فردوسی بزرگترین حماسه بشری را برای جهانیان سرود.
امید عطاییفرد پژوهشگر و محقق ایران باستان با بیان این مطلب به خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) گفت: در کتاب «منم فردوسی شاه شاعران» با چشمداشت به نسخههای گوناگون شاهنامه، بیتهایی را برگزیدهام که فردوسی از زبان خودش گفته؛ یعنی در آغاز، پایان و یا میانه داستانهایش با امانت کامل به شعر پارسی ابیاتی را میآورده و گه گاه نیز اندرزها و پندهایی برای خوانندگان به یادگار میگذاشته است.
این شاهنامهپژوه این دفتر را «فردوسینامه» نامید و خاطرنشان کرد: این دفتر، به پاس یاد و ارج او، گردآمده اندرزهایی است که پیر توس در میانه داستانهایش، افزوده و به گونهای «فردوسینامه» به شمار میرود. زندگی فردوسی، این بزرگترین حماسهسرای جهان، خود حماسه و رنجنامهای جانسوز است.
وی در پاسخ به این پرسش که چرا شاهنامه فردوسی از روزگار زندگی شاعر و بعد از آن با همه مشکلاتی که بر ایرانیان روی آورده بود از رواج و انتشار روزافزون بازنایستاد، گفت: پاسخ به این پرسش را در دو کلمه میتوان داد، نخست مطالب و دوم استواری عبارت.
این شاهنامهپژوه خاطرنشان کرد: مقصود ما از استواری مطالب در شاهنامه فردوسی آن است که استاد توس در نظم کتاب عظیم خود، هیچگاه از پیروی از مأخذ و مدارک قدیم غفلت نکرد و در همه موارد سخنها را از دفتر به گفتار خویش آورد و هیچگاه و در هیچ مورد، به خود اجازه جعل و تزویر نداد.
مولف کتاب «پیامبر آریایی» یادآور شد: آنها که میخواهند از فردوسی یک شاعر «داستانساز» درست کنند، مردم بیاطلاعی هستند که رنج آگهی یافتن از حقایق تاریخی را به خود ندادهاند. سراسر شاهنامه، شاهد و گواه صادق ماست و مقایسه شاهنامه با مأخذی که از ریشه کهن سرچشمه گرفته و به عربی و پارسی باقی ماندهاند، صحت و اصالت روایات آن را ثابت میکنند.
نویسنده کتاب «شگفتیهای باستانی ایران» خاطرنشان کرد: فردوسی درتمام شاهنامه مراجعه به اسناد را از نظر دور نداشته و داستانها را از روی مدارکی که در دست داشته، به شعر پارسی درمیآورده و اگر جز این میکرد، اثر منظوم او مطرود میشد و همعصران فردوسی، ارزشی برای آن قایل نمیشدند و دست به دست نمیبردند و زبان به زبان آن را نقل نمیکردند.
مولف کتاب «پادشاهی در اسطوره و تاریخ ایران» یادآور شد: علت دیگر برای بقای شاهنامه استاد توس، استواری عبارت فردوسی در نقل مطالب شاهنامه از مأخذ قدیم و شعر پارسی است. وی در شعر پارسی، گویندهای بیبدیل است که سخنش در بسیاری موارد، به حد اعجاز میرسد.
این شاهنامهپژوه خاطرنشان کرد: سهولت بیان، فصاحت بینظیر و بلاغت عالمگیر فردوسی به میزانی است که هنوز پس از گذشت هزار سال، سراسر شاهنامه حتی برای طبقاتی که اطلاعشان از ادب پارسی، متوسط باشد به آسانی قابل فهم است و در همان حال، آوردن نظیر برای ابیات بلندپایه شاهنامه در تمام این هزار سال حتی برای فصحای بزرگ و مشهور پارسیگوی امکان نیافته است.
مولف کتاب «دیباچه شاهنامه» افزود: سخن فردوسی، حماسههای شاهنامه، افتخار و عظمت، اندیشه بلند، حکمتها، اندرزها و مقام بلند انسانی فردوسی، جاویدان بر صفحه روزگار باقی مانده است. پس او نمرده بلکه زنده جاویدانست و روح پاکش پشتیبان همه جانهایی است که در آتش عشق کشور سربلند کهنسالش میسوزند.
وی افزود: شاهنامه بخشی از میراث معنوی ایران باستان است که از آموزشهای زرتشت و پیش از او، ریشه گرفته و در زمان ساسانیان گسترش یافته و با عنوان فرهنگ یا آیین صورت منظم و مدون پذیرفته و سپس از آنجا زیرعنوان ادب به آثار فارسی و عربی راه یافته است. همین معنویت شاهنامه است که عارفان زبان به ستایش فردوسی و کارنامه او همت گشودهاند.
این شاهنامه پژوه یادآور شد: فردوسی به پیروی از خداینامههای پهلوی، پس از ستایش خداوند، به ستایش خرد میپردازد و ترجمانی پارسی از گاتهای زرتشت، که در این بخش به نام سخنگوی مرد خرد یاد شده، پیش رو مینهد. خردمندی که به شارستان او یکصد در اورمزدی گشوده میشود. هزاران سال پیش از کانت، دکارت و دیگر فیلسوفان اروپایی، این فرزانگان ایرانی بودند که خردستان و مکتب عقل را پایهریزی کردند. تصادفی نیست که در دوران نوزایی رنسانس چه در اروپا و چه در ایران پس از اسلام، نام «سپیتمان» بر زبانها میافتد.
عطاییفرد به خداینامهها اشاره کرد و گفت: از زمانهای دیرین،کتابیسرشار از داستانها و رخدادهای تاریخی وجود داشت که خداینامه میخواندند. سلسه به سلسله و شاه به شاه بر اندازه و حجم این کتاب، افزوده میشد. در زمان واپسین شهریار ساسانی (یزدگرد سوم)، خداینامه، دربردارنده تاریخ ایران از کیومرث تا خسروپرویز بود. پس از جنگهایی علیه ایران، نسخه اصلی خداینامه نابود شد و بخشهایی از آن، به گونه نوشتار و شفاهی نزد موبدان و دهقانان به جای ماند.
وی به دقیقی و شاهنامه ابومنصوری اشاره کرد و افزود: فردوسی که از مرگ شاعر همشهریاش دقیقی دلش گداخته، برای به دست آوردن شاهنامه ابومنصوری و هزار بیتی که دقیقی سروده بود به سوی پایتخت سامانیان میرود. اما به دلیل جنگهای داخلی و خارجی، یا به بخارا نمیرسد و یا اینکه در آنجا در دستیابی به آن دفتر، ناکام میماند، تا اینکه دوستی مهربان به او مژده میدهد که نسخهای از شاهنامه ابومنصوری را در دسترس دارد. زمانی که فردوسی به آن دفتر می نگرد در مییابد که پیشینه تمدن و تشکیل پادشاهی در ایران به شش هزار سال پیش از او میرسد. وی به دقیقی آفرین میگوید. وی هر چند کارش را به پایان نبرد اما سرمشق و راهنمای خوبی برای فردوسی بود.
وی در پایان سخنانش به ویژگیهای اصلی شاهنامه اشاره کرد و گفت: از آغاز تا پایان شاهنامه، بیزاری از مرگ و نیستی، موج میزند. این جهان، بازیگری فریبنده و افسونگرست که از کوچک و بزرگ، و از شاه و درویش را یکسره درو میکند و رحم ندارد. در این فرصت کوتاه که زنده هستیم، فردوسی اندرز میدهد که راست، نیکوکار و دادگر باشیم. حرص و آز و طمع نورزیم، اندوه و غم و غصه نخوریم و همه این پندها در پوشش گوهرینی به نام سخن، به یادگار گذاشته شده است.
فردوسی نامه، ستایش خدا، ستایش خرد و پیامبر، داستان ابومنصور عبدالرزاق توسی، داستان دقیقی، داستان دوست مهربان، خواب دیدن فردوسی، ستایش شاهنشاه، کیومرث تا فریدون، زال و سیمرغ، نوذر تا شکارگاه رستم، رستم و سهراب، سیاوش، کیخسرو، کاموس و پولادوند، اکوان دیو، بیژن و منیژه، رزمهای کیخسرو با افراسیاب، لهراسب و گشتاسب، اسکندر، اردشیر بایکان تا بهرام شاپور، یزدگرد بزهکار تا اندرز انوشیروان، هرمز تا یزرگرد سوم، پایان شاهنامه، فردوسی و شاهنامه از زبان دیگران و سرودههایی درباره سراینده توس از بخشهای مختلف این کتاب است.
با سلام . احتراما ، از شما دعوت میشود در سلسله نشستهای آزاد حافظ و شاهنامه خوانی استاد شجاع پور که روزهای سه شنبه از ساعت 18-16 در فرهنگسرای امیر کبیر برگزار میباشد شرکت فرمایید ./پارک قیطریه تهران .-22212392 22215062 .