پـــــــور تــــــوس

سال ۱۳۸۸،سال فردوسی بزرگ

پـــــــور تــــــوس

سال ۱۳۸۸،سال فردوسی بزرگ

سید ابوالحسن حافظیان

 "دهم خرداد در هندوستان دانشگاه دهلی نو کنگره ای جهت بزرگداشت حضرت علامه حافظیان برگزار می شود. ریاست دانشگاه زبان و ادب فارسی دهلی نو جناب قمر غفار ،در آغز این همایش گفت:« در هند دو شخصیت تأثیر گذار ایرانی وجود دارد اول سید علی همدانی که تقریبأ 90 درصد اهالی کشمیر را مسلمان کرد و شخص دیگر هم ابوالحسن حافظیان که با کردار و رفتار خویش و بدون هر گونه تبلیغ مستقیم اسلام را معرفی میکرد. به نظرم آنقدر که در کشمیر علامه حافظیان شناخته شده است در ایران اینطور نیست و دولت ایران باید در این مورد اقدام کند و مکان خاصی را برای زنده بودن همیشگی یاد ایشان در نظر بگیرد و در جهت شناساندن شخصیت ایشان بیشتر تلاش کند.»

عارف بزرگوار علامه سید ابوالحسن حافظیان درسال 1297ه. ش درمشهد مقدس قدم به عرصه وجود نهاد . پدرش حاج سید میرزا آقا ومادرش بی بی معصومه خاتون هردو از انسانهای مؤمن وپارسای زمان خود بودند وچون پدرش به ریاضیات وعلوم غریبه مشغول بود،اوهم شوق وعلاقه زیادی به این رشته نشان می داد. پدرکه متوجه علاقه اوگردیده بود سیدابولحسن را به شیخ حسنعلی اصفهانی (نخودکی) طاب ثراه که درآن وقت درمشهد اقامت داشت معرفی کرد تا درمحضروی جاضرشود و نزد آن استاد فرزانه درس بخواند . مرحوم اصفهانی (نخودکی)هم اورا پذیرفت وتحت تعلیم وتربیت قرارداد. حافظیان روزهادرمدرسه میرزا جعفر تحصیل می کرد وشب ها درحجره فوقانی صحن عتیق جنب ایوان عباسی به عبادت وریاضت مشغول بود. خیلی زود دراثر استعداد سرشار،نزداستادش مرحوم شیخ حسنعلی نخودکی بسیارمقرب گردید وگوی سبقت رااز دیگران ربود. استاد درمکتب ومجلس درسش نور،صفا،وارستگی وآزادی رادرسیمای ابوالحسن رصدکردوبه هوش وذکاوت اوبیش از دیگران پی برد.وبه تربیب وی همت گماشت ،سید ابوالحسن خیلی زود مقدمات صرف ،نحو ،ریاضی طب، نجوم، هیئت، فقه واخلاق و… را فراگرفت ودرهریک ازآنهابه کمالی شایسته وبایسته نائل آمد . اودراین ایام همیشه مترصد بودازاساتیددیگرهم استفاده کند.اوازعالمان وعارفانی که برای زیارت ازشهرهای ایران وکشورهای دیگربه مشهدمقدس مشرف می شدند نیزبهره مندمی گردید . علاوه بر حاج شیخ حسنعلی نخودکی، دواستاد بزرگ عصرعلامه سید موسی زرآبادی وعلامه حاج سید مظهر حسین هندی، دررشد معنوی استاد حافظیان تاثیر بسزایی داشتند .اوبه واسطه زهد وتقوا وبه جهت حُسن خلق موروثی وخدادادی درمیان افرادعام وخاص شهرمشهد مقدس مشهورشدوتا پایان عمر ازمحرمان ومشاوران ومشکل گشایان مردم به شمارمی رفت وازخرمن دانش وادعیه اوعام و خا ص بهره میگرفتند .
حافظیان درسرزمین هندوستان
استاد سید ابوالحسن حافظیان به سبب یک بیماری طولانی ذات الریه دراوایل جوانی وشفا یافتن او توسط جد بزرگوارش حضرت امام رضا (ع) که خود مبحث جداگانه ای دارد، به تجویز اطبا باید در زمستان به گرمسیربرود، درسال 1316 به سرزمین هندوستان سفر کرد ودرحدود نیم قرن درهند و پاکستان زندگی کرد. اوپس ازاستقلال پاکستان یکی ازشخصیت های علمی وبا نفوذ این کشور به حساب می آمد وباحفظ ملیت ایرانی خودخدمات زیادی به همنوعان ،بخصوص ایرانیان کرد. ایشان رئیس انجمن ایرانیان درپاکستان محسوب می شد وبه مشکلات آنان بسیارهمت می داد.اومریدان و علاقه مندان بسیاری درمیان دانشمندان ودانشگاهیان داشت واکثر مردم آن سرزمین پهناور به او عشق می ورزیدند . خانه اومرکزرفت وآمد مردم بودواوبا فروتنی همه رامی پذیرفت وگره ازمشکل شان می گشود. حافظیان باعلامه اقبال پاکستانی دوستی وآشنایی داشته است وجریان هایی راازایشان نقل می کردند. آقاسال های آخر عمرشان به فکرافتادند که شرح حالی برای علامه اقبال بنویسند حتی صفحاتی نیزازاین شرح حال نوشته شدبخصوص علل گرایش اقبال به ایران وتشیع درآن شرح حال برررسی شده بود .
روزنامه معروف وپرتیراژ ((دان)) درهند حدود50 سال پیش مطالب مفصلی درمورد کتاب لوح محفوظ به چاپ رساند که ایشان آن راتصنیف کرده وبه چاپ رسانید . آن روزنامه درآن مقاله حافظیان را با تیتر (( دانشمند وریاضیدان بزرگ )) خطاب کرده بود .
درآن روزگارعکس این عارف بزرگوار دراکثر کتابفروشی های هند بود وبسیای ازمردم هند عکس اورادرخانه خودداشتند .
عزیزالله عطاردی درکتاب (( فرهنگ خراسان)) بخش طوس درشرح حال ایشان نوشته اند:
اوپس ازتحصیلات وفراگیری علوم متعارف وکسب فیوضات معنوی ازمحضراساتیدازجمله مرحوم نخودکی وسیدموسی زرآبادی، عازم هندوستان شدودرآن کشور پهناور مقیم گردید اودرهندوستان به محافل ومجاس اهل علم وادب وعرفان نزدیک شدودراکثر شهرهاوولایات مشهور شدند .
راه درست وکلام گیرا وروش اسلامی او هندوهای بسیاری راتحت تاثیر اسلام قرار داد ومسلمان کرد.
او دراطراف واکناف هندوستان، شهرهاوولایات گوناگون راسیاحت کرد و از گوشه وکنار هند دیدن کرد.درشهرهای ((هردوار)) و((ریشی کیش)) و ((لچمن جولا)) درکناررودگنگ بامرتاضان بزرگ هند ملاقات وگفتگوکرد.
حافظیان درسراسر هندوستان عالمان صاحب کمال راپیداکرد.درمناطق مختلف کشمیر وسرزمین پهناور هند گردش کردودین اسلام را درآن سرزمین ترویج داد وهندوهای بسیاری به اسلام گرویدند که شرح آن مفصل است وفرصتی طولانی می طلبد که کرامات وکمالات این سید بزرگواررادرسال های اقامت درشبه قاره هند به رشته تحریر بیاوریم .
ازدواج وخانواده
استاد حافظیان درمیان خانواده خودفردی بسیارمهربان وپدروهمسری پرعطوفت وواقعاً با رفتار ومنشی اسلامی بود .امور زندگی داخلی واداره وتربیت فرزندان به دست بانوی ارجمند وباتدبیرش بود وبااینکه آقا به واسطه ناراحتی تنفسی که داشتندوبه تجویزپزشکان درزمستان وهوای سردبه هندوستان می رفتند همسرشان بادرایت فرزندان رادرمسافرت های زمستانی پدراداره می کرد و در کمالات آنان می کوشید وآنان رابه ثمره می رساند .
البته حافظیان بعد ازسالهای زیاد اقامت درهندوستان به توصیه دوستان ومریدان خود بادخترپروفسور میرزا« علی نقی شریفی » که ازاساتید دانشگاه بمبئی بود،ازدواج کردند.این دخترازنسل پیامبراکرم (ص) واز نوادگان میر سید علی همدانی عارف بزرگ کشمیر بود .بعد ازازدواج، ایشان برای تکمیل « لوح محفوظ » (لوح محفوظ در علم اعداد نوشته شده ودر موضوع خود کتاب مهمی است) از بمبئی به کشمیررفتند و« لوح محفوظ » را بعد از مدتی طولانی درکشمیربه پایان رساندند وبه بمبئی برگشتند و با همسر خود بعد از سالیانی عازم ایران ومشهد مقدس شدند وبه شهر زادگاه خود بازگشتند ودراین شهر مقیم شدند .
حافظیان در پاکستان
حافظیان پس ازآزادی هندوستان وتأ سیس کشور پاکستان به کراچی منتقل شد ودراین شهرمقیم گردید.
اوبااینکه ایرانی بودوشناسنامه ایرانی داشت ولی مسلمانان اوراهندی ودراواخرپاکستانی تلقی میکردند اودرتأسیس پاکستان وهمکاری بارجال مسلمان وشیعیان هند همکاری وتشریک مساعی می کرد. سیدابوالحسن حافظیان با اینکه اهل عرفان ومعنویت بود ومردم اورا به این عنوان می شناختند در کراچی به شغل تجارت هم مشغول بود وزندگی خودراازراه کسب وکارتأمین می کرد واز وجوهات شرعیه و تبرعات هرگز استفاده نمی کرد ودهها هزار مسلمان از شیعه وسنی اورا میشناختند واز نفس گرم او سود میبردند.
محقق اندیشمند ،استاد «عطاردی»در کتاب «فرهنگ خراسان» می نویسد:درسفر اول به شبه قاره هند وپاکستان با وی آشنا شدم ودر منزل او درکراچی برای اولین باراوراملاقات کردم وازوی برای تحقیق وتتبع ومطالعات اسلامی کمک خواستم وازوی درخواست کردم تامرابارجال علم وادب ومدیران کتابخانه ها که اغلب از آشنایان وعلاقه مندان اوبودند ،آشنا کند .درملاقات نخستین پیام مرحوم شیخ عبدالحسین امینی مؤلف بزرگ کتاب الغدیررابه وی رسانیدم وگفتم حضرت آقای امینی (علامه امینی) به من فرمودند:« درکراچی نزدآقای حافظیان بروید که اوکلیدهندوپاکستان است.»
بنای مسجد درکشمیر
حافظیان درشهر سرینگر کشمیربرای شیعیان محله « گروبازار» مسجدی ساخته است واین مسجد برای شیعیان آن محل بسیار مورد استفاده می باشد ،دردامنه کوه « ترال » کشمیرکوههاوآبادی های زیادی می باشد وگروهی درآنجاها زندگی می کنند .آنها سمت قبله رابه درستی تشخیص نمی دادند. درآنجابرج مربعی ساختند وسنگی درآنجا نصب کردند وقبله راروی آن سنگ مشخص نمودند .
حافظیان رادرهندوستان ابوالحسن مشهدی می گفتند .اوقبل از اینکه به پاکستان مهاجرت کند به ابوالحسن مشهدی معروف بود. (ماهنامه پیام زن/سال هجدهم/شماره ششم/شهریور 1388
شاگردان حافظیان 

علامه حکیمی در کتاب مکتب تفکیک نوشته اند: ایشان (مرحوم حافظیان) سلطان اجنه بود و در علوم غریبه، نظیری نداشت... ایشان از نوادر روزگار بودند، و از اصحاب استقامت و مداومت در ریاضت مهمه شرعیّه، بدون هیچ انحرافی در سلوک – نه درعقیده، نه در عمل – و از استادان مسلم علوم غریبه بودند، و واجد « طی الارض »، صاحب نفس و تأثیر بسیار قوی، و در تسخیرات بسیار مسلّط، بنده سالها خدمت ایشان می رسیدم و بیشتر جنبه معاشرت، جنبه دوستی و ارادت بود، لیکن در این سالها استفاده های بسیاری هم از ایشان در باب «اوفاق» و آیات و ادعیه ختومات از ایشان استفاده کردم، و از جمله دعای «حزب البحر» را از ایشان آموختم که سالها، بر آن مداومت داشتم، خودم از ایشان کراماتی دیدم، از جمله اینکه ایشان هشت ماه پیش از درگذشتشان که سالم و شاد و سرحال بودند (تاریخ) مرگ خود را فرمودند.
ایضاً فرموده اند: مرحوم حافظیان،در « هردوار » در آب گنگا غسل کرد، در بت خانه، پشت به بت و رو به قبله نماز خواند و بعد از نماز به صدای بلند و لحن عربی، قرآن قرائت کرد، مرتاضین زیادی استماع کرده و متأثر شدند.
همت مرحوم استاد حافظیان(ره) مصروف خدمت به خلق بود. ایشان ریاضاتی را که کشیده بود، و علوم و کمالاتی را که کسب کرده و قدرت روحی را – که در پرتو ریاضات و عبادات شرعی و توسلات و توجهات – بدست آورده بود، با تواضع و فروتنی، در خدمت مردم قرار داده بود، و راه قرب به « خدا » را خدمت به « خلق خدا » می دانست. و در این راه بس نیرو می گذاشت، و صبوری می ورزید، و خوش رویی نشان می داد.
حضرت آیت الله شوشتری از شاگردان آن مرحوم می فرمودند:
بنده در سن شانزده سالگی با ایشان آشنا شدم وکیفیت آشنایی بدین گونه بود : من به بیماری رعاف (خون دماغ ) مبتلا بودم و جهت درمان به بیمارستان امام رضا (علیه السلام )رفتم همان وقت شخصی را آوردند که او را مار کبری گزیده بود وآمپول یخ برایش تزریق نمودند ولی آمپول جواب نداده بود. دکترها جوابش کردند واین شخص از درد به خود می پیچید. دلم به حالش سوخت به اطرافیان گفتم: یک آقایی هست به نام سید ابوالحسن حافظیان، میگویند: دراین امور وارد است .همراهان او به من گفتند :آقا! ما که نمی شناسیم تو را به خدا شما نزد ایشان بروید .من هم رفتم در منزلشان وقتی بیرون آمدند قضیه را گفتم .جناب سید هم مطلبی را روی دستش نوشت و یک سیلی آرام به من زد و فرمود برو که خوب شد!
من تعجّب کردم . کسی دیگر مریض است مرا میزند وبعد کف دست من هم نوشتند:آهیا، شراهیا و فرمودند :اگر کمی درد داشت این عمل را انجام بدهید،وقتی رفتم دیدم مار گزیده آرام نشسته ،گفتم :چه شد گفتند : حدود 20 دقیقه ای هست که درد بکلی یکدفعه رفت، فقط جای نیش مختصر دردی دارد. قضیه را گفتم وآن عمل را تکرار کردم کاملا خوب شد.
آیا ملاقات امام زمان ممکن است ؟ از ایشان سئوال کردم آیا ملاقات امام زمان ممکن است ؟ فرمودند : بله ولی باید قبلا گرد وغبار نفس را فرو نشاند . و این شعر را میفرمودند :  

 

اگر به آب ریاضت برآوری غسلی                همه کدورت دل را صفا توانی کرد

جمال یار ندارد نقاب چهره ولی                تو خاک ره بنشان تا نظر توانی کرد

ز منزلات هوس گر برون نهی قدمی          نزول در حرم کبریا توانی کرد

ولیک این صفت رهروان چالاک است         تو نازنین جهانی کجا توانی کرد

تا آخر غزل ....(البته معتقد بودند این غزل متعلق به ابن سینا میباشد)(7).

ساخت انگشتر برای امام خمینی
ایشان با توجه به تبحری که داشتند انگشتری را برای مرحوم امام خمینی درست کرده بودند و بر روی آن دعایی مخصوص نوشته بودند که هیچ وقت خطری مرحوم امام را تهدید نکند. 

مهمترین خصوصیت 
مهمترین خصوصیت مرحوم آقای حافظیان این نکته بود که ما در این مدت که خدمت ایشان بودیم چهار پنج سال اول متصل بدین ترتیب که شاید هر روز اگر مبالغه نباشد خدمتشان بودیم . و بعد که قم مشرف شدیم منفصل یعنی هر وقت که به مشهد مجدداً میرفتیم خدمتشان میرسیدیم غرضم این است در طول این مدت هیچ وقت ادعای هیچ مقامی را نکردند.  

جنگ جستارها و زندگینامه علامه حافظیان 

 سهم علامه سید ابوالحسن حافظیان درعلم وعرفان ونشر زبان فارسی

نظرات 2 + ارسال نظر
حسین سه‌شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:13 ب.ظ http://www.akslar.com

سلام دوست عزیز دوباره به وبلاگ شما اومدم وبلاگ شما واقعا زیباست ارزوی موفقیت دارم برای شما

حامد یکشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:48 ق.ظ

با سلام و تشکر از وبلاگ خوبت
می خواستم اگه امکانش هست یک عکس از این لوح را که کیفیت خوبی داشته باشد را برای بنده ایمیل کنید تا پرینت بگیرم

بسیار ممنون میشم اگه این کار رو برای بنده انجام بدید با تشکر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد