پـــــــور تــــــوس

سال ۱۳۸۸،سال فردوسی بزرگ

پـــــــور تــــــوس

سال ۱۳۸۸،سال فردوسی بزرگ

28 اردیبهشت، روز بزرگداشت خیام

اشرف زاده: خیام را به شعر محدود نکنید؛رضا اشرف‌زاده،استاد زبان و ادبیات فارسی،پیشنهاد کرد یک مجمع یا پژوهشکده برای گردهمایی پژوهش‌گران مختلف درباره آثار گوناگون خیام تاسیس شود. به اعتقاد وی نباید خیام را تنها به رباعیاتش محدود کرد بلکه او دانشمند بزرگی است که تعدادی رباعی نیز سروده است.اشرف‌زاده در گفت‌و‌گو با ایبنا گفت: در درجه نخست خیام به عنوان یک دانشمند در حوزه علوم ریاضی، جبر، مثلثات و نجوم است و تقویم جلالی را تدوین کرد. همچنین فیلسوف برجسته‌ای است. شاید علت برخی از مخالفت‌ها با خیام در زمان خودش همین فلسفه‌دانی او بوده است.
وی با تاکید بر شعر و شاعری به عنوان دیگر ویژگی خیام ادامه داد: خیام با رباعیاتش در ایران و جهان مشهور شده است. از سال 1330 به بعد خیام‌شناسی آغاز می‌شود. نخستین کارهای شاخص در این حوزه توسط محمدعلی فروغی و قاسم غنی صورت می‌گیرد.
وی در ادامه توضیح داد: از حدود اوایل قرن 18 در اروپا رباعیات خیام ترجمه و معرفی شدند. یکی از بهترین ترجمه‌های این رباعیات که با استقبال گسترده‌ای نیز روبرو شد، ترجمه فیتز جرالد بود.
اشرف‌زاده به روز بزرگداشت خیام در تقویم ملی اشاره و تشریح کرد: به مناسبت این روز هر سال مراسم بزرگداشتی برگزار می‌شود و پژوهش‌گران تحقیقات جدیدی را که در این زمینه انجام داده‌اند ارائه می‌کنند. اما حقیقت این است که این مراسم نباید منحصر به یک روز باشد.
وی تاکید کرد: بهتر است دانشمندان و پژوهش‌گران با همکاری یکدیگر آثار اصلی خیام در حوزه‌های ریاضی، فلسفه و نجوم را واکاوی، شرح، ترجمه و تصحیح کنند و در دسترس مخاطبان قرار دهند.
این استاد زبان و ادبیات فارسی بار دیگر از خیام به عنوان یک دانشمند ایرانی یاد کرد و توضیح داد: از آن‌جا که در حال حاضر مثلثات خیامی در دانشگاه‌ها بحث و بررسی می‌شود و حتی برخی از مسائل مطرح شده از سوی خیام در حوزه نجوم و کیهان‌شناسی هنوز بحث‌های جدید این زمینه اند، بزرگداشت خیام نیابد تنها به یک روز محدود شود.
وی در پایان یادآور شد: خیام را نباید تنها به رباعیاتش محدود کرد بلکه او دانشمندی است که رباعی هم سروده است. بنابراین اختصاص یک مجمع یا پژوهشکده برای گردهمایی پژوهش‌گران مختلف درباره آثار گوناگون خیام لازم است.

نظرات 1 + ارسال نظر
م.قلمزن چهارشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 07:11 ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

آنچه در پیش روست ، تلاشی است از یک بنده کم بضاعتِ حضرتِ دوست ، انشاالله در جهت بیان آنچه مرضی درگه اوست.

تلاشی کوچک ، برای پاسخ به سوالات و ابهاماتی بزرگ ، که همواره جوامع بشری ، در گذشته و حال ، با آن دست به گریبان بوده و میباشد.

همان سوالات و ابهامات و شبهاتی که جناب خیام نیشابوری نیز ، به عنوان یک متفکر و دانشمند شرقی ، در چندین قرن پیش در خصوص جهان هستی و طبعات آن (مرگ و زندگی و معاد و ...) در رباعیاتش مطرح کرد.

و غربیها نیز در واقع با حمایت و همراهی گسترده با این گفتگوهای جناب خیام ، و (چاپ و تکثیر، و حتی تدریس آن در دانشگاههایشان) خطاب به او اعلام کردند که"جانا سخن از لسان ما میگوئی". و لذا اینگونه بود که ایشان همراه با رباعیاتش جهانی شد ....

خیام عمر کاش تو حافظ بودی

آنگاه به غربیان تو نافذ بودی

آنان نه پی معارف قرآنند

زان روست که در سخن چو رافض بودی

و لذا آنچه موجب تاسف و تاثر میگردد ، این است که ایشان بجای آنکه در موضع یک دانشمند اسلامی ، به پاسخهای حکیمانه به این ابهامات

بپردازند ، ترجیح داده اند تا در موضعی نه چندان روشن ، تنها به طرح و اشاعه ماهرانه آنها مبادرت ورزیده و مخاطبان خویش را در هاله ای از ظلمت و ابهام رها نموده و به جای دادن نوش داروهای شفا بخش و التیام دهنده ، تنها و تنها به تجویز مُسکن های نعشه آور بسنده نمایند.

نظیر: ، خوش باش ، خرم بزی ، مخور غم ، به شادمانی گذران و ...

در حالی که به اعتقاد این حقیر:

حکیمان را بُود حکمت قباله به نزدشان بُود دائم پیاله
که با آن دست مردم را بگیرند نه اینکه افکنند آنان به چاله

ایشان فرموده اند:

از بودنی ایدوست چه داری تیمار وز فکرت بیهوده دل و جان افکار
خرم بزی و جهان بشادی گذران تدبیر نه با تو کرده‌اند اول کار

در حالی که میتوان گفت:

"از بودنی ایدوست چه داری تیمار" حق کرده عطایت ، به کرم اول بار

خرم بزی و به فکر فردایت باش با توست کنون ، اگر چه نه اول کار

و یا

خیام:

از دی که گذشت هیچ ازو یاد مکن فردا که نیامده ست فریاد مکن
بر نامده و گذشته بنیاد مکن حالی خوش باش و عمر بر باد مکن

در حالی که میتوان گفت:

از دی که گذشت ، عبرتی زان باید فردا به تدارک ، که بیاید شاید

گر حال بدینگونه غنیمت شمریم هم خوشگذرد،هم خوشی اش میپاید

و لذا آنچه بنده را به این مقال (استقبال شعری از رباعیات جناب خیام) کشانیده ، همانا احساس مسئولیتی بوده ، که در قبال جامعه و خصوصا جوانان ، برای پاسخ به این ابهامات در خود احساس نموده و مینمایم.

زیرا با توجه به وضع موجود به نظر میرسد که در گذشته ، تلاشهای صورت گرفته برای پاسخ به این ابهامات و شبهه افکنی ها به هیچ وجه کافی نبوده و لذا شاهدیم که بسیاری از سخنان اینچنینی ، ضمن بی پاسخ ماندن ، پیوسته و همچنان دست بدست گشته و میگردند. و طرح آنها تنها قوزی شده بر ورای قوزهای دیگر (که نه تنها هیچیک از گرفتاری ها و مشکلات گذشتگان و نسل حاضر را حل نکرده) ، بلکه با ایجاد ابرِ یاس و نومیدی و ابهام ، دائما بر شدت آنها نیز افزوده است.

و در این میان متاسفانه برخی افراد و یا جریانهایی داخلی و خارجی نیز ، دانسته و یا ندانسته ، بدون واهمه از اثرات و تبعات ناشی از اشاعه و گسترش این شبه افکنی ها (سست ایمانی بی ایمانی ، ناامیدی و ...) عمدا با انتشار گسترده این مطالب ، هر چه بیشتر و بیشتر به وخامت اوضاع ، که همانا گیجی و سردرگمی و بحران هویتی خصوصا در نسل حاضر میباشد دامن زده و میزنند. تا آنجا که هم اکنون دیگر برخی از این افراد مبتلا به این سردرگمی ها ، برای ذره ای هویت بخشی به خود ، حتی به گوش و دماغِ الاغی و جنی و شیطانی و غیره و غیره نیز رو آورده و متمسک شده اند.

به نظر بنده همانطوریکه طرح این مسایل و ابهامات از اینجا شروع شده ، باید پاسخشان نیز در همینجا داده شود. و این چیزی است که با توجه به فرهنگ قوی و پشتوانه های محکمی که ما از آن برخورداریم ، قطعا از عهده اش بر خواهیم آمد. لذا تنها کافیست که با خودباوریِ کافی ، کمی در این جهت کوشش و یکدیگر را یاری نیز نماییم.

ما میتوانیم همانگونه که با طرح این مسائل در قالب رباعیات خیام جهانی شدیم ، با پاسخ دادن به آنها (حتی در دیگر قالب های شعری) ، با بیرون کشیدن بشریت از این گرداب و بن بست هلاک کننده ، علاوه بر جهانی شدن ، ابدی و جاودانه نیز گردیم.

تنها در این صورت است که میتوانیم امیدوار باشیم ، روزی این ابر سیاه ناشی از این سر در گمی ها (عوارض اجتماعی ، اخلاقی و روانی ناشی از این ابهامات) کم کم از روی زندگی و جوامع مان رخت بربسته و انشاالله جای خود را به آفتاب معرفت و محبت و صفا و صمیمیت داده و زندگی ها شیرین تر گردد.

لذا پیشنهاد میکنم که ورود این برادر کوچکتان را به این وادی ، به فال نیک گرفته و از همین حالا شما نیز بکوشید تا به جای تلاش برای سرودن "رباعیات خیامی" و القاء آن به دیگران (که تنها باعث تضعیف روحیه و ناامیدی آنان میگردد) اولا با پاسخ به آن ابهامات گذشته و ثانیا طرح مطالب امید بخش و سازنده جدید، آسمان ابری زندگی خویش و دیگران را همچون خورشید روشن کرده و به آن گرما ببخشید.

ضمنا استدعا دارم از نقد و بررسی مطالب بنده نیز دریغ نفرموده و با طرح نظرات سازنده خود در ذیل هر رباعی ، این برادر کوچکتان را در ادامه و انجام این مهم یاری فرمائید. بنده هم قول میدهم که نظرات سازنده را با نام خودتان (با اصلاحات احتمالی) در ذیل همان مطلب منعکس نمایم.

و من الله توفیق

والسلام وعلی عبادالله الصالحین

م.قلمزن
استقبال از رباعیات خیام: ghalamzan16.blogfa.com

درود بر شما، اگرچه مرگ و زندگی و معاد از تبعات جهان هستی هم نیستند. اما از طبعات آن که دیگر هرگز. مُسکن های نعشه آور هم نادرست است، دوست گرامی؛ مُسکن های نشئه آور؛ این اغلاط املایی برای کسی که می خواهد گره از ابهامهای اشعار خیام بگشاید؛ خندناک است.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد