پـــــــور تــــــوس

سال ۱۳۸۸،سال فردوسی بزرگ

پـــــــور تــــــوس

سال ۱۳۸۸،سال فردوسی بزرگ

شاهنامه‌شناسی در ژاپن

 دکتر هاشم رجب‌زاده استاد ایرانی دانشگاه توکیو

سده نوزده که ژاپن جهانی دیگر فراسوی خود دید، انگیزه‌ای تازه برای خودشناسی از راه جهان‌بینی یافت. از همان آغاز سده کنونی که خاورشناسی اندیشه‌ها را به خود گرفت، دنیای پرمایه و رمز ایران‌باستان هرچه بیشتر ارج نهاده شد. شاهنامه از نخستین گنجینه‌های دانش ایرانی بود که در چشم خاورشناسان و ایران‌دوستان ژاپن نوین جلوه کرد. از سخن فردوسی، داستان رستم و سهراب بیشتر در جان و دل ژاپنیان نشست. گزیده‌هایی از شاهنامه، به ویژه رستم و سهراب، پیشاهنگ گلچین ادب پارسی بود که به ژاپنی درآمد.‌

شاهنامه‌ نشان و پیامی از پیوندهای دیرین ایران و ژاپن دارد. بنیاد کشور باستانی ژاپن با پادشاهی جمشید همزمان است. شماری از پژوهندگان، به گواهی نشانه‌های تاریخی، پیوندی بس نزدیک‌تر میان این دو می‌شناسند. داستانها و قهرمانهای شاهنامه برای مردم ژاپن بیگانه نیستند. دلیران و آزادگانی که در پی نام‌اند، در تاریخ و افسانه‌های ژاپن همان والایی را دارند که در شاهنامه. قهرمانان ناکام هم در ژاپن بیشتر دوست داشته و ستایش می‌شوند، چنان که سیاوش و سهراب نزد ایرانیان.

ژاپنی‌ها در افسانه و سرگذشت به چند چیز بیشتر شیفته می‌شوند: یکی سرشت و سرنوشت قهرمانان است‌؛ دیگر پیوندهای دیرین تاریخی و نمود آن در اثر ادبی؛ سوم همسانی‌ها در تاریخ و فرهنگ، و هرآنچه در گنجینه ادب ژاپن مانند دارد؛ چهارم رویدادهای شگفت. کاخ بلند سخن فردوسی از همه این مایه‌ها و گیرایی‌ها سرشار است.‌

پیوندهای تاریخی و مایه‌های همسان در اندیشه مردم و میراث ادبی دو سرزمین، زمینه‌ای آماده برای آشنا یافتن و ارج نهادن حماسه‌های ایرانی نزد ژاپنیان ساخته است.

سرنوشت غم‌انگیز قهرمانان ناکام برای مردم ژاپن‌گیرایی دارد. چنین است سرانجام کار سهراب دلیر و جوان که دلش به دشنه‌ کین پدر از هم می‌درد. ادب‌دوستان ژاپن پایان غم‌انگیز او را با بهره‌ای از داستان حماسی محبوب مردم سرزمین آفتاب به نام <هی که مونوگاتاری> برابر می‌نهند. در این داستان که در سال ۱۱۸۳م می‌گذرد، کانه یاسو، رزمنده بی‌باک سالخورده – از نامداران خاندان هی که – که به دست خاندان دشمن، گن جی، اسیر افتاده بود، به تدبیر می‌گریزد و در برج و با رویی‌گران در سرزمین آشنای خود، بی‌زن، پناه می‌گیرد؛ اما در نبردی سهمگین بسیاری از یارانش را از دست می‌دهد و پس از دلیریهای بسیار به سوی کوه میدورو می‌تازد. کانه یاسو در میان راه و در میانه تاحتن و جان به در بردن از دشمن، پسرش مونه یاسو را که از خستگی بسیار ناتوان شده و از پا افتاده بود، می‌یابد و چون او را پشت سر می‌گذارد، به نهیب یکی از دو همراهش به خود می‌آید و باز می‌گردد و بر بالین پسر می‌نشیند تا فرزند را دلداری دهد.‌

مونه یاسو می‌نالد و از پدر می‌خواهد که او را بگذارد و بگریزد، مبادا که در اینجا گزندی از دشمن به پدر رسد و فرزند مایه مرگ پدر، که آزردنش یکی از پنج گناه بزرگ در آیین بوداست، شده باشد. کانه یاسو می‌گوید که فرزند را تنها نمی‌گذارد و می‌خواهد در کنارش بنشیند که کانه هیرا سردار دشمن با سواری پنجاه از راه می‌رسد. کانه یاسو با هشت تیر که در ترکش دارد، پنج – شش سوار را از پا می‌اندازد و سپس با شمشیر آخته نخست سر از تن پسر جدا می‌کند و آنگاه به دشمن می‌تازد و بسیاری را می‌افکند تا که خود نیز از پا درمی‌آید. سرش را که نزد یوشی ناکا – سردار گن‌جی – می‌برند، می‌گوید: <راستی را که او شایسته نام مرد هزار مرد است!>

داستانهای هی که را مانند نقالی و سرگذشت قهرمانان شاهنامه، در انجمن می‌خواندند و می‌خوانند. خواندن آهنگین داسنهای هی که با نوای بیوا (بربط ژاپنی) همراهی می‌شود، که آن را هی که بیوا می‌گویند و آهنگ آن یادآور نقالی و شاهنامه‌خوانی است.‌

‌احساس و سخن رزمندگان و سرداران در افسانه و تاریخ ژاپن به بینش قهرمانان شاهنامه نزدیک است، چنان‌که توتومی هیده یوشی (۱۵۹۸ – ۱۵۳۶) سردار بزرگ ژاپن که یه‌یاسو توکوگاوا با شکست دادن او سپهسالاری حاکم سه سده پیش از تجدد ژاپن را بنیاد گذاشت، پنداری که سرنوشت و سرانجام خود را پیش از مرگ به چشم دل می‌دید که چنین سرود:

چو نان ژاله‌ای آمدم‌

و به سان ژاله‌ای می‌روم.

زندگی‌ام،/ و همه کارها که در اوساکا کردم،

چون خوابی اندر خواب بود

<چو باد آمدی، رفت خواهی چو گرد> (فردوسی)

از آن هنگام که دانش‌دوستان ژاپن شاهنامه را شناختند و در نوشته‌هاشان از آن یاد کردند، بیش از صد سال می‌گذرد ماساهارو یوشیدا نخستین فرستاده دولت ژاپن که در سال ۱۸۸۰ همراه با گروهی به ایران آمد، در سفرنامه‌اش نگاهی به تاریخ ایران کرده و از شاهنامه و فردوسی هم یاد آورده است؛ اما نگارش شاهنامه به ژاپنی از سده بیستم آغاز شد.‌

در سال ۱۹۱۶ <پرشیا شینوا> (افسانه‌های ایرانی)، نگارش دلنشین و ستایش‌برانگیز <بونمی تسوچیا> شاعر ژاپنی، از داستانهای شاهنامه منتشر شد. <پرشیاشینوا> از برگردان انگلیسی جیمز اتکینسون ‌‌‌‌(James Atkinson) از شاهنامه گرفته شده و بهره‌ای از وندیداد، زند اوستا، نیز به پایان کتاب افزوده شده است. این کتاب در بیش از پانصد صفحه، داستانهای گوناگون شاهنامه را دربردارد و جا به جا به پرده‌ها و چهره‌نگارهایی از شاهنامه آراسته است. تسوچیا در پیش درآمد کتاب می‌گوید که فردوسی، <هومر> ایران است و شاهنامه <ایلیاد> وی، که این هر دو اثر در زیبایی سخن و برآوردن مفاهیم بلند، والا و پربارند. او می‌افزاید: <آنچه ما ژاپنی‌ها در حماسه و افسانه‌های باستانی شاهنامه می‌ستاییم و ارج می‌نهیم، همانندی آن با تاریخ ژاپن است، و سرآغاز شاهنامه رنگ و نمادی از افسانه <سان – کوگوتی> چینی دارد که در ادب ژاپن آشناست. زندگی بسیاری از قهرمانان شاهنامه، داستان رزم و دلدادگی است. رستم و سهراب را باید شاهکار شاهنامه دانست و کشته شدن سهراب به دست پدر، نقطه اوج این داستان و حماسه است. <تسوچیا> در پایان، آیین ایران باستان را که حماسه و افسانه و تاریخ ایران را سرشار ساخته است، می‌ستاید.‌

بونمی تسوچیا که با نگارشی زیبا از داستانهای شاهنامه به ژاپنی در کتابی پانصد و چند صفحه‌ای به سال ۱۹۱۶ شاید بزرگترین گام پیشاهنگ را در شناساندن شاهنامه در ژاپن برداشت، شاعری نامور شد و بسا که پرتو الهام و بهره‌گیری از کار و اندیشه بزرگ و روح والای استاد طوس به این سراینده سرزمین آفتاب جان و توان داد تا در آسمان ادب ژاپن بیشتر بدرخشد. او در خانواده‌ای کشاورز بار ‌آمد، و در نواحی راهی توکیو شد و نزد <ایتو ساچیو> که شاعری نامور بود، ماند و از این راه استعدادش پرورده شد. خود می‌گفت که از پانزده سالگی شعر ساخته و سروده‌هایش با گذشت زمان واقع‌گراتر شده است. درباره شعر گفته: <هرجا که زندگی است، سخن هست، و هر جا که سخن هست، شعر هست.> کتاب شعر <فویوکوسا> از او در سال ۱۹۲۵ منتشر شد. شعر <نیلوفر آبی> آن زیباست:‌

‌<نیلوفر زیبای آبی! گلبرگهای صورتی‌ات چه دل‌انگیز است.

شوق دیدنت را دیرگاه در دل داشته‌ام.

اما این زیبایی چندان نمی‌پاید. بهره زندگی ما چه کوتاه است!>

سروده های او پیرامون سال ۱۹۳۰ و در هنگامه بالا گرفتن موج نظامی‌گری در ژاپن، بازتابی از احوال زمانه و احساس مردم بود. در سالهای جنگ جهانی خاموش ماند. گفته بود: ‌<شاعران به این قضیه که می‌رسند، حالی چون بازیگران پیدا می‌کنند. یک چند خواهم آسوده.>‌

بونمی تسوچیا در آغاز همین ماه (۸ دسامبر ۱۹۹۰) درگذشت. صدسال داشت و تا سال پایان زندگی همچنان می‌سرود و می‌نوشت، گفت: <در صحبت بسیاری یاران یکدل بس دراز زیستم.>

<افسانه و تاریخ ایران> (پرشیا – نو – دنسه چو تو رکیشی) ترجمه‌ای بود که <سوءما آکی جیرو> از روی گزیده شاهنامه بنجامین(‌‌Benjamin) آمریکایی، با افزوده‌هایی از خود، به ژاپنی پرداخت. این کتاب در سال ۱۹۲۲ فرا ‌آمد، که شور جوش میهنی بالا می‌گرفت و به سوی نظامی‌گری و سودای کشورگیری دهه ۱۹۳۰ می‌رفت. حال و هوای حماسی و رزمی شاهنامه در این هنگامه به کار می‌آمد.

کنگو موراکاوا در سرآغازی بر برگردان <سوءما> می‌نویسد: …< ایران تاریخی بس دراز و سرشار دارد. اکنون ایران میدان رودررویی نیروها (رقابت روس و انگلیس) است؛ اما در آینده‌ کشوری والا و وزین خواهد شد؛ پس این کتاب دریچه‌ای است به سوی دانش تاریخ ایران… نداشتن کتابی درباره ایران برای ما ژاپنی‌ها کمبودی گران است…بخش تاریخی شاهنامه نشان می‌دهد که ایران روزگاران پست و بلند داشته است، با جنگهای فراوان… و تاریخی گیرا دارد… شیوه ادبی این کتاب روان و زیباست.>

سوءما – نگارنده این کتاب – انگیزه کار خود را چنین می‌گوید: <ایران به گذشته‌ای پرفر و شکوه سرافراز است، و ایرانیان امید بزرگ برای آینده دارند. امپراتوری روم اروپا را گرفت؛ اما نتوانست با ایران برآید، چنان‌که ناپلئون هم به اینجا راه نیافت.> سوما با مروری به تاریخ ایران، پایداری این سرزمین را در گذر تندباد رویدادهای سهمگین می‌ستاید و ایران را برای نویسندگان و سرایندگان و اندیشمندان بزرگش ارج می‌نهد، و می‌گوید که سخنوران نامور ایران از اراده آسمان گفته‌اند و در ستایش یزدان و از عشق. پرچمهای ایران و ژاپن همانندی این دو را نشان می‌دهد. ایران به تاریخ دیرین و سرشار خود می‌بالد و ایرانیان روح میهن‌پرستی والایی دارند. ما ژاپنی‌ها باید از ایران یاد بگیریم، تا در میان مردم آسیا به داشتن روح داد و مردمی ممتاز باشیم.

<شیگه‌رو آراکی> نیز در کتاب خود در تاریخ ادبیات ایران به نام <بونگا کوشیگو> که در همان سال ۱۹۲۹ منتشر شد، به معرفی شاهنامه پرداخته است. کتاب او بیشتر پژوهشی است در زبانهای ایرانی، و بهره‌ای نیز در تاریخ ادب فارسی دارد.

<ماساهارو هیگوچی> در میانه سالهای جنگ، به سال ۱۹۴۱، رستم و سهراب را به زبان رزمی ژاپن درآورد و نمایشنامه‌ای برای کابوکی از آن ساخت. <کابوکی> هنر نمایش چندصد ساله ژاپن است که مایه و بیانی رزمی و آیینی دارد. در نگارشی ژاپنی هیگوجی، گفتگو میان قهرمانان داستان رستم و سهراب به زبان نمایش کابوکی و به شیوه سخن سامورایی است که شیوه‌ای قدیم است، اما پرطنین و سرشار از شکوه و گیرایی، چنان که اگر امروز هم بر صحنه بیاید بسیاری را شیفته خواهد کرد. ترجمه هیگوچی بر کاغذ ژاپنی <واشی> و با طرح و نقشی لطیف و زیبا چاپ شده است.

هیگوچی خود از خلبانهای پیشتاز ژاپن و نخستین کسی بود که با هواپیمای ساخت ژاپن در آسمان چین پرواز کرد، و با این کار خود نامور گشت و وابسته نظامی سفارت ژاپن در پاریس شد؛ و همانجا بود که قریحه ادبی خود را پرورد، با ادب فارسی آشنا شد و شاهنامه را شناخت و رستم و سهراب را به ژاپنی درآورد.

سایورو ناگافوجی در پیش‌درآمدی بر کار هیگوچی، داستان بدرود تهمینه را با سهراب به وداع مادری با پسر خلبانش که روانه پرواز جنگی است، مانند می‌کند. در این سالهای پیشروی ژاپن در چین، نخستین خلبانان ژاپنی را که پرواز جنگی می‌کردند، <آراواشی> یا <عقاب دور پرواز> نام داده بودند، و آخرین سخنان مادر را که نگران فرزند دلبندش بود، <آراواشی — نو — هاها —‌ نو — تگامی> می‌گفتند.

ناگافوجی می‌گوید که شاهنامه به نمایش کابوکی ژاپن نزدیک است؛ و از چند نمایش معروف کابوکی، مانند <ایچی – نوتانی فوتاباگون کی>، نام می‌برد. کابوکی نمایش محبوب <سامورائی> یا نیساریان ژاپن بوده است. با همه دوگانگی فرهنگ و الگوهای رفتار مردم ایران و ژاپن، اگر شاهنامه در اینجا بر صحنه بیاید، مردم ژاپن آن را بیگانه نمی‌یابند.

<موتوئوری نوبوناگا> دانشمند ادب قدیم ژاپن که شعر کوتاه <واکا> بسیار سرود، در یکی از سروده‌هایش می‌پرسد که: روح ژاپنی چیست؟ و خود آن را چنین وصف می‌کند: <آساهی – نی نی ء – یویاما زاکورا> (گلهای گیلاس وحشی رایحه‌ای بس لطیف دارند و در آفتاب می‌درخشند). (شکوفه گیلاس در ژاپن نشانه روح <بوشی> یا سامورایی است.)در ایران هم گلهای سرخ زیبا عطری بس دل‌انگیز دارند و نمادی از روح دلیر ایرانی‌اند.‌

شاهنامه سرشار از دانش رزمی است، و همانند <س جین کون> یا آیین رزمندگان برای ژاپنیها (توجو هیده‌‌کی سردار بزرگ ژاپن، به سال ۱۹۴۱ فرمان <سن جین کون> داد تا ژاپنیان دانش رزمی بیابند. سربازان و رزمندگان باید این فرمان را به یاد می‌سپردند و به آن رفتار می‌کردند. این فرمان هم سرشار از روح بوشی بود). پیش درآمد ناگوفوجی بر ترجمه هیگوچی با این سخن پایان می‌یابد که: <کتاب شاهنامه از مایه‌ها و ارزشهای والای سامورایی، مانند <نین جو> (مهر و دلنازکی)و <گیری> (غیرت) آکنده است. شاهنامه همان احساسی را به ژاپنی می‌دهد که خواندن نوشته‌های <چیکاماتسو> و <موکوآمی> (نمایشنامه‌نویسان کابوکی).ناگافوجی سرانجام می‌نویسد که: <روح شاهنامه در برابر اندیشه مارکسیست است.>‌

این هم نمونه‌ای است از بهره‌گیری از شاهنامه در سوی هدف اجتماعی در حال و هوای آن روزگار ژاپن که هراس از مکتب اشتراکی و مرام گرایان مقام‌پرست روزافزون بود. در همین سال، ۱۹۱۴، در مجموعه‌ای با نام <ایسورامو – نو جیجو> (موقع اسلام)، چاپ وزارت خارجه ژاپن، نیز مقاله‌ای درباره فردوسی و شاهنامه آمد.

استاد تسونه ئوکورویاناگی در سال ۱۹۶۹ ترجمه‌ای از داستانهای شاهنامه، با نام <اوشو> انتشار داد. ژاپنی این کتاب ساده و روشن است، و برای بهره‌مندی همگان. استاد کورویاناگی در مقدمه این کتاب مایه اندیشه نبرد اهوره‌مزدا و اهریمن را در زندگی ایرانیان باستان بازمی‌نماید، و میان باور آنان به فره ایزدی با دلبستگی و احترامشان به تشیع و امامت پیوندی می‌شناسد و می‌افزاید که: <شاهنامه آدمی را در برابر چرخ یا سرنوشت ناتوان می‌داند. نیز شاهنامه از مایه دانش و خرد سرشار است و ژاپنیان می‌توانند ارزش ادبی آن را دریابند و ارج نهند و با شاهنامه روح ایرانی را بشناسند.‌

شاهنامه برای مردم ایران چنان است که <کوجیکی> و <نیهون شوکی> (دو اثر افسانه‌ای و تاریخی ژاپن) برای ژاپنی‌ها.> ایران‌شناسان ژاپن پژوهشهایی هم درباره شاهنامه فراآورده‌اند. استاد ئه ایچی ایموتو در نوشته‌ای خواندنی درباره جمشید که در شماره سال ۱۹۶۸ مجله <اورینت> (سالنامه انجمن خاورشناسی ژاپن) آمده، به بررسی این چهره تاریخ باستان در افسانه‌های اوستایی و پس از آن پرداخته، و پیوند جمشید را با نوروز ایرانی از یکسو، و با چهره افسانه‌ای ژاپن به نام <یی‌ما> یا <اما> که او را همان جمشید دانسته‌اند، از سوی دیگر، بررسیده است.

<اوگیوسورای> (1728 – 1667)، اندیشمند بزرگ ژاپن و دنباله‌رو آیین کنفوسیوس، این فرزانه چین را می‌ستاید که همان رسم و راه رهبران نخستین را داشته است، رسم و راهی که صلح و سعادت برای همه آفریدگان آورد. فضیلتی که متفکر ژاپنی در این رهبران می‌یابد، همان است که در ایران باستان برای جمشید یا کیومرث شناخته‌اند.

به سخن او، این رسم و راه مفهومی گسترده دارد که مراسم آیینی، موسیقی، قانون‌گذاری و کشورداری را فرامی‌گیرد. رهبران باستان به مایه دل بیدار و خرد والای خود فرمان آسمان را دریافتند و بر جهان فرمان راندند. این رهبران و از آن میان در چین، فوهسی که حیوانها را رام ساخت و دام پرورد، شن نونگ که کشاورزی را بنیاد کرد، و دیگری که نوشتن را به مردم یاد داد، همه از ایزدیان بودند.

در سال ۱۹۶۶ کورویاناگی در مقاله‌ای در مجله دانشگاه مطالعات خارجی توکیو به معرفی شاهنامه‌های پیش از فردوسی پرداخت. در سال ۱۹۷۴ هم نوشته‌ای پژوهشی از کورویاناگی درباره <جام جم در ادب فارسی> در مجله <اورینت> منتشر شد.

پژوهش مقایسه‌ای خانم استاد امیکو اوکادا درباره <سیمای زن در حماسه ایرانی شاهنامه> که چکیده آن در شماره سال ۱۹۸۴ همان سالنامه <اورینت> منتشر شد نیز از کارهای یادکردنی است. برگردانی از متن تازه این نوشته به قلم نگارنده در شماره ۱۱ – ۱۲ سال دوازدهم (۱۳۶۵) مجله آینده به فارسی آمده است.

*‌ جستارهای ژاپنی در قلمرو ایران‌شنا

برگزاری نخستین دادگاه دکل‌های توس بدون حضور مدیرعامل شرکت برق

قدس: مدیر کل میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری خراسان از برگزاری نخستین دادگاه دکل‌های محوطه تاریخی توس خبرداد.
محسن لشکری افزود: طبق قانون هر کس به حریم آثار تاریخی تجاوز کند، مجرم است و این اداره کل براساس مأموریت ذاتی خود در حد توان در برابر این تخلف ایستادگی می کند. وی افزود: برابر پیگیری‌های فراوان این اداره کل، عملیات مذکور در حریم توس متوقف و جابه جایی دکل فوق در دستور کار قرار گرفت، به طوری که در مورخ 85/9/12 جلسه بازنگری و بررسی اولیه خواسته‌ها و انتظارات سازمان میراث فرهنگی در محل پایگاه توس برگزار شد.
مدیر کل میراث فرهنگی خراسان اظهار داشت: به رغم کوشش‌های شبانه‌روزی این اداره کل درخصوص جابه جایی یا کاهش ارتفاع دکل برق، متأسفانه عملیات سیم کشی این دکل دوباره آغاز گردید که بر این اساس دو شکوائیه علیه پیمانکار و مدیر عامل شرکت برق منطقه ای خراسان تنظیم و به مراجع قانونی ارسال شد.
وی در ادامه به دستور قاضی مرادپور درخصوص توقف عملیات در منطقه مذکور و تعهد کتبی مجری و پیمانکار طرح اشاره نمود و افزود:در اولین جلسه رسیدگی به شکایت میراث فرهنگی،مدیر عامل شرکت برق منطقه‌ای خراسان حضور نداشت.
لشکری یادآور شد، طبق ماده 560 قانون مجازات اسلامی هر کس بدون اجازه از میراث فرهنگی به حریم آثار فرهنگی و تاریخی تجاوز و یا مبادرت به عملیاتی نماید که در نتیجه آن به آثار و بناهای مذکور خرابی یا لطمه وارد آید، علاوه بر رفع آثار تخلف و پرداخت خسارت وارده به یک تا سه سال حبس محکوم می شود.

بزرگداشت یاد روز فردوسی در سه شهر ایران

دکتر محمدجعفر یاحقی مدیرعامل موسسه فرهنگی فرهنگسرای فردوسی، از برگزاری مراسم بزرگداشتی برای حماسه‌سرای بزرگ کشورمان و خالق اثر سترگ شاهنامه در سه شهر کشور خبر داد. وی در گفت وگو با مهر، با اشاره به برنامه‌های این مراسم گفت: این همایش با عنوان «فردوسی و زبان فارسی» به مناسبت 25 اردیبهشت (روز بزرگداشت فردوسی) در سه شهر مشهد، اصفهان و زابل برگزار می‌شود. مدیر قطب علمی فردوسی شناسی دانشگاه مشهد افزود: آغاز برنامه‌های این همایش با برگزاری مراسمی یک روزه از صبح تا شامگاه 23 اردیبهشت و با همکاری دانشگاه اصفهان، قطب علمی تحقیق در متون علمی و عرفانی و بوستان‌سرای فردوسی در دولت آباد اصفهان خواهد بود. یاحقی اضافه کرد: صبح 24 اردیبهشت میهمانان این همایش به مشهد خواهند آمد و عصر همان روز، برنامه ما در تالار همایش دانشکده اقتصاد و علوم اداری دانشگاه فردوسی آغاز می‌شود . چندین سخنرانی خواهیم داشت. این سخنرانی‌ها صبح 25 اردیبهشت هم ادامه دارد و عصر این روز برنامه های سنتی و نقالی در آرامگاه فردوسی در توس برگزار می‌شود. مدیر عامل موسسه فرهنگسرای فردوسی گفت: 28 اردیبهشت هم بعضی از میهمانان همایش راهی زابل می‌شوند و برنامه‌های همایش، از صبح تا غروب در دانشگاه این شهر ادامه خواهد یافت.به گفته وی محمد علی اسلامی ندوشن، علی رواقی، محمدحسین پاپلی یزدی، محمدرضا صرفی، مهدی نوریان، چنگیز مولایی، علی محمدی، محمدتقی راشد محصل، مهشید میرفخرایی، سعید حسام‌پور، ابراهیم قیصری و غلام عباس سعیدی، از سخنرانان این همایش در مشهد خواهند بود.یاحقی افزود: مجموعه مقالاتی که در این همایش ارائه و نیز کتابی که به همین مناسبت تدوین می‌شود، پس از برگزاری این همایش یک‌هفته‌ای چاپ خواهند شد. قطب علمی فردوسی‌شناسی، موسسه فرهنگسرای فردوسی، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، اداره ی کل ارشاد این استان و انجمن مفاخر استان خراسان در برگزاری این همایش یک هفته‌ای همکاری دارند.

چهلمین روز درگذشت استاد رسول هادی زاده

***چهلمین روز درگذشت استاد رسول هادی زاده گرامی باد.***

استاد سید رسول هادی زاده رئیس بنیاد رودکی آکادمی علوم تاجیکستان در 14 فرودین ماه امسال (1389) در خانه ی خود در دوشنبه در 82 سالگی درگذشت. 

رسول هادی زاده از سادات رضوی خراسان بود که نیاگان او در 120 سال پیش از مشهد به سمرقند سفر کرده بودند. و  در همانجا ماندگار شده بودند. رسول هادی زاده در فروردین1327 در شهر سمرقند زاده شد؛ وی در سال 1950 از دانشگاه دولتی تاشکند دانش آموخته شد.
دکتر هادی زاده از سالها پیش در آکادمی علوم تاجیکستان به تأسیس بنیادی علمی و فرهنگی به نام «بنیاد رودکی» اقدام  و مطالعات و تحقیقات وسیعی در مورد رودکی و نشر آثار او و تهیه ی دانشنامه ای مفصل در مسائل رودکی شناسی آغاز کرده بود. وی طی فعالیت بیش از 50 ساله خود در عرصه علم و ادب فارسی در تاجیکستان آثار گرانبهای زیادی از خود به میراث گذاشته است. پژوهشی درباره زندگی و آثار "شمس الدین شاهین " شاعر بزرگ قرن 19 و "احمد مخدوم دانش " نویسنده معروف همین قرن از نمونه‌های آثار برجسته این شخصیت سرشناس علمی و ادبی تاجیک است.
هادی زاده فعالیت نویسندگی خود را از دهه سال 1960 میلادی آغاز کرد و برخی از آثار وی با نام‌های "تنبور دلکش "، "سپیده دم "، "پرواز شاهین "، "قصه منصور حلاج "، "بخت در چیست "، "مزدک " و ... پیاپی توسط ناشران تاجیک منتشر شده و مورد استقال علاقمندان ادبیات فارسی قرار می گیرد.
رمان "ستاره ای در تیره شب " از مهم ترین آثار ادبی هادی زاده است که در سال 1983 میلادی منتشر شد و از پرفروش‌ترین کتاب‌های آن زمان بود.آخرین کتابی که این نویسنده فقید تاجیک در پایان عمر خود نوشت، کتابی با عنوان "خدای خود را بشناسم " بود که حاوی اطلاعاتی درباره دوران زندگی نویسنده، همنشینی وی با شخصیت های بزرگ علمی فرهنگی و دیدگاه‌های او درباره تاریخ آسیای مرکزی است.  

با تاسیس مرکز خراسان شناسی (که چندین سال است در آن تخته شده است) هادیزاده به زادگاه پدرانش آمد و دو سال مهمان مرکز خراسان شناسی بود .ثمره این حضور تالیف کتابی بنام سمرقندیان چه می گویند، بود.چند اثر او و از آن جمله همین سمرقندیان چه می گویند و سمرقندنامه در مشهد توسط انتشارات آستان قدس رضوی منتشر شده است. او در این آثار به بررسی گویش سمرقندی پرداخته است.
پارسی زبانان گیتی،کوشش های دانشواره وی را در راه پاسداشت زبان و ادبیات پارسی فراموش نخواهند کرد و  یاد  و  خاطره وی را گرامی       

می دارند.خدایش بیامرزاد. 

امیر صادقی، شاهنامه فردوسی را روخوانی می‌کند

شاهنامه فردوسی با روخوانی امیر صادقی به کوشش کانون فردوسی بزرگ در مجموعه فرهنگی شهربانو برپا می‌شود. کنکاشی نو درباره دیرینگی فرهنگ و پیشینه ایرانیان نیز نشست دیگر این کانون است.نشست‌های شاهنامه‌شناسی روزهای یک‌شنبه در مجموعه فرهنگی شهربانو به کوشش کانون فردوسی بزرگ برگزار می‌شود و امیر صادقی شاهنامه فردوسی را برای امیر صادقیحاضران جلسه روخوانی می‌کند.
به گفته رامین هخامنشی، دبیر کانون فردوسی بزرگ، دوره‌های آموزشی شاهنامه فردوسی برپا می‌شود و هر جلسه بخشی از شاهنامه برای حاضران جلسه نقالی خواهد شد.
وی افزود: همچنین یک‌شنبه‌های نخست هر ماه نیز کارگاه پیشینه فرهنگ و هنر ایران بزرگ برگزار می‌شود و در این جلسه سورنا فیروزی پژوهشگر فرهنگ و تاریخ ایران کنکاشی نو درباره دیرینگی فرهنگ و پیشینه ایرانیان ارایه می‌دهد.