چند سال پس از ترجمه "تراژدی رستم و سهراب"، بار دیگر به سراغ شاهنامه و قهرمان معروف آن، رستم می‌رود و داستان "رستم و اسفندیار" را ترجمه می‌کند. این ترجمه سال ۱۹۹۹ با عنوان "در چنگال اژدها" منتشر شد و آن‌قدر ارزشمند بود که جایزه ترجمه لوئیس راث در سال ۲۰۰۲ را نصیب جرومی کلینتون کند.

کامل‌ترین نمونه؛ ترجمه دیک دیویس
از میان همه نمونه‌ها به نظر می‌رسد که ترجمه دیک دیویس می‌تواند زمینه بهتری برای شناخت غربی‌ها از اسطوره رستم به دست ‌دهد، چرا که در نوع خود از همه آنها کامل‌تر است.
به بیانی دیگر، او به یک نبرد یا تنها فرازی از زندگی قهرمان ایرانی اکتفا نکرده، بلکه داستان رستم را از آغاز تا انتها روایت کرده‌است؛ تولد معجزه‌آسای رستم به یاری سی‌مرغ، سال‌های جوانی، عشق‌‌بازی با تهمینه، نبرد تراژیک پدر با پسر، گذشتن از هفت خوان، رهایی بیژن به دست او، کشتن اسفندیار و در نهایت مرگ غم‌انگیز رستم، تعدادی از فصل‌هایی هستند که در کنار یکدیگر کتاب "رستم: قصه‌های عشق و جنگ" را شکل می‌دهند.
دیک دیویس (شاعر و مترجم انگلیسی) هم‌دوره جرومی دبلیو کلینتون است. زمانی که کلینتون ترجمه رستم و اسفندیار را منتشر کرد، دیویس بزرگ‌ترین پروژه ادبی زندگی‌اش را به نیمه رسانده بود.
این پروژه، فراهم آوردن متنی به نسبت کامل از شاهنامه فردوسی در زبان انگلیسی بود که اجرای آن قریب به هفت سال به طول انجامید (۱۹۹۶ تا ۲۰۰۳). در حقیقت، کار سخت دیک دیویس این ترجمه بود و می‌توان کتاب "رستم: قصه‌های عشق و جنگ" را پاره‌ای درخشان از آن دانست که سال ۲۰۰۷ به شکلی مستقل(گیریم با برخی تفاوت‌ها) منتشر شد.
رویکردی که دیویس در ترجمه شاهنامه داشته، متفاوت از اسلاف خود است؛ نه شاهنامه را کامل به نظم ترجمه کرده و نه کامل به نثر. به شعر سپید نیز در این مورد چندان اطمینانی نداشته‌است. از این رو به ترکیبی از نظم و نثر رسیده‌ که ریشه در سنت نقالی ایرانیان دارد، به این مفهوم که لحظه‌‌های معمولی اثر را به نثر درآورده و لحظه‌های حسی و عاطفی آن را به نظم.
این ترجمه نیز اقبال والایی داشته، به‌طوری که یک‌بار توسط نشریه واشنگتن پست به عنوان بهترین ترجمه سال برگزیده شد و بار دیگر نیز جایزه National Endowment for the Humanities را تصاحب کرد.

نمونه‌ای متفاوت؛ کمیک استریپ رستم
در نهایت به نمونه‌ای از هر حیث متفاوت می‌رسیم، نمونه‌ای که دیگر نمی‌توان نام ترجمه را بر روی آن گذاشت. اینجا رستم از متن اصلی دور می‌افتد و مستقل از شاهنامه و فردوسی ادامه حیات می‌دهد؛ قدم به سرزمین‌های دوردست می‌گذارد و مانند میلیون‌ها ایرانی که در این سال‌های اخیر مهاجرت کرده‌اند، او نیز در فرایند سازگاری و مطابقت با فرهنگ سرزمین‌ میزبان شرکت می‌جوید. به عبارتی، مجموعه کمیک استریپ رستم، تصویری دیگر از این قهرمان ارائه می‌کند که بیشتر از آن‌که ایرانی باشد، غربی‌ست.
اولین جلد از این مجموعه سال ۲۰۰۵ منتشر شد که نام "رستم و سهراب" را بر خود داشت در حالی که از عناوین سه جلد دیگر نمی‌توان حدس زد کدام بخش از شاهنامه الهام‌بخش نویسندگان و طراحان آن بوده‌است. این عناوین عبارتند از "بازگشت پادشاه"، "نبرد با دیوها" و "در جستجوی پادشاه".
مجموعه نیز حاصل همکاری بروس بهمنی (نویسنده و ویراستار)، روبرت ناپتون (نویسنده و ویراستار)، کامرون دورقی (ویراستار)، جیمی دورقی (ویراستار) و کارل آلتستاتر (تصویرساز) است (چهار ایرانی مهاجر در کنار هنرمندی غربی) و به نظر می‌رسد که طرفداران خود را بیشتر از میان نسل دوم ایرانیان مهاجر پیدا کرده‌است.

«شاهنامه: از دست‌نویس تا متن» منتشر شد

کتاب «شاهنامه: از دست‌نویس تا متن» به کوشش جلال خالقی‌مطلق توسط مرکز پژوهشی میراث مکتوب منتشر شد. این مجموعه مقاله در دو بخش به معرفی دست‌نویس‌های شاهنامه و شرحی درباره روش تصحیح انتقادی می‌پردازد.نویسنده این کتاب را با مقاله‌ای با عنوان «معرفی یک نسخه معتبر شاهنامه» آغاز کرده و در آن نسخه دست‌نویس برلین، مورخ 894 ق را معرفی می‌کند.
«معرفی و ارزیابی برخی از دست‌نویس‌های شاهنامه» عنوان دومین مقاله این مجموعه است که نگارنده در آن 45 دست‌نویس شاهنامه را معرفی، و نقاط مثبت و منفی هر یک از آن‌ها را مشخص کرده است.
مقاله سوم «دست‌نویس شاهنامه مورخ 614 هجری قمری» نام دارد که شرحی است در باب دست‌نویس مشهور فلورانس. چهارمین مقاله این کتاب با عنوان «افتادگی‌ها و افزودگی‌های آماری از شش دست‌نویس شاهنامه» نیز به معرفی محاسن و معایب شش دست‌نویس از دست‌نویس‌های شاهنامه، به روش آماری، می‌پردازد.
بخش دوم این کتاب، یعنی پرداختن به روش انتقادی در تصحیح متن، با مقاله‌ای با عنوان «قواعد و ضوابط تصحیح متن شاهنامه» آغاز می‌شود. در این مقاله با ذکر مثال‌های فراوان، هم ضعف‌های روش تصحیح ماشینی نشان داده شده است و هم بی‌اعتباری روش ذوقی و اجتهادی.
نگارنده در این مقاله روش‌های ماشینی و ذوقی ـ اجتهادی را که هنوز هم کمابیش رواج دارند، رد می‌کند و بر لزوم به کار بردن روش انتقادی در تصحیح متون کهن تاکید می‌کند.
مقاله بعدی «یاداشت‌هایی در تصحیح انتقادی بر مثال شاهنامه» نام دارد که در آن نشان داده شده است روش انتقادی تنها بدین معنی نیست که مصحح آن‌چه به دلایلی ضبط کهن‌تر می‌داند به متن ببرد و کار را تمام شده پندارد، بلکه او باید نسخه بدل‌های خود را به شیوه‌های علمی و آسان در اختیار خوانندگان قرار دهد.
سه مقاله دیگر کتاب با عنوان‌های «هفتاد و یک نکته در ابیات شاهنامه»، «معرفی قطعات الحاقی شاهنامه» و «معرفی سه قطعه الحاقی در شاهنامه»، از یک سو درجه اعتبار دست‌نویس‌های شاهنامه را نمایان‌تر می‌کنند و از سوی دیگر گامی هستند برای نشان دادن این امر که تصحیح اثری چون شاهنامه نمی‌تواند تنها عملی ـ انتقادی، بلکه باید تحقیقی نیز باشد.
«اهمیت و خطر مآخذ جانبی در تصحیح شاهنامه» و «رسم خط شاهنامه» مقاله‌های پایانی این مجموعه‌ هستند.
کتاب «شاهنامه: از دست‌نویس تا متن»(جستارهایی در معرفی و ارزیابی دست‌نویس‌های شاهنامه و روش تصحیح انتقادی متن)، نوشته جلال خالقی مطلق در 595 صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت 15 هزار تومان توسط انتشارات مرکز پژوهشی میراث مکتوب منتشر شد.

«کتاب‌شناسی فردوسی و شاهنامه» منتشر شد

چاپ سوم «کتاب‌شناسی فردوسی و شاهنامه از آغاز نوشته‌های پژوهشی تا سال 1385» به کوشش استاد ایرج افشار با افزوده‌های جدید در اغلب بخش‌ها و توسط انتشارات مرکز پژوهشی میراث مکتوب منتشر شد. نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، مجموعه حاضر چاپ سوم «کتاب‌شناسی فردوسی» است که پس از 33 سال، با افزوده‌ها در اغلب بخش‌ها، منتشر شده ‌است.
چاپ دوم این کتاب دربرگیرنده مشخصات 1852 کتاب و مقاله بود. در حال حاضر این تعداد به پنج هزار و 868 کتاب و مقاله افزایش یافته ‌است. این افزوده‌ها در چاپ اخیر با علامت * مشخص شده‌اند.
این مجموعه نخستین‌بار به مناسبت تجدید بنای آرامگاه فردوسی، در سال 1347 منتشر شد. چاپ سوم، علاوه بر پیش‌گفتارها و همچنین بخش پیوست‌ها(12 پیوست)، نمایه‌ها و فهرست منابع عمده، دربردارنده چهار بخش کلی است.
تحقیقات درباره فردوسی و شناخت «شاهنامه»، ترجمه‌ها و منقولات «شاهنامه» به ترتیب الفبایی زبان‌ها و تاریخ انتشار، نسخه‌های خطی «شاهنامه» و چاپ‌های متن «شاهنامه» و خلاصه‌های آن عنوان‌های چهار بخش کلی این کتاب هستند.  
از آنجا که برای تمامی افرادی که درباره شاهنامه تحقیق می‌کنند داشتن آگاهی درباره کلیه مطالعات و تحقیقات پیشینیان ناگزیر است و باید تا حد امکان آن‌چه را در زبان‌های مختلف درباره فردوسی گفته‌اند و نوشته‌اند بخوانند تا بتواند سخنی تازه و نو بگویند، این کتاب در این زمینه می‌تواند راه‌گشا باشد.
مجموعه «کتاب‌شناسی فردوسی و شاهنامه از آغاز نوشته‌های پژوهشی تا سال 1385»، به کوشش مرحوم ایرج افشار در 564 صفحه، شمارگان دو هزار نسخه و قیمت 14 هزار تومان توسط انتشارات مرکز پژوهشی میراث مکتوب منتشر شد.

شاهنامه بایسنقری به خط محمدبن مطهر بررسی شد

شاهنامه بایسنقری موجود در کتابخانه و موزه ملی ملک با کارشناسی عبدالمجید شریف‌زاده در محل این موزه بررسی شد. این شاهنامه که با شاهنامه بایسنقری موجود در موزه کاخ گلستان هم‌ دوره است، در دوره تیموری به دستور بایسنقر و توسط محمدبن مطهر نیشابوری کتابت شده است.ه نقل از روابط عمومی کتابخانه و موزه ملی ملک، عبدالمجید شریف‌زاده، کارشناس هنر اسلامی در کارگاه نسخه‌شناسی موزه ملک درباره این نسخه گفت: در میان شاهنامه‌های به‌جا مانده در تاریخ، دو شاهنامه از همه مشهورترند. یکی شاهنامه شاه طهماسب است که توسط یک دلال برگ برگ شده و به افراد مختلف فروخته شد که ‌اکنون 118 برگ آن در ایران و در موزه هنرهای معاصر نگهداری می‌شود و دیگری شاهنامه بایسنقری که از شاهکارهای هنر کتاب‌آرایی در جهان محسوب می‌شود و در یونسکو نیز ثبت شده است.
وی افزود: علاوه بر این،شاهنامه بایسنقری، شاهنامه دیگری در زمان بایسنقر کتابت شده که در موزه ملک نگهداری می‌شود که با وجود تفاوت‌های بسیار با شاهنامه کاخ موزه گلستان، ‌ویژگی‌های مهم خود را دارد.
وی توضیح داد: جلد ابتدای این شاهنامه که در دوران قاجار به آن اضافه شده، یک جلد لاکی است که از بیرون نقش گل و مرغ دارد و در داخل آن نبرد رستم و اسفندیار نقش شده است. در صفحه اول بعد از جلد که آغاز نسخه است، دو یادداشت وجود دارد که یکی داستان فوت بایسنقر، نام پدر، تاریخ وفات، محل فوت و سن او در زمان فوتش را ذکر می‌کند و دیگری یادداشتی درباره چگونگی ابتیاع این نسخه در دوره فتحعلی‌شاه است. 
این کارشناس سپس به یکی از ویژگی‌های شاهنامه بایسنقری موزه ملک اشاره و اظهار کرد: این نسخه دو کتاب را در خود جای داده است که یکی شاهنامه فردوسی است و دیگری خمسه نظامی. از نکاتی که مورخان در مقایسه این نسخه با شاهنامه موزه کاخ گلستان به آنها اشاره کرده‌اند،این است که نسخه از لحاظ متن ضعیف‌تر و کلمات الحاقی در آن بیشتر است و مورخان و کارشناسان نسخه کاخ گلستان را شاهنامه‌ای پاکیزه‌تر و عاری از الحاقات می‌دانند. به همین دلیل نسخه موزه ملک تعداد ابیات بیشتری دارد و مقدمه آن نیز چندان قرص و محکم به نظر نمی‌رسد.
شریف‌زاده با اشاره به دو تصویری که تنها تصاویر این شاهنامه‌اند، گفت: یکی از این تصاویر با رنگ‌های به اصطلاح جسمی و تصویر پشت آن با رنگ‌های روحی نقش شده است. البته این در نگارگری ایرانی سابقه ندارد که روی هر دو سمت یک کاغذ نقاشی شود. ولی اهمیت این تصاویر به‌ویژه تصویری که با رنگ‌های جسمی کار شده، در این است که صحنه‌ اهدای این نسخه به بایسنقر را به تصویر کشیده و اینگونه تصویرسازی وقایع روز، در نگارگری ایرانی بی‌سابقه است. ‌
وی افزود: پس از این دو تصویر خمسه نظامی آغاز می‌شود و در نهایت رقم کاتب در پایان صفحه آمده و سپس جلد انتهایی کتاب در داخل، نقشی از داستان رستم و اشکبوس را با خود دارد و در خارج نگاره‌ای گل و مرغی در آن تصویر شده است.
شریف‌زاده سپس درباره نگاره اهدای شاهنامه به بایسنقر توضیح داد: در این نقاشی سال اهدای این نسخه به بایسنقر 833 ه.ق در یک کتیبه و نام بایسنقر به‌صورت کامل در کتیبه‌ای دیگر درج شده است و نام افراد دیگری که در این نگاره حضور دارند نیز در زیر بدن هرکدام نوشته شده است.
وی تاکید کرد: ویژگی دیگر این نگاره این است که اسامی افراد در نگاره نوشته شده و بر خلاف اصول مرسوم در نگارگری ایرانی در نپرداختن به چهره، در این نگاره سعی شده است میان چهره‌‌ها تفاوت‌های جزئی برای تفکیک شخصیت‌ها ایجاد شود. این تفاوت‌ها عموما در شکل محاسن افراد اجرا شده و در اجزای دیگر چهره‌‌ها همانندی و تشابه را شاهدیم.
شریف‌زاده در این جلسه همچنین به شرح زندگی بایسنقر و جایگاه او در حفظ و احیای فرهنگ و هنر پرداخت و اظهار کرد: نقش بایسنقر در هرات به عنوان شاهزاده و پسر شاهرخ نقش ویژه‌ای است؛ زیرا او سعی کرد در زمان حکومتش تمامی آنچه را که در زمان تیمور از دست رفته بود احیا و ترمیم کند. بسیاری از بناهای مهم دوره تیموری، مربوط به دوران حکومت شاهرخ است. برای مثال مسجد گوهر شاد، یا بنای خرگرد در خراسان و همچنین مدرسه گوهرشاد در هرات که خود بایسنقر نیز در آنجا دفن شده است.
این کارشناس هنر اسلامی اضافه کرد: مورخان، بایسنقر را یکی از شاهزادگان پرقدرت و بسیار فعال در حوزه‌های مختلف فرهنگی می‌‌دانند. از طرفی علاقه فراوان بایسنقر به تاریخ، ادب، هنر و گردآوری اهالی فرهنگ در هرات سبب‌ تحولات اساسی در رشته‌های مختلفی چون کتاب‌آرایی، جلدسازی و نگارگری شد.
کارگاه نسخه‌شناسی و معرفی نسخ خطی موزه ملک، دو هفته یک‌بار، سه‌شنبه‌ها از ساعت 15 با حضور و کارشناسی دکتر عبدالمجید شریف‌زاده برگزار می‌شود. به شرکت‌کنندگان در این جلسات در پایان دوره گواهی شرکت در دوره‌های نسخه‌شناسی اعطا خواهد شد.