پـــــــور تــــــوس

سال ۱۳۸۸،سال فردوسی بزرگ

پـــــــور تــــــوس

سال ۱۳۸۸،سال فردوسی بزرگ

لهجه مشهدی را دریابید!

* احمد فیاض  

کشور پهناور ما، مهد لهجه ها و گویشهاست. لهجه شیرین مشهدی به صورت خاص همراه با سایر لهجه های خراسان با قدمتی کهن، گونه ای از همین گویشهاست که در وسعتی به درازای خراسان بزرگ از دیرباز خودنمایی کرده و زیرمجموعه ای از خرده لهجه های متنوع قرار گرفته است.
این لهجه و گویش بخش عمده ای از فرهنگ و هویت تاریخی خراسان و مشهد را تشکیل و حفظ و نگهداری و پاسداری از آن نیز بر عهده تک تک شهروندان مشهدی است.
به نظر می رسد رفته رفته موج منفی ای در بیان این گویش به وجود آمده و تراژدی گریز از این هویت تاریخی کلید خورده است.حقیقت تلخ و غیرقابل کتمان، کمرنگ شدن و افول این لهجه است.نکته ظریف آنکه در سایر مناطق برخوردار از زبان و لهجه و گویشهای متنوع در کشور عزیزمان چنین انفعالی را ندیده و برعکس شاهد تعصب و همگرایی ستودنی در به کارگیری زبان و یا لهجه به صورت قومی، هستیم.
اکنون اگر به عنوان یک مشهدی سفری به مناطق آذری زبان داشته باشید همراهی یک مترجم امری اجتناب ناپذیر است! همین عملکرد را می توان در مناطق کرد زبان غرب کشور مشاهده کرد که حتی به سختی با زبان فارسی گفتگو کرده و تعصب خاصی نسبت به بهره گیری از زبان خود دارند. در میان لهجه ها نیز اصفهانی ها، یزدی ها، کاکوهای شیرازی و رشتی ها متعهد و پایبند به بیان گویشی خود بوده که می تواند الگویی مناسب برای شهروندان مشهدی باشد.اکنون لهجه شیرین اصفهانی در رسانه ملی نه تنها ضد ارزش، بلکه ارزش شمرده می شود و بسیاری از برنامه های جذاب تلویزیونی با لهجه اصفهانی تهیه می شود.مسؤولان و مدیران کشوری و محلی اصفهانی بدون هیچ ابا و انفعالی به راحتی با گویش خود تکلم نموده و افتخار می نمایند. این شیوه بیانی را نیز کم و بیش در سایر لهجه ها می توان مشاهده نمود، اما مسؤولان خراسانی تبار و مشهدی الاصل اعم از حوزه مدیریت منطقه ای استان و یا در حوزه مدیریتی کلان کشور تاکنون یک بار نیز با لهجه اصیل مشهدی اقدام به مصاحبه و یا گفتگو نکرده اند.
از رهگذر این واگرایی و انفعال مشهدیها، متأسفانه در برنامه های سراسری رسانه ملی شاهد جفای مشهودی بر این لهجه بوده، به گونه ای که اغلب نقشهای منفی با این لهجه سخن می گویند.نمی توان بر تولیدکنندگان پایتخت نشین با وجود غفلت و بی تحرکی مردم و مسؤولان مشهد ایراد گرفت، اما این خرده بر دست اندرکاران تهیه و تنظیم برنامه های رادیو و تلویزیون شبکه خراسان وارد است که چرا نقش آفرینی هایی همراه با لهجه مشهدی چنین تصنعی و فارغ از جذابیت و شیرینی های موجود در لهجه محاوره ای مشهدیها تدوین می گردد که موجب عذاب و فرار شهروندان مشهدی می شود؟ !آیا همان ظرافتها و جذابیتهای رعایت شده در یک گویش اصفهانی نظیر «قصه های مجید» در برنامه های تولیدی شبکه خراسان اعمال می شود؟! جدای از پاسخ منفی به این پرسش متأسفانه اجرای برنامه های رادیو و تلویزیونی شبکه خراسان با گویش مشهدی در انحصار یک یا چند هنرمند قدیمی است و گویا قحط الرجال هنری در دیار هنرمندان رخ داده که چند هنرمند با سابقه برای تولیدات سراسری رسانه ملی یک پای در مرکز و یک پای در مشهد دارند ( هنرمندان پروازی!) تجربه نشان می دهد در صورت اتکا و اعتماد به هنرمندان جوان بومی و دوری از انحصارطلبی با به کارگیری جوانان هنرمند که کم نیز نبوده، شرایط رشد و تعالی و شکوفایی و استحکام برنامه های تولیدی شبکه خراسان با محوریت تثبیت و ارتقای لهجه مشهدی مهیا می گردد.نبود حساسیت و وجود رکود گویشی که حتی بعضاً با احساس شرم در بیان لهجه مشهدی همراه است در نهادهای فرهنگی، هنری و دانشگاهی خراسان نیز به عنوان حافظان و متولیان میراث فرهنگی استان! به گونه ای افراطی تر مشاهده می شود.به عقیده نگارنده ضروری است متولیان عرصه فرهنگ و هنر در خراسان با مشارکت نویسندگان و به کارگیری همایشهای تخصصی با حضور استادان و نخبگان زبان فارسی نسبت به حفظ، تقویت و گسترش مبانی لهجه مشهدی اقدامها و راهکارهای علمی و فرهنگی را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و به صورت میدانی و عملی به منصه ظهور رسانند.
بن مایه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد